صراط، ضابطه هويت درانديشه‏ورزي امام خميني(ره) - صراط، ضابطه هویت دراندیشه‏ ورزی امام خمینی (ره) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

صراط، ضابطه هویت دراندیشه‏ ورزی امام خمینی (ره) - نسخه متنی

ابراهیم زرگر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

صراط، ضابطه هويت درانديشه‏ورزي امام خميني(ره)

ابراهيم زرگر

رسالت، 21/3/1380

چكيده: نويسنده بعد از بيان تعريفي درباره هويت، آن را داراي بعد سلبي كه مستلزم شناسايي «غير» از «خود» است مي‏داند. از ديدگاه امام خميني، هويت اسلامي در پيمودن راه خدا معنا پيدا مي‏كند. خودي‏ها كساني هستند كه با آنها وحدت راه و صراط داريم و غيرخودي كسي است كه در راه ما نباشد.

هويت وجه تمايز بين من، ما با غير و ديگري است. اين هويت، احساسي است كه تعلق فرد به يك كشور، جامعه يا نهاد و مجموعه خاص را نشان مي‏دهد. تاريخ مشترك از جمله وجوه اين هويت را تشكيل مي‏دهد. هويت داراي بعدي سلبي يعني جداكننده، تمايزدهنده و شناساننده خود از ديگري نيز هست. اين ديگري در قالب‏هاي گوناگون غير، بيگانه، رقيب، مخالف و دشمن متبلور مي‏شود و در مقابل هويت قرار مي‏گيرد و وجوه گوناگون آن عناصر مهم واگرايي به شمار مي‏روند. هويت هر فرد يا ملتي در گرو رسيدن به خود مطلوب است. كيستي هر فرد آني است كه بايد بدان برسد نه آني كه بالفعل حامل آن است. بنابراين هويت ملي، راه مطلوب است نه راه موجود.

امام بر اين باور است كه شرق در عصر جديد وبرخورد با تمدن غرب، اعتماد به نفس خود را از دست داده، خود را باخته است. از اين رو هويت شرقي را فراموش كرده و غير و بيگانه را جاي خود گذاشته و بدين ترتيب راه خود را گم كرده است.

امام از هواداران پروژه غربي‏سازي به عنوان كساني ياد مي‏كند كه غرب را قبله‏گاه خود قرار داده‏اند، بدان سمت حركت مي‏كنند و در حال پرستش غربند. آنان از صراط خارج گشته و هويت اصيل خويش را گم كرده و مثل غرب شدن و در راه غرب گام نهادن را كانون توجه خود قرار داده‏اند. امام مليت ايراني را در چارچوب اسلام مي‏پذيرد و در عين حال عنصر اساسي در هويت هر جامعه‏اي را فرهنگ آن مي‏داند. اساسا فرهنگ هر جامعه هويت و موجوديت آن جامعه را تشكيل مي‏دهد. امام از مقوله قوم‏مداري به عنوان ديوار جدايي ياد مي‏كند، ديواري كه بايد توجه به همبستگي اسلامي و اخوت ايماني تخريب و از ميان برداشته شود يا چنان كه گفته شد، به نفع معيار همبستگي عالي‏تر جرح و تعديل شود. امام ظاهرا با توجه به معناي لغوي «اخوه» و «اخوان» كه دلالت بر هم‏مقصد بودن مي‏كند، اخوت ايماني و اسلامي را به اين مي‏داند كه افراد و قوميت‏ها نه به خود كه به مقصد توجه داشته باشند. برداشتي كه با معناي لغوي آن قرابت كامل دارد: «همه ملت با هم برادر باشند. مؤمنون اخوه هستند. اگر اين اخوت ايماني در سرتاسر كشور ما محفوظ بماند و هركسي... توجه به مقصد داشته باشد و خودش را براي مقصد بخواهد، هيچ‏كس نمي‏تواند به اين كشور تعدي كند».

