کمرویی؛ علل پیدایش و راه های درمان آن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

کمرویی؛ علل پیدایش و راه های درمان آن - نسخه متنی

محمدمهدی صفورایی پاریزی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كم رويى; علل پيدايش و راههاى درمان آن

محمدمهدى صفورايى پاريزى

مقدمه:

انسان اصالتاموجودى است اجتماعى و نيازمند برقرارى ارتباط با ديگران. بسيارى از نيازهاى عاليه انسان و شكوفا شدن استعدادها و خلاقيت هايش فقط از طريق تعامل بين فردى و ارتباطات اجتماعى ارضا مى گردد. در واقع،خودشناسى، برقرارى ارتباط مؤثر و متقابل با ديگران و پذيرش مسؤوليت اجتماعى از اهداف اساسى همه نظام هاى تربيتى است. در دنياى پيچيده امروز، يعنى در عصر ارتباطات حضور فعال فرهنگى و احاطه بر زنجيره علوم، فنون و تكنولوژى برتر انكارناپذير است.

در هر جامعه اى درصد قابل توجهى از كودكان، نوجوانان و بزرگ سالان بدون آن كه تمايلى داشته باشند، ناخواسته خود را در حصارى از كم رويى محبوس و زندانى مى كنند و شخصيت واقعى و قابليت هاى ارزشمند ايشان در پس توده اى از ابرهاى تيره كم رويى ناشناخته مى ماند.

چه بسيار دانش آموزان، دانشجويان، كارمندان، كارگران و... هوشمند و خلاقى كه در مدارس، دانشگاه ها، ادارات، كارخانجات و... فقط به دليل كم رويى و ناتوانى اجتماعى، همواره از نظر پيشرفت تحصيلى و شغلى و قدرت خلاقيت و نوآورى نمره كم ترى عايدشان مى شود; چرا كه كم رويى يك مانع جدى براى رشد قابليت ها و خلاقيت هاى فردى است.

پديده كم رويى در بين بزرگ سالان و افراد مسن بسيار پيچيده تر از جوانان است و چنين پيچيدگى روانى ممكن است در اغلب موارد نيازهاى درونى، تمايلات، انگيزه ها، قابليت ها، فرصت ها، هدف ها و برنامه شغلى، حرفه اى و اجتماعى جوانان ايشان را به طور جدى متاثر و دگرگون كند.

پرداختن به پديده كم رويى و بررسى مبانى روان شناختى آن از اين رو حائز اهميت است كه تقريبا همه ما به گونه اى تجاربى از كم رويى را در موقعيت هاى مختلف داشته ايم. اما نكته مهم تراين است كه بعضى ها درهمه شرايطوموقعيت هاى اجتماعى به كم رويى قابل توجهى دچار مى شوند. بنابراين مى توان گفت كه اكثر قريب به اتفاق مردم در مواردى از زندگى اجتماعى خود به گونه اى دچار كم رويى شده اند. اما پديده كم رويى داراى درجات مختلفى است:

- بعضى ها صرفا در مواقع و موقعيت هاى خاص دچار كم رويى مى شوند;

- بعضى ها در برخى از مواقع و موقعيت ها دچار كم رويى مى شوند;

- بعضى ها در غالب مواقع و موقعيت ها دچار كم رويى مى شوند;

- بعضى از كودكان، نوجوانان و بزرگ سالان كه شمارشان نيز قابل ملاحظه است، تقريبا در همه موقعيت هاى اجتماعى دچار كم رويى مى شوند.

روندتحولات اجتماعى گوياى اين حقيقت است كه مساله كم رويى غالبا با گذشت زمان، فشردگى و پيچيدگى روابط بين فردى وتشديدفشارهاى اجتماعى، رقابت ها، گوشه گيرى ها، تكروى ها، عزلت گزينى ها و تنهايى ها گسترده تر و شديدتر مى شود و درصد بيش ترى از جوانان و بزرگ سالان را فرا مى گيرد كه مى تواند به تدريج به صورت نوعى بيمارى روانى درآيد. مگر اين كه بتوانيم با تشخيص سريع و استفاده از روش هاى تربيتى و درمانى مناسب و مؤثر از گسترش و تشديد آن جلوگيرى كنيم.

