شرح حال فقیه اهل بیت (علیهم السلام)، آیة الله میرزا کاظم تبریزی (رحمه‏الله) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرح حال فقیه اهل بیت (علیهم السلام)، آیة الله میرزا کاظم تبریزی (رحمه‏الله) - نسخه متنی

محمد پارچه‏ باف

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید









شرح حال فقيه اهل بيت عليه‏السلام آية الله ميرزا كاظم تبريزي رحمه‏الله


محمدپارچه‏باف


فقيه اهل بيت، حضرت آية‏الله ميرزا كاظم تبريزي قدس‏سره از علماي طراز اول به شمار مي‏رفت كه وظيفه اصلي خود را كسب و نشر علم و تربيت شاگرد تشخيص داد و مدت زندگاني پربار خويش بدان پاي‏بند بود.


آية‏الله تبريزي با اين كه موقعيت علمي و معنوي بلندي داشت، امّا مجموع آن‏چه در معرفي ايشان (تا چند سال پس از در گذشت او) در جاهاي مختلف چاپ شد به ده صفحه نرسيد تا اين كه آقاي سيدحسن فاطمي با تلاش فراوان و با ترتيب دادن گفت‏گوهاي متعدد با فرزندان و شاگردان ايشان، موفق به تدريس شرح حال مفصلي از ايشان با عنوان «سيناي معرفت»1 شد.


مطالب كتاب در هفت بخش زير تنظيم يافته است:


از تولد تا رحلت، مقام علمي، استادان، صفات پسنديده خاطرات پراكنده عنايات الهي و ديگران از زبان آيت‏الله تبريزي.


نظر به ناشناخته بودن معظم‏له گزيده‏اي از چهار بخش نخست را در اين مقاله مي‏آوريم. بخش پنجم به خاطرات پراكنده‏اي اختصاص دارد كه ديگران از آيت‏الله تبريزي داشته‏اند و در بخش «عنايات الهي» كرامت‏هاي متعدد از ايشان گرد آمده كه خوانندگان مي‏توانند جهت آگاهي از آن‏ها به كتاب مراجعه كنند. در بخش هفتم سخنان آيت‏الله تبريزي در مورد علما و بزرگان و پاره‏اي از كتاب‏هاي مهم آمده است.


تولّد حضرت آية‏الله ميرزاكاظم قاروبي تبريزي در سال 1300 شمسي برابر با 1340 قمري در خانواده‏اي مذهبي در تبريز ديده به جهان گشود. پدر او مرحوم حاج فرج‏الله از بازاريان متدّين تبريز بود كه به فروش خواربار و گياهان دارويي اشتغال داشت.


تحصيلات آية‏الله تبريزي تحصيلات جديد را تا كلاس نهم در تبريز فرا گرفت و پس از آن، دروس حوزه را نيز در كنار آن آموخت. در سطح كشور دانش‏آموز نمونه شناخته شد و براي ادامه تحصيل در اروپا با بورس دولتي انتخاب شد؛ امّا با راهنمايي يكي از علماي تبريز، تحصيل در حوزه علميه را ترجيح داد.


به جهت علاقه، پيشرفت او در دروس چشم‏گير بود به گونه‏اي كه يكي از استادان به او لقب «ملاّكاظم» را داده بود.


پس از تحصيل دروس مقدماتي در تبريز، يك سال در حوزه زنجان مشغول تحصيل شد و پس از آن، راهي تهران شد به مدت و دو سال، فلسفه را از استادان مبرّز آن روز تهران از جمله آية‏الله محمدعلي شاه آبادي و ميرزا مهدي آشتياني فرا گرفت. پس از تهران، توقف كوتاهي در قم داشته است.


هجرت به نجف اشرف فشار شديد رضاخان به حوزه علميه قم، سبب شد در سال 1361 قمري براي تكميل معلومات خود، به اتفاق علامه محمدتقي جعفري رحمه‏الله راهي نجف اشرف شود. در آن ديار با عشق فراوان، به فراگيري دانش، تهذيب نفس، رياضت‏هاي شرعي، تأليف و تدريس مشغول شد.


تلاش در راه تحصيل و مطالعه عشق به مطالعه و تحقيق سبب شده بود از امور بسياري چشم پوشد و محروميت‏هاي زيادي را تحمّل كند. در نجف در حجره‏اي زندگي مي‏كرد كه در سقف آن ماري لانه كرده بود. بخش‏هايي از شرح استدلالي عروه را در همان حجره نوشت.