اولين شرط احساس هويت واحد و تجانس، راه مشترك يا راه حق و پذيرش راه خدا و صراط مستقيم به عنوان راه زندگي است. اهميت راه مهمتر از همراه است. حتي امام نزديكي، دوستي يا دوري و جدايي خود را با افراد بر اساس درستي راه و در صراط مستقيم بودن آنان مي‏سنجد، با افراد، شخصيت‏ها و گروه‏ها تا آنجا همراهي مي‏كند كه در صراط باشند. امام حتي اجتماع و كسب اكثريت را نيز في نفسه هدف بر نمي‏شمرد، بلكه اين اكثريت حامي زماني ارزشمند است كه هوادار جبهه حق و در سبيل اللّه‏ باشند. اين همان مفهوم وحدت است.

سراسر انديشه امام خميني سرشار از طرح دوراهي‏هاي متضاد است و اين انديشه به صورت اساسي بر همه مفاهيم انديشه سياسي وي اثر مي‏گذارد. غيريت نيز به صورت نفي راه ضالين و مغضوبين و نفي راه باطل و شيطان و كافران و مشركان و منافقان و نيز راه فرهنگي ايدئولوژيك غربيان تجلي مي‏كند. به عبارت ديگر، پديده هويت با پديده غيريت در ارتباط است. در روايات ما مكررا مشابهت‏جويي با كافران و غير مورد نهي و مذمت شديد قرار گرفته است و اصولاً قاعده نفي تشبه به كافران قاعده‏اي محوري و اساسي و بسيار كاربردي در تعامل با غير است.

«ايران از همان بدو انقلاب و از قبل از بدو انقلاب كه شالوده انقلاب ريخته مي‏شد، مسير، مسير انبيا بوده، مسير مسير راه مستقيم نه شرقي، نه غربي و جمهوري اسلامي بود. تا كنون هم ملت ما به همان مسير باقي است.» امام خميني مي‏فرمايند: «كسي گمان نكند كه اين شعار، شعار مقطعي است، كه اين سياست ابدي مردم ما... است چرا كه شرط ورود به صراط نعمت حق، برائت و دوري از صراط گمراهان است كه در همه سطوح و جوامع بايد پياده شود». از اين رو به باور امام سعي بليغ خصم بر تغيير نظام اسلامي به مثابه صراط مستقيم واحد و تحول آن به هر بديلي غير از نظام اسلامي است؛ زيرا «فماذا بعد الحق الا الضلال». حق و هدايت يكي است و ضلالت متكثر: «توجه به اين دارند كه به يك نحوي اين جمهوري اسلامي را به هم بزنند كه لااقل اسلامي نباشد، هرچه مي‏خواهد باشد، اسلامي نباشد. براي اينكه آنها نمي‏توانند تحمل اسلام را بكنند».

نيمي از شناخت هويت و خوديت در گرو غيرشناسي است. حجم عظيمي از توان رهروان راه خدا مصروف خنثي‏سازي مزاحمت‏هاي دشمنان مزاحم مي‏شود. به باور امام بعد از شناخت دشمن و اثبات تمايز راه يا دشمني دشمن، بايد به راه‏هايي كه آنان در اشكال اغفال، تهديد يا تطميع جلوي پاي ما مي‏گذارند، نرويم؛ بلكه هويت ما در ضديت و مخالفت با راه پيشنهادي است. يكي از كاركردهاي اساسي دشمنان و رقبا در تعامل خود، تلاش در راه مسخ هويت ديني و هويت ملي كشورهاي جهان سوم و جهان اسلام و ايران است. دشمن و رقيب مي‏كوشد تا اولاً مؤمنان، هويت ديني خود را باز نيابند و راه خدا را شناسايي نكنند؛ ثانيا اگر يافتند، مي‏كوشد تا آنان را از رفتن به آن راه باز دارد و راه خدا را سد كنند و آنان را به انحراف بعد از هدايت بكشاند و يا با افزايش هزينه رفتن در راه خدا، رهروان راه خدا را منصرف كند يا دست كم سرعت سير آنان را كند يا متوقف كند.