كم رويى چيست؟

كم رويى يك توجه غير عادى همراه با ترس به خويشتن است كه در يك موقعيت اجتماعى ظاهر مى شود و در نتيجه آن، فرد دچارنوعى اختلال در رفتار و عضلات بدنى شده و شرايط عاطفى و شناختى اش متاثر مى گردد. يعنى زمينه بروز رفتارهاى خام و ناسنجيده و عكس العمل هاى نامناسب در وى فراهم مى شود. به ديگر سخن پديده كم رويى به وجود مشكل در برخوردهاى اجتماعى و رفتارها و احساس هاى آزار دهنده شخصى مربوط مى شود كه همواره به صورت يك ناتوانى يا معلوليت اجتماعى ظاهر مى گردد. به كلام ساده كم رويى يعنى: «خود توجهى » فوق العاده و ترس از مواجه شدن با ديگران. زيرا كم رويى نوعى ترس يا اضطراب اجتماعى است كه در آن فرد از مواجه شدن با افراد ناآشنا و ارتباطات اجتماعى گريز دارد.

بنابراين فرد كم رو، از يك طرف نگران رو به رو شدن با افراد جديد است و از سوى ديگر از وارد شدن به اماكن جديد و كسب كار و تجارت تازه هراس دارد كه مجموعه اين حالات احساس عجز در عين توانمندى را در وى به دنبال خواهد داشت. البته بايد توجه داشت كه احساس كم رويى افراد، هميشه در برابر انسان ها متبلور مى شود و نه حيوانات، اشيا و موقعيت هاى طبيعى و جغرافيايى.

كم رويى از ديدگاه بين فرهنگى

كم رويى يك پديده گسترده و متنوعى است كه در نزد افراد، خانواده ها، جوامع و فرهنگ هاى مختلف معانى متفاوتى دارد. يك كودك يا نوجوان ممكن است از نظر روان شناسى اجتماعى فردى كم رو باشد، اما از نظر خانواده يا مدرسه به عنوان يك كودك يا نوجوان مؤدب و متين تلقى گردد. به عبارت ديگر بعضى ها افراد كم رو را انسان هايى ساكت، مؤدب و محترم مى دانند و تصور مى كنند كه اين افراد، شهروندان سالم و بى آزارى هستند و برخى نيز افراد كم رو را انسان هاى مطيع، حرف گوش كن، مستعد و مقبول اجتماع مى دانند.

بعضى نيز كم رويى را براى دختران امرى عادى و صفتى مثبت تلقى مى كنند و آن را براى پسران يك ويژگى يا منش ناپسند مى دانند. در حالى كه كم رويى همان گونه كه پيش تر اشاره شد يك معلوليت اجتماعى و مانع رشد مطلوب شخصيت است و براى هر دو جنس امرى نامطلوب است.

برخى ديگر كم رويى را در افراد، به خصوص در دختران مترادف با حيا و عفت مى دانند و آن را تاييد و تمجيد و تشويق مى كنند،

در حالى كه «حيا» يكى از برجسته ترين صفات انسان هاى متعالى بوده، شاخص ايمان و بيانگر رشد مطلوب شخصيت است. به بيان ديگر قدرت خويشتن دارى امرى ارادى وارزشمند است و برعكس، كم رويى پديده اى كاملا غير ارادى، ناخوشايند و حكايتگر ناتوانى و معلوليت اجتماعى است.

انتظار اين است كه در جوامع اسلامى به ويژه در كشور ما با توجه به ارزش هاى والاى قرآنى و وظايف و تكاليف شرعى فردى و گروهى، پذيرش مسؤوليت هاى اجتماعى و اتصاف به فضيلت هاى اخلاقى، رشدى متعادل و متوازن داشته باشد. بدون ترديد مسلمانان كم رو نمى توانند در انجام بعضى از وظايف و مسؤوليت هاى اجتماعى خود موفق باشند. فى المثل خمير مايه ايفاى وظيفه مهم امر به معروف و نهى از منكر، برخوردارى از شجاعت اخلاقى و مهارت در برقرارى ارتباط اجتماعى متقابل، مؤثر و مفيد است.

كم رويى واحساس تنهايى

فردى كه قادر به برقرارى ارتباط با ديگران نيست، به طور قابل ملاحظه اى كم تر از ديگران از روابط اجتماعى بهره مى برد. چنين فردى نمى تواند احساسات خوشايند يا ناخوشايند، ترس ها يا نگرانى ها و آرزوها يا اميدهايش را با نزديكان و دوستانش در ميان بگذارد و پاسخ ها و عكس العمل هاى ايشان را دريافت كند. احساس تنهايى نيز همانند كم رويى، نوعى ناتوانى اجتماعى است و هر كدام از ما ممكن است در يك موقعيت يا شرايط خاص چنين احساسى داشته باشيم. افرادى كه دچار احساس تنهايى مى شوند و اين احساس با شدت و مداومت، افكار و رفتار آن ها را فرا مى گيرد، به تدريج از تمايلات اجتماعى و ارتباطات فردى شان كاسته مى شود و از اين نظر بعضى از ويژگى هاى افراد كم رو را پيدا مى كنند. كم رويى ناتوانى و معلوليت فرد در برقرارى ارتباط است و تنهايى مشكل انسان در اثر فقر ارتباطى است و در بسيارى موارد احساس تنهايى به كم رويى تبديل مى شود.

