دستورالعمل ها(15) دستورالعملى از زبده علماءالمتقين ملامحمدتقى مجلسى - دستورالعمل ها (15) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دستورالعمل ها (15) - نسخه متنی

محمدتقی مجلسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید









دستورالعمل ها(15) دستورالعملى از زبده علماءالمتقين ملامحمدتقى مجلسى

نام[ مجلسى اول و ثانى] در تاريخ حيات علمى شيعه جاودان و تفكر شيعى واسلامى به آن دو مديون . و در اين نوشتار از روح قدسى مرحوم[ محمدتقى مجلسى] راه طلبيده ام و دستور طريق گرفته ايم .

آن بزرگ در حوزه اصفهان تحصيل كرد واز بزرگانى چون شيخ بهائى محقق ثانى ملاعبدالله شوشترى و ...استفادات علمى و معنوى نمود. در ترويج مكتب اهل بيت[ ع] سعى تام داشت و در تربيت نفوس مستعد همتى تمام . كسانى چونان[ علامه مجلسى] محقق خوانسارى و ...از پروردگان آن بزرگند و تاليفاتى چون[ روضه المتقين] در شرح من لايحضره الفقيه (در 14 جلد چاپ جديد) [ طبقات الروات] [ شرح صحيفه سجاديه] [ شرح مشيخه فقيه] و ...از آثار طيبه هستند كه از آن ريشه پاك برخاسته اند و بجاى مانده اند.

شرح مقامات معنوى و كمالات روحى آن بزرگوار بسياراست و آنچه در اين[ دستورالعمل آ مى بينيد. پرتوى است از آن انوار.او دراين نوشتار با بيان راه و رسم سلوك . بر ره جويان طريق را مى نماياند. واز دريافتهاى گرانقدر خود سخن مى گويد و پاره اى از مكاشفات عرفانى و مشاهدات ملكوتى اش را فاش مى سازد. درسطر سطراين مكتوب دريائى از معارف موجوداست و در صدف اين كلمات مكنونه مرواريدهاى شاهوار پنهانند كه جز با عزمى راسخ و توفيقى كامل بدست نمى آيند و اميد آن است كه ما و خوانندگان از توصيح آن عالم ربانى سود جوئيم واز بركات آن انفاس روحانى بهرمند گرديم . ليكن شايسته است كه پيش از قرائت اين كتيبه مباركه دو نكته را يادآور شويم .

1. رياضت شرعى چيست ؟ دراين نوشته از[ رياضت] سخن به ميان آمده است . توضيح اين نكته لازم مى نمايد كه مقصوداز آن گريزاز مردم و رهبانيت نيست كه بگفته رسول گرامى[ ص] .

[...رهبانيه امتى الجهاد فى سبيل الله]... 2 .

[ستيز در راه خدا رهبانيت ملت اسلامى است] .

واين جهاد و ستيز جز با همراهى و همدلى رنج و درد خلائق ميسر نيست و آنانكه به بهانه خداجوئى گوشه گيرى را پيشه مى كنند از معبد حق روى تافته اند و به درگاه شيطان سجده مى كنند. حضرت على[ ع] در ذيل آيه :

[قل هل ننبئكم بالاخسرين اعمالاالذين ضل سعيهم فى الحيوه الدنيا]. فرمود:[ هم الرهبان الذين حبسواانفسهم فى السوارى] . 4 [ آنان كسانى هستند كه به دعوى رهبانيت خود را در كوهها و بيغودها حبس مى كنند - واز آمدن به شهر و جامعه خوددارى مى نمايند].

مرحوم[ خواجه نصيرطوسى] در تعريف و تبيين حقيقت رياضت مى گويد: [رياضت رام كردن ستور باشد به منع اواز آنچه قصد كنداز حركات غيرمطلوب و ملكه گردانيدن او رااطاعت صاحب خويش در آنچه او را بر آن دارداز مطالب خويش . و دراين موضع هم مراداز رياضت منع نفس حيوانى بودازانقياد واطاعت قوه شهوى و غضبى و آنچه بدان دو تعلق دارد] 5 ....