هدف دشمنان، رقيبان و مخالفان، هويت‏زدايي است. اين هويت‏زدايي در گرو ترك راه خداوند و هويت ديني و ارزش‏هاي معنوي و يا در ترك منافع ملي يا هويت ايراني ـ اسلامي است ـ زيرا امام به بنا به نگرش هستي‏شناسي خود منافع ملي و منافع اسلامي را در يك راستا مد نظر قرار مي‏دهد.

اشاره

1. نويسنده محترم نكات خوبي را در انديشه امام خميني قدس‏سره درباره هويت مطرح كرده‏اند. از جمله آنها تشكيل مفهوم هويت حول محور صراط مستقيم و نفي غير به معناي نفي هر راه و روشي كه با راه خدا بيگانه باشد. اما اگر نويسنده محترم به جنبه‏هاي ديگري از بحث نيز اشاره مي‏كردند، مي‏توانستند بحث جامع‏تر و موثرتري ارائه دهند.

2. يكي از نكاتي كه مناسب بود در اين بحث به آن اشاره شود، مقول به تشكيك بودن مفهوم هويت است. به دليل وجود عناصر بي‏شمار در ساختار معنوي «هويت» نمي‏توان مرز قاطعي براي تعيين «خودي» و «غيرخودي» ترسيم كرد. بنابراين نمي‏توان به صرف اينكه برخي افراد پاره‏اي ويژگي‏ها و شرايط مفهوم هويت را ندارند، آنان را بينگانه و غيرخودي دانست. آنچه از سيره امام خميني استنباط مي‏شود، اين است كه ايشان سعي داشتند همه كساني را كه به نحوي ممكن بود به عنوان همراهان راه خدا به حساب آيند، از نيروهاي خودي برشمردند، حتي اگر در بسياري صفات و ويژگي‏ها همچون خود ايشان نبودند يا عمل نمي‏كردند. ايشان در برخورد با اقشار مختلف با دست گذاشتن بر ويژگي‏هاي مثبت آنان، سعي مي‏كردند آنان را نيز با خود همراه سازند. مثلاً در ديدار با اهل حق (نصيريه كرمانشاه) فرمودند همه ان‏شاءاللّه‏ اهل حق هستيم. درباره زنان، ارتشي‏ها، كارگران، معلمان، پرستاران و خلاصه همه اقشار مختلف سعي مي‏كردند با دست گذاشتن بر نقاط مثبت آنها، همه را با خود در راه خدا همراه سازند. يكي از مشكلات انقلاب ما دسته‏بندي‏ها و مرزبندي‏هاي قاطع و تنگ‏نظرانه است، كه پاره‏اي نيروهاي انقلاب را در برابر يكديگر قرار مي‏دهد و هر يك بر مبناي پاره‏اي اختلاف‏ها و به اتهام خروج از صراط مستقيم، ديگري را متهم به غيرخودي بودن مي‏كند، در حالي كه شيوه امام قدس‏سره عكس اين بود.

يكي از وظايف انديشمندان و نويسندگان محترم اين است كه در جهت تصحيح اين مرزبندي‏ها تلاش علمي بيشتري بكنند. نويسنده محترم مي‏توانستند با ذكر مصاديق و مواردي از كلام امام در اين راستا گام بردارند و دامنه فراگيري هويت ديني و خودي‏ها را افزايش دهند.

3. كار ديگري كه مي‏توانستند انجام دهند، برشمردن ويژگي‏هاي «صراط» به عنوان ضابطه هويت در انديشه امام خميني قدس‏سره بود. دسته‏بندي اين ويژگي‏ها وحتي بيان اصول و اركان آنها نيز كمك شاياني در جهت تعيين خودي و غيرخودي مي‏كند.

/ 1