مريخ نيز مانند ماه پر از گودال است که در اثر برخورد شهاب سنگها بوجود آمدهاند. فعاليتهاي آتشفشاني نيز به عنوان عامل دوم در اين کار سهيم هستند. در منطقهاي که سلسله تاريس ناميده ميشود، چهار کوه آتشفشان بزرگ خاموش وجود دارد. نامهاي اين چهار کوه عبارتند از: اليمپوس ، آسکرائوس ، پاونيس و آرميا. عکسهايي که سفينهها از مريخ گرفتهاند، جريانهايي از گدازه را نشان ميدهند که اکنون سرد و منجمد شدهاند. در مريخ نيز ، نواحي هموار تاريکي وجود دارد که زماني گمان ميرفت پر از آب هستند. آنها را همانند نواحي تاريک ماه ، دريا مينامند. مريخ دشتي است سرخ رنگ ، خالي از حيات و پوشيده از سنگهاي تيره. آسمان آن به رنگ صورتي ديده ميشود که به سبب پراکنده بودن غبار در جو است. سياره مريخ به کمک تلسکوپ مانند يک قرص سرخ رنگ ديده ميشود ، سطح آن ، نواحي مختلف تاريک و روشن و همچنين در قطبهاي جنوب و شمال ، کلاهکهاي سفيد يخي دارد. مريخ نيز مانند زمين داراي گردش فصلي است. هنگامي که يک نيمکره تابستان را ميگذراند، نيمکره ديگر در زمستان است. در نيمه تابستان سياره ، به علت گرماي خورشيد ، کلاهکهاي قطبي ذوب و کوچکتر ميشوند و در همين موقع در نيمه ديگر که سرد و زمستاني است، کلاهکها بزرگتر ميشوند. در يک سال مريخي که حدود دو سال زميني طول ميکشد، در سطح آن به ويژه در اطراف کلاهکهاي يخي ، تغييرات مختلفي روي ميدهد. نمودهاي روي يخ و تغيير آنها ، سالها اخترشناسان را به اين فکر واميداشت که نوعي از گياهان ساده در سطح آن وجود دارند.
اشکال سطحي مريخ از فاصله دور
چون يک ستارهشناس بايستي از ميان جو سيماي مريخ را نظاره کند، معمولا سيماي مذکور به وضوح ديده نميشود. يک تلسکوپ کوچک ، ويژگيهاي اصلي سطح ، کلاهکهاي قطبي سفيد ، نواحي نارنجي متمايل به قرمز و سطوح تاريکتر را نشان ميدهد. اشکال سطحي قابل روئيت روي مريخ ، در مقابل رنگ نارنجي متمايل به قرمز بقيه سطح ، ظاهرا سطوح خاکستري متمايل به سبز تيره هستند. اين سبزي توليد شده ناشي از خطاي بينايي است که تباين بين سطوح نوراني و تاريک منشا آن هستند. نواحي تاريک واقعا سبز نيستند، آنها در واقع قرمز با شدت خيلي زياد و در ناحيه قرمز طيف ميباشند. نواحي نارنجي و زرد قهوهاي تقريبا 70 درصد سطح مريخ را تشکيل ميدهند. آنها ظاهر متمايل به قرمزي را به مريخ ميدهند.
علت سرخي مريخ
تمامي اين سياره به صورت بياباني وسيع است. نه در سطح آن آب جريان دارد و نه در جو آن آبي وجود دارد. عکسهاي رنگي ، چشمانداز کاملا خشک و بيحاصلي را نشان ميدهد که پوشيده از سنگهاي پراکنده است. رنگ سرخ اين سياره به سبب سنگهايي است که داراي اکسيد آهن (زنگ آهن) هستند. از اين سنگها در زمين نيز يافت ميشود. تنها سطح مريخ اين رنگ را دارد، زيرا سفينههاي وايکينگ با خاکبرداري نشان دادند که در زير غبار سرخ ، سنگهايي با رنگ تيره قرار دارند. به دليل وجود غبار سرخ ، حتي آسمان مريخ نيز به همين رنگ ديده ميشود. گاهي طوفانهاي غباري بزرگ پديدار ميشوند و تقريبا هر ده سال ، گردباد عظيمي رخ ميدهد که تمام سياره در آن فرو ميرود.
اشکال سطحي مريخ از فاصله نزديک
در سال 1969 ميلادي سفينه فضايي مارينر 6 و 7 اين ديدگاه که قسمتهايي از سطح مريخ شبيه به ماه است، را تاييد کرد. اين سفينهها از حفرههاي قابل مشاهده مريخ و حتي زير نواحي نازکتر کلاهکهاي قطبي به وفور عکسبرداري کردند. حفرههاي مريخ شبيه حفرههاي بهم فشرده ماه هستند، اما عمق کمتري از حفرههاي ماه دارند. دو نيمکره مريخ صفات اختصاصي مکاني مختلفي دارند. نيمکره جنوبي نسبتا مسطح ، قديميتر و عمدتا حفرهدار ميباشد. نيمکره شمالي جوانتر با شارشهاي گدازهاي ، شامل تورفتگيهاي متلاشي شده و آتشفشانهاي مهيب است. در نزديکي جدايي استوايي دو نيمکره يک تنگه بزرگ که والس مارينرس ناميده ميشود، قرار دارد.
