فرهنگ سازی رایانه در حوزه ‏علوم اسلامی (1) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ سازی رایانه در حوزه ‏علوم اسلامی (1) - نسخه متنی

مصاحبه شونده: سید جواد مظلومی؛ مصاحبه کننده: اصغر بابایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فرهنگ‏سازي‏رايانه‏درحوزه‏ي‏علوم‏اسلامي

حجة‏الاسلام‏مظلومي

ضمن تشكر و سپاس از اين كه وقت‏تان را در اختيار ما قرار داديد، لطفا تاريخچه‏اي از مركز تحقيقات كامپيوتري علوم اسلامي ارايه نماييد.

مركز تحقيقات كامپيوتري علوم اسلامي در سال 1368 برابر منويات مقام معظم رهبري تاسيس شد و فعاليت خودش را در زمينه‏ي توليد نرم‏افزارهاي علوم اسلامي آغاز كرد. با توجه به اين كه اين مركز جزو پيش گامان استفاده از رايانه در حوزه‏ي علوم اسلامي بود، در مرحله‏ي اول، به تناسب توانايي‏هاي رايانه، به سمت معجم‏هاي الفاظ حركت كرد. در اولين گام، احاديث اهل بيت عليهم‏السلام مد نظر قرار داده شد و اولين CD و هم‏چنين اولين نرم‏افزارهاي اين مركز به احاديث اهل بيت عليهم‏السلام اختصاص يافت.

نرم افزارها، از معجم‏هاي الفاظِ بحار، كتب اربعه، وسايل الشيعه و مستدرك الوسايل آغاز شد و به تدريج حركت بالنده‏اي را پيدا كرد و تا كنون با توجه به پيشرفت و فن‏آوري غالب برنامه‏ها در ساختار CD عرضه مي‏شوند و از آن نيازي كه در آن زمان به عرضه‏ي نرم‏افزارهاي كوچك در قالب ديسكت وجود داشت ـ كه در آن زمان رايج بودند ـ اكنون به فن‏آوري استفاده از CD و در نتيجه عرضه‏ي اطلاعات انبوه بر روي CDرسيديم.

اين نرم‏افزارها كه در قالب CDها عرضه شده‏اند، معمولاً با پيشوند و پسوندي از «نور» همراه هستند كه در واقع اين واژه، عنوانِ ثابت و مشترك همه‏ي نرم‏افزارهاي مركز است، مثل نور 2، كه نسخه‏ي جديدي از نور است و «جامع الاحاديث» نام دارد، كه مجموعه‏ي احاديث اهل بيت عليهم‏السلام است و علاوه بر كتب اربعه، شامل وسايل، مستدرك، بحار و مصادر بحار است. اين آخرين CDاست كه مركز عرضه كرده و برنامه‏هاي ديگري از قبيل نورالانوار كه برنامه‏اي در زمينه‏ي قرآن است و برنامه‏هايي در زمينه‏ي معاجم موضوعي؛ مانند نورالحكمة، در زمينه‏ي منطق، فلسفه و كلام، نورالفقاهة، در زمينه‏ي فقه، اصول و...، مركز تهيه كرده است.

برنامه‏هايي نيز در زمينه‏ي تراجم؛ مثل كتاب خانه‏ي تراجم و سلسله كتاب خانه‏هايي كه در زمينه‏ي تراجم عرضه شده است، از جمله نرم‏افزارهاي مركز هستند. در زمينه‏ي عرفان و هم چنين در زمينه‏ي دانش‏هاي مرتبط با علوم اسلامي به زبان انگليسي، كتاب‏خانه‏اي را از متون كلاسيك انگليسي عرضه كرديم كه كتاب‏خانه‏ي انگليسي نور نام دارد. در زمينه‏ي ساير علوم اسلامي هم بحمداله فعاليت‏هايي صورت گرفته است كه اِن‏شاءاللّه‏ به تدريج به دست محققان و پژوهش‏گران خواهد رسيد.

