حجةالاسلاممظلومي ضمن تشكر و سپاس از اين كه وقتتان را در اختيار ما قرار داديد، لطفا تاريخچهاي از مركز تحقيقات كامپيوتري علوم اسلامي ارايه نماييد.مركز تحقيقات كامپيوتري علوم اسلامي در سال 1368 برابر منويات مقام معظم رهبري تاسيس شد و فعاليت خودش را در زمينهي توليد نرمافزارهاي علوم اسلامي آغاز كرد. با توجه به اين كه اين مركز جزو پيش گامان استفاده از رايانه در حوزهي علوم اسلامي بود، در مرحلهي اول، به تناسب تواناييهاي رايانه، به سمت معجمهاي الفاظ حركت كرد. در اولين گام، احاديث اهل بيت عليهمالسلام مد نظر قرار داده شد و اولين CD و همچنين اولين نرمافزارهاي اين مركز به احاديث اهل بيت عليهمالسلام اختصاص يافت.نرم افزارها، از معجمهاي الفاظِ بحار، كتب اربعه، وسايل الشيعه و مستدرك الوسايل آغاز شد و به تدريج حركت بالندهاي را پيدا كرد و تا كنون با توجه به پيشرفت و فنآوري غالب برنامهها در ساختار CD عرضه ميشوند و از آن نيازي كه در آن زمان به عرضهي نرمافزارهاي كوچك در قالب ديسكت وجود داشت ـ كه در آن زمان رايج بودند ـ اكنون به فنآوري استفاده از CD و در نتيجه عرضهي اطلاعات انبوه بر روي CDرسيديم.اين نرمافزارها كه در قالب CDها عرضه شدهاند، معمولاً با پيشوند و پسوندي از «نور» همراه هستند كه در واقع اين واژه، عنوانِ ثابت و مشترك همهي نرمافزارهاي مركز است، مثل نور 2، كه نسخهي جديدي از نور است و «جامع الاحاديث» نام دارد، كه مجموعهي احاديث اهل بيت عليهمالسلام است و علاوه بر كتب اربعه، شامل وسايل، مستدرك، بحار و مصادر بحار است. اين آخرين CDاست كه مركز عرضه كرده و برنامههاي ديگري از قبيل نورالانوار كه برنامهاي در زمينهي قرآن است و برنامههايي در زمينهي معاجم موضوعي؛ مانند نورالحكمة، در زمينهي منطق، فلسفه و كلام، نورالفقاهة، در زمينهي فقه، اصول و...، مركز تهيه كرده است.برنامههايي نيز در زمينهي تراجم؛ مثل كتاب خانهي تراجم و سلسله كتاب خانههايي كه در زمينهي تراجم عرضه شده است، از جمله نرمافزارهاي مركز هستند. در زمينهي عرفان و هم چنين در زمينهي دانشهاي مرتبط با علوم اسلامي به زبان انگليسي، كتابخانهاي را از متون كلاسيك انگليسي عرضه كرديم كه كتابخانهي انگليسي نور نام دارد. در زمينهي ساير علوم اسلامي هم بحمداله فعاليتهايي صورت گرفته است كه اِنشاءاللّه به تدريج به دست محققان و پژوهشگران خواهد رسيد.در ساليان گذشته، يعني هشت ـ نه سال پيش با حجم گستردهاي از ابزار نو مواجه شديم، از جمله ابزار رايانهاي كه ابتدا مؤسسات و كم كم محققان حوزه نيز از آنها استفاده كردند. آيا سازمان نور يا مركز تحقيقات علوم اسلامي در جهت فرهنگشناسي ابزار جديد، پژوهش و كاري را صورت داده است؟از اهداف اوليهي تاسيس مركز ـ همان طور كه در اساسنامهاش آمده است ـ گسترش و توسعهي فرهنگ استفاده از رايانه در حوزهي علوم اسلامي است. طبعا اين توسعه، فرع بر شناخت از موضوع است. رايانه بر خلاف تصوّر اوليه ـ كه شايد يك فنآوري محض به نظر برسد ـ يك پديدهي نو و يك تكنولوژي است. به دليل ارتباط شديدي كه فرهنگ و جنبههاي پنهان آن با رايانه دارد ـ حتي براي رايانهاي كه به اينترنت هم وصل نباشد ـ ما با مقولهي جديدي در فرهنگ روبه رو شديم. اين مقولهي جديد، زاييدهي يك سري نيازها بود، كه ميتوانست به همراه خود، عوامل و مسايل جديدي را به همراه داشته باشد.