شايان ذكر است كه به دليل ويژگى ها و نيازهاى خاص روحى - اجتماعى نوجوانان، ظهور پديده تنهايى (احساس تنهايى) در بين ايشان به طور فوق العاده اى بيش تر از شيوع اين احساس در ميان بزرگ سالان است. و هم چنين اين احساس در ميان كهن سالان به خاطر شرايط خاص اجتماعى و بدنى آن ها، فراوان است. به همين خاطر در طول يك هفته لحظاتى كه نوجوانان وكهن سالان احساس تنهايى مى كنند بيش تر از كودكان و بزرگ سالان (ميان سال ها) است. هرگاه چنين احساسى به علل گوناگون، از جمله ناكامى هاى مكرر، نگرانى و اضطراب شديد، رفتار تبعيض آميز والدين يا بى مهرى هاى فرزندان در برابر والدين مسن و از كارافتاده، واكنش هاى منفى اطرافيان و قطع اميد از پيوندهاى عاطفى عزيزان، تقويت گردد و فرد عميقا احساس تنهايى كند، نه تنها همانند افراد كم رو دچار ناتوانى يا معلوليت اجتماعى مى شود، بلكه زمينه افسردگى جدى در وى به وجود مى آيد و ممكن است دست به اقدامات غير عادى و كژروى هاى اجتماعى نظير گريز از خانه و محل كار، اعتياد و خودكشى بزند. درصد قابل توجهى از كسانى كه خودكشى كرده اند يا اقدام به خودكشى مى كنند، تجارب فراوانى از احساس تنهايى و رها شدگى از طرف صميمى ترين نزديكان و دوستان خود را داشته اند.

بنابراين به طور خيلى جدى مى بايست افراد مبتلا به اين پديده را اعم از نوجوان و بزرگ سال مورد توجه قرار داد و با اتخاذ روش هاى اصلاحى و درمانى مناسب و يا مراجعه به متخصصين مربوطه، مورد درمان و توانبخشى اجتماعى قرار داد.

بدون ترديد در دنياى پيچيده امروز، فراوانى ناراحتى ها و رنج هاى ناشى از مشكلات ارتباطى و سازگارى اجتماعى مانند اضطراب، افسردگى، كم رويى، احساس تنهايى و.. به مراتب بيش از بيمارى هاى قلبى است! براساس تحقيقات انجام شده بسيارى از ناراحتى هاى قلبى نتيجه فشارهاى عاطفى و روانى و روابط ناسالم يا ناموفق بين فردى است و هيچ منشا فيزيكى و بدنى نداشته است.

ويژگى هاى رفتارى افراد كم رو

برخى از ويژگى هاى رفتارى كودكان، نوجوانان و بزرگ سالان كم رو به طور قابل ملاحظه اى متفاوت از ديگران بوده و به سادگى قابل تشخيص است.

از نظر زيستى و فيزيولوژيكى نشانه ها يا علايم مشتركى در ميان غالب افرادى كه به طور جدى دچار كم رويى هستند مشاهده مى شود. در اين ارتباط مى توان به علايم فيزيولوژيكى نظير تشديد ضربان قلب، سرخ شدن چهره، اختلال در ريتم تنفسى، تغيير در تن صدا و... اشاره كرد.

هم چنين برخى رفتارهاى اضطرابى و يا رفتارهاى روانى - حركتى (1) در بين كودكان، نوجوانان و بزرگ سالان كم رو ديده مى شود. برخى از اين ويژگى ها مانند گريه كردن، روبرگرداندن از غريبه ها و چسبيدن به فرد آشنا بيش تر در كودكان كم رو مشاهده مى شود. از ديگر ويژگى هاى افراد كم رو مى توان به موارد ذيل اشاره كرد:

