سياست و حوزه هاى علميه - سیاست و حوزه های علمیه (1) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیاست و حوزه های علمیه (1) - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سياست و حوزه هاى علميه

شعائر دراسلام

طبق وعده اى كه به خوانندگان محترم در مقاله هاى پيش داديم مى بايست [لزوم حكومت دراسلام] را دراين مقاله مورد بررسى قرار دهيم اما به خاطراينكه قسمتى از بحث[ شعائر دراسلام] مربوط به عيدين و كنگره جهانى حج طرح گرديد واز سويى مناسب است دراين شماره مجله كه زمان انتشارش مقارن با دو عيد بزرگ اسلامى و كنگره جهانى حج است نشر يابد.ازاين روى بخشى از شعائر رااكنون ملاحظه خواهيد نمود.

عيدين

جشن و سروراز ديرباز ميان اقوام و ملل مرسوم بوده است بدين معنى كه روزهاى ويژه اى را به عنوان[ عيد] جشن مى گرفته اند و به آن ارج مى نهاده اند تا يادآور ارزشها و پيروزيها و عظمت هاى آن بوده باشد.

از سوى ديگر تاريخ به ما مى آموزد كه : به جز پيروان اديان الهى كه از چشمه زلال وحى آب حيات بخش هدايت را نوشيده اند ديگر ملت ها از اين مراسم در سرنوشت سياسى اجتماعى و رساندن آنان به قله هاى مجد نقشى نداشته است . و بر عكس در دور نگاهداشتن آنان از مسائل سرنوشت ساز سياسى واجتماعى سهمى بسزا داشته است .ازاين روى مى بينيم كه هر چه از عمراين ملت ها مى گذشته بدبختى و تاريك انديشى در ميانشان فزنى مى يافته وارزش هاى انسانى و پيوندهاى معنوى كاستى گرفته بدست فراموشى سپرده مى شده است .

اما[ عيد] در مكتب پيامبران مفهوم خاص خود را كه مبتنى بر معيارهاى اصيل الهى و فلسفه اى ژرف و هم آهنگ بااهداف انبياست دارد.

عيد در مكاتب بزرگ الهى جشن بازگشت به فطرت ناب انسانى و دورى جستن از زشتى ها و يادآورى پيوند درونى انسان با خدا و رشته ناگستنى فرد با جامعه است . چنين عيدى بدون ترديد در سرنوشت سياسى اجتماعى و تحكيم پيوندهاى برادرى تاثير بنيادى دارد. مفسر كبير علامه طباطبائى مى گيود:

[فان العيد من شانه ان يجمع الكلمه و يجدد حياه المله و ينشط نفوس العائدين و يعلن كلها عاد عظمه الدين] . 1 عيد باعث وحدت كلمه و تجديد حيات ملت و نشاط جامعه و يادآور عظمت و نقش دين است .

اينجاست كه اگر معناى عيد و فلسفه متعالى آن براى جوامع بشرى روشن گردد و در تمام ابعاد گسترده آن موردانديشه دقيق قرار گيرد هيچ جامعه يى از نظر بنيه سياسى اجتماعى به پايه جامعه اسلامى نخواهد رسيد.

نمونه هاى عالى اين ارزش ها عيد فطر و عيدقربان دراسلام است كه هر دو پس ازانقلاب عظيم روحى روزه و مناسك حج جشن پيروزى در نبرد با نفس سركش و

پيكار با ستمگران فقر آفرين برگزار مى شود.

دراينصورت روشن است كه[ عيد] به عنوان يكى از مهمترين اهرم هاى اجتماعى واز پايه هاى بزرگ وحدت امت اسلامى طرح مى گردد كه از طرفى بيانگر دقيق ترين و لطيف ترين پيوند معنوى انسان با خداى خويش در كوران مسائل سياسى اجتماعى است .

دراين زمينه به سخنان امام رضا[ ع] توجه كنيد:

انما جل يوم الفطرالعيد ليكون للمسلمين مجتمعا يجتمعون فيه و يبرزون لله عزوجل فيمجدونه على من عليهم فيكون يوم عيد يوم اجتماع و يوم فطر و يوم زكوه و يوم رغبه و يوم تضرع ... فاحب الله عزوجل ان يكون لهم فى ذلك مجمع يحمدونه فيه و يقدسونه] . 2

روز فطر عيد مقرر شده تا مسلمانان دراين روز گردهم آيدن و خداوند را به خاطر نعمت هايش سپاس بگزارند پس اين روز روز عيد روز اجتماع روز فطر روز زكوه روز كشش و روز تضرع است و خداوند بزرگ بر ن شده است كه مسلمانان چنين روزى را دراجتماع خويش به حمد و سپاس الهى بپردازند[ .