تشكيل خانواده درسي سالگي در نهايت سادگي ازدواج كرد. هنگام ازدواج از استادان ممتاز و سرشناس نجف به شمار مي‏رفت و زمينه وصلت با علما، بسيار فراهم بود، اما براي رسيدگي بهتر به امور علمي، وصلت با خانواده‏اي با موقعيت اجتماعي پايين را ترجيح داد.


ثمره اين ازدواج، شش پسر و دو دختر بود. از روحانيان حوزه علميه قم هستند.


تحمّل فقر معظم‏له دوران مختلف زندگي را در فقر گذراند ولي هيچ‏گاه مشكلات مادّي مانع پيشرفت علمي او نشد. از شدت فقر ناچار مي‏شد در نجف از كاغذهايي براي يادداشت استفاده كند كه آن زمان، ماست كيسه‏اي را براي فروش روي آن‏ها مي‏گذاشتند.


هم‏چنين به دليل فقر و احتياط در تصرف وجوه شرعي، كتاب‏هاي مورد نياز را از ميان كتاب‏هاي فرسوده انتخاب مي‏كرد.


آية‏الله تبريزي در 53 سالگي موفّق به خريد خانه شد. آن هم با كمك مالي ديگران و زماني كه سهم ارث پدري به دستش رسيد.


به حجة‏الاسلام سيدنجف رضوي فرموده بود:


«اگر پول داشتم دخترم از دست نمي‏رفت» استادان از توفيقات مهم آية‏الله تبريزي بهره‏مندي از استادان برجسته در رشته‏هاي مختلف است.


در اينجا برخي از استادان برجسته معظم‏له را معرفي مي‏كنيم:


1. آية‏الله شيخ محمدعلي شاه‏آبادي (1292-1369ق)، صاحب شذرات المعارف.


2. آية‏الله ميرزامهدي آشتياني (1306-1372ق)، صاحب اساس التوحيد.


3. آية‏الله شيخ موسي خوانساري (1293-1363ق)، صاحب كتاب منية‏الطالب. (تقريرات درس خارج مكاسب آية‏الله ميرزاحسين ناييني).


4. آية‏الله شيخ مرتضي طالقاني(1280-1364ق)، از استادان بزرگ اخلاق.


5. آية‏الله شيخ محمدعلي كاظمي(1309-1365ق)، صاحب تقريرات درس اصول مرحوم ناييني با عنوان فوائد الاصول.


6. آية‏الله سيدابوالحسن اصفهاني(1277 يا 1284 - 1365ق)، از مراجع بزرگ تقليد و صاحب وسيلة النجاة.


7. آية‏الله ميرزاعلي آقاقاضي (1385-1366ق)، از استادان برجسته اخلاق.


8. آية‏الله شيخ محمدكاظم شيرازي (1290-1367ق).


9. آية‏الله شيخ محمدرضا آل ياسين (1297-1365ق)، صاحب بلغة الراغبين.


10. آية‏الله سيدابراهيم اصطهباناتي معروف به ميرزاآقا(1297-1379ق)، صاحب حاشيه بر عروة‏الوثقي، وسيلة‏النجاة و... .


11. آية‏الله سيدمحسن حكيم (1306-1390ق)، صاحب مستمسك العروة‏الوثقي.


12. آية‏الله شيخ حسين حلّي (1309-1394ق)، صاحب اخذالاجرة علي الواجبات.


13. آية‏الله سيدمحمود شاهرودي (1301 يا 1293-1394ق)، صاحب تقريرات درس آقا ضياءالدين عراقي.


14. آية‏الله سيدمحمدهادي ميلاني (1313-1395ق)، صاحب محاضرات في فقه الاماميه.


15. آية‏الله سيدابوالقاسم خويي (1317-1413ق)، صاحب معجم رجال الحديث.


هجرت قم پس از سي سال اقامت در نجف اشرف به اتفاق خانواده در سال 1350 شمسي (1391 قمري) وارد ايران شد. در ابتدا تصميم داشت چند ماه در ايران بماند، اما پس از مدت كوتاهي اخراج ايرانيان از عراق آغاز شد در نتيجه تا پايان عمر در قم ماندگار شد.