فرار كردن از جمع غريبه ها، مخفى كردن خود از انظار اطرافيان غريبه و ناآشنا، خجالت كشيدن و به لكنت افتادن، با حداقل كلمات سخن گفتن، بريده و كم حرف زدن، بيش تر عبوس بودن و كم تر لبخند زدن، دستپاچه شدن، گوش خود را كشيدن، با انگشتان خود بازى كردن، با لباس خود ور رفتن، از اين پا به آن پا شدن، سر را خم كردن و زير چشمى به غريبه ها نگاه كردن، عدم بر قرارى ارتباط چشمى مستمر و طبيعى با ديگران، غرق در افكار خود شدن، تمايل به سر و كار داشتن بيش تربا كتاب و اشياء و لوازم مختلف به جاى آدم ها، علاقه به بازى با كودكان آشنا و كوچك تر از خود، عدم برخوردارى از يك رابطه دوستانه با آشنايان، با صداى آهسته و غير طبيعى سخن گفتن، گرفته و نگران بودن، بيزارى از دعوت كردن و دعوت شدن، تمايل به تنها بودن، بيزارى شديد از نگاه هاى نقادانه ديگران، فقر شديد در انگيزه فعاليت هاى اجتماعى، ضعف اعتماد به نفس، عدم برخوردارى از ابتكار عمل و ارائه خلاقيت هاى ذهنى، بى جرات و بى شهامت بودن در عين توانايى و قدرت و... .

تاثير كم رويى بر رشد شناختى، عاطفى، روانى، سازش يافتگى اجتماعى و شخصيت

پديده كم رويى به عنوان يك معلوليت اجتماعى، چنانچه به موقع تشخيص داده نشود و درمان نگردد ممكن است آثار نامطلوبى به همراه داشته باشد و رشد شناختى، عاطفى و روانى و اجتماعى فرد را به طور جدى متاثر كند. در اين جا به صورت مختصروفهرست وار به بعضى از تاثيرات سوء كم رويى بر روند رشد شناختى،قدرت هوشمندى، رشدشخصيت و ويژگى هاى عاطفى و روانى افراد كم رو اشاره مى كنيم:

بعد شناختى: در بسيارى از مواقع هوش و استعداد سرشار در پس ابرهاى تيره كم رويى پنهان مى ماند. به عبارت ديگر بعضى از كودكان و نوجوانان كم رو به رغم آن كه ممكن است فوق العاده تيزهوش و سرآمد باشند، اما قدرت هوشمندى ايشان توسط ديگران، به خصوص معلمان به طور واقع بينانه مورد ارزيابى قرار نمى گيرد. كم رويى پايدار مى تواند منجر به يك ترس و تنش عمومى شود و كودك يا نوجوان كم رو، اعتماد به نفس و جرات تجربه هيچ كار تازه اى را پيدا نكند و در نتيجه عملكردو پيشرفت اوبه طور جدى و معنى دارى پايين تر از سطح توانايى اش ظاهر گردد. به كلام ديگر هميشه فاصله اى قابل توجه بين توان بالقوه و توان بالفعل افراد كم رو وجود دارد.

كم رويى موجب افزايش فوق العاده خودتوجهى و اشتغال ذهنى فرد كم رو نسبت به واكنش هاى خويش مى شود، به گونه اى كه شخص از هرگونه تفكر مولد و خلاق و ارتباط برتر باز مى ماند، چرا كه خلاقيت متضمن برخوردارى از شخصيتى سالم، پويا و فعال است و كودكان و نوجوانان خلاق عموما افرادى كنجكاو، جست وجوگر، انعطاف پذير، صريح الكلام، شجاع، راحت و بى تكلف، گشاده رو و متبسم هستند. بنابراين كم رويى قدرت تفكر خلاق و خلاقيت فرد را محدود مى كند. اين جاست كه سنگينى بار تربيت صحيح بيش تر مى شود و وظيفه پدرى يا مادرى ايجاب مى كند كه موانع رشد همه جانبه فرزندان را رفع كرده و زمينه رشد بيش تر و فرداى بهتر آن ها را فراهم سازند.

بعد عاطفى، روانى و اجتماعى: افراد كم رو غالبا دچار اضطراب، افسردگى و احساس تنهايى بوده، در برقرارى و حفظ پيوندهاى عاطفى با مشكل جدى مواجه هستند. كم رويى مانع اصلى رشد مطلوب عاطفى و روانى فرد است.

در افراد كم رو ترس از غريبه ها ممكن است به تدريج تعميم يابد و باعث شود كه آنان از هر چيز تازه و متفاوتى بترسند. اين امر مى تواند محصور كننده فرد در ميان ديواره هاى احساسات بازدارنده باشد و زمينه رشد نابهنجار روانى - اجتماعى وى را فراهم كند. چنين فردى نمى تواند همسرى خوب و سازگار، پدرى مهربان و مربى و شهروندى سازگار باشد و در نتيجه از زندگى لذتى نخواهد برد.

