اقوام و سرزمین گرجی های ایران زمین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اقوام و سرزمین گرجی های ایران زمین - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اقوام و سرزمين گرجيهاي ايران زمين

گرجستان داراي مساحتي برابر با 000/70 کيلومتر مربع مي باشد که از سمت غرب به شرق امتداد يافته و جمعيت آن بيش از 5 ميليون نفر است. بيش از دو سوم ساكنان جمهوري استقلال يافت? ايراني را گرجيان تشکيل مي دهند. از اقوام ديگر ايراني شامل : ارامنه ،آذربايجاني ها ، اُسها (قومي است ايراني نژاد) آبخازها را مي توان ذکر کرد.

از قرن 5 ميلادي تفليس به عنوان پايتخت گرجستان شناخته شده و زبان گرجي متعلق به خانواده ي زبانهاي کاژتول است که در قفقاز رايج است. اين خانواده شامل : زبانهاي گرجي ولهجه هاي متعدد آن لازي، مگرلي و اسواني است.

زبان گرجي در بين زبانهاي مذکور يگانه زبان کتبي باستاني است كه از قرون 11- 5 ميلادي و زبان جديد ادبي از قرون 12 ميلادي تا امروز ادامه يافته است.

گرجستان براي ما ايرانيان نامي بيگانه نيست. گرجستان که فراز ونشيبهاي زيادي را طي کرده و با آغاز فروپاشي اتحاد جماهير شوروي کوس استقلال برداشت و بر خلاف ساير جمهوريها با هيچ طرح و بر نامه اي با روسيه شرکت نکرد. و در طي هفتاد سال حکومت شوروي سابق هيچگاه دل به مسکو نسپرد. و در هر فرصتي با استفاده از هر امکاني روحيه عصيانگر خود را به نمايش مي گذاشت. ولي دولت ايران براي جذب آنان به سرزمين خودشان اقدامي نکرد و در نتيجه از بدنه روسيه جدا شده و به شکل کشوري کوچک در آمدند. سرزمين گرجستان در طول تاريخ بخشي از ايران و اقوام ايراني محسوب مي شده است ولي در دوره حکومت قاجار با بي لياقتي تمام با پذيرفتن قرارداد ننگين گلستان به اشغال روسها در آمد و ننگي بزرگ در طول تاريخ ايران به جاي ماند.

گرجستان يکي از جمهوريهايي بود که در حکومت شوروي سابق خط تحميلي روسي را نپذيرفت و هرگز خط گرجي را فراموش نکرد. و شاردن در سفر نامه خود چه بجا گفته است : گرجيها مردماني سخت کوش، سرکش، بي باک و چالاکند. مجسمه اي در تفليس است که نشانگر آن است که اگر کسي بعنوان دوست و مهمان به گرجستان نظر داشته باشد با جام پذيرائي مي کنند و اگر کسي قصد دشمني داشته باشد با شمشير از خود دفاع مي کنند.

ولي واقعا چنين است. شما وقتي در تفليس قدم بر مي داري با ذره ذر? وجودت به گذشته هاي دور بر مي گردي و در صفحات تاريخ غرق مي شوي و چنان گرم تو را در آغوش ميگيرد که اصلا نمي تواني سرماي سخت وگزنده بادهاي سيبري را احساس کني. آداب و رسوم و پوششهاي آنها هنوز رنگ و بوي ايران و هويت ايراني را مي دهد .

جمهورى گرجستان يکى از جمهورى هاى قفقاز جنوبى سرزمينى است .زيبا، با مردمى نجيب، مهمان نواز، فرهنگ دوست و فرهنگ پرور. گرجستان در قفقاز جنوبى داراى موقعيتى چهارراهى است و ارتباط شرق با غرب را از طريق دالان طبيعى قفقاز برقرار مى سازد. بايد گفت که به سبب همين موقعيت جغرافيايى گرجستان، هميشه تاريخ داراى اهميت استراتژيک بوده و تاريخ اين سرزمين شاهد رفت و آمد لشگريان و سپاهيان مهاجمان جهانگير و متجاوز بوده است.

