تئوري VMR-PCR به صورت متفاوتي مسائل كيهان شناسي و خلقت دنيا را بيان مي كند. اكثر نظريه ها سعي مي كنند خلقت دنيا را به يك ذره ي بنيادين مربوط كنند كه با تركيب خود ذرات ديگر را پديد مي آورند. در حاليكه VMR-PCR خلقت دنيا را به يك جفت ذره ي تك قطبي ربط مي دهد كه يكي از آنها بوزون و ديگري فرميون است. در VMR-PCR خلا از ذرات پادماده اي تشكيل شده كه داراي جرم نيستند اما حجم دارند و با ايجاد جرم در فضا اين ذرات در تلاش براي بازگشت به مكان اوليه ي خود به ماده دافعه وارد مي كنند. ماده نيز در عكس العملي نيرويي تقريبا برابر با نيريو دافعه ي خلا به آن وارد مي كند كه برآيند بين اين دو نيرو همان گرانش است. در تمام موارد به جز يك استثنا نيروي دافعه ي خلا از نيروي دافعه ي ماده بيشتر است و گرانش به سمت جرم وارد مي شود. اين استثنا همان نقطه ي مركز عالم است كه اين گرانش عكس انرژي تاريك را بوجود مي آورد و باعث انبساط دنيا مي شود. (اين مطلب سفيد چاله ي هاوكينگ را اثبات مي كند. اما كرم چاله را نقض مي كند) مقدار ماده ي متمركز در نقطه ي مركزي دنيا بعد از مدتي توسط دافعه ي خود در دنيا پخش مي شود و هنگاميكه به مقداري برسد كه ديگر نتواند بر دافعه ي خلا غلبه كند دنيا بالعكس منقبض مي شود و دوباره تمام جرم دنيا در مركز آن جمع خواهد شد. بار ديگر اين مقدار در مركز دنيا جمع شده و باعث انبساط دنيا مي شود. نقطه اي كه دنياهاي جديد بوجود مي آيند (در آستانه ي پيشي گرفتن يك نيرو از ديگري) مهبانگ رخ مي دهد. مي دانيم كه ميادين مغناطيسي روز به روز در حال كاهش هستند. اين نشان مي دهد كه تمام اجرام در ابتداي دنيا (بيگ بنگ) داراي بيشترين قدرت مغناطيس بوده اند. در واقع بعد از انقباض هر دنيا اجرام به دور هم آمده دوباره شارژ مغناطيسي مي شوند. اين نشان مي دهد كه در مركز دنيا بايد يك مولد مغناطيسي عظيم داشت. اين ميدان خود بايد شامل حداقل دو قطب باشد تا نيروي عظيم مغناطيسي اي را ايجاد كند. ازآنجاييكه به تازگي ستاره اي با چهار قطب نيز كشف شده پس از ابتدا نمي توان گفت كه بدون شك دو قطب بايد در نقطه ي مركزي باشد. اما مي دانيم كه مغناطيس خود عاملي براي ايجاد اسپين است و دركل دو نوع اسپين براي ذرات داريم. بوزون ها با اسپين صحيح و فرميون ها با نيمه صحيح ( 0.5Z). پس اگر نوع اسپين و چرخش مداري آن ستاره متفاوت از بقيه نباشد پس پالس هاي ارسالي از آن بايد مربوط به يك پديده ي ديگر باشد. حال كه تا امروز دو نوع اسپين داريم بنابراين بايد گفت ذرات بايد دو قطب داشته باشند اما اگر هردوي آنها دو قطب داشته باشند نوعي سيستم دوتايي (Binary) ايجاد مي شود كه بر روي خواص عمومي آنها تاثير گذاشته و آنها را از حالات معمول براي توجيه دور مي كند. برهمين مبنا پيش بيني مي كنيم بايد يك جفت ذره تك قطبي با قطبين مخالف داشته باشيم كه هركدام يك نوع اسپين را دارند. (يكي بوزون و ديگري فرميون باشد). مساله ي ديگري كه VMR-PCR بيان مي كند در مورد تابش هاي كيهاني است. اين سوال كه چرا تابش هاي كيهاني