افرادكم رو سهم چندانى در گروه هاى همگن ندارند و يا در صورت عضويت در گروه هاى اجتماعى ، حضورى انفعالى و غير فعال خواهند داشت. گرچه معمولاافرادكم روبه خصوص به خاطر تبعيت پذيرى و فرمانبرى بى كم و كاست، از سوى اعضاى گروه طرد نمى شوند، اما بايد اذعان داشت كه غالباموردكم توجهى واقع مى شوند و در نتيجه چنين نقش غير فعال گروهى و سازش يافتگى ضعيف، از كسب يادگيرى ها، مهارت ها و تجارب مؤثر فعاليت هاى اجتماعى محروم مى مانند.

كم رويى باعث مى شود كه فرد در عين اين كه بعضا از نظر صلاحيت هاى علمى، فكرى و اخلاقى، قابليت هاوكفايت هاى،فردى برتر از هم سالان، دوستان، هم گروه ها و هم كلاسى هاى خود است، اما نتواند رهبرى گروه را عهده دار شود، در حالى كه فرصت رهبرى گروه،ازتجارب ارزشمند رشداجتماعى و از عوامل مؤثر افزايش اعتماد به نفس است.

از آن جا كه فرد كم رو غالبا مى ترسد كه با ديگران به ويژه مخاطب هاى ناآشنا، تازه واردها و غريبه ها صحبت كند، بالطبع ديگران نيز با او كم تر سخن مى گويند، به قول معروف:




  • تا كه از جانب معشوق نباشد كششى
    كوشش عاشق بيچاره به جايى نرسد.



  • كوشش عاشق بيچاره به جايى نرسد.
    كوشش عاشق بيچاره به جايى نرسد.



بنابراين قلت ارتباطات كلامى و روابط اجتماعى، موجب مى شود كه كودك، نوجوان يا فرد بزرگ سال كم رو دچار نوعى خود محصورى (زندگى در يك چارچوب بسته) شود و از زندگى فعال و خوشايند اجتماعى محروم بماند.

معمولا افراد كم رو نسبت به خود همان قضاوتى را ندارند كه ديگران نسبت به ايشان دارند (افراد كم رو خود را بسيار كم تر از آنچه هستند، مى بينند.) چون ارزشيابى صحيح از خود نشانى از سازگارى اجتماعى است، بنابراين خود پندارى ضعيف، بينانگر رشد معيوب شخصيت و وجود عقده خطرناك حقارت است و همين عقده حقارت است كه ريشه بسيارى از حسادت ها و اختلافات خانوادگى به شمار مى آيد.

1) رفتارهايى كه در اثر اختلال در روان فرد به وجود مى آيد و قابل مشاهده است و ريشه فيزيكى ندارند.

كم رويى يك پديده پيچيده روانى - اجتماعى است. كم رويى يك صفت يا ويژگى ارثى (ژنتيكى) نيست، بلكه اساسا در نتيجه روابطنادرست بين فردى وسازش نايافتگى هاى اجتماعى در مراحل اوليه رشد (در خانه و مدرسه) پديدار مى گردد. با اين كه برخى از روان شناسان نظير كتل ( cattel) [1983 ]بر اين عقيده اند كه بعضى افراد با زمينه كم رويى متولد مى شوند، اما بايد توجه داشت كه بحث درباره زمينه كم رويى و استعداد بيش تر بعضى از كودكان در ابتلا به كم رويى، به معناى ارثى بودن آن، مثل رنگ چشم و پوست نيست. بديهى است كودكان كم رو عموما متعلق به والدينى هستند كه خودشان كم رويى دارند. ليكن اين بدان معنى نيست كه اين قبيل كودكان كم رويى را از طريق ژن هاى ناقل از والدين خود به ارث برده اند، بلكه اساسا بدين معناست كه كم رويى را از آن ها ياد گرفته اند. (1)

در اين جا به طور خلاصه به اصلى ترين زمينه هاى كم رويى اشاره مى شود:

كم رويى ناشى از ترس

كم رويى ناشى از ترس عموما از سال اول زندگى نوزاد مشاهده مى شود. مطالعات انجام شده روى نوزادان، حاكى از اين است كه در اواسط سال اول زندگى (غالبا در 6 ماهه دوم از اولين سال زندگى كودك) كم رويى به عنوان يك پديده همگانى در همه نوزادان و نسبت به غريبه ها و افراد آشنايى كه به خاطر تغيير لباس و آرايش ظاهر متفاوت به نظر آيند، ديده مى شود. به عبارت ديگر، در اين شرايط اضطراب برخورد با بيگانه ها و ناآشناها وجود كودك را فرا مى گيرد. در حقيقت، كودك خردسال از اين رو كم رو است كه مردم برايش ناآشنا بوده، از او بزرگتر، قوى تر، قدرتمندتر و مقتدرترند و او نمى داند كه در شرايط گوناگون چگونه با وى برخورد خواهند كرد.

