نخستين جشنواره فيلم فرهنگ و صنعت در بخش چشمانداز خود، گزيدهاي از فيلمهاي منتخب هفدهمين جشنواره ارتباطات صوتي و تصويري و فيلمهاي صنعتي كروسو فرانسه را به نمايش درميآورد. جشنواره فيلمهاي صنعتي كروسو توسط مركز ملي تحقيقات فرانسه معرفي شده و مهمترين جشنواره فيلمهاي صنعتي در كشور فرانسه محسوب ميشود كه هر ساله كليه آثار فيلم صوتي و تصويري توليدشده در زمينه صنايع، معادن، شركتهاي تجاري و... در اين جشنواره به رقابت ميپردازند. كروسو شهري صنعتي است كه از قرون وسطي مركز صنايع مهمي چون معادن و زغال سنگ بوده و در حال حاضر نيز از قطبهاي صنعت فرانسه و اروپا به شمار ميرود. رئيس هيئت داوران هفدهمين جشنواره فيلم و ارتباطات صوتي ـ تصويري صنعت در كروسوـ فرانسه (15 الي 17 ژوئن 2004) يك فيلم چيست؟ نگاتيوهايي حامل تصاوير متحرك؟ يا وسيله و فني براي نوعي ارتباط؟ با فنآوريهاي جديد علوم ارتباطات، ديگر اين پرسشها چندان مفهوم نيستند. انقلاب تصاوير ديجيتالي و سهلالوصول بودن آنها، و نيز پخش فيلمهاي سينمايي از تلويزيون، DVD و اينترنت، همگي جنبههاي هنري و اقتصادي هنر سينما را تحتالشعاع قرار داده و قديمي كردهاند. سينما يك قرن پس از تولد، وارد دوران جديدي شده است. اما فارغ از اين ملاحظات، يك فيلم سينمايي، يك اثر، يك سبك و يك خلاقيت است. نگاه خالقي به يك سوژه، يك داستان، يك پرسش و آدمهاست. در نهايت اين نگاه توسط يكسري تصاوير واقعي يا مجازي يا تركيب ايندو، با ايده، افسانه، خيال و رؤيا درميآميزد. اگر ميخواهيم به آينده «فيلم صنعتي» نگاه كنيم، بايد از اينجا آغاز كرد. اين آينده، آن هم در زمانيكه ارتباطات صنعتي به نحو چشمگيري تنوع يافته و هرگونه توليد صنعتي ميتواند خود را معرفي كند، بشناساند و به معرض ارزيابي يا حتي دفاع از خود بگذارد، به چه عواملي بستگي دارد؟ در زماني كه صاحبان صنايع بيش از پيش گرفتار و شتابزدهاند، بيش از پيش نگران بازگشت سرمايههايشان هستند و دائماً مشغول اعداد و سرمايهاند، اين آينده چگونه ترسيم ميشود؟ آيا در چنين شرايطي، فيلم صنعتي، يك شكل ارتباطي بيفايده و نامناسب نيست؟ يك فيلم صنعتي، مشخصاً يك آگهي تبليغاتي، يك محصول سطحي ارتباطي و حتي يك گزارش تلويزيوني نيست. فيلم صنعتي نگاه يك خالق اثر هنري به يك توليد يا پديده صنعتي است، نگاهي با تمامي شگفتيها، غفلتها، نوآوريها و خلاقيتهايش كه چيزي تازه راـ كه ديگران نميبينند ـ در صنعت مييابد و ضبط ميكند. اينچنين، صنعت نيز خود را به نمايش ميگذارد، خود را معنا ميكند و از خود ميپرسد. شايد اينگونه است كه صنعت از خود سخن ميگويد از مسئوليتش، از محيطش، از گذشته و آيندهاش. شايد اينگونه است كه صنعت، نظرش را در مورد ارزشهاي دنيايي كه در آن به وجود آمده، در مورد ميراث و تحولات آن، در مورد زمينههاي عمومي كار صنعتي و بهويژه تعهداتش در مورد عملكرد و ساختن اين زمينهها، باز ميگويد. ماركسيسم در صنعت به جز انباشتن سرمايه و بيگانهسازي انسانها و برخوردهاي اجتماعي چيز ديگري نميبيند. اين نگاه نازل ديگر خريدار ندارد و به جز در چند فرضيه كهنه، جايي مطرح نميشود. نگاه نازل ديگري كه اين روزها بسيار شايع است، صنعت را مجموعهاي از حسابها، آمار و ارقام مالي و بيلانهاي اقتصادي به حساب ميآورد. ما ميدانيم كه صنعت، چيزي بسيار بيشتر از اينهاست نهتنها واقعيتي اقتصادي است كه از عوامل مهم جامعه امروز به شمار ميآيد، بلكه مجموعهاي انساني را تشكيل ميدهد كه احساس مشاركت در يك حافظه و فرهنگ جمعي را با يكديگر تقسيم ميكنند. اين آن چيزي است كه فيلم صنعتي ميتواند به تصوير كشد، كه خود را از نگاه بيروني، به صنعت الحاق كند و ارتباطاتش را با اين دنياي دروني برقرار سازد. در زماني كه جهانيسازي خود را در ساختن گروههاي كثيري تحميل ميكند، هريك از اين گروهها براي تعريف خود دچار مشكل هويت ميشود، بنابراين بايستي هر گروه به تناسب هويت درست و مشخصي بيابد و آن را بر اساس ويژگيهاي اعضايش تعريف كند. بنابراين حوزه فيلم صنعتي بسيار وسيعتر از آني است كه پيشتر بوده و گسترش فنآوريهاي جديد كه سخنشان رفت، تنها شيوههاي بياني اينگونه فيلم را غنيتر ميسازد. اينها همگي گواه اين مدعي است كه صاحبان صنايع بايد بيشتر از اينها روي خلق سينمايي حساب كنند. بايد اهميت فيلمنامه اين آثار را دريابند، از كيفيت تصويرهاي چنين فيلمهايي با اطلاع باشند و به اصالت تصاوير و زمان ساخت آن در مورد هر صنعتي واقف باشند. نكته ضروري البته در همينجاست: اينكه وراي استفاده مقطعي از يك فيلم صنعتي، اين فيلم خود يك صنعت است كه بايستي چونان ميراثي با هدف ماندگاري ساخته شود.