با توجه به سخنان سازنده حضرت رضا[ ع] ابعاد سه گانه ذيل را در مى يابيم :

1 عيد و پرستش خداوند يكتا.

2 عيد و نقش آن در حل مشكلات اجتماعى .

3 عيد و نقش آن در مسائل سياسى .

1 عيد و پرستش خداوند يكتا:

عيد بدون پرستش خداى يگانه و بدون ياد كرداو بيهوده است زيرا اگر توجه به ذات بارى تعالى و آيين خداوندى در ميان نباشد گرفتار آمدن در بندهاى اوهام ز خرافه پرستى قطعى است همان گونه كه ديگر ملت ها بدان دچارند زيرا ياد خداست كه به زندگانى آدمى جهت و معنى مى بخشد و ياداوست كه بر دل هاى ناآرام و متلاطم آرامش مى آفريند و سرانجام ياداوست كه خاطر آدمى رااز غيراو مى زدايد و به روشنى هاى تقوا و سلامت نفش رهنمون مى سازد. واينجاست كه سپاس اين نعمت دهنده بزرگ فريضه گرديده و بر همگان است كه شكراين واجب بگزارند خدايى را كه نعمت اسلام و بركت شريعت آن و راهبرى پيامبرى چونان محمد[ ص] را به امت اسلامى ارزانى داشته است .

پيكار با ستمگران فقر آفرين برگزار مى شود.

دراينصورت روشن است كه[ عيد] به عنوان يكى از مهمترين اهرم هاى اجتماعى واز پايه هاى بزرگ وحدت امت اسلامى طرح مى گردد كه از طرفى بيانگر دقيق ترين و لطيف ترين پيوند معنوى انسان با خداى خويش در كوران مسائل سياسى اجتماعى است .

دراين زمينه به سخنان امام رضا[ ع] توجه كنيد:

انما جل يوم الفطرالعيد ليكون للمسلمين مجتمعا يجتمعون فيه و يبرزون لله عزوجل فيمجدونه على من عليهم فيكون يوم عيد يوم اجتماع و يوم فطر و يوم زكوه و يوم رغبه و يوم تضرع ... فاحب الله عزوجل ان يكون لهم فى ذلك مجمع يحمدونه فيه و يقدسونه] . 2

روز فطر عيد مقرر شده تا مسلمانان دراين روز گردهم آيدن و خداوند را به خاطر نعمت هايش سپاس بگزارند پس اين روز روز عيد روز اجتماع روز فطر روز زكوه روز كشش و روز تضرع است و خداوند بزرگ بر ن شده است كه مسلمانان چنين روزى را دراجتماع خويش به حمد و سپاس الهى بپردازند[ .

با توجه به سخنان سازنده حضرت رضا[ ع] ابعاد سه گانه ذيل را در مى يابيم :

1 عيد و پرستش خداوند يكتا.

2 عيد و نقش آن در حل مشكلات اجتماعى .

3 عيد و نقش آن در مسائل سياسى .

1 عيد و پرستش خداوند يكتا:

عيد بدون پرستش خداى يگانه و بدون ياد كرداو بيهوده است زيرا اگر توجه به ذات بارى تعالى و آيين خداوندى در ميان نباشد گرفتار آمدن در بندهاى اوهام ز خرافه پرستى قطعى است همان گونه كه ديگر ملت ها بدان دچارند زيرا ياد خداست كه به زندگانى آدمى جهت و معنى مى بخشد و ياداوست كه بر دل هاى ناآرام و متلاطم آرامش مى آفريند و سرانجام ياداوست كه خاطر آدمى رااز غيراو مى زدايد و به روشنى هاى تقوا و سلامت نفش رهنمون مى سازد. واينجاست كه سپاس اين نعمت دهنده بزرگ فريضه گرديده و بر همگان است كه شكراين واجب بگزارند خدايى را كه نعمت اسلام و بركت شريعت آن و راهبرى پيامبرى چونان محمد[ ص] را به امت اسلامى ارزانى داشته است .

حضرت رضا[ ع] درافزونى تكبير در نماز عيد فطر مى گويد:

[لان التكبيرانما هو تعظيم لله و تمجيد على ما هدى و عافى كما قال الله عزوجل[ : لتكبرواالله على ما هديكم و لعلكم تشكرون] . 3

چون تكبير سپاس خداوندى در برابر نعمت و بزرگداشت هدايت است آنچنان كه در قرآن آمده خداى را تكبير گوييد چون شما را هدايت كرده شايد سپاس داريد.

