موسیقی و تاریخ موسیقی ایران نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

موسیقی و تاریخ موسیقی ایران - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

موسيقي و تاريخ موسيقي ايران

موسيقي؛ هنري پررمز و راز

بيهوده نيست که هندوان اولين هنري را که از آسمان براي بشر فرستاده شده موسيقي مي دانند و عرفاي اسلامي موسيقي را بهترين وسيله ي اظهار لطيفترين اسرار الهي.

روح آدمي از عالم قدس سرچشمه گرفته و توسط طلسمي که سرّ آن فقط بر حق تعالي مکشوف است با بدن خاکي پيوند يافته و پيوند حيات آدمي در عالم زيرين تحقق يافته است. لکن روح را همواره يادي از مأواي اصلي و وطن اوليه خود باقي ست و تمام کوشش هاي انسان از براي نيل به کمال حتي اگر آن را به عالم ماديات محدود سازند از اين تذکر سرچشمه مي گيرد. در عالم قدس، روح مستمع دائمي موسيقي جاويدان اين عالم بوده و از هماهنگي و وزن آن بهره مي گيرد و در آن شرکت داشته است. دراين زندان تن، روح از طريق موسيقي بار دگر يادآور سرزمين اصلي خود مي شود و حتي آن طلسمي که روح را به تن پيوند مي دهد از اين راه شکسته مي شود و براي چند لحظه اي هم شده روح اجازه مي يابد تا بالهاي خود را گسترده ساخته و در ساحت عالم معني و فضاي ملکوتي که مفرح روح آدمي ست به پرواز درآيد و از وجد و سروري که ذاتي اين عالم است بهره مند شود.

انسان کامل را البته احتياج به هيچ نوع مرکب نيست زيرا که او خود قدرت طيران دارد. لکن تا انسان به آن مرحله رسد موسيقي معنوي يکي از قوي ترين طرق بيداري انسان مستعد از خواب غفلت است و مرکبي است مطمئن که مي تواند انسان را از حضيض جهان پرالم مادي به اوج عالم پهناور معني برساند.

آن چه مسلم است موسيقي در بيان احوالات دروني انسان نقشي به سزا ايفا مي کند.

تلخي و شيريني، اميد و نااميدي، غم و شادي در موسيقي، همه از احساس نشأت مي گيرند و آنچه در بيان عواطف آهنگساز کمک شاياني مي کند، بهره گيري وي از ارتباط عميق بين اصوات با رنگ است. او همچون نقاشي چيره دست، چنان به طراحي و آميزش نت ها همت مي گمارد که مي تواند درآني، ذهن شنونده را به پرواز يا پرتاب سوق دهد.

هر آوايي مي تواند احساسي خاص ايجاد کند، چنانچه هر رنگ. بي ترديد مي توان گفت که ميان هر هفت صداي اصلي موسيقي (هفت نت موسيقي) و رنگهاي تشکيل دهنده ي رنگين کمان (همان هفت رنگ اصلي) ارتباطي مستقيم وجود دارد.

آهنگسازان براين باورند که هرکدام از اين اصوات رنگي به خصوص دارند که در ساخته شدن شخصيت آن صوت (نت) سهيم هستند. به عنوان مثال در خصوص نت لا (A)* که يکي از نتهاي محوري در موسيقي و ارکستر محسوب مي شود، بعضي رنگ صورتي را به آن نسبت مي دهند. در اواخر قرن نوزدهم، آهنگساز واقع گراي آمريکايي امي بيچ (Amy beach) و هم آهنگساز عرفان گراي روسي الکساندر ريمسکي کرساکف -خالق شهرزاد- نت لا را به رنگ صورتي ديدند. در هرصورت نت لا روشن، بنيادي و قوي است اما نه خيلي سنگين و با ابهت*.

از اين روست که آدمي همواره در پي آن است که کلام خود را در غالب موسيقي با رموزي بيان نمايد. بسيار اتفاق مي افتاد که آهنگسازان از پيام هاي رمزي موسيقايي ( يعني جايي که نت ها نشانگر حروف بودند) استفاده مي کردند تا نامي را در يک قطعه ي موسيقي درست کنند. شومان اغلب از هجي نام معشوقه ي خود به عنوان يک پيغام استفاده مي کرد. برامس نيز پس از اينکه قرار ازدواج خود را با زني به هم زد از همين روش استفاده مي کرد.

به هرصورت موسيقي زبانيست پر رمز و راز که به فراخور حال اثري، آدمي را به حضيض يا اوج مي رساند و گاه انسان از عالم زمان ناگهان منقطع شده، خود را در مقابل ابديت احساس کند ولحظه اي از حظّ فنا و بقا بهره مند گردد.