در ابتدا مركز در صدد بر آمد اين ابزار و به دنبال آن، فرهنگ آن را بشناسد. در طول سالهايي كه مركز فعاليت ميكرد، به شناخت نسبتا دقيقتري از اين پديدهي فرهنگي برآمده است. براي اين كه بتوانيم از اين پديدهي فرهنگي ارزيابي درستي داشته باشيم، ترجيح داديم كه با ورود در صحنه و ارتباط با مؤسساتي كه همين فعاليت را انجام ميدهند، به درك واقعييي از رايانه برسيم.ميدانيد كه رايانه از اين نظر كه يك تكنولوژي نسبتا پيچيده است، براي كساني كه از اين امر اطلاع فني ندارند، غالبا با يك صندوقِ جادو اشتباه ميشود. بنابر اين، گاهي اوقات تصورات اوليهي بسيار مثبت و گاه بسيار منفي است؛ يعني بعضيها رايانه را به عنوان يك دانايي مطلق قبول دارند كه استدلالشان اين است كه ميتوان پاسخ به هر نيازي را از رايانه گرفت. برخي نيز رايانه را يك پاسخ گوي سركشِ عنود ميدانند و فكر ميكنند كه بالاخره بر اساس اطلاعاتي كه درون رايانه جاي داده شده، به تدريج ميتواند ما را به سمت پاسخهاي حساب شدهي انحرافي ببرد كه از پيش تعيين شده است، به ويژه با توجه به خاستگاه اين تكنولوژي كه در غرب است و آن ذهنيت برخوردارندهاي كه ما بايد نسبت به توليد رايانه و اين فن داشته باشيم.واقعيت اين است كه كساني كه با رايانه ارتباط دارند و گامي را از اين تصورات ابتدايي فراتر گذاشتهاند، در يك زمان معيني ـ شايد به تناسب افراد در چند ماه ـ به تدريج پردههاي ظن و حتي پردههاي خوش خياليشان كنار ميرود و با رايانه آشنا ميشوند و خواهند دانست كه اين دستگاه ميتواند در برخي موارد بسيار كارآمد باشد، البته چنان چه در موضع خودش استفاده شود و اگر رايانه در جاي خودش استفاده نگردد، قطعا خرابيهايي را به بار خواهد آورد. معمولاً اين دوران شگفتيِ اوليه دربارهي رايانه، در چند ماه نخست ذايل خواهد شد.به نظر ميرسد در طول سالهاي فعاليت مركز و مؤسسات ديگري كه در زمينهي نرمافزارهاي علوم اسلامي و رايانهاي فعاليت داشتهاند، به تدريج از غالب محققان، اين تصورات اوليه و آرزوها و آرمانهاي دست نيافتني، بر طرف شده است، ولي در برخي مواقع، هم چنان اين آثار وجود دارد. اگر ما شناخت بيشتري دربارهي رايانه پيدا كنيم؛ يعني از حوزهي قضاوت ارزشي خوب و بد بودن رايانه بگذريم و اين ابزار را به سمت شناسايي لوازم و نيازها و تواناييهاي واقعياش هدايت كنيم، تصور درست و واقعيتري از رايانه پيدا خواهيم كرد. شناخت رايانه و فرهنگي كه توسط رايانه ترويج ميشود، هنوز در گامهاي اوليهي خود است.سرعت رشد فنِ رايانه به گونهاي است كه عملاً كساني كه خواستند در حوزهي علوم اسلامي حتي با رايانه تعاملي كنند، معمولاً با قدري تأخير زماني در شناختن آن و استفاده از آن در حوزههاي فرهنگي مواجه بودهاند. مجموعا اين تلاشها باعث شده است كه مقدار زيادي از ابهامها در حوزهي رايانه و فرهنگ رايانه كنار رود.