2عيد و نقش آن در حل مشكلات اجتماعى:

اسلام با قرارداد زكوه در عيد فطر و قربانى كردن در عيداضحى برنامه سازنده اى در حل مشكلات اقتصادى جامعه اسلامى ارائه مى دهد و هنگامى اهميت اين طرح ها مشخص مى شود كه جنبه اجتماعى روزه و فلسفه قرارداد زكوه و قربانى كردن در عيداضحى موردارزشيابى دقيق قرار گيرد. با نگرشى ژرف تراين موارد روشن مى شود:

در روايات وادعيه ماه رمضان اين ماه ماه مواسات يعنى سهيم كردن امت اسلامى در روزى يكديگر ناميده شده است . به بخشى از خطبه پيامبراسلام] ص] در جمعه پايانى شعبان توجه نماييد:

[...و شهرالمواسات و هو شهر يزيدالله فى رزق المومن فيه و من فطر فيه مومنا صائما كام له بذلك عتق رقبه و مغفره لذنوبه فيما مضى] . 4

وامام حسن عسكرى[ ع] فلسفه روزه را چنين مطرح مى سازد:

[ليجدالغنى مضض الجوع فيحن على الفقير]. 5

تا بى نياز درد گرسنگى را درك كند و با نيازمند همدردى نمايد.

آرى روزه داران را در روزهاى ماه رمضان با خداى بزرگ راز و نيازى چنين است :

[ اللهم اشبع كل جائع].

خدايا هر گرسنه اى را سير كن

[ اللهم اكس كل عريان] 6 .

خدايا هر برهنه را بپوشان .

بنابراين اسلام با تعاليم حايت بخش خود بر آنست كه مسئوليت هاى اجتماعى را درانسان روزه دار تقويت كند و به حس هميارى و تعاون در جامعه اسلامى تكامل بخشد تا بتوان در روز شكوهمند عيد فطرازاين اجتماع زنجيره اى استفاده مطلوب را در حل مشكلات

اجتماعى بنمايد.

و نيز با بينشى ژرف به كنگره اسلامى حج - كه بايد همه جهانيان را بهره مند سازد - و توجه به فلسفه قربانى كردن كه تكميل كننده حج و رمز تسليم انسان به امر خداست وارزشيابى سخنان پيشوايان راستين و معصوم به نقش سرنوشت ساز عيداضحى در بهبود بعداقتصادى و زدودن نابسامانيها پى مى بريم .

پيامبر گرايم اسلام[ ص] را دراين زمينه سخنى است :

[ انما جعل الله هذاالاضحى تشبع مسا كينكم من اللحم فاطمعوهم] . 7

3 عيد و نقش آن در مسائل سياسى :

مراسم عيدين كه درسال دوبار در پايان دو جنبش روحى عظيم بر پا مى شود نه تنها جشن رهايى از گناه و پيوستگى به خدااست كه يك مانور سياسى است و انگيزه آن تحكيم پايه هئا دولت اسلامى مى باشد.

در پگاهان كه انبوه مسلمانان برابر آيين پيامبر گرامى[ ص] تكبيرگويان با پيشواى خويش روى به صحرا مى نهند و پس از بر پايى نماز به خطبه هاى دلنشين گوينده به استماع مى نشينند و خطيب نيز غم و شادى جنگ و صلح و ديگر آنچه مسلمانان با آن روبرو هستند و دانستنش ضرورى است مطرح مى سازد و همگان را در جريان مسائل مسلمين قرار مى دهد اين اجتماع بى هيچ ترديدى جنبشى ژرف در تمامى ابعاد جامعه انسانى اسجاد كرده به گسستن زنجيره هاى اسارت از دست و پاى جامعه بشرى كه برخاسته از شكوه و شكوت دروغينى برخورداراست كمك شايانى خواهد كرد. همانگونه كه حركت تحول آفرين امام رضا[ ع] در روز عيد فطر پايه هاى لرزان حكومت ضدانسانى عباسيان را بلرزه انداخت و چيزى نمانده بود تا به روزگار ننگين عباسيان پايان بخشد كه مامون هراسان پيشواى هشتمين رااز برگزارى نماز سرنوشت ساز عيد بازداشت . اما همين حركت آينده ساز ناتمام آتش تحولى عظيم را در دل نمازگزاران برافروخت و چهره زشت سياسى مامون را آشكار ساخت و همه غنيرنگ ها و فتنه هاى او را يكى پس از ديگرى خنثى كرد.اما دريغا كه در بستر تاريخ حادثه باراسلام به جز روزهايى نه چندان دير پاى زمام داران غاصب و زورمند ازاين مراسم در

