بر دامنه کوه بيستون و برفراز سر تنديس هرکول ، غاري ديده مي شود که به « غار شکارچيان» معروف است. اين را در سال 1949 م. پروفسور کارلتون کون باستان شناس امريکايي و متخصص رشته پيش از تاريخ در دانشگاه فيلادلفيا بررسي کرد. به عقيده وي اين غار در دوره هاي مختلف از جمله دوره جمع آوري غذا، دوره کشاورزي، دوره تئوليتيک و دوره هاي تاريخي ديگر مورد استفاده قرار گرفته است. غار شکارچيان بيستون، غار کوچکي است که بيش از شش نفر نمي تواند به راحتي در آن جاي گيرد. بدون ترديد شکارچيان مي توانستند براي مدتي طولاني به راحتي در اين غار زندگي کنند. اينگونه بنظر مي رسد که اين غار پيش از اينکه پناهگاه باشد، مخفي گاه براي زندگاني شکارچيان بوده است؛ زيرا موقعيت مکاني غار به گونه اي است که تا به آن نزديک نشوي ديده نمي شود. پروفسور کارلتون کوه معتقد است جلگه بيستون در گذشته دور پرآب تر و حاصلخيز تر بوده و به همين دليل چراگاه وسيعي براي حيوانات محسوب مي شد. اقوامي که در اين جلگه وسيع به شکار مي پرداختند، از غار بيستون چون پناهگاهي استفاده مي کردند. پروفسور کارلتون کون ضمن کاوش در اين غار تا عمق 650 سانتي متري پايين رفت و دوره هاي زير را در آن تشخيص داد؛ که اين غار به دوران « پليئستونسن» جديد متعلق است و در دوره جمع آوري غذا قابل سکونت بود. در قديميترين طبقه اين غار ( طبقه اول از روي خاک بکر) مقدار زيادي ابزار سنگي به دست آمد که از عهد « لوآلواي جديد» يا « اوريتيک قديم» بود. بعضي از اين ابزار بسيار ظريف بود و رنگ دلپذير و شکل پسنديده اي داشت. اين لايه را مي توان قديمي ترين آثار فرهنگي و هنري انسان نئاندرتال در ايران دانست.
غار مرتاريک
اين غار در حدفاصل دامنه و ديواره اي مرتفع واقع شده و مشرف بر يک سکوي طبيعي است. دهانه غار در ارتفاع سه متري ديواره واقع شده است. بخشي از اين ديواره در حدفاصل دهانه غار و سکوي سنگي بر اثر بالا و پايين رفتن هاي متوالي ساييده اي ديده مي شود که جهت صعود به غار استفاده مي شده است. غار 25 متر عمق و حدود 80 متر مربع مساحت دارد و به صورت دالاني عميق و کم عرض است که در انتها به محوطه نسبتاً بازتري ختم مي شود. سقف غار از ابتدا تا انتهاي دالان بين 120 تا 150 سانتي متر مي رسد. دهانه غار به سمت جنوب شرقي است و به همين دليل طي روز تا عمق چند متري در معرض روشنايي و گرماي آفتاب قرار مي گيرد. محور اصلي غار در عمق چند متري با زاويه تقريباً 90 درجه به سمت راست منحرف مي شود
غار مردودر
غار مردود در مرتفع ترين غار با بقاياي ديرينه سنگي در بيستون است. اين غار 20 متر عمق و حدود 170 متر مربع مساحت دارد. ارتفاع سقف غار بين 1 تا 3 متر است. غار مردودر دو دهانه دارد؛ دهانه اصلي در جهت جنوب- جنوب غربي مشرف بر دره اي پر شيب و کم عرض است که به پرتگاهي منتهي مي شود. دهانه ديگر ار در جهت شرقي- جنوب شرقي مشرف بر کوره راهي است که به غارهاي مرآفتاب و مر تاريک منتهي مي شود. دهانه شرقي غار بر اثر ريزش ديواره در اعصار گذشته به وجود آمده است که لايه اي از سنگريزه به ضخامت 3 تا 5 سانتي متر کف غار را پوشانده است.