در ساليان گذشته، يعني هشت ـ نه سال پيش با حجم گسترده‏اي از ابزار نو مواجه شديم، از جمله ابزار رايانه‏اي كه ابتدا مؤسسات و كم كم محققان حوزه نيز از آنها استفاده كردند. آيا سازمان نور يا مركز تحقيقات علوم اسلامي در جهت فرهنگ‏شناسي ابزار جديد، پژوهش و كاري را صورت داده است؟

از اهداف اوليه‏ي تاسيس مركز ـ همان طور كه در اساسنامه‏اش آمده است ـ گسترش و توسعه‏ي فرهنگ استفاده از رايانه در حوزه‏ي علوم اسلامي است. طبعا اين توسعه، فرع بر شناخت از موضوع است. رايانه بر خلاف تصوّر اوليه ـ كه شايد يك فن‏آوري محض به نظر برسد ـ يك پديده‏ي نو و يك تكنولوژي است. به دليل ارتباط شديدي كه فرهنگ و جنبه‏هاي پنهان آن با رايانه دارد ـ حتي براي رايانه‏اي كه به اينترنت هم وصل نباشد ـ ما با مقوله‏ي جديدي در فرهنگ روبه رو شديم. اين مقوله‏ي جديد، زاييده‏ي يك سري نيازها بود، كه مي‏توانست به همراه خود، عوامل و مسايل جديدي را به همراه داشته باشد.

در ابتدا مركز در صدد بر آمد اين ابزار و به دنبال آن، فرهنگ آن را بشناسد. در طول سال‏هايي كه مركز فعاليت مي‏كرد، به شناخت نسبتا دقيق‏تري از اين پديده‏ي فرهنگي برآمده است. براي اين كه بتوانيم از اين پديده‏ي فرهنگي ارزيابي درستي داشته باشيم، ترجيح داديم كه با ورود در صحنه و ارتباط با مؤسساتي كه همين فعاليت را انجام مي‏دهند، به درك واقعي‏يي از رايانه برسيم.

مي‏دانيد كه رايانه از اين نظر كه يك تكنولوژي نسبتا پيچيده است، براي كساني كه از اين امر اطلاع فني ندارند، غالبا با يك صندوقِ جادو اشتباه مي‏شود. بنابر اين، گاهي اوقات تصورات اوليه‏ي بسيار مثبت و گاه بسيار منفي است؛ يعني بعضي‏ها رايانه را به عنوان يك دانايي مطلق قبول دارند كه استدلال‏شان اين است كه مي‏توان پاسخ به هر نيازي را از رايانه گرفت. برخي نيز رايانه را يك پاسخ گوي سركشِ عنود مي‏دانند و فكر مي‏كنند كه بالاخره بر اساس اطلاعاتي كه درون رايانه جاي داده شده، به تدريج مي‏تواند ما را به سمت پاسخ‏هاي حساب شده‏ي انحرافي ببرد كه از پيش تعيين شده است، به ويژه با توجه به خاستگاه اين تكنولوژي كه در غرب است و آن ذهنيت برخوردارنده‏اي كه ما بايد نسبت به توليد رايانه و اين فن داشته باشيم.

واقعيت اين است كه كساني كه با رايانه ارتباط دارند و گامي را از اين تصورات ابتدايي فراتر گذاشته‏اند، در يك زمان معيني ـ شايد به تناسب افراد در چند ماه ـ به تدريج پرده‏هاي ظن و حتي پرده‏هاي خوش خيالي‏شان كنار مي‏رود و با رايانه آشنا مي‏شوند و خواهند دانست كه اين دستگاه مي‏تواند در برخي موارد بسيار كارآمد باشد، البته چنان چه در موضع خودش استفاده شود و اگر رايانه در جاي خودش استفاده نگردد، قطعا خرابي‏هايي را به بار خواهد آورد. معمولاً اين دوران شگفتيِ اوليه درباره‏ي رايانه، در چند ماه نخست ذايل خواهد شد.