گرجى ها از گذشته هاى دور با ادبيات و فرهنگ ايران آشنايى داشته اند. ترجمه هاى بسيارى از ادبيات کلاسيک ايران از جمله شاهنامه فردوسى، ويس و رامين فخرالدين اسعد گرگانى و ترجمه اشعار شعراى کلاسيک و معاصر ايران به صورت کامل يا مجموعه اشعار بارها در گرجستان به چاپ رسيده است. گرجى ها با وجودى که از قرن چهارم ميلادى مسيحيت را پذيرفتند اما در گرجستان مسلمانان هميشه در آسايش و امنيت روزگار گذرانده اند. تعدادى از عالمان اسلامى و مشاهير مسلمان با نام «التفليسى» وجود دارند که نشان دهند? وجود آزادى هاى دينى و فرهنگى در گرجستان بوده است. در يک چنين جامعه اى مى توان گروه هاى متفاوت را در کنار هم و با هم مشاهده کرد، جامعه اى کاملاً فرهنگى، رشد يافته و دموکرات که نظير آن را کمتر مى توان يافت. شايد گرجستان تنها کشور از اردوگاه کمونيسم باشد که با بهره گيرى از فرهنگى کهن و وجود ساختار هاى محکم خانواده و تربيت و اخلاق پس از فروپاشى شوروى توانسته است جامعه اى سالم، پويا، با فرهنگ و با اخلاق داشته باشد. پس از فروپاشى اتحاد شوروى دوران جديدى از ارتباطات منطقه اى بين ملت هاى دو سوى مرز هاى دولتى پيشين به وجود آمد و مرز هاى قفقاز با همسايگان به «مرز هاي صلح و دوستى» تبديل شد، اما مشکل عمده نسل جديدى که در هر دو سوى مرز بدون آگاهى از گذشته هاى تلخ و شيرينى که پيشينيان آنها را به هم پيوند مى داد ناآگاهى از تاريخ و جغرافياى منطقه بود. اين مشکل براى ايرانيان که تاريخ مشترکى با منطقه دارند، بيشتر محسوس بود. اين کتاب پاسخى درخور به اين نياز است تا بتواند در کنار گزارش هاى خبرى، مقاله هاى تحقيقى و کتاب هاى ديگرى که در اين باره منتشر شده اند اين نقش را ايفا کند.

فصل دوم کتاب که مربوط به تاريخ گرجستان است ترجمه اى است از کتابى تحت عنوان «گرجستان» نوشته پروفسور دکتر مترولى که در سال ???? در تفليس به زبان انگليسى چاپ و منتشر شده و در سال ???? توسط نگارنده به فارسى ترجمه و منتشر شده بود که با توجه به گذشتن بيش از هشت سال از آن تاريخ و ناياب بودن کتاب با تجديدنظر کلى در بخشى از اين کتاب آورده شده است.

بخشى از وقايع گرجستان از دوره آقا محمدخان قاجار تا پايان جنگ هاى ايران و روس در دهه سوم قرن نوزدهم و امضاى معاهده ترکمانچاى در سال ???? اثر بروسه با ترجمه استاد سعيد نفيسى نيز که در تاريخ نگارى قفقاز از آن غفلت شده و مى تواند به روشن شدن دلاورى هاى ايرانيان در مبارزه عليه تجاوز گرى هاى روسيه روشنگر باشد، به کتاب افزوده شده است.

نويسنده کتاب دکتر بهرام اميراحمديان درباره انگيزه خود براى نوشتن کتاب «گرجستان در گذر تاريخ» مى گويد: «با نام تفليس و گرجستان از زمان نوجوانى آشنا شدم. در خانه ما قرآنى بود با ترجمه ترکى متعلق به پدرم که در سال ???? در مطبعه «غيرت» در تفليس چاپ شده بود. مرحوم پدرم آن را از قفقاز با خود آورده بود. او داستان هاى زيادى از اقامت خود در قفقاز برايم نقل مى کرد و من بسيار علاقه مند شده بودم تا با اين منطقه بيشتر آشنا شوم.

با اين علايق من مشتاق بودم که از قفقاز، تفليس و گرجستان ديدار داشته باشم، اما اين ديدار تا قبل از فروپاشى کمونيسم فراهم نشد، زيرا در آن دوره در ايران حکومت شاهنشاهى و در آن سوى ارس حکومت کمونيستى برقرار بود و طبيعى بود که امکان سفر به آن سرزمين غيرممکن باشد.