جهت تقويت حكومت هاى ضد مردمى خويش و به انزوا كشاندن صاحبان اصلى آن سود جستند و با تظاهر به بزرگداشت اسلام و مصالح مسلمين و با ماسك حق خواهى فرزندان پاكباز اسلام را كه خواستى جز رهايى اسلام از چنگال استعمارگرانه آنان نداشتند از دم تيغ گذارندند جشن سوگ پاسداران راستين توحيد مبدل ساختند.

تصويراندوهناك آن روزگاران را در سخنى ازامام باقر[ ع] مشاهده نماييد:

[قال : يا عبدالله ما من يوم عيد للمسلمين[ اضحى و فطر]الا و هو يجدواالله الال محمد( ع ) فيه حزنا قال ع قلت و لم ؟ قال :انهم يرون حقهم فى ايدى غيرهم] . 8

عيدى (فطر و قربان ) برمسلمانان نمى گذرد مگر آنكه يادآوراندوه دودمان پيامبر[ص] است و در پاسخ فرمودند: زيرا حق و پايگاه خويش را در كف ديگران مشاهده مى كنند.

از آنجا كه دو عيد فطر و قربان از نيرومندترين نشانه هاى الهى و از موثرترين عوامل در پيوستگى فرد و جامعه مى باشد برانديشه مندان و صاحبان نظراست كه ازاين دو روز باشكوه كمال استفاده مطلوب جهت زدودن گرفتاريهاى جهان اسلام و جامعه مسلمين بكنند.

حج

يكى از شعائر بزرگ خداوندى كه مسلمانان امر شده اند محترم بشمارند واز شعائرالهى بدانند 9 نه از شعائر دوره جاهلى 10 مراسم پرشكوه حج است چنانكه امام على[ ع] گويد:

[جعله سبحانه و تعالى للاسلام علما]. 11

خداوند بزرگ حج را پرچم اسلام قرار داد.

وامام صادق[ ع] رااين سخن است :

[لايزال الدين ما قامت الكعبه] . 12

تا هنگاميكه خانه كعبه بر جاست دين خدا جاودانه است .

براى تحقيق دراين زمينه پنج محور مورد بحث قرار مى گيرد:

1 حج و رابطه آن با ولايت .

2 بپا داشتن حج .

3 حج و سياست .

4 حج و نقش آن در ريشه كن كردن فقر.

5 حج و تكامل روح .

: 1 حج و رابطه آن با ولايت

اجراى قوانين و مقررات اسلام رفع موانع اجراء آنها گسترش عدالت اجتماعى مبارزه با بيدادگرى پيوند نيروهاى انسانى

بالابردن سطح آگاهى و دانش مسلمين تشريح احكام و بهره مندى جهان اسلام از منافع حج بستگى به اداره صحيح كنگره جهانى حج دارد زيرااجتماعى سالم واداره صحيح ن با داشتن رهبرى لايق و آگاه عامل اصلى حل مشكلات اجتماعى واقتصادى خواهد بود. هنگامى كه رهبرى آگاه و پرهيزگار اين كنگره را رهبرى نمايد واين جريان شورانگيز را در مسيرى صحيح رهنمون سازد و با سازماندهى نيروهاى پراكنده را وحدت بخشد تمدن واقتدار سياسى و اجتماعى مسلمين تحق مى يابد.اما متاسفانه بجز دورانى اندك كه حق حكومت يافته - چنين نبوده و كنگره حج در گسترش احكام حيات بخش اسلام رهايى دردمندان جامعه و بازسازى امور مسلمانان نقشى نداشته است . همواره حاكمان ستمگر و زورگوى زير عنوان نگاهبان و پرده دار و زعيم خانه كعبه و ديگراماكن مقدسه هر جنبش و نداى اصلاح طلبانه اى را بدست مزدوران وامراى حج سركوب و در نطفه خفه كرده اند.

