هنر کاغذ بری در ایران (قطاعی) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

هنر کاغذ بری در ایران (قطاعی) - نسخه متنی

محمدحسن سمسار

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

هنر كاغذ بري ( قطاعي ) در ايران

هنر كاغذبري يا به اصطلاح قديم ((‌ قطاعي ))‌ رشته اي از هنرهاي تزئيني و دستي است اين هنر در ايران ناشناخته و گمنام مانده و در حدود سدة نهم هجري قمري از چين به ايران زمين آمده و از اينجا به كشور عثماني ( تركيه ) راه يافته است و از اين طريق به اروپا رفته و گسترش جهاني يافته است .

متأسفانه درايران ( با آنكه يكي از كانونهاي پرورش اين هنر بوده است ) استادان و هنرمندان چيره دست و بزرگي دست بدان و يازيده و شاهكارهاي زيبائي پديد آورده اند لكن از سوي هنرشناسان عنايت كافي به اين هنر و شاخه هاي آن مبذول نگشته وآن را كاري كودكانه يا كودك پسندانه وانمود كرده اند از مقايسه و سنجش دقيق آثار كاغذبري ايرانيان با كاغذبري هاي ديگر مردمان جهان اين نسخه بدست مي آيد كه هنرمندان ايراني در اين رشته ذوق و استعداد و مهارت و خلاصه برتري داشته اند و دقت دست و چشم خود را به همگان ( بجز چيني ها ) نشان داده اند .

كاغذبري با خوشنويسي - نگارگري - جلدسازي ( سوخت ) ، وصالي و سوزندوزي همبستگي نزديك دارد . هر كس از زمان كودكي خود بخاطر دارد كه گهگاه مقراض و كاغذ رنگين در دسترس داشته و با تا كردن كاغذ و بريدن آن به شكلهاي گوناگون از قبيل ستاره هاي منظم ، ترنجهاي مشبك ، شكل جانوران و پرندگان ، نقشهاي زيبا و چشم نوازي از كاغذ پديد آورده و از اين كار و بريده هاي خود ، دلشاد و خوشنود گشته است ، ليك شايد هيچگاه در اين انديشه نبوده است كه آن بازي كودكانه ، زماني يكي از رشته هاي هنرهاي سنتي و دستي مردم ايران به شمار مي رفته و سالهاي سال رواج و گسترش فراوان داشته و هنرمندان نامداري در آن پديد آمده بودند كه اينك با گذشت زمان گرد فراموشي بر چهرة آنان نشسته و نام اين هنر و هنرمندانش از يادها پاك شده است . كاغذبري ، يكي از رشته هاي ظريف و دقيق و زيباي هنري است كه در آن هنرمند پس از طراحي روي كاغذ ساده يا رنگين ، نقش را با مقراض يا كار مخصوص ( شفره ) آن چنان با دقت و ظرافت از ميان كاغذ در مي آورد كه شكل اصلي خود را كاملاً نگاه مي داشت و با چسبانيدن آن بر زمينه اي برنگ ديگر خود را هم چون قطعه اي خوس يا نقاشي زيبا نشان مي داد . موضوع بيشترين بريده ها ، نقش جانوران ، پرندگان و برگهاي و نقشهاي هندسي يا خطهاي خوش بود و گاه در بريدن برخي طرحها ، بويژه خطهاي خوش ، اين كار با چنان تردستـي و استادي انجام مي گرفت كه جاي جاي خالي آنها ، با قرار دادن روي زمينة تيره تر و يا روشنتر ، خود قطعة مستقل ديگري را تشكيل مي داد .