به نظر مي‏رسد در طول سال‏هاي فعاليت مركز و مؤسسات ديگري كه در زمينه‏ي نرم‏افزارهاي علوم اسلامي و رايانه‏اي فعاليت داشته‏اند، به تدريج از غالب محققان، اين تصورات اوليه و آرزوها و آرمان‏هاي دست نيافتني، بر طرف شده است، ولي در برخي مواقع، هم چنان اين آثار وجود دارد. اگر ما شناخت بيش‏تري درباره‏ي رايانه پيدا كنيم؛ يعني از حوزه‏ي قضاوت ارزشي خوب و بد بودن رايانه بگذريم و اين ابزار را به سمت شناسايي لوازم و نيازها و توانايي‏هاي واقعي‏اش هدايت كنيم، تصور درست و واقعي‏تري از رايانه پيدا خواهيم كرد. شناخت رايانه و فرهنگي كه توسط رايانه ترويج مي‏شود، هنوز در گام‏هاي اوليه‏ي خود است.

سرعت رشد فنِ رايانه به گونه‏اي است كه عملاً كساني كه خواستند در حوزه‏ي علوم اسلامي حتي با رايانه تعاملي كنند، معمولاً با قدري تأخير زماني در شناختن آن و استفاده از آن در حوزه‏هاي فرهنگي مواجه بوده‏اند. مجموعا اين تلاش‏ها باعث شده است كه مقدار زيادي از ابهام‏ها در حوزه‏ي رايانه و فرهنگ رايانه كنار رود.

من ترجيح مي‏دهم بحث رايانه را به جهات مختلفي تقسيم كنيم و براي هر كدام از اينها و لوازم فرهنگي‏اش تنبّه بيش‏تري به خرج دهيم:

گاهي اوقات ما با رايانه به عنوان يك وسيله‏ي ارتباطي برخورد مي‏كنيم كه اين زاييده‏ي پيدايش شبكه‏هاي جهاني و سيستم‏هايي است كه اكنون به شكل اينترنت همه گير شده است.

گاهي اوقات با رايانه به عنوان يك دستگاه مستقل برخورد مي‏كنيم كه توانايي پردازش اطلاعات را دارد كه اين توانايي‏اش از زماني كه متون را در خود ذخيره مي‏كرد و به كمك آن بازيابي مي‏شد، تا اكنون كه رايانه يك وسيله‏ي چند رسانه گرديده است، افزايش پيدا كرده است كه در تعريف آن حتي تأثير اساسي گذاشته است.

گاهي اوقات با رايانه به عنوان يك پردازنده‏اي كه وراي ذخيره‏ي جمع آوري اطلاعات است، رو به رو هستيم.

به نظر مي‏رسد در حوزه‏ي مباحث و تعامل فرهنگي كه رايانه ايجاد مي‏كند، شديدترين جا و آشكارترين جا حوزه‏ي ارتباطي رايانه است. هنگامي كه رايانه به عنوان يك وسيله‏ي ارتباطي مي‏آيد و در كنار ساير سيستم‏هاي ارتباطي مطرح مي‏شود، شديدترين تعامل فرهنگي را بين طرفين ايجاد مي‏كند؛ براي مثال، اين امر در حوزه‏ي اينترنت متبلور است؛ زيرا روزآمدترين رسانه براي تعامل فرهنگي جوامع مختلف است. روز آمدي آن به اين سبب است كه اولاً تقريبا فاصله‏ي زماني ميان طرفين صفر است؛ يعني شما هم زمان در جريان همه‏ي فعاليت‏هايي كه روي رايانه مي‏آيد هستيد و مي‏توانيد اطلاعات مورد نظر خود را كسب كنيد و اطلاعاتي را هم بدان بدهيد؛ ثانيا ويژگي خيلي مهم رايانه، بحث تعاملش است، بر خلاف بسياري از رسانه‏ها كه يك جانبه هستند. اگر شما كتابي را منتشر كنيد و يا روزنامه‏اي را منتشر مي‏كنيد و يا هنگامي كه يك دستگاه تلويزيون، خبري را منتشر مي‏كند، شنونده، يا بيننده تنها يك پذيرنده و منفعلِ صرف است، به خلاف رايانه كه به شما امكان تعامل طرفيني را مي‏دهد و در نتيجه به جذابيت آن افزوده مي‏شود و در واقع آن را به يك رسانه‏ي دو جانبه تبديل مي‏كند؛ چون دو جانبه است، پس تعامل نيز وجود دارد و در اين تعامل است كه امكان انتقال فرهنگ‏ها را سرعت بيش‏تري مي‏دهد؛ يعني اگر ما به جاي رايانه، بخواهيم اخبار خودمان را به شكل يك رسانه‏ي خبري، مانند تلويزيون ارايه كنيم، امكان تعامل‏مان كم‏تر است و به تدريج جمع زيادي از مخاطبان خود را از دست مي‏دهيم، نيازهاي‏شان را نخواهيم شناخت و زبان‏مان با زبان آنها تفاوت پيدا خواهد كرد، ولي در پايگاه اينترنتي، به سبب تعاملي كه وجود دارد، سريعا اطلاع‏رساني مي‏شود و ذوق و علايق مخاطبان، شناسايي مي‏گردد. بنابراين، چون تنظيم مي‏شود، با اين نيازها، امكان نفوذ بيش‏تري پيدا مي‏كند.