اين عباس در ضمن نوشتن نامه اى به يزيد بن معاويه پرده از جنايات بيشمار وى و كارگردانانش بر مى گيرد و مساله ترور يا دستگيرى امام حسين[ ع] را بهنگام مراسم حج چنين مطرح مى سازد:

[و ماانسى من الاشياء فلست بناس اطرادك الحسين بن على من حرم رسول الله الى حرم الله و دسك اليه الرجال تغتاله . فاشخصته من حرم الله الى الكوفه فخرج منها خائفا يترقب] . 13

من هر چه را فراموش كنم از ياد نخواهم برد كه حسين فرزند على را از حرم پيامبر[ ص] به حرم خدا راندى آنگاه مردانى را پنهانى بسوى او فرستادى تا غافل گيرانه او را بكشند پس او رااز خانه خدا به كوفه راندى در حاليكه ترسان و نگران از خانه خدا بيرون رفت .

هنگاميكه امام حسين[ ع] با ياران خويش از مكه بسوى كوفه بيرون مى رفتند[ ابوهره ازدى] به حضورامام رسيد و پرسيد: فرزند پيامبر [ص] چرااز حرم خدا و جدت بيرون آمدى امام گفت :

[يااباهره ان بنى اميه قداخذوا مالى ه قصبرت وشتموا عرضى فصبرت و طلبوا دمى فهربت] . 14

اى ابوهره : بنى اميه امال مرا را گرفتند صبر كردم به آبرويم خدشه وارد كردند صبر كردم اكنون قصد خونم كردند از مكه گريختم .

از همين روى پيشوايان راستين اسلام اندوه

خود رااز نداشتن رهبر لايق و شايسته در روزهاى برگزارى حج به گونه ائابراز مى كردند واز كنگره اى كه بر محور پيشواى معصوم برگزار نمى گرديد انتقاد مى كردند زيرا كنگره اى امن بقاءاسلام و تحقق بخش آرمان هاى پيامبران الهى و مايه زندگى و شكوه جامعه اسلامى است كه با راهبرى ه راستين در بيعت با خدا و هماهنگى با پيامبراو و ولى فقيه دوران تشكل يابد. 2

معاذ بن كثير مى گويد: در عرفات انبوهى از مردم را مشاهده كردم و به امام صادق[ ع] گفتم : واقعااهل موقف زيادند امام[ ع] فرمودند: اى معاذ نزديك من بيا نزديك تر شدم گفتند: خس و خاشاكى است كه موج آنها رااز هر سوى مى آورد. بخدا سگوند كه بجز شما - كه براى بپاداشتن حاكميت صالحان مى كوشيد و معتقد به رهبرى پيشوايان معصوميد - حج هيچ كس پذيرفته نيست . 15 و نيز بدين گفتاراز پيشواى پنجمين نوجه نمائيد:

[قال ابوجعر] ع:] و نظرالناس فى الطواف قال امرواان يطوفوا بذا ثم ياتونا فيعرفونا موددتهم ثم يعرضوا علينا نصرهم] . 16

... وامام باقر[ ع] بهنگام طواف بمردم نگاهى افكند و گفت :اينان را وظيفه است كه خانه غ خدا را بگردند و سپس نزد ما آمده دوستى خويش را به ما بنمايانند و يارى خود را نشان دهند.

توجهى ژرف به روايات نشان مى دهد زائرى كه پيشواى معصوم را نشناخته رهبرى سياسى جامعه اسلامى را جداى از مسائل عبادى مى داند و حاكميت فردى ناشايسته و بى كفايت را مى پذيرد و در جهت انتخاب جانشينى خداترس دلسوز و آگاه بپاى نمى خيزد نه تنها نمى تواند زائر حقيقى باشد بلكه اقدام بيك امر جاهلى نموده است پيامبر گرامى[ ص] را دراين مورد گفتارى است :

[ من مات و لايعرف امام زمانه مات ميته جاهليه] . 17

كسى كه پيشواى زمانش را نشناخت و مرد همچون كسى است كه در جاهليت مرده است .

از آنجا كه مرگ بر روند زندگى است و هر طور زندگى اداره شود به همان سبك مرگ واقع مى شود [ كما تعيشون تموتون و كما تموتون تبعثون] پيوند مرگ و زندگى روشن خواهد شد و چون مرگ كسى كه پيشواى زمان خويش را نمى شناسد مردن جاهلى است پس زندگى او نيز جاهلانه

بوده تمام شئون و آئين هاى حياتى او همانند آدميان دوره جاهلى سپرى مى شود قهرا حج اينگونه افراد نيز يك حج جاهبى بوده از حج توحيدى سهمى نخواهد داشت . 18

2: بپا داشتن حج :