اين انگيزه اى براى من شد تا به «گرجستان» و تاريخ پرفراز و نشيب آن علاقه مند شده و مدام در تلاش براى شناختن و شناساندن آن باشم و نزديک به سى سال درباره اين منطقه در زمينه هاى مختلف ادبى، فرهنگى، تاريخى و جغرافيايى کار و تحقيق کرده ام، در دانشگاه تهران نيز درباره بحران هاى سياسى منطقه قفقاز کار کردم و براى تدوين رساله دکترا بار ها به منطقه سفر کردم و از نزديک با آن آشنا شدم.

در سال ???? نخستين خط هوايى بين ايران و گرجستان داير شد که من تنها مسافر يک هواپيماى مسافربرى ايرانى بودم که براى افتتاح خط پرواز بدون سرنشين به تفليس مى رفت.

هنگام اقامت در تفليس با منابعى که از آ کادمى علوم و دانشگاه تفليس به دست آوردم، مطالعات خود را راجع به گرجستان تکميل کردم و نخستين بار کتابى در زمينه تاريخ گرجستان را به زبان فارسى ترجمه و منتشر کردم. در سفر هاى متعددى که طى سال هاى بعد به گرجستان داشتم هر بار اين مطالعات و تحقيقات قوت بيشترى گرفت. تا آنجا که زمينه اى شد براى انتشار کتاب «گرجستان در گذر تاريخ» که توسط انتشارات شيرازه منتشر شد».

وى درباره روند تهيه مطالب و انتشار کتاب مذکور متذکر شد: «با توجه به آنچه گذشت گرجستان موضوع بسيار خوبى براى مطالعه بود. به همين جهت بر آن شدم تا در اين باره کتاب ديگرى که جامع تر و کامل تر از کتاب هاى تاليفى ديگر باشد تدوين و تاليف کنم. با سفير سابق گرجستان در تهران «پروفسور جمشيد گيوناشويلى «که استاد دانشگاه تفليس بود آشنا شدم. هم او بود که مرا تشويق به مطالعه بيشتر در گرجستان کرد. در «انجمن دوستى ايران و گرجستان» که طى سال هاى ???? تا ???? اداره اش به عهده من بود، ايشان فعاليت هاى ارزنده اى با اعضاى انجمن داشتند.

کتاب «گرجستان در گذر تاريخ» حاصل مشورت هاى من با ايشان بود که مقرر شده بود در دانشگاه گيلان چاپ شود، ولى متاسفانه کتاب موقعى آماده شد که ماموريت ايشان پايان يافت و ما نتوانستيم به اين امر نائل شويم.

با توجه به شرايط به وجود آمده در بازار نشر بر آن شدم تا از مرکز بين المللى گفت وگوى تمدن ها که مدت چند سالى از اعضاى آن بودم يارى بطلبم و به کمک آنها بتوانم اين کتاب را به چاپ برسانم. ضمن ملاقات هاى حضورى با رياست محترم جناب آقاى دکتر محمود بروجردى پيش نويس کتاب را به مرکز مذکور سپردم تا پس از بررسى نسبت به مساعدت براى چاپ اقدام شود که پس از ارزيابى قول مساعدت صادر شد. براى انتشار آن نيز با آشنايى قبلى که با مدير شيرازه داشتم کتاب را براى چاپ به اين انتشارات سپردم که در کوتاه ترين زمان به خوبى منتشر شد و به نمايشگاه بين المللى کتاب تهران رسيد.

دکتر امير احمديان درباره منابع مورد استفاده و مشکلاتى که در روند نشر اين اثر وجود داشته گفت: در تاليف کتاب تاريخى مشکلات متعددى بر سر راه مولف وجود دارد چرا که تاليف کتاب تحقيقى کار بسيار مشکلى است و بايد با تکيه بر مستندات علمى و اطلاعات و حقايق و وقايع تاريخى خلق شود؛ من نيز در حدود دو سال وقتم را به اين کتاب اختصاص دادم. منابع مورد استفاده ام به زبان هاى انگليسى، آذرى ، پارسي، عربى و روسى است و برخى مطالعات ميدانى و مشاهدات عينى نيز در تاليف آن مورد ملاحظه قرار گرفته است. اما برطرف شدن نياز مخاطبان مى تواند جبران اين دشوارى ها باشد؛ به خصوص اينکه تعدادى از هموطنان ما در استان اصفهان از جمله در شهر هاى فريدونشهر، داران، نجف آباد و چارگان، گرجى هستند و از بازماندگان گرجى هايى هستند که شاه عباس در جنگ با گرجيان آنها را از گرجستان به اصفهان کوچانده است و در اين کتاب نيز درباره تاريخ اين واقعه مطالبى آورده شده است.