موقعيت علمي ايشان فرموده بود:


اگر همه كتاب‏هاي فقهي را در دريا بريزند مي‏توانم يك دوره فقه بنويسم و اجمالاً به دليل هر مسأله اشاره كنم.


در جلسات عمومي، فراوان پيش مي‏آمد كه در پاسخ به سؤالات علمي، بدون مطالعه قبلي علاوه بر جواب پرسش، سؤال كننده را به منابع مختلف، با ذكر شماره صفحه ارجاع مي‏داد. هنگام تدريس، متن روايات، اسناد آن و متن عروه و... را از حفظ مي‏خواند.


گاهي مي‏فرمود: هيچ كتاب فقهي [و معروف] نيست؛ مگر آن را ابتدا تا انتها مطالعه كرده‏ام.


برقله در جواني شواهد متعدد نشان مي‏دهد كه معظّم‏له در جواني به قله‏هاي دانش دست يافت حدود سي سال داشت كه از وي خواسته شد تا ديدگاه آية‏الله خويي را در مناسك حج بنويسد.


اين پيشنهاد در روز چهارشنبه مطرح شد و آية‏الله تبريزي روز شنبه - سه روز بعد- آن را تحويل داد و اولين چاپ «مناسك حج» آية‏الله خويي به قلم ايشان به چاپ رسيد. در حالي آية‏الله تبريزي با اين سرعت، مناسك حج را نوشت كه خود به حج مشرّف نشده بود.


حافظه عالي يكي ديگر از ويژگي‏هاي آية‏الله تبريزي، حافظه استثنايي وي بود. هنگام نقل مطالب، نه تنها نام كتاب، نوبت چاپ، نسخه بدل‏ها و شماره صفحه را ذكر مي‏كرد بلكه گاه مطلب نصف صفحه كتاب را از حفظ مي‏خواند.


حجّة‏الاسلام محمد مهدي شب زنده‏دار مي‏گويد:


در مدت بيست سالي كه در مجالس عمومي و خصوصي ايشان بودم، يك بار نشد معظم‏له براي پاسخ به سؤالي، به كتاب يا نوشته‏اي مراجعه كند. از هر بابي كه سؤال مي‏شد آماده و با استدلال، جواب مي‏داد.


جامعيت در علوم و فنون گوناگون اوج دانش آية‏الله تبريزي فقه بود، امّا در دانش‏هاي ديگر نيز تخصّص داشت. بنا به گفته خود:


هيچ علم رايج (در حوزه آن روز نجف) نيست مگر اين كه در آن استاد ديده است. نيز فرموده بود:


ما مِنْ علمٍ إلاّ وقد دخلتُ فيه وقد خرجتُ منه نگاهي گذرا به آثار باقي مانده از ايشان هم احاطه وي بر دانش‏هاي مختلف را نشان مي‏دهد.


تدريس شيوه آية‏الله تبريزي تدريس هر كتاب، پس از تحصيل آن بود ايشان اين روش را به ديگران نيز سفارش مي‏كرد.


دقّت در مطالعه و تحقيق و گستردگي مطالعه، جايگاه خاصّي به تدريس او داده بود؛ به گونه‏اي كه درس ايشان از شلوغ‏ترين درس‏هاي نجف به شمار مي‏رفت.


تأليفات آن‏چه از ايشان در دانش‏هاي گوناگون باقي مانده حدود 350 جلد كتاب است.


خاطره زير از يكي از شاگردان او نشان دهنده ارزش تأليفات آية‏الله تبريزي و سخت كوشي ايشان است:


روزي معظّم‏له در درس، حديثي را از وسائل الشيعه خواند كه شيخ حرعاملي آن را از تهذيب الاحكام شيخ طوسي نقل كرده بود. استاد فرمود: من در كتاب تطبيقات الوسائل نوشتم: «لم أجده اين حديث را در تهذيب نيافتم.» براي نوشتن اين جمله، كتاب تهذيب الاحكام ده جلدي را از اول تا آخر، سطر به سطر خواندم؛ زيرا احتمال مي‏دادم آن حديث، ذيل حديث ديگر آمده باشد. از آن‏جاكه احتمال دادم در بار اول از چشمم عبور كرده باشد و آن را نديده باشم، بار دوم نيز آن را ديدم. وقتي مطمئن شدم كه در تهذيب نيست نوشتم: آن را نيافتم.