و دراهداف رياضت سه نكته را بر مى شمرد:

غرض از رياضت سه چيزاست :

يكى رفع موانع از وصل به حق از شواغل ظاهره و باطنه .

دوم : مطيع گردانيدن نفس حيوانى مرعقل عملى را كه باعث باشد برطلب كمال .

سوم : ملكه گردانيدن نفس انسانى را به ثبات به آنچه معداو باشد قبول فيض حق تعالى را تا به كمالى كه او را ممكن شد برسد] 6 .

اين نمونه ها و موارد مشابه آن نشان مى دهد كه امامان شريعت و پاسداران ديانت هيچگاه رياضت را باتنيدن در فرديت همراه نكرده اند بلكه همواره مردم راازاين خلط وامتزاج برحذر داشته اند.

از سوى ديگر اين تذكار را نيز بايداضافه كرد كسانى هستند كه [رياضت] را با غلتيدن در كثافات اشتباه گرفته اند و مخالفت با آداب و سنن معقول عرفى واجتماعى را شعار ساخته اند وافتخار مى شمرند. اينان نيزاز حقيقت[ رياضت شرعى] بهره اى نبرده اند و به گفتار و كردار معصومان[ ع] و عارفان و سالكان اندك توجهى ننموده اند.

و سخن دراين مقولات بسياراست و آنچه مرقوم شد بر مبناى ضرورتى است كه دراين تذكر لازم مى نمود.

2.رياضت شرعى دراين نوشتار:

آنچه دراين[ دستورالعمل] مى بينيد برگرفته از صدها آيه و روايت است و دستاورد تجربيات ممتد نويسنده ربانى آن . دراين نوشته [رياضت شرعى] چيزى جز[ ادب نفس] نيست واين جوهره و جانمايه معارف اسلامى است كه به گفته پيشواى عارفان على[ ع]:

[ الشريعه رياضه النفس] 7 (مرحوم خوانسارى) در شرح حديث نوشته اند:

شريعت رياضت نفس است . [شريعت] جائى را گويند كه مردم آنجا روند از براى آب خوردن يا آب برداشتن . دين و ملت را نيز گويند به اعتبار تشبيه آن به جاى مذكور. و دراينجا ممكن است مراد معنى اول باشد كه شريعت حقيقى و جائى كه از آن سيراب توان شد رياضت فرمودن و رام كردن آنست به اطاعت و فرمانبردارى حق تعالى وامتثال اوامر واجتناب از نواهى او. و ممكن است مراد معناى دوم باشد كه غرض از شريعت و قراردادن آن رام فرمودن نفس است به اطاعت و فرمانبردارى وامتثال اوامر واجتناب نواهى 8 و يا در شب معراج واوج روحانى و جسمانى رسول خاتم[ ص] مربى جان آن حضرت مى گويد:

[ ...يااحمد! لاتزين بلبس اللباس و طيب الطعام ولين الوطاء فان النفس ماوى كل شر و رفيق كل سو تجرها الى طاعه الله و تجرك الى معصيته و تخالفك فى طاعته و تطيعك فيما تكره و تطغى اذا شبعت و تشكوااذا جاعت و تغضب اذا فتقرت و تتكبر اذاستغنت و تنسى اذا كبرت و تغفل اذاامنت وهى قرينه الشيطان و مثل النفس كمثل النعمامه تاكل الكثير واذا حمل عليها لاتطير و كمثل الدفلى لونه حسن و طعمه مر]... 9 [ اى محمد! با پوشيدن لباسهاى (ى ويژه ) غذاهاى لذيذ فرشهاى نرم (وگران ) خود را نياراى و بدانها نپرداز. چرا كه نفس پناهندگان هر شر و رفيق هر بدى است . آن را بسوى پيروى حق مى كشى امااو تو را به سوى نافرمانى مى برد دراطاعت خداوند مخالفت مى كند و در آنچه خدا را خوشايند نيست از تو پيروى مى نمايد. آنگاه كه سير شود تجاوز مى كند اگر گرسنه باشد شكوه سر مى دهد اگر نيازمند شود خشم مى گيرد. واگر بى نياز گردد تكبر مى ورزد. در بزرگى فراموش كار و در هنگام آرامش بى توجه مى شود.اين نفس همراه شيطان است مثل نفس مانند شتر مرغ است كه فراوان مى خورد اما نمى پرد و يا مانند خر زهره ايست كه رنگش نيكوست و مزه اش تلخ است] .