من ترجيح ميدهم بحث رايانه را به جهات مختلفي تقسيم كنيم و براي هر كدام از اينها و لوازم فرهنگياش تنبّه بيشتري به خرج دهيم:گاهي اوقات ما با رايانه به عنوان يك وسيلهي ارتباطي برخورد ميكنيم كه اين زاييدهي پيدايش شبكههاي جهاني و سيستمهايي است كه اكنون به شكل اينترنت همه گير شده است.گاهي اوقات با رايانه به عنوان يك دستگاه مستقل برخورد ميكنيم كه توانايي پردازش اطلاعات را دارد كه اين توانايياش از زماني كه متون را در خود ذخيره ميكرد و به كمك آن بازيابي ميشد، تا اكنون كه رايانه يك وسيلهي چند رسانه گرديده است، افزايش پيدا كرده است كه در تعريف آن حتي تأثير اساسي گذاشته است.گاهي اوقات با رايانه به عنوان يك پردازندهاي كه وراي ذخيرهي جمع آوري اطلاعات است، رو به رو هستيم. به نظر ميرسد در حوزهي مباحث و تعامل فرهنگي كه رايانه ايجاد ميكند، شديدترين جا و آشكارترين جا حوزهي ارتباطي رايانه است. هنگامي كه رايانه به عنوان يك وسيلهي ارتباطي ميآيد و در كنار ساير سيستمهاي ارتباطي مطرح ميشود، شديدترين تعامل فرهنگي را بين طرفين ايجاد ميكند؛ براي مثال، اين امر در حوزهي اينترنت متبلور است؛ زيرا روزآمدترين رسانه براي تعامل فرهنگي جوامع مختلف است. روز آمدي آن به اين سبب است كه اولاً تقريبا فاصلهي زماني ميان طرفين صفر است؛ يعني شما هم زمان در جريان همهي فعاليتهايي كه روي رايانه ميآيد هستيد و ميتوانيد اطلاعات مورد نظر خود را كسب كنيد و اطلاعاتي را هم بدان بدهيد؛ ثانيا ويژگي خيلي مهم رايانه، بحث تعاملش است، بر خلاف بسياري از رسانهها كه يك جانبه هستند. اگر شما كتابي را منتشر كنيد و يا روزنامهاي را منتشر ميكنيد و يا هنگامي كه يك دستگاه تلويزيون، خبري را منتشر ميكند، شنونده، يا بيننده تنها يك پذيرنده و منفعلِ صرف است، به خلاف رايانه كه به شما امكان تعامل طرفيني را ميدهد و در نتيجه به جذابيت آن افزوده ميشود و در واقع آن را به يك رسانهي دو جانبه تبديل ميكند؛ چون دو جانبه است، پس تعامل نيز وجود دارد و در اين تعامل است كه امكان انتقال فرهنگها را سرعت بيشتري ميدهد؛ يعني اگر ما به جاي رايانه، بخواهيم اخبار خودمان را به شكل يك رسانهي خبري، مانند تلويزيون ارايه كنيم، امكان تعاملمان كمتر است و به تدريج جمع زيادي از مخاطبان خود را از دست ميدهيم، نيازهايشان را نخواهيم شناخت و زبانمان با زبان آنها تفاوت پيدا خواهد كرد، ولي در پايگاه اينترنتي، به سبب تعاملي كه وجود دارد، سريعا اطلاعرساني ميشود و ذوق و علايق مخاطبان، شناسايي ميگردد. بنابراين، چون تنظيم ميشود، با اين نيازها، امكان نفوذ بيشتري پيدا ميكند.از اين رو بحث، بحثِ تعامل فرهنگيِ حاصل از وجههي ارتباطي رايانه است كه در سالهاي اخير مطرح شده است كه شديدا مورد ابتلا است. بحمداله در علوم اسلامي و حوزههاي پژوهشيِ علوم اسلامي، كارهاي خوبي انجام گرفته و پايگاههايي تاسيس شده است كه نياز به فعاليت فراوان دارد.مقولهي ديگر مربوط به رايانه، توان پردازشهاي رايانه به طور مستقل است، يعني اگر ما باشيم و يك رايانه، بدون هيچ ارتباطي به جهان اينترنت، با اين رايانه چه كاري ميتوان انجام داد و چه استفادهي فرهنگي ميشود از آن كرد؟