كتابخانه مسجد اعظم قم اثري ماندگار
صادق حسنزاده مسجداعظم مسجد اعظم قم يكي از آثار بزرگ آيتاللهالعظمي بروجردي است كه در روز يازدهم ذيقعده 1374 ق برابر با 21 تيرماه 1333 ش (در سالروز ولادت با سعادت امام رضا عليهالسلام ) طي مراسم با شكوهي كلنگ بناي آن به دست آيتالله العظمي بروجردي به زمين زده شد.كتابخانه مسجداعظم پس از شروع بناي مسجد، آيتاللهالعظمي بروجردي به فكر افتادند، اين بناي پرشكوه و با عظمت را با تأسيس كتابخانهاي مهم و مجهز تكميل كنند. اعلام اين موضوع و تصميم ايشان در محافل علمي و ديني، با شور و شعف خاصي استقبال شد. به راستي اين بناي مجلل بدون كتابخانهاي مناسب، ناقص به نظر ميرسيد. آيتاللهالعظمي بروجردي به اين نقيصه به خوبي پي برده بودند، از اين رو به طور جدي تصميم گرفتند هم زمان با بناي مسجد، تدريجا كتب كتابخانه را نيز تهيه كنند. ايشان در مرحله اول، 500 جلد و در مرحله دوم 2500 جلد از كتابخانه شخصي خودشان اهدا فرمودند. سپس بعضي از علما و افراد خيّر كتابخانههاي خود را چه شخصا و چه با وصيت، به اين كتابخانه تازه تأسيس منتقل كردند.از جمله آيتالله حاجآقا محمد مقدس اصفهاني (از علماي بزرگوار، پارسا و وارسته اصفهان كه مدتي هم در قم از محضر آيتاللهالعظمي بروجردي استفاده كرده بود و مورد احترام عموم علما و فضلاي حوزه به خصوص آيتاللهالعظمي بروجردي بودند) وصيت كردند كتابخانهشان را كه در حدود دو هزار جلد كتاب نفيس و متنوع (اعم از چاپي و خطي) بود از اصفهان به قم آورده به اين كتابخانه اهدا نمايند.در تاريخ 27 شوالِ سالِ 1380 ق (پانزده روز پس از ارتحال معظمله) كتابخانه مسجد اعظم رسما افتتاح شده است. البته قرار بود مراسم افتتاح در نيمه شعبان 1380 ق و با حضور ايشان انجام شود و در اين خصوص، دعوتنامههايي پخش شده و طي اعلاميهاي به اطلاع عموم رسيده بود، اما به علت حادثهاي كه براي ايشان پيش آمده و باعث شكستگي در ناحيه پاي ايشان شده بود، افتتاح به روز جمعه هفتم شوال موكول ميشود. صبح روز جمعه در حاليكه همه منتظر تشريف فرمايي ايشان بودهاند، ناگهان به عارضه قلبي دچار شده و حالشان بسيار وخيم ميشود و بعد از چند روز منجر به رحلت ايشان ميشود. سرانجام كتابخانه مسجد اعظم پانزده روز پس از ارتحال ايشان در تاريخ مذكور (27 شوال 1380 ق) كه مطابق با 25 فروردين 1340 ميباشد، با حضور آيتالله زاده بروجردي آقا سيد محمد حسن افتتاح ميشود.پس از رحلت آيتاللهالعظمي بروجردي، به مرور علما، فضلا، تجار، ناشران، نويسندگان و افراد خيّر با اهداي كتابهاي ارزنده به تجهيز اين كتابخانه پرداختند كه اسامي ايشان در دفتر «اهدا كنندگان» كتابخانه ثبت شده است. از جمله: امام خميني رحمهالله ، آيتالله مرعشي نجفي رحمهالله ، حجةالاسلام سيدمحمدحسن طباطبايي (آيت الله زاده بروجردي)، آقا سيدهادي روحاني، حاج شيخ باقر نهاوندي واعظ، شيخ احمد آل اسحاق، آيتالله حاج سيد مصطفي صفايي خوانساري، آقا جمالالدين فدايي اراكي، آقاي سيدفضل الله بنافتي، حاج سيدهاشم رسولي محلاتي و آيتالله زاده خوانساري ميباشند.