از اين رو بحث، بحثِ تعامل فرهنگيِ حاصل از وجهه‏ي ارتباطي رايانه است كه در سال‏هاي اخير مطرح شده است كه شديدا مورد ابتلا است. بحمداله در علوم اسلامي و حوزه‏هاي پژوهشيِ علوم اسلامي، كارهاي خوبي انجام گرفته و پايگاه‏هايي تاسيس شده است كه نياز به فعاليت فراوان دارد.

مقوله‏ي ديگر مربوط به رايانه، توان پردازش‏هاي رايانه به طور مستقل است، يعني اگر ما باشيم و يك رايانه، بدون هيچ ارتباطي به جهان اينترنت، با اين رايانه چه كاري مي‏توان انجام داد و چه استفاده‏ي فرهنگي مي‏شود از آن كرد؟

با توجه به اينكه بخش زيادي از اطلاعاتي كه ما در رايانه‏هاي خودمان از آنها استفاده مي‏كنيم، از خارج حوزه‏ي رايانه‏ي خودمان توليد شده است؛ يعني برنامه‏هايي است كه ما به طور آماده از ديگران استفاده مي‏كنيم، خود اينها بسته‏هاي فرهنگي‏يي هستند كه به كشورهاي مختلف صادر مي‏شود؛ يعني شما به راحتي مي‏توانيد مجموعه‏اي از كتاب‏هاي اهل سنت را با خريدن يك CD فراهم كنيد، طبعا آمدن اين مجموعه‏ي گردآوري شده و توان‏مند، حتي مي‏تواند يك مقوله‏ي جديد فرهنگي باشد، در حالي كه پيش از آمدن رايانه، امكان اين ارتباط مستقيم و نزديك، فراهم نبود. اين مقوله‏ي ارتباطي به حوزه‏ي رويارويي انديشه‏ها باز مي‏گردد؛ يعني اگر چه ما نمي‏توانستيم اين مجموعه كتاب‏ها را به عنوان يك برنامه‏ي توان‏مند رايانه‏اي داشته باشيم، امّا دست كم كتاب هايش وجود داشت. از اين جهت نگراني ما كاهش پيدا مي‏كند و همين‏طور توانايي انتقال ما در حوزه‏ي تبليغي هم كاهش خواهد يافت.

در توليد نرم‏افزارهاي كامپيوتري در حوزه‏ي علوم اسلامي، چه تعاملي بايد ميان توليد كنندگان و مصرف كنندگان آن وجود داشته باشد؟