حاصل از بيگ بنگ تنها از يك نقطه به ما نمي رسد و در تمام دنيا يكسان نيست يكي از مهم ترين سوالات در كيهان شناسي بوده است. VMR-PCR اعتقاد دارد كه درك فيزيك امروزي از پرتوهاي كيهاني تقريبا اشتباه است. همانطور كه در بخش معرفي گفته شده VMR-PCR بيان مي دارد كه پرتوهاي كيهاني در دنباله ي پرتوهاي چرنكوف در اثر برخورد آنها با مولكولهاي جوي ايجاد مي شوند. پرتوي چرنكوف نيز خود به عنوان دليلي بر سرعت بالاي نور تاكيون اپسيلون مي باشند. (اين تاكيون مي توانند همان بوزون هاي شاخص (Gauge Bosons) پيش بيني شده در مدل استاندارد (SM) باشند). ذرات اپسيلون نيز از برخورد دو نيروي دافعه ي خلا و ماده بر فراز جو ايجاد مي شوند. مي دانيم در سراسر دنيا به جز سفيد چاله ي مركز نيروي دافعه ي خلا بيشتر از نيروي دافعه ي ماده است و اين باعث مي شود پرتوهاي كيهاني در سطح سيارات و ستاره ها انتشار يابند. از سوي ديگر پرتوهاي كيهاني كه از بيگ بنگ به سمت ما مي آيند نتيجه ي دافعه ي بيشتر ماده هستند كه باعث مي شود تا اين تاكيون ها درون عالم انتشار يابند. بر همين مبنا پيش بيني مي كنيم هنگام انقباض عالم ديگر پرتوي كيهاني از بيگ بنگ به ما نرسد.
ساختمان تاكيون اپسيلون در اتمسفر
حتي دانشمندان توانسته اند اين پرتوها را از ماه دريافت كنند كه اين نشان ميدهد فرض VMR-PCR در تشكيل تاكيون هاي اپسيلون در برخورد نيروي دافعه ي ماده و خلا كاملا درست است.
پرتوهاي كيهاني دريافتي از ماه
همچنين با اين ديدگاه مي توان به جاي داشتن چندين نوع پرتوي كيهاني همه را از يك نوع دانست و راحت تر آنها را بررسي كرد. مطالب تازه ي ديگري كه در مدل كيهاني VMR-PCR بيان مي شود در مورد انرژي نقطه ي صفر و انرژي خلا و ثابت كيهاني مي باشد. اين موارد را قبلا در مقالات ثابت كيهاني و شتاب انبساط دنيا و اثر كازيمير و انرژي نقطه ي صفر بررسي كرده ايم. اما يك مورد را بيشتر بايد بررسي كرد و آن پرتوهاي گسيل شده از بيگ بنگ است. تا به حال تصور بر اين بود كه اين پرتوها حاصله از انفجار عظيمي هستند كه مهبانگ ناميده مي شود. طبق اين مدل حداكثر انرژي براي اين پرتوهاي ورودي را 5 x 1019 eV پيش بيني مي شد. [اين مقدار حد گريسن - زاتسپين - كوزمين (( Greisen-Zatsepin-Kuzmin limit (GZK limit) نام دارد[. اما در 15 اكتبر سال 1991 پرتويي ورودي با انرژي 3 x 1020 eV رصد شد. اين مورد توسط حد GZK توجيه نمي شد. در حاليكه VMR-PCR اين حد را از رابطه ي نيروي دافعه ي زمين در ثابت هم ارزي 16.45974 x 1048 (J) پيش بيني مي كند!
پرتوهاي پرانرژي گسيل شده از نقاط مختلف عالم
همانطور كه در عكس بالا مشخص است مقادير رصد شده ي اين اين پرتوها در سراسر دنيا يكسان نيست. كه اين نشان مي دهد تمام پرتوها از بيگ بنگ نيامده اند. در واقع طبق نظر اين تئوري جاهايي كه پرتوي بيشتري مي فرستند جرم بيشتر هم دارند. در نهايت VMR-PCR با استفاده از يك مدل جديد توانسته است تمام مسائل موجود در كيهان شناسي را توجيه و حل كند. با تشكر عليرضا يعقوبي 17-01-2007