در تعريف اين هنر در فرهنگ نظام آمده است :

(( قطعه بريدة آن را گويند كه اول ،‌ قطعه يا خط را بر كاغذ رنگين سواي سفيد ، نويسند بعد آن حروف را بريده و برآرند و آن را بر كاغذ سفيد چسبانند ، حروف سفيد به نظر مي آيد . ))‌

با بررسي نمونه ها و نام و جاي زندگي كاغذبران ، چنين پيداست كه رواج و گسترش اين هنر در ميان مردم شهرهاي هرات - تبريز - شيراز - بيش از جاهاي ديگر ايران بوده است لكن در مورد پيدايش اين هنر در ايران و سرچشمه هاي آن سه نظر مي توان انگاشت :

نظر نخست :‌ آنكه بنياد و سرچشمه كاغذبري از ساختن لعبتها يا فيگورهـا يـا صورتكها چرمي و مقوائي ( هنر سايه بازي ) پديد آمده است و چون پيشينة اين هنر نمايش در ايران بسيار پيش تر از كاغذبري است ، ازاين رو آغاز تاريخ هر دو را مي توان يكسان دانست .

نظر دوم : آنكه اين هنر نخست در ميان سازندگان جلدهاي (( سوخت )) پديد آمده و سپس هنري مستقل گرديده است و نخستين كاغذ بران ، همان جلدسازاني بوده اند كه با استادي و ظرافت تمام ،‌ چرمهاي نازك را با نقشهاي اسليمي ، گل و بونه و پرندگان و جانوران مشبك ساخته و بر زمينة روي و پشت جلدها مي چسبانيدند و سپس آنها را داغ زده ، زرنگار و تذهيب مي كردند .

لازم به يادآوري است كه اتفاقاً‌ هنر جلدسازي به شيوة سوخت در سدة نهم هجري پيشرفتهاي شاياني كرده و در آن رشته نيز هنرمندان بزرگي پديد آمده بودند كه نمونة كارهاي آنان در دست است و از حيث دقت ،‌ ظرافت ، و زيبائي شگفت انگيز است و پيداست كه اين گونه جلدسازي نخستين بار در تبريز و بغداد و در دربار جلايريان پديد آمده و سپس در ديگر شهرهاي ايران رواج يافته است .

نظر سوم : آنكه كاغذبري از هنر ديگري پديد نيامده و خود مستقلاً‌ از سرزمين ديگري گام بر اين آب و خاك نهاد ، و مورد تقليد و اقتباس هنرمندان ايراني قرار گرفته است و چون آغاز پيدايش اين هنر در كشور چين بسيار پيش تر از ايران است ، از اين رو مي توان گمان برد كه اين هنر از آن سرزمين به ايران نفوذ كرده و رواج يافته است . و رفته رفته جزو هنرهاي بومي ايران زمين در آمد.

منابع ايراني اختراع خط بري را به دوران سلطان حسين بايقرا نسبت مي دهند . هنر كاغذي در سدة نهم هجري ميان ايرانيان رواج يافت لكن از همان آغاز در مقايسه با ديگر هنرها به آن توجه كافي مبذول نشد و اگر چه هنرمندان چيره دست و ماهري در اين رشته پديد آمدند ، لكن نمونه هاي كارشان اندك و چون اين هنر را گونه اي باز كودكانه تصوير مي كردند به اين هنر بي توجهي شده و بزرگان به اين هنر دستي تودة مردم اهميت ندادند در نتيجه انگيزه هاي گسترش كار از ميان رفت و بلأخره فراموش گرديد . از كاغذبران معروف ايران ، شيخ عبدلله كاتب هروي - دوست محمد مصور قاطعي هروي - ميرمحمد باقر قاطع هروي - دوست مصور - مير محمد طاهر مجلد - ياري مذهب هروي - مظفر علي تربتي (( نقاش شاهي ))‌ -نذرعلي قاطع بدخشي ـ مير قاسم مذهب - علي قاطع ـ بياني تبريزي كمال - محمد جعفر ملا قاطعي هروي - بنياد تبريزي - عليرضا تبريزي - ميرداور كيا الحسيني - مراد العباسي - عليقلي ماهر مغاني - ميرزا محمد علي سنگلاخ - ميرزا محمد حسين يزدي - ملا محمد تقي صحاف اصفهاني - ميرزا حبيب نظام افشار ابراهيم - عبدالصمدالله باشي - محمد مهدي شريف شيرازي - ملا محمدعلي فرخ بواناتي - ميرزا احمد تهراني - ميرزا حسن زرين قلم ( نصرت عليشاه ) - ابوالقاسم خوانساري - محمد صادق - ناصر الصنايع بلخي - سيد علي عبدالحسين هزار جريبي - محمد صالح احمد الحسيني .