كودكان خردسال، پس از شش ماهگى، به تدريج به لحاظ رشد ذهنى و عاطفى مى توانند افراد آشنا را از غريبه ها تشخيص دهند. همراه با افزايش دامنه ارتباطات كودك با ديگران، كم كم بر تجارب خوشايند و دوست داشتنى وى افزوده مى شود و كودك از ارتباط و هم نشينى با ديگران، به خصوص آشنايان لذت برده و ترسش فرو مى ريزد. اين حالت مقدمه لازم و مطلوبى براى اجتماعى تر شدن كودك است.

اما اگر برخوردهاى اطرفيان و محيط هم چنان كه پيش تر اشاره كرديم غلط باشد، كم رويى طبيعى كودك خردسال به كم رويى پايدار و غير طبيعى تبديل مى شود.

كم رويى ناشى از اضطراب اجتماعى

بسيارى از محققان و متخصصان، ريشه اصلى كم رويى را در ترس يا اضطراب اجتماعى مى دانند و بس. بنابراين، لازم است اشاره مختصرى به اضطراب اجتماعى داشته باشيم.

اضطراب اجتماعى نتيجه اى است از احتمال يا وقوع نوعى ارزيابى شخصى در موقعيت هاى مختلف اجتماعى. به ديگر سخن، فردى كه دچار اضطراب اجتماعى است، هيچ گونه تمايلى به آغاز ارتباط با ديگران ندارد و با احساسى از ترس و پايدارى غير معقول، از هر موقعيتى كه ممكن است در معرض داورى ديگران قرار گيرد، اجتناب مى ورزد. برداشت يا تصور شخص از موقعيت هاى اجتماعى كه احتمال دارد شخصيت او مورد سنجش و ارزيابى قرار گيرد، مى تواند واقعى يا خيالى باشد. در واقع، شخصى كه به شدت دچار اضطراب اجتماعى است، تصور مى كند كه در هر موقعيت يا شرايط اجتماعى، فرد يا افرادى به محض مواجه شدن با او رفتار و شخصيتش را مورد نقادى و ارزيابى قرار خواهند داد.

كسانى كه همه موقعيت هاى اجتماعى و تعامل بين فردى را صحنه هاى ارزيابى و انتقاد تلقى مى كنند، رفتارى نامناسب دارند. البته، حضور در جلسات مصاحبه و گزينش تحصيلى و شغلى، ديدار با فردى مسؤول يا مقتدر براى اولين بار، صحبت، سخنرانى و ارائه گزارش در حضور مخاطبان برجسته، مصاحبه در برنامه پخش مستقيم راديو يا تلويزيون، ورود به اطاقى مملو از آدم هاى غريبه و موقعيت هايى از اين قبيل، تقريبا همه افراد را تا حدودى مضطرب مى كند، ليكن بعضى از كودكان، جوانان و بزرگ سالان اين گونه رفتار را براى هميشه حفظ مى كنند و تكرار مواجهه، در رفتار آن ها تغييرى ايجاد نمى كند و در بعضى اوقات از طرف اطرافيان هم تقويت مى شود; اين همان ايجاد كم رويى است كه بايد با آن مقابله كرد.به عبارت ديگر، در اين افراد، اضطراب يك ويژگى شخصيتى محسوب مى شود كه كم رويى را هم به دنبال دارد. اما، اين موقعيت ها و رفتارها براى افرادى كه رشد اجتماعى خود را به طور صحيح پشت سر گذاشته اند، يك وضعيت موقت و گذرا خواهد بود و با تكرار و تمرين و چندبار مواجهه، رفع خواهد شد و هرگز پديده نامطلوب كم رويى شكل نخواهد گرفت.