از آنجا كه كنگره حج در سرنوشت سياسى اجتماعى واقتصادى جامعه اسلامى تاثيرى بسزا دارد و برگزارى هر چه شكوهمندتراين كنگره بر نيرومندى جهان اسلام و شوكت آن مى افزايد و خوددارى از شركت در كنگره حج موجب ركود و تعطيل شدن آن مى شود واز سويى شركت در آن از واجبات است 19 20 بنابراين بر دولت اسلامى لازم است كه از تقويت اين كنگره با تمام توان بكوشد و دريغ نورزد امام صادق[ ع] مى گويد

[لوعطل الناس الحج لوجب على الامام ان يجبرهم على الحج ان شاء واو ان ابوا فان هذاالبيت انما وضع للحج] . 21

هرگاه مردم برنامه حج را فرو گذاشتند بر پيشواى جامعه اسلامى فرض است كه وادارشان نمايد چه بخواهند چه خوددارى كنند زيرا كه اين خانه براى حج برپا شده است .

حتى حكومت اسلامى براى اجراى اين برنامه الهى موظف است مردمى كه توانايى عزيمت و شركت ندارند از راه برداشت از بيت المال عمومى توانا سازد تا بتواننداين مهم راايفا نمايند.امام صادق[ ع] نيز گويد:

[فان لم يكن لهم اموال انفق عليهم من بيت مال المسلمين] . 22

3: حج وسياست :

اسلام دراجراى حدود تعزيرات 23 مبارزه با ظلم 24 گسترش عدالت اجتماعى 25 وصول ماليات 26 دفاع از مرزهاى اسلامى 27امر به معروف نهى از منكر 28 جهاد در راه خدا 29 تاكيد مى ورزد و به روشنى مى توان دريافت كه اسلام دين سياست و حكومت است پس آيين حج كه پايه هاى بزرگ اين بناى عظيم است 30 نمى تواند كه از مسائل سياسى بركنار بماند. براى آسيب ناپذيرى اسلام از خطر پراكندگى مسلمانان و فقر واز سويى نماياندن توان مندى اسلام . و بيعت با خدا و پيامبر گرامى او ضرورى است مسلمانان هر چه شورانگيزتر با نداى

[واذن فى الناس بالحج ياتوك رجالا و على كل ضامر ياتين من كل فج عميق] 31

بسوى خانه خدا رهسپار شوند. و در آن كنگره بزرگ براى حل مسائل سياسى و ديگر مشكلات خويش شركت جويند واز منافعى كه خداوند در آن خانه نهاده در جهت توان مندى اسلام بهره گيرند و در پرتوامنيتى كه براين سرزمين حاكم است در تحكيم مبانى وحدت كشورهاى اسلامى بكوشند و فساد و تباهى را كه مانع رشد و تكامل جامعه اسلامى است و بهانه اى در دست استبكار جهانى مى باشد از ميان بردارند. كه :

حج البيت واعتماره... يرخصان الذنب . 32

با آنچه گذشت بايد فهميد پس چرا مسلمانان اينگونه به انزوا كشانده شده اند و چرااندوه فقر و ناهمگونى بر رخسارشان سايه افكنده واين يك ميليارد جمعيت در سراسر جهان پراكنده اند و با آنكه خداوند مى فرمايد[ :جعلناالبيت ...امنا] 33امنيت ندارد و با آنكه اين آيين تعطيل نشده چرااينچنين اند؟ 34

در پاسخ بايد گفت حج تعطيل نشده اما فاجعه يى غم انگيزتراز تعطيل بر آن وارد آمده فاجعه اى كه پيامبراسلام[ ص] رويداداندوهناكش را چهارده قرن پيش بيان داشت :

[...يحج اغنياءامتى للنزهه و يحج اوساطها للتاجاره و يحج فقر اوهم للرباء والسمعه] . 35

روزگارى مى آيد كه توانگران براى خوش گذرانى و تفريح و متوسطان جامعه براى خريد و فروش و نيازمندان براى ريا واشتهار به مكه مى روند. و حج مى گذراند.

اينگونه افرد نمى توانند براى رهايى انسانها و بزرگداشت دين چاره اى بيانديشند چه نه درك دارند نه درد بلكه[ : غثاء ياتى به الموج من كل شاغل] 36 خس و خاشاكى هستند كه موج آنان رااز هر سوى مى آورد.

4 حج و نقش آن در ريشه كن كردن فقر:

يكى از مسائل ديرپاى كه همواره جوامع بشرى با آن دست به گريبان بوده و تاكنون توفيق حل آن را به روش صحيح و نزديك به فطرت انسانى بدست نياورده مساله فقر و پديده هاى خانماسروز آن است .