واينك با توجه به اينكه[ شريعت] چيزى جز[ رياضت نفس] و در معراج نيز بايد درس رياضت را در نيوشيد واستماع نمود. با تيز بينى و دقت بر نوشته سالك اين راه بنگريم واز يافته هايش بهره بريم و دستورادب جان را بياموزيم و توفيق عمل رااز حق سبحان . مسئلت كنيم .

[بسم الله الرحمن الرحيم] والذى وجد هذاالضعيف فى ازمنه الرياضات انى كنت فى مطالعه التفاسير الى ان رايت فى ليله فيما بين النوم واليقظه سيدالمرسلين (ص ) فقلت فى نفس تدبر فى كمالاته واخلاقه فكلما كنت تدبره يظهر لى عظمته صلى الله عليه و آله و سلم وانواره بحيث ملاالجو واستيقظت فالهمت بان القرآن خلق سيدالانبياء صلى الله عليه و آله و سلم فينبغى ان اتدبر فيه فكلمااز داد تدبرى فه آيه واحده كان يزدادالحقائق الى ان ورود على من العلوم مالاتناهى دفعه واحده ففى كل آيه كنت اتدبر فيها كان يظهر مثل ذلك ولايمكن التصديق بهذاالمعنى قبل الوقوع فانه كاممتنع العادى و لكن غرضى من ذكره الارشاد للاخوان فى الله .

و قانون الرياضه الصمت عما لايعنى بل عن غير ذكرالله تعالى و ترك المستلذات من المطاعم والمشارب والملابس والمناكح والمنازل وامثالها والعزله عن غيراوليائه تعالى و ترك النوم الكثيره و دوام الذكر مع المراقبه و قدجرب القوم المداومه على ذكر (يا حى يا قيوم يا من الااله الاانت ) و جربته ايضا لكن كان اكثر ذكرى (ياالله ) مع اخراج غيره تعالى عن القلب بالتوجه الى جنابه تعالى والى جنابه تعالى والعمده هوالذكرمع المراقبه والبواقى ليست كالذكر.

والمداومه على ما ذكراربعين يوما تصير سببا لان يفتح الله تعالى على قلبه انوار حكمته و معرفته و محبته ثم يترقى الى مقام الفناء فى الله والبقاء بالله كماتقدم الاخبارالمتواتره فى ذلك .

و لما كان هطاالطريق اقرب الطريق الى الله تعالى كان معارضه النفس والشياطين الظاهره والباطنه فيه اشد فانه لواشتغل الناس جميعا بطلب العلوم الايعارضونهم غالبا لان الغالب فى طلب العلوم حب العمال حب المال والجاه والعزه عندالخلائق و حينئذ يمدهم الشياطين اما لوكان الغرض من طلب العلم رضاه تعالى يحصل المعارضات فمالم تحصل ينبغى ان يتدبر فى ان للشيطان فى امهاله غرضا..

وانا فى اربعين سنه مشتغل بهدايه الناس و لم يتفق ان يجلس احدهم بهذاالقانون و ليس ذلك الالعزاته و نفاسته و فى الهدايات العامه و نشرالعلوم الدينيه اهتدى اكثر من ماه الف .

واتفق لى فى هذه الايام ان رايت سيدالمصطفين وسالته صلى الله عليه و آله و سلم عن اقرب الطريق الى الله سبحانه فقال صلى الله عليه و آله و سلم هو ما تعلم والانسان بمجرد قول كاذب يقول :انى اعرف الكيميا يصرف امواله واوقاته فيه مع انه يعلم انه لوكان صادقا لايحتاج الى الاظاهر بل لايظهره وان قتل باشدالعذاب و مع هذا يصرف امواله باحتمال الصدق .