از آية‏الله تبريزي تنها دو كتاب در زمان حيات (در اواخر عمر) چاپ شد: يكي مناسك حج و ديگري مقليقه بر وسيلة‏النجاة آية‏الله سيدمحمد حجت كوه كمري است.


برخي از آثار باقي مانده عبارت است از:


1. تطبيقات الوسائل، 30 جلد؛ 2. القواعد الفقهيه، 40 جلد؛ 3. طبقات الرجال؛ 4. التعليقه علي العروة الوثقي، بيش از 100 جلد؛ 5. حاشيه فتوايي بر عروه؛ 6. رجال، 20 جلد؛ 7. تعليقة علي المنظومه، 10 جلد؛ 8. تعليقة علي الرسائل، 40 جلد؛ 9. تعليقه علي شرح النّظام؛ 10. حاشيه بر كبري في المنطق؛ 11. حاشيه بر خلاصة الحساب شيخ بهايي، 2 جلد؛ 12. حاشيه بر كفاية الاصول، 40 جلد؛ 13. اسامي الكتب؛ 14. حاشيه بر باب حادي عشر؛ 15. حاشيه بر كشف المراد.


عمل به دستورهاي شرع رمز مهم موفقيت ايشان عمل به دستورهاي شرع بود. به آن‏چه از منابع فقه استنباط مي‏كرد متعبّد بود. نمونه‏اي از پاي بندي معظم‏له به احكام شرع، پرهيز از اسراف در تمام دوران زندگي است. براي پيش نويس تأليفات، گذشته از استفاده از كاغذهاي باطله و اعلاميه‏ها، با خط ريز در ميان سطرهاي چاپ شده، مي‏نوشت برگه‏هاي رسيده وجوه شرعي در كوچك‏ترين اندازه تهيه شده بود.


در نامه‏نگاري‏ها از بدكار بردن الفاظي چون: «ارادتمند» و «مخلص» دوري مي‏جست؛ زيرا در به كار بردن اين الفاظ، شبهة دروغ وجود داشت.


حجة‏الاسلام سيدنجف رضوي مي‏گويد:


روزي به استاد عرض كردم: علماي اخلاق راه‏هاي گوناگون براي رسيدن به مقامات عالي ذكر مي‏كنند. جناب عالي بهترين راه را چه مي‏دانيد؟ فرمود:


«بهترين راه، ترك گناه است.» به حجة‏الاسلام شب زنده‏دار فرموده بود:


«از هفده سالگي تاكنون (اواخر عمر) يك بار نماز صبح را زماني نخوانده‏ام كه ستاره‏ها پيدا نباشند.» محبت به اهل بيت عليه‏السلام در نجف هر روز پس از درس، به زيارت حضرت اميرالمؤمنين عليه‏السلام مي‏رفت. مي‏فرمود: هرگاه نام امام زمان(عج) را مي‏شنوم مو بربرنم بلند مي‏شود.


اگر كوچك‏ترين انحراف در مسايل ولايي در كسي احساس مي‏كرد، شديدا از او دوري جست.


احتياط از ويژگي‏هاي بارز آية‏الله تبريزي احتياط‏هاي شگفت‏آور ايشان در عمل و فتواست.


گاه در اموري احتياط مي‏كرد كه به ذهن ديگران خطور نمي‏كند كه اين موارد جاي احتياط باشد. به عنوان نمونه، هيچ‏گاه با وضوء هم دست به آيات قرآن نمي‏گذارد. در مورد علت آن مي‏فرمود:


از آن‏جا كه فاصله زيادي ميان ما و ائمه اظهار وجود دارد؛ چه ب اين وضوي ما دقيقا همان وضويي نباشد كه آن‏ها دستور داده‏اند. (شايد در پاره‏اي جزئيات تفاوت داشته باشد.) در ايّام بيماري، اجازه نمي‏داد داروهاي كمياب را به صورت آزاد تهيه كنند؛ زيرا اين گونه داروهاي برخلاف مقرّرات نظام، به بازار آزاد راه مي‏يابند.


هنگام راه رفتن در كوچه و خيابان، معمولاً به طرف پايين نگاه مي‏كرد تا مبادا نگاه غيراداري او به نامحرم بيفتد.