غار مرخر
مرخر در اصطلاح ادبي به معناي غاري است که فضاي ورودي آن گرد است و به غلط غار خر ناميده مي شود. در سال 1965 پروفسور فيليپ اسميت در بررسي و شناسايي محوطه هاي ما قبل تاريخ غرب ايران مي نويسد: « در نزديکي روستاي بيستون غار عميقي به طول 27 متر قرار دارد که قدمت بقاياي باستاني آن حداقل به دوره پارينه سنگي مياني موستري تا عصر حاضر مي رسد. اين غار مقابل رودخانه گاماسياب بر دامنه کوه بيستون واقع شده است. در حفاري هاي انجام شده ، مجموعه اي از کارافزارهاي سنگي و استخواني بقاياي جانوري، ذغال و ... به دست آمد که استقرارهاي پارينه سنگي جديد را در زاگرس مشخص مي کند. آثار اندکي از جمله سفال از دوره ساساني و بقاياي جديدتر بدست آمده است و اين آثار خبر از يک دوره زماني 35 هزار ساله تا دوره پارينه سنگي در اين غار مي دهد ..
غار مرآفتاو
اين غار در نزديکي غار مر تاريک واقع شده ، 26 متر عمق دارد و دهانه آن به سمت شمال شرقي است. دهانه غار حدود شش متر ارتفاع دارد و به تدريج از ارتفاع آن کاسته مي شود تا جايي در انتهاي آن به دو متر مي رسد. دالان اصلي حدود 160 متر مربع مساحت دارد و در بيشتر قسمت هاي آن کف سنگي غار ديده مي شود. يک پشته استالاگميتي در انتهاي غار ديده مي شود که دالان اصلي را از بخش انتهايي جدا مي کند. دو دهليز کم عرض در پايين اين پشته وجود دارد که تنها راه هاي بخش انتهايي غار است؛ بخش انتهايي حدود 18 متر عمق و حدود 60 متر مربع مساحت دارد و ارتفاع سقف آن کمتر از يک متر است.
تپه ها
تپه نادري
در مجموعه تاريخي بيستون تپه نادري به فاصله 32 کيلومتري شمال شرقي شهر کرمانشاه قرار دارد و اولين اثر ( از سمت شرق) در اين مجموعه بزرگ به شمار آيد . درازاي اين تپه 1200 متر و پهناي آن 300 متر است. متاسفانه در جهت گشترش روستاي نادر آباد، بخشي از تپه مسکوني شده است. با توجه به تکه سفال هاي نخودي و سياه رنگ ، قدمت اين تپه به هزارخ دوم و سوم پيش از ميلا مي رسد. در بررسي اين تپه پنج هزار ساله بقايايي از قلعه اي که در دوره نادرشاه احداث شده است، ديده مي شود که سبب وجه تسميه آن نيز گشته است. از قلعه تنها بقاياي باورهاي آن که از خشت است به چشم مي خورد و در سطح خاک پيزي عيان نيست و مستلزم پژوهش است. آثار به دست آمده در اين تپه با آثار تپه گيان نهاوند مقايسه مي شود. همچنين جاده آسفالته همدان- کرمانشاه تپه را به دو قسمت کرده است.
صفه مادي
از دوره ماد در زير کتيبه و حجاري داريوش، آثار بنايي قديمي به جماي مانده که پژوهشگران آن را به دوران ماد نسبت مي دهند و معتقدند اين مکاني براي انجام امور مذهبي ساخته شده است. اين بنا صفه اي سنگي به بلندي 1.5 تا 10 متر است. اين صفه از سطح زمين به زحمت ديده مي شود . هياًت حفاري ايران و آلمان که در فاصله سالهاي 1346- 1342 ش. ناحيه بيستون را حفاري کرد، در سال 1346 ش. ضمن حفاري، به يک راهرو به اتاق مستطيل شکلي به طول 6.5 و قطر 1.5 متر مسدود مي کند. مصالح اصلي بنا، سنگ هاي کوچک و بزرگ بي تراش است. در اين صفه و پيرامون آن ضمن کاوش مقداري سفال به دست آمده است که به نيمه اول هزاره اول پيش از ميلاد تعلق دارد. اين سفال ها با سفال هاي تپه گودي کنگاور و تپه نوشيجان همدان قابل مقايسه است.
ديوار قديمي
هيات مشترک ايران و آلمان ضمن کاوش در سال 1345 ش در جهت شرقي مجسمه هرکول، در دامنه کوه بيستون. به قسمت هايي از ديواري قديمي برخورد که احتمالاً همزمان با صفه اي است که در زير کتيبه و حجاري داريوش قرار دارد. اين ديوار با سنگ هاي ريز و درشت خشکه چين شده است. شايد بقاياي قلعه يا بنايي باشد. سفالينه هايي که از اين محل ضمن خاکبرداري به دست آمده ، قابل مقايسه با سفال هاي تپه گودين کنگاور و نوشيجان در همدان است.