والذى اقوله هو عين آيات الله واخبار سيدالمرسلين والائمه المهتدين الهادين ( عليهم صلوت الله اجمعين ) و صدقه حكماءالظاهر كابى على فى اشاراته فى النمطالتاسع فلاباس بان تصرف اوقاتك اربعين يوما فى العبادات مع انك مكلف فى جميع عمرك بذلك لكن مع التضرح و الابتهال اليه تعالى فى حصول هذاالمطلب لابقصدالامتحان بل بقصد العباده لله تعالى كما قاله صلى الله عليه و آله و سلم من اخلص لله اربعين صباحا فتح الله تعالى ينابيع الحكمه من قلبه على لسانه و تقدم قريبا - والحمد لله الذى هدانا لهذا و ما كنا لنهتدى لولاان هداناالله . 10 ترجمه دريافته هايى را كه اين بنده از دوران رياضت و خودسازى بدست آورده ام مربوط به زمانى است كه با مطالعه و تحقيق و تفاسير پرداخته بودم و شبى بين خواب و بيدارى حضرت محمد[ص] را زيارت كردم . با خود گفتم كه : شايسته است تا در كمالات واخلاق وى دقيق شوم هر چه تدبر من فزونتر مى گشت عظمت و نورانيت آن حضرت گسترده تر و روشنتر مى نمود. ازاين روى دريافتم كه خلق و سرشت او قرآن است و بايد در قرآن بينديشم . هر چه دقت من در آيه اى بيشتر مى شد دريافت فزونترى از حقايق تصيبم مى گرديد. بگونه اى كه يك باره حقايق بيكرانى به جانم سرازير مى شد. و چنين موهبتى در پى هرتد بر من در آيه اى پديد مى آمد.

البته براى كسى كه به چنين توفيقى دست نيافته باوراين سخن غير ممكن مى نمايد چرا كه غيرعادى به نظر مى رسد اما - در نام و ياد اين مطالب - راهنمائى برادران ايمانى ام را قصد نموده ام . آن دستور [خودسازى و رياضت] عبارت است از:

از هر كلامى كه سود ندارد و بلكه از غير ياد حق تعالى زبان به كام كشيدن .از لذتها و خوشيهاى ( غيرضرورى و بازدارنده ) خوردنيها پوشيدنيها زناشوييها مسكنها و ... دست كشيدن .

از مراوده با غيراولياءالله دورى جستن .

خواب فراوان را ترك نمودن .

يادخداوند متعال را همراه با مراقبت پيشه خود ساختن .

ديگران مداومت بر ذكر[ ياحى ياقيوم لااله الاانت] را پى مى گرفتند و من نيز آن ذكر را آزموده ام .اما بيشترين ذكر من[ ياالله] است با دورافكندن غير حق از قلب و با توجه به ذات بارى تعالى .البته مهم واساسى همان ذكر حق تعالى با مراقبت است كه ديگر چيزها به پايه ذكر نمى رسد 11 .

پايدارى - به مدت چهل روز 12 - بر آنچه كه ( از قانون تمرين و رياضيت ) برشمرديم باعث مى شود كه دربهايى ازانوار: حكمت معرفت و محبت الهى گشوده گردد و سپس آدمى به مقام فناء و بقا بالله ترقى كند و راه يابد. (چنانكه روايات فراوانى دراين باب گذشت ) واز آن روى كه اين شيوه خودسازى و سيرالى الله نزديك ترين راهها به سوى خداست تعارض نفس و شياطين ظاهر و باطن با آن شديدتراست . زيرااگر همه مردم به دانشهاى (ظاهرى ) روى آورند غالبا با چنين دشواريهايى روبرو نمى شوند چرا كه بيشتر غرضها در روى آورى به اين گونه دانشها دوستى مال مقام و برترى نزد مردم است . كه اگر چنين شد شياطين نيز مددكار مى شوند.