با توجه به اينكه بخش زيادي از اطلاعاتي كه ما در رايانههاي خودمان از آنها استفاده ميكنيم، از خارج حوزهي رايانهي خودمان توليد شده است؛ يعني برنامههايي است كه ما به طور آماده از ديگران استفاده ميكنيم، خود اينها بستههاي فرهنگييي هستند كه به كشورهاي مختلف صادر ميشود؛ يعني شما به راحتي ميتوانيد مجموعهاي از كتابهاي اهل سنت را با خريدن يك CD فراهم كنيد، طبعا آمدن اين مجموعهي گردآوري شده و توانمند، حتي ميتواند يك مقولهي جديد فرهنگي باشد، در حالي كه پيش از آمدن رايانه، امكان اين ارتباط مستقيم و نزديك، فراهم نبود. اين مقولهي ارتباطي به حوزهي رويارويي انديشهها باز ميگردد؛ يعني اگر چه ما نميتوانستيم اين مجموعه كتابها را به عنوان يك برنامهي توانمند رايانهاي داشته باشيم، امّا دست كم كتاب هايش وجود داشت. از اين جهت نگراني ما كاهش پيدا ميكند و همينطور توانايي انتقال ما در حوزهي تبليغي هم كاهش خواهد يافت.در توليد نرمافزارهاي كامپيوتري در حوزهي علوم اسلامي، چه تعاملي بايد ميان توليد كنندگان و مصرف كنندگان آن وجود داشته باشد؟با توجه به اين كه اولين مصرف كنندهي محصولات نرمافزاري، خود مؤسساتي هستند كه در حوزهي پژوهش علوم اسلامي فعاليت دارند، طبعا ما ضمن اين كه خودمان را توليد كنندهي اين محصولات ميدانيم، به نوعي هم از مصرف كنندگان دست اول اين فرآوردهها به شمار ميآييم. پيش از هر اقدامي در حوزهي توليد و تهيهي هر نرمافزار، مسألهي نخست، تحليل درست نيازها و تواناييهايي است كه صورت ميگيرد؛ يعني اگر ما در صدد هستيم نرمافزاري را در زمينهي احاديث اهل بيت عليهمالسلام در اختيار كاربران قرار دهيم، اين فعاليت، مثمر ثمر نخواهد بود، مگر آن كه شناخت دقيقي از نيازهاي مخاطبان و مراحل و فرآيندهاي پژوهشي آنها، و در يك كلام، شناختي از سلايق، ديدگاهها و گرايشهاي آنها داشته باشيم و متقابلاً پس از اين كه نرمافزاري با اين ويژگيها توليد شد، نرمافزار در تعامل و ارتباط با مخاطبان موفق نخواهد بود، مگر اين كه بتواند اين پيش فرضها را به گونهاي به مخاطبان خود انتقال دهد.فكر ميكنم آمدن نرمافزارهاي علوم اسلامي در اندازهي زيادي در تغيير نظام پژوهشي ما و باز شدن بابهاي جديدي براي كاربران و محققان و پژوهشگران ما مؤثر بوده است.ما نوع انتقال اين فرهنگ را به شكلهاي گوناگوني در نظر گرفتهايم، گاهي اوقات احساس كرديم اين نياز وجود دارد كه مباني تئوريك اين مقولهها تبيين شود كه در همين راستا مركز تحقيقات كامپيوتري علوم اسلامي، مجموعه سمينارهايي را با عنوان «رايانه و علوم اسلامي» برگزار كرد كه در آنها به مقولههاي مختلفي پرداخته شد. گاهي اوقات احساس ميشد كه اين آموزشهاي مستقيم و ارتباطهاي مستقيم فرهنگي، به سبب اين كه بسيار مستقيم و صريح بوده و در نتيجه مقطعي هستند، توانايي ارتباط محدودتري دارند. از اين جهت به مقولهي ديگري پرداختيم و آن اين بود كه با ايجاد ارتباط ميان توليد كنندگان اين محصولات و كاربران آنها، بتوانيم اين فرهنگ را اصلاح كنيم.