احتياط در تصرف وجوه شرعي تا حدّ امكان سعي داشت در وجوه شرعي تصّرف نكند و در مواردي كه چاره‏اي جز تصرف نداشت به حدّاقل بسنده مي‏كرد و مي‏فرمود:


آنان كه در مصرف وجوه شرعي لاابالي هستند در قيامت گندشان در خواهد آمد و باز مي‏فرمود:


در تمام مدت اقامت در نجف، يك بار با سهم امام عليه‏السلام براي زيارت به كربلا نرفتم.


هيچ كتابي را هر قدر ضروري بود- با وجوه شرعي نمي‏خريد؛ بلكه يا آن‏ها را به ايشان اهدا مي‏كردند يا از پول هديه بود يا عاريه مي‏گرفت يا در كتابخانه‏هاي عمومي مطالعه مي‏كرد.


جهت تدوين آثار علمي نيز دفتر و كاغذ را با وجوه شرعي نمي‏خريد. از آن‏جا كه منبع درآمد چنداني از غير وجوه شرعي نداشت، به ناچار پيش‏نويس آثار علمي را روي كاغذهاي باطله‏اي چون: اعلاميه‏هاي مجالس ترحيم مي‏نوشت و براي پاك نويس غالبا دفتر كاهي ارزان قيمت مي‏خريد يا كاغذهاي كيلويي خريده و آن‏ها را تازده، به هم مي‏دوخت و بدين صورت دفتري تهيه مي‏كرد و براي پاك نويس از آن‏ها استفاده كرد. نگارنده، تعداد زيادي از اين دفترها را مشاهده كرده است.


انصاف سخن حق را از هر كس و در هر رتبه‏اي كه بود مي‏پذيرفت. مطالب علمي كه از استادان خود شنيده بود يا در آثار ديگران خوانده بود، هيچ گاه به نام خود تمام نمي‏كرد و همواره مقيّد بود از گوينده آن ياد كند.


مقام رضا و تسليم حجة‏الاسلام موحّدي- از شاگردان درس كفايه آية‏الله تبريزي در نجف- مي‏گويد:


روزي استاد در پايان درس فرمود: بنده زاده فوت شده؛ چند نفر از برادران بمانند باهم به منزل برويم و كمك كنند تا او را دفن كنيم. درس تعطيل نكردم تا وقت شما ضايع نشود.


نشانه ديگر مقام رضاي ايشان اين است كه براي بيماران ديگر دعا مي‏كرد اما در مورد خود مي‏فرمود:


«راضي به رضاي الهي هستم.» حفظ حريم مرجعيت براي مطرح شدن به عنوان مرجع تقليد نه تنها هيچ گامي بر نمي‏داشت بلكه ديگران را نيز از مطرح كردن خود باز مي‏داشت. وجوه شرعي كه به بيت مي‏رسيد مخفيانه ميان روحانيون فاضل تقسيم مي‏كرد.


براي كم شدن رفت و آمدها به بيت، در منزل مجلس روضه نمي‏گرفت. در دو سالي پاياني عمر، بنا به پيشنهاد مراجعان، راضي شد روزهاي جمعه‏اي كه مصادف با شهادت يا ولادت معصومان عليه‏السلام مي‏شد، شخصي كه براي حاضران چاي مي‏آورد، چند بيت شعر بخواند با اين شرط كه نامي از ايشان نبرد.


در كوچه و خيابان به كسي اجازه راه رفتن پشت سر را نمي‏داد. اگر كسي از پشت سر مي‏آمد تذكر مي‏داد كه جدا شود.


حجة‏الاسلام سلمان طاهرزاده كه رساله علميه و مناسك حج آية‏الله تبريزي را (دو سال پيش از فوت ايشان) چاپ كرده است، چگونگي چاپ را اين‏گونه توضيح مي‏دهد:


قبلاً از آية‏الله تبريزي شنيده بودم كه حاشيه آية‏الله خويي بر وسيلة‏النجاة (كه مطابق با احتياط نوشته شده) به قلم ايشان است و به بعضي از مقلدان فرموده بود كه عمل به آن مجزي است. از اين رو آن حاشيه را به نام آية‏الله تبريزي (بدون اجازه ايشان) براي گرفتن مجوّز به اداره ارشاد در تبريز بردم و فرزندايشان را نيز در جريان قرار دادم كه اگر از آن‏جابا منزل تماس گرفتند، انتساب رساله به آية‏الله تبريزي را تأييد كنند.