اصطلاح ها :

هنر كاغذبري يا قطاعي كه در زماني نزديك به شش سده در ايران رواج و گسترش داشته همچون بسياري از هنرهاي ديگر ، به ناچار براي خود اصطلاحهايي پديد آورده و در ميان هنرمندان و هنرشناسان و نويسندگان كتابهاي هنري ، معمول داشته است .

از آنجا كه بنياد اين هنر بر بريدن و قطع كردن كاغذ به شكلها و وضعهاي گوناگون از نوشته و گل و درخـت و پرندگان و جانوران ديگر نهـاده اسـت ، از ايـن رو نـام عمـل آن را (( تقطيع )) و (( قطع )) و (( قطاعـي )) و (( كاغذبري )) گفته و نوشته اند و كساني كه به اين هنـر مـي پـرداختــه انـد (( قاطـع )) و (( قطـاع )) و (( كاغـذبـر )) خوانـده شـده و آنچـه از زير دست آنـان بيـرون مي آمـده (( قطعـه )) و (( قطعـة بريـده )) و (( لوحة بريـده )) يا تنها (( بريده )) ناميـده مـي شـده و گـروه هنـرمـندانـش را (( قاطعـان )) و (( قطاعان )) و (( كاغذبران )) خوانده اند .

اصطلاح (( قطعه )) كه اكنون در همة لوحه هاي خطوط خوش و سياه مشقها و نقاشيهاي پشت شيشه و از اين گونه آثار - بي آنكه به معني اصلي و دقيق واژه توجه شود - به كار برده مي شود ، از اين هنر به يادگار مانده است ، در حالي كه مي دانيم در آنها عمل قطع يا بريدني در كار نيست .

ابزارها :

ابزارهاي كاغذبري بسيار ساده و انگشت شمار است . نخستيـن ابـزار و وسيـله در كاغـذبـري ، خـود (( كاغذ )) است كه گاه ساده يا سفيد و گاه رنگين و از رنگهاي گوناگون است .

جنس كاغذ در اين هنر ، مي بايد نه بسيار نازك و نه چندان كلفت و شكننده باشد ، زيرا در آن صورت كار بريدن دشوار و ناشدني مي گردد .

ابزار ديگر (( مقراض )) يا (( قيچي )) است كه بايد داراي تيغه هاي نازك و ظريف و نوك تيز و دقت برندگي ويژه اي باشد . برخي از كاغذبران در بريدن موضوع قطعه ها ، از كارد كوچك و ظريف و تيزي استفاده مي كردند و يا از كاردها و گزنهاي ويژه پوست بري (( شفره )) كه در جلدسازي به كار مي رفت ، در اين كار سود مي جستند .

از قلمهاي فلزي گوناگون نيز كه داراي نوكهاي تيز و برنده به شكلهاي مخصوص بود ، براي بريدن انحناها و يا در آوردن هلالها و دايره ها و سوراخهاي بسيار ريز بهره مي جستند .

(( پيش تخته )) نيز يكي از ابزارها بود كه گاه براي بريدن بخشهاي ميانين كاغذ و در آوردن گرديها و منحنيها ، مي بايست كاغذ را بر روي تخته نهاده با فشار دست بر قلم يا ضربة ملايم چكش اين كار را انجام دهند .

