نگرشی بر «قصص الانبیاء»، اثر ابی اسحاق ثعلبی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نگرشی بر «قصص الانبیاء»، اثر ابی اسحاق ثعلبی - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قصص قرآن، دليل رسالت پيامبر اكرم(ص)

كتاب «عرائس المجالس» يا «قصص الانبياء» اثر قرآنپژوهي ابي اسحاق احمدبن محمدبن النيشابوري معروف به «ثعلبي» في به سال 427 هجري قمري است. ابن خلكان متذكر شده كه وي در علم تفسير يگانه روزگار بود و تفسير بزرگي نوشته كه از همه تفاسير همروزگارانش برتر است. و ياقوت در «معجم الادبا» نوشته: «ابواسحاق ثعلبي مقري، مفسر، واعظ، اديب، ثقه، حافظ، صاحب آثار ارزشمند از جمله تفسيري كه سرشار از نكات و اشارات و كلمات ارباب حقايق و وجوه اعراب و قراآت است...»

تفسير او «الكشف والبيان من تفسيرالقرآن» نام دارد. محمدحسين ذهبي در كتاب «التفسير والمفسرون» از اين تفسير و مفسر به نيكي و تفصيل ياد كرده است و تفسير او را جزو تفاسير مأثور (نقلي) ارزشمند قرآن كريم معرفي كرده است. نيشابوري تصريح به اين دارد كه تفسير او عصاره حدوداً صد كتاب و نقل اقوال سيصد تن از مشايخ است و در چهارده مقوله سخن گفته است: سبائط و مقدمات، عدد و تنزلات، قصص و نزولات، وجوه و قرائات، علل و احتجاجات، عربيت و لغات، اعراب و موازنات، تفسير و تأويلات، معاني و جهات، غوامض و مشكلات، احكام و فقهيات، حكم و اشارات، فضائل و كرامات و اخبار و متعلقات.1

برخي اين تفسير را از تفاسير مأثور دانستهاند و عدهاي به سبب آنكه مباحثي نظري و عملي را دربر دارد آن را از تفاسير عقلي دانستهاند. روش او در اين تفسير در موارد زير خلاصه ميشود:

1- پرداختن بسيار به مباحث نحوي و زباني.

2- بررسي مفردات آيات قرآني از لحاظ زباني و مصدر اشتقاق و صرف

3- استناد به اشعار عربي براي روشنتر ساختن معاني مفردات آيات قرآني

4- طرح نظريات فقيهان و دلايل آنها ذيل آيات احكام.

نكته ديگر اينكه اسرائيلياتي بدون عنايت به درست يا نادرست بودن آنها به رغم شگفتي و غير منطقي بودن در اين تفسير ذكر شدهاند و دانشوران علم حديث را نظر بر آن است كه ثعلبي در حديث، دستي توانا نداشته است و اين اسرائيليات و احاديث موضوع به همين سبب در تفسير او راه يافته است 2

مطالب كتاب


وي كتاب قصص الانبياء را كه مشتمل بر 452 صفحه است با آيه شريفه «كذلك نقص عليك من انباء ما قد سبق» آغاز كرده و نوشته: حكما پنج حكمت را براي قصص قرآني نقل كردهاند كه ترجمه آنها به شرح زير است:

1- قصص قرآني دليل بر رسالت پيامبر اكرم(ص) است: زيرا رسول اكرم(ص) امي بود و معلمي نداشت و از وطن خود نيز مدتها فاصله نگرفته بود كه در اين مدت به عالمي رجوع كند و از او علم اخبار را ياد بگيرد بنابراين تنها جبرئيل بر او نازل شده و آنها را به او تلقين كرده است و حضرت رسول(ص) نيز اينها را گرفته و مردم را به اخبار گذشتگان و قرون گذشته و سير انبياء و ملوك متقدم آگاه ساخته است، پس هر كس از قوم او عاقل بوده است، آنچه را خداوند به وي وحي كرده و خبر داده، تصديق كرده و به او ايمان آورده و تصديقش نموده است و اين معجزهاي براي او و دليلي بر صحت نبوتش است و هركس از قوم او كه دشمن معاند او بوده به او حسادت ورزيده و راه حجد و انكار آنچه را كه او آورده، در پيش گرفته و طبق بيان قرآن كريم گفته است: «وقالوا اساطير الاولين اكتبتها فهي تملي عليه بكره و اصيلا» ولي خداوند در تكذيب آنها و تصديق نبي(ص) فرموده: «قل انزله الذي يعلم السر في السموات و الارض».

2- علت بيان قصهها توسط خداوند بر پيامبر اين بوده است كه اين قصهها براي او اسوه و قدوهاي به مكارم اخلاق رسل و انبياء متقدم و اولياء صالح گذشته باشد. در آنچه كه خداوند از آنها خبر داده و ستايش كرده است و نهي ميكند امتش را از اموري كه امم انبياء به خاطر مخالفت با آن امور عقوبت شدند و از طرف خدا مستوجب آن عذاب و عقاب شدند.

پس بدينوسيله خداوند معالي اخلاق را بر او تمام كرد و هنگاميكه امر خداي تعالي را امتثال نمود و ادب انبياء را بكار گرفت، خداوند او را ثنا نمود و گفت: «وانك لعلي خلق عظيم» و به همين خاطر از عائشه نقل است كه هنگامي كه از او سؤال شد از خلق رسولالله(ص)، گفت: «كان خلقه قرآن».