مجوّز را به قم آوردم و گرفتن آن را به معظّم‏له اطلاع دادم. ايشان خواست آن را ببيند؛ اما چون نگران بودم كه مجوّز را پس ندهد نشان ندادم. ايشان با انتشار آن موافقت كرد؛ اما حاضر نشد مهر خود را در آغاز رساله بزند بلكه ما نام ايشان را نوشتيم. فرمود: آن‏ها را به منزل ما نياوريد. سپس سفارش كرد رايگان به هيچ كس داده نشود. حتي برادر ايشان هم پول داد و يك رساله خريد. آية‏الله تبريزي براي چاپ رساله‏اش هيچ كمك مالي نكرد و همه هزينه را از مال شخصي خودم دادم.


سپس مناسك حج آية‏الله خويي را كه به قلم ايشان بود، به همين صورت چاپ كرديم.


دوري از شهرت موقعيت علمي ايشان در حدّي بود كه به آساني مي‏توانست در پرتو آن مطرح شود و به شهرت برسد. روحيه پرهيز از شهرت به اندازه‏اي بود كه بسياري از فضلاي حوزه حتي بانام اين مرد بزرگ آشنا نشدند.


از مصاحبه با مجلاّت - هر چند وزين و علمي- دوري مي‏جست و از دادن شرح حال خود به شرح حال نگاران خودداري مي‏كرد؛ چنان كه نويسنده گنجينه دانشمندان پس از شرح حال مختصر ايشان مي‏نويسد:


مترجم معظّم ما دانشمندي متين و فقهي آراسته و دور از تظاهرات و داراي ملكات فاضله و روحيات مخصوصه و محامد آداب و محاسن اخلاق مي‏باشد و كرارا به آن جناب كتبا و شفاها مراجعه كردم كه ترجمه (شرح حال) خود را مرحمت فرمايند، اجابت نفرموديد؛ تا اين كه از خارج به دست آوردم.


معظّم‏له برداشت‏هاي شگفتي از استخازه با قرآن داشت و از طريق آن به نيّت درخواست كننده استخاره پي مي‏برد و مي‏توانست در باره نيّت شخص، توضيحات در خور توجه بدهد؛ اما توضيح استخاره را براي معدودي از اطرافيان بيان مي‏كرد و براي ديگران به كلماتي چون: خوب، بد يا متوسط اكتفا مي‏كرد. روزي فرزندايشان از توضيح ندادن استخاره براي ديگران مي‏پرسد؛ مي‏فرمايد:


«مي‏ترسم به مريد بازي بكشد و از اين كارها خوشم نمي‏آيد.» زهد ولي علاقه‏گي به دنيا آنان كه از نزديك زندگي ساده معظّم‏له را مشاهده كرده‏اند بازهدِكم نظير ايشان آشنايي دارند و همواره به ديگران سفارش مي‏كرد كه خود را آلوده به دنيا نكنند.


اگر اراده مي‏كرد مي‏توانست بالاترين زندگي را براي خود و فرزندان- حتي از غير وجوه شرعي- فراهم كند؛ با اين حال در حدود 53 سالگي موفق به خريد خانه شد و در تمام مدّت اقامت در نجف در خانه‏هاي اجاره‏اي سكونت داشت. فرزندان معظّم‏له هم تا زماني كه پدرشان زنده بود نتوانستند منزل مسكوني تهيه كنند؛ با اين كه همه آنان متأهل بودند و سال‏ها از ازدواجشان مي‏گذشت. تنها يكي از آن‏ها در بخشي از خانه پدري با پدر شريك بود.


روزي به فرزندش حجة‏الاسلام حسن تبريزي فرموده بود:


پسرم! خداوند در دل من اصلاً علاقه به دنيا قرار نداده است. خاك و پول در نظرم يكسان است.


احترام به ديگران به همه واردين به بيت- اعم از عالم و عامي- احترام مي‏گذاشت. در برابر همه با تمام قامت مي‏ايستاد. در حضور ديگران- حتي با حضور يك نفر از بستگان- مقيّد به پوشيدن لباس كامل روحانيّت (عبا و قبا و عمامه) بود. به علت بيماري از دو زانو در زمان طولاني رنج مي‏برد، در عين حال در برابر ديگران، از صبح تا ظهر اين‏گونه مي‏نشست و وقتي درد فشار مي‏آورد با معذرت خواهي، چهار زانو مي‏نشست.