فرجامين ابزار (( مقوا )) بود كه پس از پايان كار و آماده شدن بريده ها ، مي بايست آنها را در زمينه هاي رنگين گوناگون يا سياه رنگ ، به روي مقوا بچسبانند تا از تا شدن و ريختن و خم و ضايع شدن محفوظ بماند و بدين سان (( قطعة بريده )) پديد آيد و خود را نمايش دهد .

شيوه هاي برش

امروزه اگر گاهي بخواهند نقشي متقارن يا ترنجي مشبك از كاغذهاي رنگين بريده از كار درآورند ، نخست كاغذ را به چهار يا هشت يا شانزده ترك تا كرده كه با مقراض دور و ميان آن را به شكلهاي گوناگون بريده در مي آورند و سپس تركها را باز كرده بر زمينة رنگين ديگري مي چسبانند تا نقشها خود را به خوبي نشان دهند ؛ ليك كاغذبران پيشين ، براي بريدن خطي يا شكلي و نقشي از كاغذ ، چنين شيوه اي به كار نمي بردند بلكه نخست طرح موضوع را روي كاغذ مي انداختند ، سپس با كارد يا مقراض آن را با دقت و تردستي كامل بريده و درمي آوردند .

اما كاغذبران استادتر و ويژه كار ، هنگام بريدن قطعه خط يا هر موضوع ديگري ، حتي آن را طراحي نيز نمي كردند ، بلكه اگر خطي را از روي نوشتة استاد خوشنويسي مي بريدند ، تنها با نگريستن به سرمشق و نمونه ، آن را عيناً مي چيدند و يا اگر نقشي يا گلي و پرنده اي را مي خواستند از كاغذ ببرند ، آن را فقط از روي خيال و به طور ذهني قطاعي مي كردند .

در برخي از بريده ها ، به ويژه در قطعه هاي خط ، چنانكه پيش از اين هم گفته ايم ، بريدن و چيدن با چنان دقت و چيره دستي انجام مي گرفت كه آنچه بريده شده از ميان كاغذ درآورده مي شد و آنچه از كاغذ با جاهاي خالي مي ماند ، يا به زبان ديگر بخشهاي سواد و بياض يا مثبت و منفي كار ، هر يك خود تشكيل قطعة كاملي را مي داد و اين گونه برش نتيجة كمال استادي و مهارت دست برنده بود . بريده ها را مي توان به دو دستة (( ساده )) و (( مركب )) بخش كرد . قطعه هاي بريدة ساده ، تنها از يك گونه كاغذ سفيد يا رنگين به طور يك تكـه بريـده و بر زمينه اي به رنگ ديگر چسبانيـده مي شد .

در قطعه هاي مركب ، بخشهاي گوناگون موضوع بريده يا نقش ، هر يك جداگانه از كاغذهاي رنگين گوناگون بريده شده ، هنگام چسبانيدن بر زمينة كار ، با هم جور و تركيب مي گرديد و شكل بديع و زيبايي را به وجود مي آورد . براي مثال ، دسته گلي يا درختي يا نقشي هندسي رنگارنگ پديد مي آورد و گويا بدين گونه برشها اصطلاحاً (( گل چيني )) مي گقته اند و ما در اين كتاب چند نمونه از اين گونه بريده هاي تركيبي را از مجموعة نويسنده و ديگران كه شاهكار كاغذبريهاي ايران به شمار مي رود ، آورده ايم .

(( تذهيب معرق )) نيز گونه اي از كاغذبري است كه در آن هنر ، كناره يا حاشية كتابهاي دستنوشت گرانبها را به شكل ترنج يا سرترنج و نقشهاي اسليمي و ختايي بريده در مي آوردند و سپس كاغذي به رنگ ديگر به همان شكل و اندازه بريده به جاي آن مي نهادند . براي انجام اين كار دور جاي بريده شده را (( دو پوسته )) كرده ، كاغذ رنگين را كه به قـدر يك ميليمتـر بزرگتـر از جـاي خالـي گرفته مي شد ، در لاي آن مي چسبانيدند ؛ آنچنان كه هيچ تفاوتي با وضع نخستين پيدا نمي كرد و از هر دو سوي ورق كتاب يكسان ديده مي شد و سپس آن را با آب زر تحرير كرده نقشهاي گوناگون بر آن مي انداختند .