با توجه به اين كه اولين مصرف كننده‏ي محصولات نرم‏افزاري، خود مؤسساتي هستند كه در حوزه‏ي پژوهش علوم اسلامي فعاليت دارند، طبعا ما ضمن اين كه خودمان را توليد كننده‏ي اين محصولات مي‏دانيم، به نوعي هم از مصرف كنندگان دست اول اين فرآورده‏ها به شمار مي‏آييم. پيش از هر اقدامي در حوزه‏ي توليد و تهيه‏ي هر نرم‏افزار، مسأله‏ي نخست، تحليل درست نيازها و توانايي‏هايي است كه صورت مي‏گيرد؛ يعني اگر ما در صدد هستيم نرم‏افزاري را در زمينه‏ي احاديث اهل بيت عليهم‏السلام در اختيار كاربران قرار دهيم، اين فعاليت، مثمر ثمر نخواهد بود، مگر آن كه شناخت دقيقي از نيازهاي مخاطبان و مراحل و فرآيندهاي پژوهشي آنها، و در يك كلام، شناختي از سلايق، ديدگاه‏ها و گرايش‏هاي آنها داشته باشيم و متقابلاً پس از اين كه نرم‏افزاري با اين ويژگي‏ها توليد شد، نرم‏افزار در تعامل و ارتباط با مخاطبان موفق نخواهد بود، مگر اين كه بتواند اين پيش فرض‏ها را به گونه‏اي به مخاطبان خود انتقال دهد.

فكر مي‏كنم آمدن نرم‏افزارهاي علوم اسلامي در اندازه‏ي زيادي در تغيير نظام پژوهشي ما و باز شدن باب‏هاي جديدي براي كاربران و محققان و پژوهش‏گران ما مؤثر بوده است.

ما نوع انتقال اين فرهنگ را به شكل‏هاي گوناگوني در نظر گرفته‏ايم، گاهي اوقات احساس كرديم اين نياز وجود دارد كه مباني تئوريك اين مقوله‏ها تبيين شود كه در همين راستا مركز تحقيقات كامپيوتري علوم اسلامي، مجموعه سمينارهايي را با عنوان «رايانه و علوم اسلامي» برگزار كرد كه در آنها به مقوله‏هاي مختلفي پرداخته شد. گاهي اوقات احساس مي‏شد كه اين آموزش‏هاي مستقيم و ارتباط‏هاي مستقيم فرهنگي، به سبب اين كه بسيار مستقيم و صريح بوده و در نتيجه مقطعي هستند، توانايي ارتباط محدودتري دارند. از اين جهت به مقوله‏ي ديگري پرداختيم و آن اين بود كه با ايجاد ارتباط ميان توليد كنندگان اين محصولات و كاربران آنها، بتوانيم اين فرهنگ را اصلاح كنيم.از اين رو مركز تحقيقات كامپيوتري علوم اسلامي مجموعه نمايشگاه‏هايي را با عنوان «نرم‏افزارهاي اسلامي» راه‏اندازي كرد. بنابراين، در اين نمايشگاه‏ها ما تنها توليدكنندگان نرم افزارهاي علوم اسلامي را جمع مي‏كرديم؛ به ويژه آن كه اين نمايشگاه‏ها در قم هم برگزار مي‏شد و مؤسسات شركت كننده نيز مي‏توانستند ارتباط رو در رويي را با كاربران خود داشته باشند و اين ارتباط‏ها بسيار سازنده بود، حتي براي ما كه در قم هستيم اين ارتباط‏ها سازنده بوده است، تا چه رسد به كساني كه از شهرستان‏ها مي‏آمدند. اين نمايشگاه‏ها به ميزان زيادي در شناخت نيازهاي كاربران براي توليد كنندگان نرم‏افزارهاي اسلامي مؤثر بوده است. آنها هم‏چنين با تقاضاها، انتقادها و پيشنهادهاي كاربران و مخاطبان خود آشنا مي‏شدند و از همين رو بسيار مثمر ثمر بودند. از سوي ديگر، اين نمايشگاه‏ها براي كاربران هم مفيد بوده است. اين ارتباط دو جانبه كه در ضمن نمايشگاه‏ها برگزار مي‏شد، به مقدار زيادي در انتقال شيوه‏ي بهره‏مندي از رايانه موفق و مؤثر بوده است.