حرکت ظاهري مريخ
نيم قطر بلندتر مدار مريخ 1،5237Au است که تنها 1،85 درجه نسبت به دايرة البروج شيب دارد. خروج از مرکز مداري آن دلالت بر اين دارد که در نقطه مقابل ، فاصله زمين - مريخ است. جو رقيق مريخ امکان ميدهد که علائم سطحي آن بخوبي فهميده شوند. دوره تناوب چرخشي نجومي مريخ 24 ساعت و 37 دقيقه و 22.6 ثانيه و محور چرخش آن نسبت به صفحه مداريش 25 درجه و 12 دقيقه ميل دارد. اين توافق نزديک با خصوصيات چرخشي زمين بر اين مطلب دلالت ميکند که اگر در مريخ باشيد، ميتوانيد اين انتظار را که فصلهاي مريخي دو برابر فصلهاي زمين طول بکشد، کاملا احساس کنيد.
پيدايش صخره در مريخ
خاکنشينهاي وايکينگ در سال 1976 ميلادي در مريخ فرود آمدند. آنها از يک سطح خشک که با تختهسنگهاي صخرهاي بزرگ ، در ميان شن ، ماسه و لجن واقع شده بودند، عکس گرفتند. اينها سنگهاي بازالتي بودند. بعضيها حاوي حفرههاي کوچک بودند که از آنها ظاهرا گاز رها شده است. در زمين چنين بازالتهايي از گدازههاي آتشفشاني پر از گاز کفدار ناشي ميشوند. صخرههاي مريخ نيز احتمالا چنين سرچشمهاي داشتند. خاک مريخ شبيه خاک سفت شده بيابانهاي زمين است.
تحول سطحي
تحول مريخ به نيمه راه تحول ماه و زمين رسيده است. بعد از شکلگيري مريخ ، تجمع دهانههاي برخوردي سطح آنرا پوشاند. سپس ، به زودي سياره پوسته ، گوشته و هستهاش را متمايز ساخت. نواحي ضخيمتر پوسته به ارتفاعات بيشتري صعود کردند. در مرحله دوم نواحي نازک پوسته شکسته و لبه تارسيس مرتفع شد و در سطوح اطراف ترک ايجاد کرد. در خلال اين مدت ، جو اوليه مريخ چگالتر و گرمتر از جو کنونيش بود. مقدار زيادي از بخار آب ، گازهاي بيرون آمده آتشفشاني را نگه داشت. ممکن است بارش با شياردار کردن ، سطح را فرسايش داده و سپس به عمق چند کيلومتري نفوذ کرده باشد.
تحول مقايسهاي مريخ با سيارات خاکي
حرارتهاي داخلي توليد شده توسط زوال راديواکتيو ، يا باقيمانده از تشکيل سياره ، فرآيندهاي تحولي سيارات زمينمانند را جلو ميبرد. مدت عمر اين فرآيندها تقريبا متناسب با شعاع سياره است. بنابراين همانطوري که انتظار داريم، زمين در اين سيارات خاکي بيشترين تحول را پيدا کرده است.
مراحل تحولي سيارات خاکي
تشکيل حرارتهاي پوسته و قسمت داخلي جامد شدن پوسته و زياد شدن حفره تشکيل آبگيرها و طغيان کردن آنها حفرهدار شدن با شدت کم ، توسط خروج گاز جو حرکات پوستهاي قارهها و آتشفشانها با اين روش ميتوانيم همه وضعيتهاي تحولي سيارات خاکي را مقايسه و متمايز کنيم. هم عطارد و هم ماه تا انتهاي مرحله سوم تحول يافتند. آنها سنگوارههاي ثبت شده تاريخوار گذشته تمام سيارات خاکي را فراهم ميکنند، بويژه نشان ميدهند که بمباران سنگين و شديد در 4 ميليارد سال قبل سطحها را حفرهدار کرده است. در مريخ بعضي از آن حفرهها بهم فشرده شده يا تغييرات زيادي يافتهاند که هنوز قابل مشاهدهاند. در زمين و زهره تحولهاي بعدي شواهد آن عصر را محو کردهاند.
کاوش مريخ
تلسکوپهاي واقع در زمين نميتوانستند وجود حيات در مريخ را اثبات کنند. حتي رصدخانهاي براي مطالعه سيارات و بويژه مريخ ساخته شد. اما باز ماهيت نمودهاي سطح مريخ جزء و اسرار باقي ماند. ولي امروزه ، سفينههاي فضايي در مريخ فرود آمده و اطلاعات زيادي کسب کردهاند. در سال 1976 ميلادي (1355شمسي) ، سفينههاي وايکينگ 1 و 2 در سطح مريخ نشستند. آنها عکسهاي رنگي شگفتآوري به زمين فرستادند و همچنين آزمايشهايي در مورد خاک آن بعمل آوردند. به غير از اين دو سفينه ، سفينههاي زيادي به طرف مريخ روانه شدهاند و در مدارهايي به دور آن قرار گرفتهاند. هزاران عکسي که آنها تهيه کردهاند، اطلاعات ما را در مورد مريخ بسيار افزايش داده است.
وجود حيات در مريخ
ما امروزه ميدانيم که هيچ نوع رستني و حتي اشکال ساده آن مانند خزه و گلسنگ هم در مريخ وجود ندارد. اگر هم حياتي در آن باشد، به صورت گياهان بسيار سادهاي است که هنوز کشف شدهاند. به احتمال زياد اکنون در مريخ هيچگونه حياتي وجود ندارد ولي ممکن است در گذشته بسيار دور ، وضع ديگري در آن حکمفرما بوده باشد. زماني در اين سياره ، جريانهاي پر آب ، به صورت جويبار و رودخانه وجود داشته است. در حال حاضر ، دانشمندان عقيده دارند که تنها آب موجود در مريخ در نواحي کلاهکهاي يخي قطبهاي آن است که هيچگاه ذوب نميشوند.