گاه اين كار بي بريدن و درآوردن بخشي از حاشيه انجام مي يافت ، بدين سان كه كاغذ ترنج يا سرتـرنج و گلـهاي بريـده شـده را سخـت نازك كـرده ، بر روي زمينـة حاشيـة كتـاب يا تصويـر مـي چسبانيدند و سپس روي آن را قلم گيري و تذهيب مي كردند و اين يك گونه ترصيع كاغذي بود و گاه چندين لايه كاغذ رنگين گوناگون را بر روي هم مي چسبانيدند ، بي آنكه ضخامت آنها را در حاشية كتاب محسوس گردد . (( متن و حاشيه )) كردن كتابهاي خطي را نيز كه جزو هنر (( صحافي )) است مي توان در ردة كاغذبري به شمار آورد .

موضوع بريده ها

از موضوعهاي متداول و رايج در كاغذبري ، يكي بريدن و قطعه كردن خطهاي خوش استادان و خوشنويسان است كه بيش از همة موضوعها مورد توجه مردم و مرقعداران و هنردوستان بوده است.

نمونه خطهاي بريده شده ، بيشتر نستعليق و طغرا و نسخ است . خط نستعليق به علت داشتن ((‌ دور )) بيشتر در برابر (( سطح )) كمتر ، و انحناهاي متناسب حرفها ، براي كاغذبران بهترين و مناسبترين خط به شمار مي رفت و خط طغرا و نسخ پس از آن در درجة دوم و سوم اهميت بود . گذشته ها از قطعه ها و بريده هاي خط نستعليق و طغرا و ثلث و نسخ ؛ گاه كاغذبران ، ابتكارها و نوآوريهايي به خرج داده ، برخي بريده ها از خطهاي تزييني به شكل ((‌ گلابپاش )) ، (( تنگ )) ، (( ظرف دردار )) ، (( جانـوران )) ( به شكل طوطي و كبوتر و شير ) (( كشتي بادي )) ، (( شتر )) و (( چهرة آدمي )) از كار در مي آوردند كه در حالي كه نوشته ها قابل خواندن بود ، به يكي از شكلهاي ياد شده نيز شباهت داشت . از موضوعهاي ديگر يكه دركاغذبري مورد توجه فراوان بود ، شكل جانوران به ويژه پرندگان است .

پرندگاني كه داراي دمهاي بلند و افشان و افراشته و چتري هستند مانند خروس ، قرقاول ، طاووس و كبوتر . جز آنها ، بهترين و مناسبترين موضوع براي كاغذبري مي باشند ، زيـرا هنرمند از ايـن راه مـي توانست مهارت دست خود را در نمايش ريزه كاريهاي پرها و بالها ، نشان دهد . دو ديگر از موضوع كاغذبريها ، نقشهاي هندسي زيبا ، به ويژه درآوردن نقشهاي تودرتو و درهم بافته يا ترنجها و ستاره ها و نقشهاي اسليمي متقارن مشبك از كاغذهاي رنگين بود .

گلها و گياهان و بوته ها و درختها نيز با داشتن گلبرگهاي شقه شقه ، برگها و شاخه ها و بساكها و پرچمها ، از مناسبترين موضوعها براي كاغذبران به شمار مي آمد ، به ويژه در كاغذبريهاي مركب كه بيشتر از گلها و دسته گلها و شاخ و برگهاي رنگارنگ استفاده مي شد .