اما اگر غرض از آموختن دانش خشنودى خداوند متعال بود (به گونه طبيعى ) دشواريهايى را پيش روى دارد. كه اگر دشوارى پديدار نشد سزاواراست كه دراين كوتاه آمدن شيطان - كه شايد غرضى در آن داشته باشد - درنگ كنيم .

دراين چهل سالى كه به راهنمايى وارشاد مردم پرداخته ام كسى را كه براساس اين دستورالعمل به خودسازى به پردازد نيافتم واين خود دليل شكوهمندى و گرانمايگى اين دستوراست درصورتيكه با راهنمائيهاى همگانى و گسترش دانشهاى دينى بيش از صدهزار نفر را هدايت كرده ام.

دراين ايام ديدار حضرت رسول[ ص] را توفيق يافتم ازايشان پرسيدم نزديك ترين راه براى سيرالى الله چيست ؟ حضرت فرمودند: همان است كه مى دانى و بدان عمل كرده و دستور مى دهى .

چگونه است آدمى كه در برابرادعاى دروغين كسى كه مى گويد: من كيمياگرم دارايى و فرصتهاى خود را صرف مى كند و در صورتى كه مى داند اگراين ادعاراست باشد نيازى به اظهار آن نيست بلكه بايد در كتمان آن بكوشد اگر چه به بدترين شكنجه ها كشته شود.اما به احتمال اينكه راست مى گويد راضى است كه مال خود را براى او پرداخت كند.

و آنچه كه من مى گويم بر گرفته از خود آيات الهى روايات پيغمبر [ص] وامامان معصوم[ ع] است . چيزى است كه حكماى ظاهر مانند بوعلى سينا - در نمط نهم ازاشارات - نيز بدان گواهى داده است 13 .

پس ايرادى ندارد كه تو چهل روزت را به اين گونه كه گفتم به عبادت پردازى - بااينكه بايد تمام عمرت را چنين كنى - با تضرع وزارى به درگاه خداوند روى آورى به انگيزه بندگى و عبادت و نه براى آزمايش .

چنانكه خاتم انبياء[ص] فرمودند:[ كسى كه چهل روز خود را براى خداوند خالص كند : خداوند: سرچشمه هاى معرفت را از جانش بر زبانش جارى مى سازد] 14 .

[والحمدلله هدانا لهذا وماكنا لنهتدى لولاان هداناالله]








1. براى آگاهى از شرح حال ايشان مراجعه كنيد به : ريحانه الادب ج 5.198 - رياض العلماء ج 5.47 الكنى والالقاب ج 3.124 اعيان الشيعه جلد 44.122 - روضات الجنات ج 2.118.

2. براى تحقيق پرامون اين موضوع مراجعه كنيد به: بحارالانوار ج 70.113 (باب النفى عن الرهبانيه والسياحه ) و ميزان الحكمه ج178.4 .

3.كهف 103.

4.كنزالعمال ج 2.458 حديث شماره4496 : .

5و .6 اوصاف الاشراف باب2 . و نيز مراجعه كنيد به :الاشارات و التنبيهات ج380.3 .

7و .8 غررالحكم ج145.1 .

9. ارشادالقلوب ج 1.201 و نيز مراجعه فرماييد: به غررالحكم ج445.2 .

10.روضه المتقين ج128.13 .

11. پيرامون اوراد ذكرى واهتمام علما به اين مهم مراجعه كنيد به مجله حوزه شماره 8. (دستورالعملها).

12. پيرامون عدد چهل و جايگاه آن در معارف اسلامى و تاثير آن درقانون خودسازى مراجعه كنيد به مجله حوزه شماره 7 (دستورالعملها) و رساله سير و سلوك از علامه بحرالعلوم با پاروقيهاى سيدمحمد حسين تهرانى

13. الاشارات والتنبيهات ج 3.363 ( المنط التاسع فى مقامات العارفين) .

14.ميزان الحكمه ج66.3 .

/ 1