بطور کلي جو بهرام در مقايسه با جو زمين از پيچيدگي بسيار کمتري برخودار است. زيرا در مريخ اقيانوسي وجود ندارد تا روي دما و رطوبت اثر گذارد و افزون بر آن جو بهرام لايه اي است بسيار نازکتر و رقيق تر از جو زمين، به همين مناسبت به زودي گرم مي شود و به سرعت دماي خود را از دست مي دهد. جو مريخ کمتر از فشار جو زمين است و با فشار جو در ارتفاع سي هزار متري سطح زمين برابري مي کند. بديهي است چنين فشاري به از دست رفتن تعادل و ايستائي مايعات کمک مي کند و با جابجائي سطحي مواد، گرد و غبار شديدي را در جو پيرامون بهرام پراکنده مي سازد.
ترکيبات جو بهرام
95 درصد بهرام را دي اکسيد کربن فراگرفته است 20 درصد را نيتروژن و بين 1 تا 2 درصد ديگر را هم آرگون اشغال نموده و بقيه به مقدار کمي بخار آب، مونواکسيد کربن و اکسيژن و اوزون اختصاص يافته است. گازهاي جو بهرام همانند زمين از رها شدن گازهاي دروني که عامل اصلي آنآتشفشاني است، توليد گرديده اند. وجود کلاهک هاي سفيد قطبي نشانه اي از موجوديت بخار آب در جو سياره مزبور است. پژوهش هاي بعمل آمده، نشان مي دهد که کلاهک قطب شمال از يخ آب و کلاهک قطب جنوب از يخ دي اکسيد کربن تشکيل يافته است. چگونگي اين اختلاف هنوز به درستي روشن نيست، شايد توفان هاي غبارآلود با ديوباد هاي مريخ که در نيمکره جنوبي توليد مي کردند و به سوي نيمکره شمالي روان مي شوند. پديد آورنده اين وضعيت باشند. جو مريخ برخلاف زمين فاقد لايه محافظ اوزون است و درنتيجه سطح آن در برابر تشعشعات فرابنفش خورشيدي بي پناه مانده و اکسيداسيون مواد سطحي را باعث گرديده است. بررسي هاي انجام شده نشان مي دهد که جو بهرام در گذشته دور بسيار انبوه تر و متراکم تر از جو امروزي بوده و فشار آن با فشار جو زمين برابري مي کرده است. وجود گازهائي چون کريپتون، آرگون و نيتروژن مويد اين گمان بوده و همچنين خشک رودها و مسيل هاي موجود در سطح سياره وجود آبهاي سطحي را يادآور مي گردند.
آب و هواي بهرام
آب و هواي بهرام تحت تاثير عوامل مختلف مانند رفت بسيار زياد جو و بي پناهي آن در برابر تشعشات خورشيدي بشدت متفاوت است. ديوبادها و توفان هاي غبارين که به ويژه در موقعيت پري هليون سياره شدت مي يابند. معادل حرارتي کره مزبور را شديداً مختل ساخته و ثبات جوي آن را از ميان مي برند. در زمستان، اختلاف دما ميان نواحي نيمگاني (استوائي) و قطبي به پيدايش بادهاي غرب وزان مي انجاند و در تابستان پديده اي بنام بادهاي شرق وزان را موجب مي گردد. ابر و مه و نيز از پديده هاي طبيعي مريخ بشمار مي آيند. با تابش خورشيدي بر سطوح يخ بسته صبحگاهي به توليد مي گردد و همانند زمين در نواحي پست انباشته مي شود. مه در بهرام دو گونه است، مه آني و مه حاصله از تبخير يخ دي اکسيد کربن. هنگام زمستان در ارتفاعات زياد و همچنين نواحي قطبي دما به اندازه اي کاهش مي يابد که باعث تکائف دي اکسيد کربن مي گردد و ابرهائي از يخ خشک توليد مي نمايد و توفان برف ويخ همه جا را فرا مي گيرد.
ديوباد با توفان غمارين
ديوباد که گاه سراسر مريخ را فرا مي گيرد يکي از پديده هاي بسيار شگفت بهرام است. مدار پيماهاي وايکينگ در ماموريت هاي خويش 35 ديوباد را که دوتاي آنها سراسري بوده اند. در طول سال 1977 ثبت نموده اند. ميزان خورنابگيري بهرام را که در موقعيت پري هليون سياره به چهل درصد افزايش مي يابد. با قيد احتياط مي توان يکي از عوامل زاياي ديوبادهاي مريخ بشمار آورد و نقش کلاهک هاي قطبي را هم در توليد اين پديده عجيب نبايد فراموش کرد.