اكنون با آنكه بشريت جريان تكاملى تمدن را سير مى كند نه تنها موفق نشده غم جانكاه فقر رااز خاطر توده عظيمى از جهان انسانى بزدايد بلكه استعمارگران شرق و غرب با دست يارى تكنولوژى (كه ماسكى بر چهره توحش زورمندان زراندوزاست ) بر تضييع هر چه بيشتر حقوق نيازمندان جهان

فائق آمده اند و توانسته اند دسترنج آنان را بتارج برند. امااسلام چهارده قرن پيش داروى اين بيمارى مزمن را به انسانها ارزانى داشته و راههاى علاقلانه گوناگون در زدودن فقراز جامعه انسانى نشان داده است .از جمله آنها مراسم حج است كه اگر تمام دقايق آن با رهبرى قاطع به اجرا درآيد توانايى چشم گيرى را در حل مشكلات اقتصادى در بر خواهد داشت . بدين گفتارازامام رضا[ ع] توجه كنيد:

[لجميع الخلق من المنافع ... و منفعه من فى المشرق والمغرب و من فى البر والبحر ممن يحج و ممن لايحج من تاجر و جالب و بايع و مشتر و كاسب و مسكين و قضاء حوائج اهل الاطراف] . 37

تمامى انسانهااز هر جاى جهان كه باشند واز هر طبقه يى چه در آئين حج شركت جويند چه نجويند ببركت اين خانه و برنامه اى كه در آن به اجرا در مى آيد به سعادت خواهند رسيد از گمراهى و نيازمندى رهايى مى يابند.

برنامه حج به جز آنچه كه با مسائل عبادى سياسى پيوند دارد يك برنامه عظيم اقتصادى نيز هست ملل اسلامى مى توانند در جهت بهبود وضع اقتصادى و شناسايى انگيزه هاى فقر و ريشه كن كردن آنهاازاين كنگره سود جويند. و همچنين محصولات خود را عرضه بدارند و در بالا بردن كيفيت آن و چگونگى توزيع صادرات آن بحث كنند نه آنكه بازار محصولات كشورهاى خارجى شود. و بگفته امام على[ ع:]

[... و حج البيت واعتماره فانهما ينفيان الفقر].... 38

حج و عمره فقر رااز جامعه انسانى مى زدايد.

دريغا كه امروزازاين كنگره توانمند در راه رسيدن به يك حكومت واحد جهانى و برچيدن بساط دشمنان غارتگر و هستى سوز مسلمين طرفى بسته نمى شود.

حج و تكامل روح :

چون دراسلام سياست و معنويت لازم و ملزوم بكديگرند بنابراين وحدتى از مجموع اين دو هدف نهائى اسلام و فلسفه بعثت پيامبران است . دراين بخش بر آنيم كه از خرمن فياض كنگره حج زاد راهى فراهم آوريم . آيينى كه رهرو آن بايد دل از غير خدا بشويد و به درياى لايزال او بپيوندند.

[ اذااردت الحج فجرد قلبك لله تعالى من كل شاغل] .

محل برگزارى اين كنگره سرزمين پاكان و فرودگاه فرشتگان و قبله اهل ايمان است و

ناپاكان را در آنجا راهى نيست ازاين روى زائر براى راه يافتن بدين سرزمين ملكوتى بايد خود را به آب توبه بشويد.

[ثم اغسل بماءالتوبه الخالصه ذنوبك] .

سپس جامعه راستى پاكيزگى فروتنى و كرنش بپوشد.

[والبس كسوه الصدق والصفا والخضوع والخشوع] .

و با جهان وداع كند.

[ودع الدنيا والراحه] .

تا توبه كننده حقيقى باشد و محبوب معبود خويش قرار گيرد.

[ ان الله يحب التوابين و يحب المطهرين] .

افشاى چهره هاى مزدورى بنام امير حج مبارزه با ظلم فساد تبيين فلسفه حج را خصوص علماء و دانشمندان متعهدى است كه در گسيل داشتن آنان وزارت محترم ارشاداسلامى رسالت خطيرى بعهده دارد. هرگاه وزارت محترم ارشاد با تمهيدات لازم و كافى علماااسلام شناس متعهد رااعزام دارد خود بخود دست معممين ناآگاهى كه با نام اسلام به نشرانديشه هاى انحرافى و تفرقه انگيز مبادرت مى ورزند كوتاه خواهد شد واين گامى است بلند در راه تحقق بخشيدن به آرمان پيامبران الهى .