گام ديگري كه برداشته شد، ايجاد حالت آموزشي در نرم‏افزار است كه نرم‏افزار بايد به همراه خودش داشته باشد؛ يعني قابليت تعامل بين‏نرم‏افزار و كاربر؛ بدين معنا كه نرم‏افزار موظف است خواسته‏ي كاربر را انجام دهد و در زمينه‏ي مربوط به خود، راهنمايي‏هايي را براي كاربر ارايه كند؛ براي مثال ما در زمينه‏ي نسخه‏ي جديد معجم‏هاي موضوعي‏مان، نگرشي كه به معجم‏هاي موضوعي داشتيم اين بود كه در نسخه‏ي اول آنها، شايد نتوانستيم بسياري از توانايي‏هايي را كه در داخل نرم‏افزار بود به مخاطب معرفي كنيم و راه‏هاي كوتاهِ استفاده از امكانات نرم‏افزار را به او نشان دهيم، تا از اين طريق به خواسته‏ي خودش برسد. در نسخه‏ي جديد، به اين نتيجه رسيديم كه توجه ويژه‏اي به اين سمت كنيم و روش‏هاي بهينه را آموزش دهيم. چون اين آموزش‏ها در ضمن فعاليت، و در ضمن استفاده‏ي از نرم‏افزار است، معمولاً حالت ماندگاري دارد و داراي جنبه‏ي كاربردي‏تر است.

به بازخوردها و تكاپوهاي مركز، اشاره داشتيد، آيا اين بررسي صورت گرفته است؟ گسترش رايانه در سطح مجامع تحقيقاتي تا چه اندازه بر كيفيت و كميت تحقيقات اثر گذاشته است؟

در حوزه‏ي تاثير استفاده از رايانه در پژوهش‏ها، اين تاثيرها تا اندازه‏ي زيادي به ساختار و توان‏مندي كاري وابسته بوده است. در يك ديد كلي و كلان، اگر ما به نرم‏افزارها نگاه كنيم، بخشي از نرم‏افزارها در حوزه‏ي مباحث الفاظ است. نرم‏افزار علوم اسلامي نيز طيف وسيعي را تشكيل مي‏دهند كه شايد ساده‏ترين و اولين قدم، گامي باشد كه با تهيه‏ي معجم الفاظ از يك متن و مرجع و مصدر شروع مي‏شود كه در نهايت به نرم‏افزاري منتهي مي‏شود كه توانايي ارتباط مفهومي را با اين متن و مرجع، براي انسان فراهم مي‏كند.

اگر ما به معجم الفاظ نگاه كنيم، در مرحله‏ي اول، غالب نرم‏افزارهايي كه عرضه مي‏شود تنها جست‏وجويي از يك لفظ را به عنوان وجهه‏ي كارشان دنبال مي‏كنند. گاهي اوقات، روند بالاتري را از اين سطح دنبال مي‏كردند و آن اين بود، هنگامي كه ما لفظي را جست‏وجو مي‏كنيم، گاهي اين لفظ به سبب داشتن پيشوند و پسوند و با يك تغييرات اجمالي كه در آن رخ داده شده است، يك گونه ابهامي را براي رايانه پيدا كرده، كه به قولي يك «سريع بسيار كُند ذهن» است؛ يعني هيچ‏گونه قدرت ابتكاري را ندارد و براي سيستم قابل تشخيص نيست؛ مثلاً «يِضْرِبوا» هيچ‏گاه براي رايانه با«سَيَضْربوا» يكي نيست، بنابراين، رايانه اين دو را دو مقوله‏ي جداگانه مي‏داند. لذا برخي از فعاليت‏ها صورت گرفت، تا فهرست‏هاي پيراسته تهيه شود كه ضمن اين كه ماهيت لفظ حفظ مي‏شود، اين لواحق هم از آن كار اوليه تفكيك گردد. گاهي اوقات از اين هم يك قدم بالاتر برداشته مي‏شود؛ مثلاً براي عرضه‏ي ارتباط‏هاي ريشه‏اي و هم‏خانواده‏ي ميان كلمات، كه غالبا مي‏توانستند حركتي به سمت معنا داشته باشند. در همه‏ي اين مراحل، ما هنوز در حوزه‏ي لفظ هستيم، ولي اين حوزه‏ي لفظ را به قدري دارند تقويت مي‏كنند كه ما به مقوله‏ي ارتباط معنايي با متن نزديك‏تر مي‏شويم.