از اين رو مركز تحقيقات كامپيوتري علوم اسلامي مجموعه نمايشگاههايي را با عنوان «نرمافزارهاي اسلامي» راهاندازي كرد. بنابراين، در اين نمايشگاهها ما تنها توليدكنندگان نرم افزارهاي علوم اسلامي را جمع ميكرديم؛ به ويژه آن كه اين نمايشگاهها در قم هم برگزار ميشد و مؤسسات شركت كننده نيز ميتوانستند ارتباط رو در رويي را با كاربران خود داشته باشند و اين ارتباطها بسيار سازنده بود، حتي براي ما كه در قم هستيم اين ارتباطها سازنده بوده است، تا چه رسد به كساني كه از شهرستانها ميآمدند. اين نمايشگاهها به ميزان زيادي در شناخت نيازهاي كاربران براي توليد كنندگان نرمافزارهاي اسلامي مؤثر بوده است. آنها همچنين با تقاضاها، انتقادها و پيشنهادهاي كاربران و مخاطبان خود آشنا ميشدند و از همين رو بسيار مثمر ثمر بودند. از سوي ديگر، اين نمايشگاهها براي كاربران هم مفيد بوده است. اين ارتباط دو جانبه كه در ضمن نمايشگاهها برگزار ميشد، به مقدار زيادي در انتقال شيوهي بهرهمندي از رايانه موفق و مؤثر بوده است. گام ديگري كه برداشته شد، ايجاد حالت آموزشي در نرمافزار است كه نرمافزار بايد به همراه خودش داشته باشد؛ يعني قابليت تعامل بيننرمافزار و كاربر؛ بدين معنا كه نرمافزار موظف است خواستهي كاربر را انجام دهد و در زمينهي مربوط به خود، راهنماييهايي را براي كاربر ارايه كند؛ براي مثال ما در زمينهي نسخهي جديد معجمهاي موضوعيمان، نگرشي كه به معجمهاي موضوعي داشتيم اين بود كه در نسخهي اول آنها، شايد نتوانستيم بسياري از تواناييهايي را كه در داخل نرمافزار بود به مخاطب معرفي كنيم و راههاي كوتاهِ استفاده از امكانات نرمافزار را به او نشان دهيم، تا از اين طريق به خواستهي خودش برسد. در نسخهي جديد، به اين نتيجه رسيديم كه توجه ويژهاي به اين سمت كنيم و روشهاي بهينه را آموزش دهيم. چون اين آموزشها در ضمن فعاليت، و در ضمن استفادهي از نرمافزار است، معمولاً حالت ماندگاري دارد و داراي جنبهي كاربرديتر است. به بازخوردها و تكاپوهاي مركز، اشاره داشتيد، آيا اين بررسي صورت گرفته است؟ گسترش رايانه در سطح مجامع تحقيقاتي تا چه اندازه بر كيفيت و كميت تحقيقات اثر گذاشته است؟ در حوزهي تاثير استفاده از رايانه در پژوهشها، اين تاثيرها تا اندازهي زيادي به ساختار و توانمندي كاري وابسته بوده است. در يك ديد كلي و كلان، اگر ما به نرمافزارها نگاه كنيم، بخشي از نرمافزارها در حوزهي مباحث الفاظ است. نرمافزار علوم اسلامي نيز طيف وسيعي را تشكيل ميدهند كه شايد سادهترين و اولين قدم، گامي باشد كه با تهيهي معجم الفاظ از يك متن و مرجع و مصدر شروع ميشود كه در نهايت به نرمافزاري منتهي ميشود كه توانايي ارتباط مفهومي را با اين متن و مرجع، براي انسان فراهم ميكند. اگر ما به معجم الفاظ نگاه كنيم، در مرحلهي اول، غالب نرمافزارهايي كه عرضه ميشود تنها جستوجويي از يك لفظ را به عنوان وجههي كارشان دنبال ميكنند. گاهي اوقات، روند بالاتري را از اين سطح دنبال ميكردند و آن اين بود، هنگامي كه ما لفظي را جستوجو ميكنيم، گاهي اين لفظ به سبب داشتن پيشوند و پسوند و با يك تغييرات اجمالي كه در آن رخ داده شده است، يك گونه ابهامي را براي رايانه پيدا كرده، كه به قولي يك «سريع بسيار كُند ذهن» است؛ يعني هيچگونه قدرت ابتكاري را ندارد و براي سيستم قابل تشخيص نيست؛ مثلاً «يِضْرِبوا» هيچگاه براي رايانه با«سَيَضْربوا» يكي نيست، بنابراين، رايانه اين دو را دو مقولهي جداگانه ميداند. لذا برخي از فعاليتها