در جمعي كه حتي يك نفر غير آذري حضور داشت، به احترام او اجازه نمي‏داد كسي وي تركي سخن گويد:


وجوه شرعي را مخفيانه ميان روحانيون فاضل تقسيم مي‏كرد. اگر خودمي داد تنها ايشان و گيرنده پول خبر داشت و آن هم به گونه‏اي كه شخص گيرنده كم‏ترين احساس كوچكي نكند.


حجة‏الاسلام سيدنورالدين جزايري مي‏گويد: روزي آية‏الله تبريزي مدّتي طولاني از من معذرت خواهي كرد. با خود گفتم: چه شده كه ايشان اين همه معذرت خواهي مي‏كند؟ شايد مي‏خواهد تذكري اخلاقي بدهد!


پس از پوزش‏هاي مكرّر معلوم شد مي‏خواهد پول به من بدهد. هدف استاد از چنين برخوردي اين بود كه من احساس كوچكي و حقارت نكنم.


استقلال و عدم وابستگي از جمله روحيات آية‏الله تبريزي عدم وابستگي و اتّكا به ديگران بود، حتي به مراجع عظام.


در قم و نجف به هيچ كدام از بيوت منتسب نبود، مي‏فرمود:


تا زماني به بيت آية‏الله خويي رفت و آمد داشتم كه به عنوان مرجع مطرح نبود. بلكه به ندرت براي بحث علمي به منزل ايشان مي‏رفت.


با اين كه مورد علاقه آية‏الله حكيم بود اما تنها در سال يك روز- آن هم براي شركت در مجلس روضه- به بيت ايشان مي‏رفت.


در ايران با وجود مشكلات مالي، از هيچ كدام از مراجع محترم شهريه نمي‏گرفت؛ بلكه تنها شهريه آية‏الله خويي را مي‏گرفت، آن هم به دليل اين كه حق استادي بر او داشت.


آية‏الله تبريزي در نگاه حضرت امام خميني رحمه‏الله حضرت امام در نجف اشرف پس از چندمين ملاقات، به آية‏الله تبريزي فرمود:


اولين بار كه چشم به شما افتاد، متوجه شدم نسبت به ديگران امتياز داريد.


آية‏الله تبريز در نگاه آية‏الله خويي يكي از علما مي‏گويد: در منزل آية‏الله خويي بوديم كه آية‏الله تبريزي وارد شد. در اين هنگام آية‏الله خويي فرمود:


«مَنْ أراد أن ينظر إلي رجلٍ فقيهٍ أُصولي كلامي فلسفي...فلينظر إلي هذا الرجل.


«هركس مي‏خواهد شخص فقيه، اصولي، كلامي، فلسفي و...را بيند، به اين مرد نگاه كند.» در گذشته به افراد باسواد «ميرزا» گفته مي‏شده لذا آية‏الله خويي اين لقب را به ايشان داده بود و آية‏الله تبريزي در نجف به «ميرزاكاظم» شهرت يافت.


رحلت سال 1358 شمسي هنگام تدريس در مسجد سلماسي قم، فك ايشان بسته شد و با عدم تأثير معالجات، پس از هفت سال تدريس در قم، براي هميشه جلسه درس تعطيل شد و در مدت شانزده سال پاياني حيات، در منزل به تحقيق و تأليف مي‏پرداخت و روزهاي پنج‏شنبه و جمعه و اعياد متبر كه ملاقات عمومي داشت كه معمولاً در اين جلسات مباحث علمي مطرح مي‏شد.


گذشته از كسالت فك، در سال‏هاي پاياني دچار سكته قلبي و عاقبت سكته مغزي شد و پس از آن، بيماري ريوي نيز اضافه شد.


سرانجام روح بلند آن اسوه علم و تقوا پس از عمري تلاش خالصانه در راه كسب و نشر علوم اهل بيت عليه‏السلام و مبارزه با نفس در هيجدهم رجب 1416 قمري برابر با 20/9/1374 به ملكوت اعلي پركشيد.


به مناسبت رحلت ايشان شوراي عالي مركز مديريت حوزه را تعطيل كردند.


پيكر پاك معظّم‏له با حضور كم‏نظير علما، فضلا و طلاب حوزه علميه قم و اقشار مختلف مردم تشييع و در قبرستان ابوحسين قم به خاك سپرده شد.




























/ 1