بعضى فرزند خود را نذر خدمت در مسجد مى كنند. مادر مريم گفت: «نَذرتُ لك ما فى بَطنى مُحرّراً» (24) خدايا! من نذر كردم كه فرزندم را براى خدمت در بيت المقدّس از هر كار معاف و آزادش كنم تا با فراغت كامل در بيت المقدّس خادم باشد. لكن همين كه فرزند متولّد شد و ديد دختر است، گفت: خدايا! من دختر آوردم و دختر نمى تواند مثل پسر به راحتى خادم باشد. ولى به هر حال به نذرش عمل كرد، و مريم خادم مسجد شد.
20 توجّه به نماز در خانواده
«وامر اهلك بالصلوة واصطبر عليها» (25) اوّلين مسئوليّت انسان بعد از خودش، خانواده اوست، ولى از آنجا كه همسر وفرزند انسان گاهى سرسختى نشان مى دهند، انسان بايد استقامت كند وبه شيوه هاى مختلف آنان را به سوى دين و نماز دعوت كند، نه آنكه اگر چند بار گفت و اثر نكرد آنان را رها كند.
21 نماز در حكومت علوى
حضرت على عليه السلام به مالك اشتر مى فرمايد: «واجعل افضل اوقاتك للصلوة» (26) بهترين وقت خودت را براى نماز قرار بده. و بدان ارزش تمام كارهاى تو تابع نماز تو است: «واعلم انّ جميع اعمالك تبع لصلوتك»
22 دعوت عملى به نماز
امر به معروف و دعوت به سوى حقّ، يكى از وظايف هر مسلمانى است و نماز بهترين معروف و كار نيك است. اين دعوت، هم با زبان مى شود و هم با عمل. اگر چهره هاى بارز در صف اوّل قرار گيرند، اگر مردم هنگام رفتن به مسجد لباس خوب و بوى خوش مصرف كنند و اگر نماز، ساده و سريع برگزار شود، اين خود يك تشويق عملى براى اقامه نماز است. اگر مثل ابراهيم عليه السلام و اسماعيل عليه السلام براى نمازگزاران خانه خدا را تطهير مى كنند، پس بايد بدانيم كه اگر شخصيّت هاى مهم، مسئول اقامه نماز باشند در دعوت مردم بسيار مؤثّر است.
23 نماز، جهاد، شهادت
بعضى براى اقامه نماز كتك ها خوردند، مثل انقلابيون در زندان شاه و اسرا. بعضى تير خوردند مثل زُهير كه روزعاشورا جلو امام حسين ايستاد تا امام نمازش را بخواند. بعضى در راه نماز شهيد شدند، مثل شهداى محراب: آية اللَّه اشرفى اصفهانى، دستغيب، صدوقى، مدنى و قاضى طباطبائى. وبعضى در حال نماز شهيد شدند مثل على بن ابيطالب عليهما السلام.
24 ترك نماز و دوزخ
در قيامت بارها ميان اهل بهشت و اهل دوزخ گفتگو رخ مى دهد كه قرآن برخى از آنها را بيان فرموده است. در يكى از آن صحنه ها، اهل بهشت از مجرمان مى پرسند: چه عاملى شما را به دوزخ روانه كرد؟ آنها چهار عامل را مى شمرند، كه اوّلين آنها پايبند نبودن به نماز است: «لم نك من المصلّين» (27)
25 نماز، كليد قبولى تمام عبادات
در اهميّت نماز، همين بس كه در روايات مى خوانيم: اگر نماز، قبول شود، عبادات ديگر هم قبول مى شود، ولى اگر نماز مردود شود، كارهاى ديگر هم ردّ خواهد شد. (28) پيوند پذيرش عبادات ديگر به قبولى نماز، نقش كليدى آن را نشان مى دهد. مثل آنكه اگر پليس، از شما گواهينامه رانندگى بخواهد، شما هر مدرك و كارت شناسايى معتبر ديگرى هم ارائه دهيد، پذيرفته نيست. مجوّز رانندگى، داشتن گواهينامه است، و بدون آن، تمام مدارك، بى اثر خواهد بود. در قيامت نيز مجوّز عبور از صراط، اقامه نماز است وبدون آن هيچ عبادتى قبول نمى شود.
26 نماز، اوّلين كلام و آخرين وصيّت
در بعضى روايات مى خوانيم كه نماز، هم اوّلين سفارش انبيا بوده (29) و هم آخرين وصيّت اوليا. (30) در تاريخ زندگى امام صادق آمده است كه حضرت در آخرين لحظه هاى عمر مبارك خود چشم باز كرده و فرمود: تمام بستگانم را جمع كنيد و سپس فرمود: شفاعت ما شامل كسانى كه نسبت به نماز سهل انگارى كنند نخواهد شد. (31)