چكيده اي از خدمات گرجيها در ايران

يکي ديگر از نام آوران گرجي امامقلي خان پسر الهورديخان بود که در استقلال منطقه خليج فارس و بيرون راندن پرتغاليها نقش مهم داشته است (امامقلي خان پسر الهورديخان سردار ايراني) که به امر شاه عباس کبير دست پرتغاليها را از خليج فارس کوتاه کرد از کارهاي مهم او تصرف جزيره قشم و اسير کردن امير البحر پرتغالي و فتح جزيره هرمز بود وي پس از فوت پدرش به امر شاه عباس به امير الا مرايي فارس و سپهسالاري ايران منصوب شده و شاه عباس به او علاقه بسيار داشت در سال 1042هجري به امر شاه صفي سر او را بريدند و سه پسرش را نيز سر بريدند و پس از کشتن وي فرمان داد بقيه فرزندان او را که 52 نفر بودند کور کردند. باز در زمان صفويه به نامهايي چون گرگين خان و خسرو خان و غيره برخورد مي کنيم که دو نفر ياد شده حکام افاغنه بودند.گرگين خان گرجي در مازندران در زمان شاه سلطان حسين از طرف ايران براي امنيت و سرکوبي افاغنه تعيين شد و عدم اعتماد شاه سلطان حسين به او و سرکوبي نکردن ياغياني چون ميرويس که گرگين خان به دربار ايران فرستاده بود مي تواند از عوامل جدا شدن افغانها و شکست صفويه از افغانها باشد.

امام‌قلي‌خان؛ مردي که پرچم ايران را پس از يکصد و ‌17 سال استعمار، دوباره بر فراز خليج فارس برافراشت امام‌قلي‌خان، فرزند دلاور الله‌وردي‌خان (حاکم ايالت فارس) که پس از مرگ پدرش به فرمان شاه‌عباس صفوي به اميرالامرايي فارس (شامل چند استان فعلي جنوب کشور) منصوب شده بود، در سال 1031 هجري قمري (1622 ميلادي)، براي بيرون راندن پرتغالي‌ها از سواحل و جزاير ايران، فعاليت‌هاي خود را آغاز کرد. وي به بندر گامبرون (بندر عباس) حمله برد و آنجا را تصرف کرد، سپس با پياده کردن نيرو در سواحل جزيره‌ قشم، براي نبردي تمام‌عيار با پرتغالي‌ها آماده شد؛ تا اينکه با قدرت فرماندهي، ابتکارات نظامي و سرعت عملي قابل تحسين، توانست پرتغالي‌هاي اشغالگر را با آن همه سلاح و تجهيزات نظامي، به زانو درآورده، همچون اجداد دلاورش، فرمانده‌ي نظامي قلعه را اسير کند. به اين ترتيب و سرانجام در دهم جمادي‌الاخر سال 1031 هجري قمري (29 اوت سال 1622 ميلادي) پرچم کشور استعمارگر، پس از يکصد و 17 سال تسلط استعماري و نظامي بر منطقه‌اي سوق‌الجيشي از خطه دليرپرور ايران، توسط دلاور ديگري از اين ديار فرود آورده و به‌جاي آن، بار ديگر پرچم پرافتخار ايران در خليج فارس برافراشته شد. به گزارش بخش ايران‌شناسي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در جنگ ميان سپاه امام‌قلي‌خان و ارتش پرتغالي‌ها، چندين هزار نفر از فرزندان ايران شرکت داشتند که هزاران نفر از آنان در راه بازپس‌گيري جزاير هرمز شهيد شدند. اين شهيدان گمنام در راه وطن و براي حفظ مرزهاي پرماجراي جنوبي در درياي پارسي شهيد شدند. هم‌اکنون محل آوردگاه‌هاي ايرانيان و پرتغالي‌ها و نيز قلعه‌هاي احداث شده توسط آنان در زمان استعمار منطقه تجاري پررفت و آمد جنوب ايران، در وضعيت نامطلوبي نگهداري مي‌شود؛ اما مجسمه امام‌قلي ـ ساخته ابوالحسن صديقي ـ در ميدان شهر قشم نصب شده است

/ 1