به طور خلاصه مى توان گفت، اضطراب اجتماعى و به تبع آن كم رويى، در شرايط زير بيش تر مشاهده مى شود:

1- ترس از عدم تاييد يا انتقاد توسط ديگران;

2- ترس از قرار گرفتن در موقعيتى كه مى بايست مصمم و قاطع جواب داد يا اظهار نظر كرد;

3- ترس از مقابله كردن با شرايط خاص اجتماعى، عصبانيت ها و پرخاشگرى ها;

4- ترس از مواجهه شدن و هم كلامى با جنس مخالف;

5- ترس از ناتوانى در برقرارى و حفظ روابط بسيار صميمى بين فردى;

6- ترس از بروز جدى تعارض در خانواده و طرد شدن توسط والدين.

خانواده و فرزندان كم رو

محيط خانواده و تجارب اوليه كودك به خصوص در سنين پيش دبستانى و سال هاى آغازين مدرسه، اصلى ترين نقش را در شكل گيرى شخصيت كودك دارد. در اين دوران الگوهاى رفتارى بزرگ سال، برنامه هاى تلويزيونى، نحوه و ميزان ارتباطات عاطفى، كلامى و اجتماعى خردسالان با والدين و بزرگ سالان خانواده، بيش ترين تاثير را در رشد مطلوب اجتماعى و يا پديدايى اضطراب و كم رويى كودكان مى تواند داشته باشد.

زمانى كه الگوهاى بزرگ سال (مثل والدين) خودشان عموما مضطرب بوده و از مهارت برقرارى روابط عاطفى - اجتماعى مطلوب و خوشايند با ديگران، به ويژه با فرزندان خود بى بهره اند، طبيعى است كه فرزندان اين خانواده نيز بياموزند كه كم رو باشند. به همين دليل بعضى از روان شناسان مثل واتسون (پرخذ.جچژژرذ) كم رويى كودكان را در نتيجه يادگيرى و تقويت آن در خانه و مدرسه مى دانند.

كمال جويى و آرمان گرايى فوق العاده والدين و انتظارات نامعقول آنان از فرزندان در شرايط گوناگون و وادار كردن آن ها به رفتارهاى كليشه اى و عكس العمل هاى تصنعى در موقعيت هاى مختلف اجتماعى، سخت گيرى بيش از حد بر كودكان و نوجوانان و داشتن توقعات زياد، رفتار خصمانه و عصبى با ايشان، تهديدها و تنبيه ها، تحقيرها و تحديدهاى ناروا و حمايت هاى افراطى و غير ضرورى از فرزندان، از اصلى ترين زمينه هاى رشد عيوب اجتماعى كودك و بروز كم رويى به شمار مى آيند.

براى مثال، اگر والدين با حمايت افراطى از كودك خود در سنين قبل از دبستان، مانع مواجه شدن او با سختى ها و ناخوشى ها شوند، طبيعى است وقتى اين كودك وارد مدرسه مى شود و مشاهده مى كند كه ديگر از حمايت هاى افراطى والدين خبرى نيست و رفتار بچه ها و هم سالان او با رفتار والدين متفاوت است، دچار نگرانى شده و به خاطر نداشتن قدرت سازگارى، از آن ها كناره گرفته و گريزان مى شود. بنابراين، بايد دانست كه حمايت افراطى از كودكان، زمينه ساز بسيارى از ناهنجارى هاى رفتارى و اجتماعى است و بايد تعديل شود.

كم رويى در تك فرزندها و فرزندان اول خانواده

كم رويى در ميان فرزندان اول خانواده و تك فرزندها بيش از ساير فرزندان خانواده ديده مى شود، به خصوص زمانى كه والدين قادر نباشند زمينه تربيت و رشد اجتماعى مطلوب و هماهنگ ايشان را مطابق با نيازهاى عاطفى و اجتماعى آنان فراهم آورند. به طور كلى در غالب موارد، فرزندان اول خانواده و تك فرزندها با بزرگ ترها بيش تر همانندسازى مى كنند و تمايل ايشان در برقرارى ارتباط با بزرگ سالان، بيش از هم سالانشان است. به ديگر سخن، فرزندان اول خانواده و تك فرزندها در برقرارى ارتباط با هم سالان و هم كلاسى هاى خود بيش تر با مشكل مواجه مى شوند تا با افراد بزرگ سال (2) چرا كه عموما والدين انتظارات و توقعات متنوعى از تنها فرزند و يا فرزند اول خود دارند; اعمال فشارهاى روانى از طرف والدين و آرمان خواهى هاى فراوان ايشان و نيز ناتوانى اين قبيل فرزندان در تحقق بخشيدن به خواسته هاى والدين، به تدريج باعث ايجاد احساس بى كفايتى و خودپندارى بسيار ضعيف در آن ها شده و از اين رو، زمينه اضطراب فراگير و كم رويى در شخصيت ايشان به وجود مى آيد. به خاطر چنين وضعيت عاطفى - روانى است كه فرزندان اول در مقايسه با ساير فرزندان خانواده به توفيقات كم ترى در پيشرفت تحصيلى دست مى يابند.