قمرهاي مريخ
بهرام داراي دو قمر است که هر دوي آنها در سال 1877 بوسيله آساف هال آمريکائي کشف گرديد. وي براي قمرهاي مزبور نام هاي فوبوس به معني ترس و ديموس به معني وحشت را انتخاب کرد که هر دو از همراهان خداي اساطيري جنگ با مارس (مريخ) هستند. قمرهاي بهرام خيلي کوچکند و با تلسکوپ هاي زميني به صورت نقطه هاي نوراني بسيار کوچکي ديده مي شوند. قمرهاي مريخ به سياره مادر بسيار نزديکند. بطوري که قمر دروني با فوبوس روي مداري دايره اي شکل به فاصله 9270 کيلومتر از مرکز بهرام به دور سياره مزبور مي گردد و نسبت به سياره مادر نزديک ترين قمر در خانواده خورشيدي محسوب مي شود. نزديک بودن قمر مزبور به بهرام و نيروي جاذبه سياره مادر، حرکت انتقالي سريعي را که يک دور کامل آن 7 ساعت و 39 دقيقه و 27 ثانيه به درازا مي کشد، به فوبوس تحميل مي کند. سرعت و نزديکي فوبوس در وحله اول اين پندار را مطرح مي سازد که مدار قمر مزبور به صورت مارپيچ رو به سوي سياره مادر به مرور نزديک گرديده و سرانجام روزگاري که شايد صد ميليون سال ديگر باشد به سطح بهرام سقوط خواهد نمود. البته تائيد يا رد اين پندار بايستي به بررسي هاي بيشتر موکول کرد. قمر دوم که ديموس نام دارد در مداري به فاصله 400/23 کيلومتر از مرکز مريخ به دور سياره مادر گردش مي کند و مدت گردش اين قمر يک روز و 6 ساعت و 21 دقيقه و 16 ثانيه است. هر دو قمر از نظر چرخش و گردش همزمان هستند (يعني در هر بار گردش يک باز نيز حول محور خويش مي چرخند). فوبوس به اندازه اي کوچک است که از ديدگاه بهرام تقريباً هم اندازه ناهيد در آسمان زمين به چشم مي آيد و در طول يک سال بهرام، 1300 بار از برابر خورشيد عبور مي کند، مع الوصف اندازه آن به قدري کوچک است که هيچگاه خور گرفت کامل را موجب نمي گردد و براي عبور از يک لبه به لبه ديگر قرص خورشيد فقط به 19 ثانيه زماني نيازمند است. ديموس نيز که از خاور طلوع مي کند و در فاصله دورتري به گرد مريخ مي گردد. خود به قدري کوچک است که از ديدگاه مريخ بيش از بهرام با شعراي يماني از ديدگاه زميني به چشم نمي آيد. اين قمر در طول يک سال مريخ 130 بار از برابر خورشيد مي گذرد و هر بار عبور آن فقط يک دقيقه و 48 ثانيه به درازا مي کشد. قمرهاي فوبوس و ديموس تقريباً بيضوي بوده و ابعاد آنها به ترتيب 28*23*20 کيلومتر براي فوبوس و 16*12*10 کيلومتر براي ديموس مي باشد. براي بررسي هر چه بهتر اقمار مزبور، وايکينگ 1 از 88 کيلومتري فوبوس و وايکنيگ 2 از 28کيلومتري ديموس عبور داده شدند. سرعت گريز قمرهاي بهرام بسيار کم است، بطوري که براي فوبوس از 15 متر در ثانيه و براي ديموس از 10 متر در ثانيه تجاوز نمي کند. هر دو قمر فاقد نورند و نسبت بازتاب آنها به ترتيب 5 و 7 درصد مي باشد. تراکم اقمار مزبور بسيار کم و حدود 2 گرم در سانتي متر مکعب است. اصل و منشا اين اقمار هنوز به درستي روشن نيست و به بررسي هاي بيشتري نيازمند است. غالب ستاره شناسان معتقدند که هم فوبوس و هم ديموس از يک منشاء اند و روزگاري هر دو در کمربند سيارگان جاي داشته اند. سطح فوبوس از گودهاي شهابي آبله گون است و شباهت فراواني به ارتفاعات کره ماه دارد. بزرگترين گود اين قمر که استيکني نام دارد و به ياد بود همسر آساف هال يعني nee stickney نامگذاري شده، 10 کيلومتر قطر دارد که در مقايسه با قطر قمر حفره عظيمي محسوب مي شود. علاوه بر گودهاي مزبور در چهره فوبوس خطوط و شيارهائي به چشم مي خورد که عرض پاره اي از آنها به 500 متر مي رسد. چگونگي پيدايش خطوط مزبور را بايستي در شکست ها و انقباض هاي ناشي از نيروي جاذبه سياره مادر جستجو کرد. اما چهره ديموس تقريباً با فوبوس فرق مي کند. در اين قمر گودي بزرگتر از قطر 3 کيلومتر وجود ندارد و از سوي ديگر چون فاصله آن از مريخ بيشتر از فوبوس است. از اين رو تا اندازه زيادي از اثرات جاذبه سياره مادر در امان مانده و خطوط شکست در آن ظاهر نگرديده است. سطح قمرهاي فوبوس و ديموس از لايه نازکي به قطر حدود يکي ميلي متر از غبارهاي فضائي پوشيده شده که احتمالاً از ريزش خرديزه هاي فضائي پديد آمده اند. يکي از ويژگيهاي ديموس آن است که ستبراي غبار لايه آن ضخيم تر از فوبوس بوده و تقريباً غالب گودهاي شهابي را پر کرده است.