اما دو نفر بيشترين كتاب را (پس از ارتحال آيتاللهالعظمي بروجردي) به كتابخانه اهدا كردهاند:يكي آيتالله حاج آقا سيدحسن فريد محسني اراكي كه طبق وصيت شان، كتابهاي چاپي ايشان (حدود دو هزار جلد) به كتابخانه اهدا شد. كتابهاي خطي معظم له هم به آستان قدس رضوي اهدا شده است.ديگري مرحوم حاج محمد رمضاني مدير انتشارات «كُلاله خاور» تهران بوده كه حدود چهل هزار جلد كتاب چاپي و سنگي بويژه ديوان اشعار فارسي (ايشان اكثر ديوانهاي كوچك و بزرگ را گرد آورده بود كه اينك در كتابخانه موجود است) همچنين دوهزار جلد از كتب لاتين به زبانهاي فرانسه، آلماني، روسي، انگليسي و تركي و ارزندهتر از همه بيش از دو هزار جلد كتاب خطي ايشان به كتابخانه اهدا شده است.آقاي رمضاني در اواخر عمر خود اين كتابها را به قم انتقال داده بود و در خانهاي اجارهاي به طور موقت نگهداري ميكرد تا كتابخانهاي به عنوان صاحبالامر - عجل الله تعالي فرجه الشريف - تأسيس نموده و آنها را در اختيار عموم قرار دهد. اين امر چنان قطعي بود كه همه كتابهاي چاپي و خطي را به مهر مربوط، ممهور كرده بود، اما اجل مهلت نداد تا اين نيت پاك جامه عمل بپوشد. پس از رحلت ايشان با تلاش مسئولان وقت كتابخانه و مرحوم حاج آقا مهدي آيتاللهزاده گلپايگاني، بازماندگان محترم ايشان، اين ذخيره را در اختيار كتابخانه مسجد اعظم قرار دادند.ساختمان كتابخانه مسجداعظم كتابخانه در سمت غربي صحن مسجد اعظم واقع شده و يك مخزن به وسعت 176 مترمربع و دو طبقه و دو سالن مطالعه و يك اتاق به عنوان «دفتر كتابخانه» دارد. سالنها هر كدام به مساحت 5 × 5/17 متر و ابعاد دفتر كتابخانه 3 × 5 متر ميباشند و با يك راهرو 2 × 5 به هم مربوط ميشوند. ساختمان آن، كه توسط معمار لرزاده انجام گرفته، با مهارت خاصي ايجاد شده و بسيار جالب و مورد توجه اهل فن ميباشد.رياست اين كتابخانه از بدو تأسيس از طرف آيتاللهالعظمي بروجردي به مرحوم آيتالله شيخ ابوالقاسم دانش آشتياني واگذار شده بود. ايشان هم با كفايت و كارداني خاص خود به توسعه كتابخانه پرداختند. سرانجام در سال 1375 شمسي به علت كهولت سن، طي نامهاي، كتابخانه را به شوراي عالي حوزه علميه قم واگذار كردند.آيتاللهالعظمي بروجردي عنايت خاصي به اين كتابخانه داشتند به نحوي كه در مدت يك سال (با همه مشاغل و گرفتاري)، چندبار از آن بازديد به عمل ميآوردند و از نزديك دستورات لازم را به متصديان امر ميدادند. ايشان اشتياق زيادي داشتند كه طي جشن باشكوهي كتابخانه افتتاح شود. نخست بنا بود روز نيمه شعبان (سالگرد تأسيس كتابخانه) كتابخانه رسما افتتاح شود، اما در آن روز با ميمنت، درد پاي ايشان مانع از افتتاح آن شد و به ناچار به روز جمعه هفتم ماه شوال موكول شد. مقدمات جشن فراهم گرديده از علما و فضلا دعوت به عمل آمد كه در مراسم افتتاح شركت كنند، ولي با كمال تأسف آن روز نيز مصادف با نخستين روز بيماري معظم له شد، و همين بيماري منجر به رحلت جانگداز آن پيشواي عظيم الشأن شد.ناچار براي اين كه هر چه زودتر كتابخانه مورد استفاده عموم قرار گيرد، در روز جمعه 27 شوال برابر با 25 فروردين 1340، مراسم بسيار سادهاي با حضور آيتالله زادگان ايشان، علما، اساتيد، فضلا و طلاب و نيز طبقات مختلف مردم برقرار شد. در حالي كه حضار به جاي جشن و سرور و لبخند و شادي، همه متأثر بودند، كتابخانه رسما افتتاح شد.روزي كه بنا بود كتابخانه در حضور آيتاللهالعظمي بروجردي و به مناسبت ولادت حضرت امام زمان ـ ارواحناه فداه - افتتاح شود، دانشمند محترم آقاي شيخ احمد اثنيعشري قمي (از فضلاي نامي حوزه علميه) قصيده زير را سرودند:
رخسار فلك، ديده زيبندهتري داشت
روشن همه گرديد كه شمس و قمري داشت
جان سوخت زهجران تو تا بال و پري داشت
كو در سر هر راه، دل منتظري داشت
در دامن خود بهتر از او گرگهري داشت
هركس كه به خاطر به جز از او، خبري داشت
بنمود نثار رهت، هركس هنري داشت
هركس كه به سوداي وصال تو، سري داشت
هرخانه كه امروز به كوي تو، دري داشت
خاموش شد آن شعله كه برق خطري داشت
زيرا كه چو تو، دادرس دادگري داشت
از آن كه چو تو، رنج كش و رنجبري داشت
حقا كه نمايان شد و برق ظفري داشت
اين باغ زتو برگوبر بيشمري داشت
ره بسپرد آن كس كه چو تو، راهبري داشت
زآن دست برومند كه هر لحظه بري داشت
باغي كه زهر شاخه، نويد ثمري داشت
گلزار فضليت، گل شادابتري داشت
در سيصد و هشتاد پس از سال هزارم
امروز جهان شور و نشاط دگري داشت
غم رفت و نشاط آمد و روز و شب گيتي
دل به سرهر بام به شوق تو پرافراشت
آن مهدي موعود به حق منتظر ما
درياي وجود عرضه همي كرد به عالم
افسانه سرايان همه رفتند و نهادند
جمعي همه جان داده و برخي همه دل را
در پاي تو افكند به شكرانه وصلت
شد رشك چمن فتنه گل، غيرتِ بستان
در سايه شمشير تو هر حادثه بنشست
امروز تويي نايب او آيت عظمي!
خرم زتو شد يك سره بستان فقاهت
شمشير وي اندر كف پر قدرتت امروز
تا بُد به جهان سايهات اي شاخ برومند
علم و هنر از خاك بر افلاك رساندي
كردي تو به پا مكتبه در مسجد اعظم
در نيمه شعبان به رخ خلق گشودند
در سيصد و هشتاد پس از سال هزارم
در سيصد و هشتاد پس از سال هزارم
اي كه رفتي و دل از ياد جمالت نرود
«از سركوي تو هر كس به ملامت برود»
«نرود كارش و آخر به خجالت برود»
آيت الله بروجردي از دست شدي
كه تو در هر اثري آيت علم و خردي
هر كه آمد برود لاجرم از اين دنيا
«كارواني كه بود بدرقهاش لطف خدا»
«به تجمل بنشيند به جلالت برود»
اين كتب خانه كه تأسيس نمودي چه نكوست
طالب علم از اين مخزن حق دانش جوست
ليك فرزند تو اين رشته بگسسته ببست
«حكم مستوري و مستي همه برخاتمت است»
«كس ندانست كه آخر به چه حالت برود»
«حافظ از چشمه حكمت به كف آور جامي»
بشنو مصـرع آخر ز غـزل الهامي
«بو كه از لوح دلت ريب جهالت برود»
نام تو كي به گذشت مه وسالت برود
ليك مانده است زتو نام نكوي ابدي
«اي دليل دل گم گشته خدا را مددي»
«كه غريب ار نبرد ره به دلالت برود»
كس به جاويد نمانده است در اين دارفنا
همه كس را هروانند بدين ره اما
نظرت اي پدر ما به يقين در پي اوست
«سالك از نور هدايت ببرد راه به دوست»
«كه به جايي نرسد گر به ضلالت برود»
افتتاحش به نظر داشتي و رشته گسست
افتتاحش بنمود و دلت آورد به دست
و آنگه از مهر تو «در محفل ما» نه گامي
پي تاريـخ ز «مصبـاح» اديـب نـامـي
«بو كه از لوح دلت ريب جهالت برود»
«بو كه از لوح دلت ريب جهالت برود»