مختصري از تاريخ موسيقي ايران

قبل از بررسي خلاصه وار تاريخ موسيقي ايران بايد به چند نكته توجه كرد: اول آنكه ايران باستان كشوري پهناور بوده كه حدودا شامل ?0 كشور امروزي بوده است و به طبع داراي اقوام، مذاهب و فرهنگهاي گوناگوني بوده اند. پس ما نبايد منتظر فرهنگي يك پارچه باشيم زيرا اين اقوام در كنار هم و به كمك دستاوردهاي يكديگر به پيشرفت و تكامل رسيده اند، نه هر كدام به تنهايي.

پس همه دستاورد-هاي اين خطه بزرگ را هر كدام از اين اقوام مي توانند از آن خودبدانند. در دوره بع د از فتح ايران بدست اعراب و مسلمان شدن ايرانيان چون اعراب داراي فرهنگي غالب نبودند، از لحاظ فرهنگي مغلوب ايرانيان شدند و فرهنگ برتر ايرانيان را پذيرفتند و در راستاي شكوفايي آن باديگر اقوام كه مغلوب اعراب مسلمان شده بودند كوشيدند و از اين فرهنگ ايراني فرهنگ اسلامي را به وجود آوردند كه پايه واساس آن همان فرهنگ ايران باستان بود.

در سده هاي اول فرهنگ اسلامي يعني تاحدود دوران خلافت عباسيان يك فرهنگ واحد در سراسر اين سرزمينهاي اسلامي وجود داشت و از آن زمان به بعد بود كه سرزمينهاي اشغالي مستقل شدند و هر كدام باتوجه به ريشه فرهنگي يكسان رنگ و بوي منطقه و قوميت خود را به اين فرهنگ مادر بخشيدند و بخاطر همين امر است كه وجوه مشترك فرهنگي هنري زيادي دز ميان كشورهاي مسلمان وجود دارد كه اغلب مستشرقين به اشتباه اين وجوه مشترك را اخذ شده از فرهنگ عرب مي دانند كه اين امر نيز حاصل سطحي نگري به تاريخ و فرهنگ اين سرزمينها است.

تاريخ موسيقي ايران زمين را مي توان به دو بخش اصلي تقسيم كرد، آن دو بخش عبارتند از :

الف: دوران پيش از اسلام ب: دوران بعد از سلام در بررسي دوره پيش از اسلام منابع معتبر ما كه همان حجاري ها و مجسمه- ها و نقوش روي ظروف بدست آمده مي باشد كه از 1500 قبل از ميلاد مسيح آغاز مي شود. از مجسمه هاي بدست آمده در حيطه قلمرو ايران باستان كه در شوش بدست آمده، سازي شبيه تنبور امروزي مشاهده مي شود كه نمايانگر يك ساز ملوديك در آن زمانها است. درحجاريهاي طاق بستان گروه نوازندگان چنگ نواز و سازهاي بادي نيز مشاهده مي شود. بيشتر اطلاعات ما از دوران پيش از اسلام ايران زمين محدود به كتب تاريخي و اشعار سده هاي اول دوران اسلامي است.

در هر حال ما اطلاعي از موسيقي كاربردي و نحوه اجراي دقيق موسيقي در آن دوران نداريم. اما در دوره بعد ازفتح ايران توسط اعراب تا آخر دوره خلفاي راشدين كه در سده اول حكومت اسلامي حكمراني مي كرده اند (از سال يازده تا چهل و يك هجري قمري) انواع موسيقي ممنوع بود. با به روي كار آمدن بني اميه حدودا موسيقي آزادي بيشتري پيدا كرد و از اين دوران تا دوران خلفاي عباسي دوره اوج شكوفايي موسيقي نظري و عملي ايران و اسلام است كه در اين دوران كساني چون فارابي، ابن سينا، خواجه نصيرالدين طوسي، ابن زيله، صفي الدين ارموي، عبدالقادر مراغي، و افراد بيشمار ديگري در موسيقي عملي و نظري ظهور كردن كه كتب و رساله هاي آنها در موسيقي موجود است. در هر حال با ظهور تشيع در ايران و به روي كار آمدن شاهان صفوي موسيقي در ايران رنگ و بوي ديگري به خود گرفت و از موسيقي كه در دوران اسلامي كاربرد داشت جدا شد و رنگ ايراني اين موسيقي بيشتر شد تا در دوره قاجاريه اين روند به اوج كمال خود رسيد و سيستم ديگري كه بنام دستگاه در دوره صفويه ظهور كرده بود، كامل شد و توسط نوارندگان چيره دست آن زمان به صورت شفاهي به شاگردان سازهايي از قبيل تار، سه تار، كمانچه، ني و سنتور انتقال پيدا كرد و در همين دوران قاجاريه بود كه خط نت امروزي به ايران راه يافت و سنت شفاهي اساتيد موسيقي ايران كه بنام رديف است به خط نت در آمد.

به نقل از http ://music.schoolnet.ir/Articles/history-farsi-musicl © کپي رايت توسط .:مقاله نت.: بزرگترين بانك مقالات دانشجويي کليه حقوق مادي و معنوي مربوط و متعلق به اين سايت و گردآورندگان و نويسندگان مقالات است.)

/ 1