حج و حوزه هاى علميه :

اكنون كه سرزمين ايران را حق حاكم است روحانيت متعهد و حوزه هاى علميه را فرض است كه ازاين فرصت خدادادى به روش شايسته جويند و جامعه اسلامى رااز آلودگى هاى هستى سوز بزدايند و فلسفه حج را كافى نفى كننده ارزشهاى دوران جاهليت واثبات كننده ارزشهاى دوران جاهليت واثبات كننده ارزشهاى الهى است به مردم بياموزند و با برنامه ريزى دقيق پيام اسلام راستين را كه در حال حاضر دوران توانايى خود را دراين سرزمين مى گذراند از طريق كنگره حج به گوش جهانيان برسانند و انديشمندان اسلام شناس با برپايى كنفراس هاى سياسى اجتماعى اقتصادى فرهنگى به بررسى مسائل اسلام پرداخته از چنگال عوامل شرق و غرب برهانند. و علماء و مبلغان متعهد به مسلمانان تفهيم كنند: كه حرمين شريفين بايد در كف اختيار صالحان امت باشد نه در دست افرادى ناشايست چون آل سعود و در سلطه جاسوسان آمريكايى و راهزنان بين المللى و بگوشند پيوند برادرى را كه ويژگيهاى عاليه اسلام است در ميان جوامع انسانى تحقق بخشيده و تقويت نمايند و بديهى است كه اين مهم از عهده معممين ناآگاهى كه حج را دست آويز معاش مى دانند بر نمى آيد.


1.الميزان ج 6 ص 235.

2. وسائل الشيعه ج 5 ص 141 - 140.

3. همان كتاب ج 5 ص 105.

4. كافى ج 4 ص 181 ح 6.

5.الفقيه ج 2.43.

6. مفاتيح الجنان اعمال ماه رمضان .

7. وسائل الشيعه ج 10 ص 147 ح 22.

8. وسائل الشيعه ج 5 ص 136 - و علل الشرايع ص 389.

9. سوره مائده (5)2:.

10. سوره بقره (2): 159.

11. نهج البلاغه خطبه 1.

12. كافى ج 4 ص 171 ج 4 وسائل الشيعه ج 8 ص 14.

13. تاريخ يعقوبى ج 2 ص 249 چاپ دار صادر بيروت .

14. مقتل خوارزمى ج 1 ص 226 ازانتشارات مكتبه المفيد.

15.بحارالانوار ج 27 ص 172.

16. مستدرالوسائل كتاب حج ص 189 - دراين باره رجوع كنيد وسائل
الشيعه ج 10 ص 252 ح 1 و 254 ح 9.

17. بحارالانوار ج 23 ص 89 ح 35 رجال الكشى چاپ دانشگاه مشهد
ص 425لا

18. كتاب حج (مجموعه مقالات انتشارات ارشاداسلامى مقاله ى آقاى
جوادى آملى ص 65).

19. سوره آل عمران (3): 97.

20. نهج البلاغه صبحى صالح نامه 47 ص 421.

21. همان كتاب 272 ج 2.

22. همان كتاب ص 272 ج 1.

23. سوره مائده (5): 38 و 45 بقره (2): 179 - نور (24)2.

24. نهج البلاغه صبحى صالح نامه 47 ص 421 ص 47 و خطبه 3 ص 48.

25. سوره حديد (57): 25 و مائده (5) 42.

26. تاريخ طبرى ج 4 ص 175 چاپ رضويه (بنقل از حماسه غدير
تاليف استاد محمدرضا حكيمى ص 54).

27. وسائل الشيعه ج 11 ص 1920 صحيفه سجاديه دعاى 27 جامع
عباسى ص 151.

28. نهج البلاغه صبحى صالح خطبه 156 ص 218 و خطبه 105 ص 151
تحريرالوسيله ج 1 ص 462463 سوره آل عمران (3): 110.

29. سوره حج (22): 29 توبه (9): 5 مائده (5): 32 نساء(4): 76
توبه (9): 29.

30. وسائل الشيعه ج 1ص 14.

31. سوره حج (22)27:

32. نهج البلاغه صبحى صالح خطبه 110 ص 163.

33. سوره مائده (2): 125.

34.اشاره است به مضمون رواياتى كه تعطيل حج و رها كردن آن را
موجب فرو فرستادن عذاب از طرف خداوند مى دانند به كافى ج 4 ص 271

35. تفسير قمى ج 2 ص 302.

37. علل الشرايع ص 404405 ج 5.

38. نهج البلاغه صبحى صالح خطبه 110 ص 163.

39. مصابح الشريعه ازانتشارات كتابخانه صدوق ص 145.

/ 1