مدرسه; تقويت كم رويى يا رشد اجتماعى

مدرسه به عنوان اولين جايگاه رسمى تجربه كودكان مى تواند نقش تعيين كننده اى در تقويت كم رويى يا مهارت هاى اجتماعى آنان ايفا كند. متاسفانه در بعضى مدارس، رفتار انفعالى و آرام و سكوت مضطربانه كودك يا كودكان كم رو و ناتوان به عنوان يك صفت پسنديده و ويژگى رفتارى مطلوب تلقى شده و حتى با تاييد و تشويق هاى بى مورد، تقويت نيز مى گردد. جاى بسى تعجب و تاسف است كه در بسيارى از مدارس، گاهى بالاترين نمره انضباط از آن معلولين اجتماعى، يعنى دانش آموزان كم رو است! اين مساله زمانى بيش تر مشاهده مى شود كه كودك نيز به دلايل عديده از جمله كمبودهاى عاطفى و تعارضات خانوادگى، شديدا تمايل دارد رفتارش مورد توجه و تاييد معلم واقع شود و به طورپى درپى ازطرف وى مورد تشويق قرار گيرد.

روش هاى درمان كم رويى

پيش از اين اشاره شد كه كم رويى يك پديده پيچيده و مركب ذهنى - روانى، اجتماعى است كه به دلايل مختلف در طول دوران رشد به تدريج پديدار مى شود. بنابراين، در بحث درمان نيز بايد اذعان داشت كه براى كم رويى، يك درمان فورى وجود ندارد.

كم رويى با دارو برطرف نمى شود و اقدامات پزشكى و استفاده از داروهاى آرام بخش و تقويت كننده (مولتى ويتامين ها) تاثير مستقيمى بر درمان كم رويى فرد ندارد. كم رويى اساسا رفتارى اكتسابى و آموخته شده است كه براى درمان و برطرف كردن آن بايد رفتار نامطلوب حذف گرديده و رفتار تازه و مطلوب اجتماعى در فرد فراگير شود.

اساس درمان كم رويى، تغيير در حوزه شناختى و تحول در شيوه عملى زندگى و حيات اجتماعى فرد است; تغيير در شيوه تفكر، يافتن نگرش تازه نسبت به خود و محيط اطراف، برخوردارى از قدرت انجام واكنش هاى نو در برابر اطرفيان و تعامل بين فردى، تغيير در باورها و نظام ارزش هايى كه كم رويى را تقويت مى كند، كاهش اضطراب در فرد كم رو، تقويت انگيزه و افزايش مهارت هاى اجتماعى و توانايى هاى تحصيلى، شغلى و حرفه اى، اصلى ترين روش درمان كم رويى است.

1- وقتى صحبت از وراثت يا ارث مى شود. منظور مجموعه صفات يا ويژگى هايى است كه از اجداد گذشته توسط والدين و از طريق ژن ها به فرزند انتقال مى يابد. نقش ارث (عامل ژنتيكى) با تشكيل نطفه آغاز مى شود و تقريبا در همان زمان با فاصله بسيار اندك پايان مى پذيرد.

2- معمولا وقتى كه تك فرزندها وارد مدرسه مى شوند، بيش تر دوست دارند با معلم ارتباط داشته باشند تا با هم سالان خود و اگر از طرف معلم و خانواده هدايت نشوند و ارتباط متعادلى با هم كلاسى هاى خود پيدا نكنند، به تدريج با مشكل جدى در رشد شخصيت اجتماعى مواجه مى شوند.

منابع 1) رفتارهايى كه در اثر اختلال در روان فرد به وجود مى آيد و قابل مشاهده است و ريشه فيزيكى ندارند.

1- افروز، غلامعلى، روان شناسى تربيتى كاربردى، انتشارات انجمن اوليا و مربيان جمهورى اسلامى ايران، 1373.

2- افروز، غلامعلى، روان شناسى كم رويى و روش هاى درمان، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1374.

3- كلارس.ج، راو، مباحث عمده در روان پزشكى، ترجمه جواد وهاب زاده، انتشارات آرش، 1370.

4- ابراهام اچ، مزلو، انگيزش و شخصيت، ترجمه احمد رضوانى، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوى، 1372.

/ 1