كاربرد بريده ها

مهمترين و جالبترين ويژگي بريده ها ، در جنبة آذيني و آرايشي و چشم نوازي آنهاست از اين رو در گذشته از بريده ها ، بيشتر در آرايش ديوارهاي اطاقها ، طاقنماها ، طاقچه ها و روي و دور بخاريهاي ديواري ( گاه در زير شيشه ) سود مي جستند .

در برخي از كتابهاي دستنوشت ، چند برگ از آغاز و انجام كتاب را به جاي نگاشتن شمسه و ترنج و سرلوح و خاتمه ، با بريده هايي از كاغذهاي رنگين مي آراستند .

متن برخي از قرانها و ديوانها ، از آغاز تا انجام با خط بريدة ريز چيده و چسبانيده شده كه نمونه اي از حد اعلاي حوصله و پركاري و دقت و ظرافت است . ديوان سلطان حسين باي قرا در كتابخانة مسجد اياصوفيا در استانبول ، همه از بريده هاي ميرعبدالله تشكيل يافته است . يك مجلد از قرآن كريم كه همة حرفها و آيه ها و سوره هايش از كاغذ بريده و بر زمينة سرخ رنگي چسبانيده شده ، در كتابخانة سركاري رامپور هندوستان نگاهداري مي شود كه كاري بي مانند و سخت شگفت انگيز است .

گاه برخي از دعاها ، حديثها ، كلمات قصار ، شعرهاي پندآموز ، نامهاي پيامبران و امامان و مقدسان را براي پيش ديده داشتن يا تيمن و تبرك ، قطعه كرده با آرايشهاي ديگر ، از ديوار اطاقها مي آويختند و يا آنها را در ردة قطعه خطهاي خوش استادان خط ، در مرقعها صحافي كرده ، نگاه مي داشتند . يكي ديگر از كاربردهاي كاغذبري در ايران ، آرايش پيراهنهاي فانوسها به ويژه در (( فانوس خيال )) بود كه نقشهايي كه مي بايست با گردش هواي گرم و سرد ، به حركت در آمده و نقشها را متحرك نشان دهد ، از كاغذهاي رنگين سبك و نازك بريده در دورادور پيراهن دروني فانوس مي چسبانيدند تا ساية رنگين و ملايم آنها در پيراهن بيروني نمايان گردد . يكي از فانوسهاي بادگير هشت ترك بسيار زيبا كه با كاغذبريهاي ملامحمد تقي اصفهاني آرايش يافته است .

فرجامين كاربرد جالب (( قطاعي )) در (( باغچه بري )) بوده كه معمولاً به دو گونه انجام مي گرفته است :

يكي آنكه نقش برخي درختها و بوته ها و گلها يا دسته گلها را بريده ، به طور متقارن يا به صورت باغ و باغچة گل بر روي سطح تخته يا ورق كاغذ و مقواي بزرگي مي چسبانيدند كه همچون نقشة قاليها يا قاليچه هاي باغي و درختي و گلداني ، خودنمائي مي كرد و همان منظره و تأثير را داشت .

ديگر آنكه نقش گلها و درختها و بوته ها را بريده ، آنها را به طور عمودي در يك سطح افقي مانند طببق يا خوانچه ، جا به جا برپا و قائم نگاه مي داشتند و گاه آنها را با گلهاي كاغذي مصنوعي ( مجسمه‌) كه از كاغذهاي رنگارنگ ساخته مي شد ، توأم كرده بدين سان ، طبق يا خوانچه اي پر از گلهاي گوناگون زيبا ، درپيش چشمها نمايان مي گرديد و اغلب اين (( باغچـه بريـها )) را در نوروز و عيـدهـاي ديگـر بـراي شاهـزادگـان و بزرگـان به ارمغـان مـي فـرستادند . جـاي افسـوس اسـت كـه از ايـن (( باغچه بريها )) به جهت بزرگي كار و كم دوامي كاغذها و بريده ها ، نمونه اي تا زمان ما باز نمانده است .

/ 1