صورت گرفت، تا فهرستهاي پيراسته تهيه شود كه ضمن اين كه ماهيت لفظ حفظ ميشود، اين لواحق هم از آن كار اوليه تفكيك گردد. گاهي اوقات از اين هم يك قدم بالاتر برداشته ميشود؛ مثلاً براي عرضهي ارتباطهاي ريشهاي و همخانوادهي ميان كلمات، كه غالبا ميتوانستند حركتي به سمت معنا داشته باشند. در همهي اين مراحل، ما هنوز در حوزهي لفظ هستيم، ولي اين حوزهي لفظ را به قدري دارند تقويت ميكنند كه ما به مقولهي ارتباط معنايي با متن نزديكتر ميشويم. گاه ما به فرآيندهاي بالاتري هم ميرسيديم و آن عبارت است از استخراج مفاهيم مختلف، كه در حوزههاي خاصي تعريف ميشود؛ براي مثال، ما مجموعهاي را با عنوان «اقتصادي» تعريف ميكرديم و سپس به استخراج اين منابع ميپرداختيم. از اينجا است كه به تدريج ميزان فعاليتهاي پژوهشي و تحقيقي براي آماده شدن يك نرمافزار افزايش مييابد و در نتيجه تهيهي نرمافزار مقولهاي خواهد بود كه نيازمند حضور جمعي از محققان است، به گونهاي كه به گردآوري همهي مفاهيم اقتصادي، يا سياسي، يا فرهنگي موجود پرداخته شود. در گام بعد، ما نرمافزارهايي را داشتيم كه به اين بحث ميپرداختند كه با ديد شامل و جامعي، همهي مفاهيم كاربردي و قابل وصول را در يك متن استخراج كرده و در شكلهاي مختلفي عرضه كنيم. گاهي اين امر به شكل تقسيمها و تشريحهايي بود كه نمودارهاي درختي را ايجاد ميكرد و گاهي هم به شكل نمايشسازي بوده است و گاهي به شكل استخراج چكيدههايي با عنوان معجمهاي موضوعي، كه آنها نمايش سازي ميشدند و در هر صورت، يك كار مفهومي صرف را دنبال ميكردند. بنابراين، هنگامي كه چنين نظامي تهيه شد و همانند نظامهاي جانبي در آمد، براي كمك به كاربران نظامهايي؛ مانند نظام مترادفها و مشتركها، مرتبطها و ارجاعات، ايجاد گرديد. تاثير اين روند، عملاً در اين خواهد بود كه بسياري از كارهايي كه پيشتر به بسياري از تتبع كنندگان اختصاص داشت، به تدريج براي همه قابل دسترس ميشود؛ يعني مرحلهي تتبع در تحقيق ـ كه گام اول است ـ اكنون سهل و آسان شده است، حتي اگر اين تتبع، در يك كار لفظي باشد. شما اكنون كمتر حديثي را مييابيد كه مصدر و مأخذي براي آن ذكر نشده باشد؛ چون با يك مراجعه چند ثانيهاي به نرم افزارهاي روايات، به راحتي ميتوانيد مأخذ و مصادر متعددي برايش پيدا كنيد، بنابر اين، ما از احاديث مُرسل و ذكرهاي بي مصدر در ضمن احاديث مستغني شديم. اين موضوع يك نوع غناي پژوهش است، علاوه بر اين كه ما در بسياري از مقولات، هنگامي كه به شكل عملي و تحقيق ميداني، كار طبقه بندي موضوعي را در متون دنبال ميكنيم، آفاق جديدي از پژوهش در پيش ديد كاربر ميآيد؛ به عنوان نمونه، اگر در جمع كساني كه در سطوح عالي فلسفه به فعاليت مشغولاند، پرسش شود كه دربارهي «وجود» چند بحث را به عنوان زير مجموعهي آن، ميتوانيم بيابيم، به تناسب سابقهي فعاليت در اين زمينه، تعدادي ميان بيست تا هفتاد عنوان را تقريبا پيشنهاد ميكنند، هنگامي كه شما به يك كار معجم موضوعي مراجعه ميكنيد، ميبينيد حتي در كوچكترين كتابهاي فلسفي؛ مانند بداية الحكمة، با حجم انبوهتري از اين زير بحثها رو به رو ميشويد. خود اين؛ يعني بازكردن امكان پيدايش افقهاي جديد تحقيقي.