3- برخي ديگر حكمت بيان قصص بر پيامبر(ص) را تثبيت پيامبر و اعلام شرف او و شرف و علو امت او نسبت به امتهاي قبلي بوده است و اين بدان علت است كه پيامبر هنگامي كه به اخبار و احوال امم قبلي مينگرد، درمييابد كه او و امتش از بسياري از آن چيزهايي كه بهوسيله آنها خداوند انبياء و اولياء را بدانها آزموده است، معاف هستند و در شريعت به آنها تخفيف داده شده و اثقال و اغلالي كه بر امتهاي پيشين بوده از آن رفع شده است، همانطور كه بعضي از مفسرين در تفسير قول خدايتعالي «وأسبغ عليكم نعمه ظاهره و باطنه» گفتهاند نعمت ظاهري تخفيف شرايع و نعمت باطني تضعيف صنايع است.

همانطور كه خداوند تعالي در قرآن فرموده است: «يريدالله بكم السير و لايريد بكم العسر» و يا «وماجعل عليكم فيالدين من حرج» و يا «يريد الله ان يخفف عنكم و خلق الانسان ضعيفا» و...

بنابراين پس از بيان اين قصص بر پيامبر(ص) از طرف خداوند، پيامبر فضل خود و امتش را ديد و دانست خدا او و امتش را به كراماتي مخصوص گردانيده است كه هيچكدام از انبياء و امم داراي چنين كراماتي نبودهاند، پس قيام شب او را به روز و صيام او را به قيامش وصل نمود. پيامبر هم هرگز در عبادت پروردگارش براي اداي شكرش سستي ننمود تا اينكه پاهاي مباركش متورم شد و وقتي از حضرت رسول(ص) سؤال شد كه «يا رسولالله أليس قد غفرالله لك ما تقدم من ذنبك»، در پاسخ فرمودند:

«أفلاأكون عبدأ شكورا» و سپس بدان فخر نموده و فرمودند:

«بعثت بالحنفيه السمحه».

4- حكمت ديگر بيان قصص قرآني بر پيامبر(ص)، تأديب و تهذيب امتش بوده است و دليل اين مسأله آن است كه خداوند انبياء و پاداش آنها و دشمنان و عقاب آنها را ذكر كرده است، سپس در جاي ديگر آنها را از دشمنان برحذر داشته و بر صنع اولياء تشويق نموده است. براي مثال در سوره يوسف آمده است: «لقد كان في يوسف و اخوكه آيات للسائلين» و يا فرموده «لقد كان في قصصهم عبره لاوليالالباب» و يا «و هدي و موعظه للمتقين» و امثال آن از آيات و شبلي رحمهالله تعالي در مورد اين آيات گفته است: «اشتغل العام بذكرالقصص، و اشتغل الخاص بالاعتبار من القصص».

5- علت گفتن قصه و اخبار انبياء و اولياء گذشته، احياء ياد آثار آنها بوده است همانطور كه خليلالله ابراهيم(ع) در ابقاء ثناء حسن راغب بوده است و به خداوند عرض كرده است: «واجعل لي لسان صدق فيالاخرين»

به طور خلاصه مباحث كتاب قصص الانبياء يا عرائس المجالس به شرح زير است:

1- داستان خلقت زمين و آسمانها و اشياء و خورشيد و ماه

2- قصه خلقت آدم(ع) و امتحان او توسط خداوند و قصه هابيل و قابيل و خصائص آدم(ع)

3- داستان حضرت ادريس(ع) و هاروت و ماروت

4- قصه حضرت نوح(ع)، حضرت هود(ع)، حضرت صالح(ع)، حضرت ابراهيم(ع) و حضرت اسماعيل(ع) حضرت اسحاق(ع) و حضرت لوط(ع) و حضرت يوسف(ع)، حضرت موسي(ع) و بنياسرائيل، حضرت ايوب(ع)، حضرت خضر(ع)، حضرت الياس(ع) و...

5- ذكر قصه طالوت و اتيان تابوت توسط او و جنگ جالوت و خلافت حضرت داود(ع) و داستان داود و سليمان (عليهماالسلام)

6- قصه پيامبراني مانند شعياء، أرمياء، دانيال (عليهمالسلام)

7- ذكر داستان لقمان حكيم(ع) و ذكر بعضي از مواعظ و حكم و وصاياي او به پسرش.

8- ذكر داستان ذيالقرنين

9- ذكر داستان زكريا و پسرش يحيي و مريم و عيسي (عليهمالسلام) و قصه حواريون و ذكر خصائص عيسي(ع) و معجزات او

10- داستان يونسبن متي و اصحاب كهف و جرجيس(ع) و شمسون نبي(ع) و اصحاب افزود.

11- قصه اصحاب فيل و بيان آنچه كه از شرف و فضل براي پيامبر ما محمد مصطفي(ص) در آن وجود دارد.

1- ذهبي، محمد حسين، ج 1، ص 234-277.

2- خرمشاهي، بهاءالدين، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهي، ج اول، ص 743

Golestan Quran Weekly, Serial 117, No 73

/ 1