گاه ما به فرآيندهاي بالاتري هم مي‏رسيديم و آن عبارت است از استخراج مفاهيم مختلف، كه در حوزه‏هاي خاصي تعريف مي‏شود؛ براي مثال، ما مجموعه‏اي را با عنوان «اقتصادي» تعريف مي‏كرديم و سپس به استخراج اين منابع مي‏پرداختيم. از اين‏جا است كه به تدريج ميزان فعاليت‏هاي پژوهشي و تحقيقي براي آماده شدن يك نرم‏افزار افزايش مي‏يابد و در نتيجه تهيه‏ي نرم‏افزار مقوله‏اي خواهد بود كه نيازمند حضور جمعي از محققان است، به گونه‏اي كه به گردآوري همه‏ي مفاهيم اقتصادي، يا سياسي، يا فرهنگي موجود پرداخته شود. در گام بعد، ما نرم‏افزارهايي را داشتيم كه به اين بحث مي‏پرداختند كه با ديد شامل و جامعي، همه‏ي مفاهيم كاربردي و قابل وصول را در يك متن استخراج كرده و در شكل‏هاي مختلفي عرضه كنيم. گاهي اين امر به شكل تقسيم‏ها و تشريح‏هايي بود كه نمودارهاي درختي را ايجاد مي‏كرد و گاهي هم به شكل نمايش‏سازي بوده است و گاهي به شكل استخراج چكيده‏هايي با عنوان معجم‏هاي موضوعي، كه آنها نمايش سازي مي‏شدند و در هر صورت، يك كار مفهومي صرف را دنبال مي‏كردند. بنابراين، هنگامي كه چنين نظامي تهيه شد و همانند نظام‏هاي جانبي در آمد، براي كمك به كاربران نظام‏هايي؛ مانند نظام مترادف‏ها و مشترك‏ها، مرتبط‏ها و ارجاعات، ايجاد گرديد.

تاثير اين روند، عملاً در اين خواهد بود كه بسياري از كارهايي كه پيش‏تر به بسياري از تتبع كنندگان اختصاص داشت، به تدريج براي همه قابل دسترس مي‏شود؛ يعني مرحله‏ي تتبع در تحقيق ـ كه گام اول است ـ اكنون سهل و آسان شده است، حتي اگر اين تتبع، در يك كار لفظي باشد. شما اكنون كم‏تر حديثي را مي‏يابيد كه مصدر و مأخذي براي آن ذكر نشده باشد؛ چون با يك مراجعه چند ثانيه‏اي به نرم افزارهاي روايات، به راحتي مي‏توانيد مأخذ و مصادر متعددي برايش پيدا كنيد، بنابر اين، ما از احاديث مُرسل و ذكرهاي بي مصدر در ضمن احاديث مستغني شديم. اين موضوع يك نوع غناي پژوهش است، علاوه بر اين كه ما در بسياري از مقولات، هنگامي كه به شكل عملي و تحقيق ميداني، كار طبقه بندي موضوعي را در متون دنبال مي‏كنيم، آفاق جديدي از پژوهش در پيش ديد كاربر مي‏آيد؛ به عنوان نمونه، اگر در جمع كساني كه در سطوح عالي فلسفه به فعاليت مشغول‏اند، پرسش شود كه درباره‏ي «وجود» چند بحث را به عنوان زير مجموعه‏ي آن، مي‏توانيم بيابيم، به تناسب سابقه‏ي فعاليت در اين زمينه، تعدادي ميان بيست تا هفتاد عنوان را تقريبا پيشنهاد مي‏كنند، هنگامي كه شما به يك كار معجم موضوعي مراجعه مي‏كنيد، مي‏بينيد حتي در كوچك‏ترين كتاب‏هاي فلسفي؛ مانند بداية الحكمة، با حجم انبوه‏تري از اين زير بحث‏ها رو به رو مي‏شويد. خود اين؛ يعني بازكردن امكان پيدايش افق‏هاي جديد تحقيقي.

/ 1