هفت انگيزه براي فتح مريخ - هفت انگیزه برای فتح مریخ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

هفت انگیزه برای فتح مریخ - نسخه متنی

هادی بوستانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

هفت انگيزه براي فتح مريخ

(دوشنبه 18 دي 1385)- هادي بوستاني

در اين نوشتار به بازبيني هفت انگيزه براي فتح سياره ي سرخ مي پردازيم.

هفت انگيزه براي فتح مريخ

انگيزه نخست: همانندي مريخ و زمين

در آغاز مطلب جالب است بدانيد که سياره ي سرخ داراي آب يخ زده در دو کلاهک قطبي است.همچنين مدارک علمي در دست دانشمندان گواه آن است که در روزگاران دور و شايد در دوران اخير، آب به شکل مايع بر سطح آن جاري بوده است.نشانه هاي فرسايش در شيب کوه ها و دهانه هاي آتشفشاني در مريخ کاملا يادآور پديده هاي جغرافيايي در زمين است و اين ها همه نشانه هايي است از اين که اين سياره ي خاموش، روزي زنده و باطراوت و شايد پذيراي حيات فرا زميني بوده باشد.

در اين تصوير که توسط مدارگرد نقشه بردار سراسري مريخ گرفته شده،رسوباتي را مشاهده مي کنيد که کاملا مانند پديده هاي سطح زمين است.

و حال داده هايي کلي درباره ي کره ي مريخ يا بهرام.يک روز در اين سياره برابر 24.5 ساعت و اندازه ي آن يک سوم زمين است.البته نگران کوچک بودن آن نباشيد چون سطح مريخ برابر سطح 7 قاره ي خشک بر روي زمين مي باشد! جاذبه ي آن نيز حدودا 3 مرتبه کمتر از سياره ي خودمان است.البته اين کشش براي راه رفتن بر روي سطح مريخ بس است.توجه داشته باشيد که اين جاذبه ي کم، برتري بزرگي براي موشک هاي فضايي است بدين گونه که با کم بودن سرعت گريز، پرواز موشک از سطح مريخ با صرف انرژي کمتر و در پي آن با هزينه ي کمتري انجام خواهد شد.يقينا مانند اين پديده را در ماه نيز مشاهده کرده ايد، وقتي که آپولو ماه را به مقصد زمين ترک کرد، انرژي کمتري به کار برد تا پرتاب از سکوي پرواز در زمين.

جاذبه ي کمتر در مريخ مزاياي ديگري هم دارد. براي نمونه، ترابري مصالح براي شهر سازي در مريخ آسان تر خواهد بود.فوايد زندگي در اين شرايط هنوز ناشناخته است ولي پيش بيني مي شود که اين مساله براي بهبود ورم مفاصل و درد کمر سودمند واقع شود.شايد در آينده به جاي چشمه هاي آب گرم سرعين، به بکارگيري پيرامون مريخ براي درد مفاصل متوسل شويم! همچنين پيش بيني مي شود که نوزادان زاده شده در مريخ بلندقد تر از ما خواهند بود. پس بهتر است هيچ گاه با پسر عموي مريخي خود بسکتبال بازي نکنيد!

همانندي ديگر مريخ با زمين در حرکت دوراني اين دو سياره است. مقدار انرژي گرمايي که به مريخ مي رسد تا اندازه اي با زمين يکسان است و اگر اين سياره داراي جوي فشرده تر مي بود؛ بي گمان آب و هوايي همانند زمين داشت. دماي بهرام هم اکنون بين 140- تا 20 درجه ي سانتيگراد مي باشد.با وجود اين سرما، هنوز هم مريخ بهترين مکان براي آدمي به شمار مي آيد، البته پس از زمين!

انگيزه دوم: راز هاي پنهان در سياره ي سرخ

با همانندي هايي که اشاره شد بعيد به نظر نمي رسد که حيات باکتريايي يا چيزي همانند آن در بهرام موجود باشد.برخي بر اين باورند که وايکينگ آثاري از حيات را در سال 1976 به زمين مخابره کرده است.برخي نيز مدعي اند که ما شواهدي از حيات را در شهاب سنگ هايي که از مريخ آمده اند يافته ايم.مريخ پيماها نيز به نوبه ي خود در اين راستا پژوهش کرده اند ولي بي گمان تنها راه براي اطمينان کامل، فرود آدمي بر سطح مريخ خواهد بود.تمام دانشمندان در اين موضوع هم فکر هستند که توانايي آدمي در مشاهده ي کلي سطح مريخ و گزينش محل آزمايش و موشکافي داده ها با ربات ها قابل سنجش نيست.با کشف حيات در مريخ ما مي توانيم پاسخ بزرگترين سوالات آدمي را بيابيم. پرسش هايي از قبيل: آيا ما در جهان تنها هستيم؟ به راستي بنياد و ريشه ي حيات چيست؟ شرايط مناسب براي نجات حيات در کيهان چه مي باشد؟

مطالعه ي بهرام از ديدگاه زمين شناختي هم بسيار جالب خواهد بود. بي گمان سطح مريخ بسيار کهن تر از سياره ي ماست؛که اين مطلب به شناخت چگونگي رشد و تغيير سيارات کمک شاياني خواهد نمود.افزون بر آنکه عوارض موجود بر سطح مريخ بسيار شگفت انگيز تر از زمين ماست زيرا که بزرگترين دره ها و آتشفشان هاي موجود در دستگاه خورشيدي، در سياره ي سرخ جاي گرفته اند.

انگيزه سوم: کمک به همبستگي زمين

فتح جهاني مريخ خواهد توانست دروازه اي نو به سياست کشورها بگشايد.البته اين درست است که هم اکنون زمين ما آرمان شهر شاعران نيست و شوربختانه، سياست جنگ هنوز هم جريان دارد. ولي اگر خوب بيانديشيد، آدمي هيچ گاه به اندازه ي حال مستعد چنين رخدادي نبوده است.کشور هاي جهان قابليت آن را دارا هستند که با همکاري مشترک، دروازه هاي فضا را بر روي آدمي بگشايند.براي نمونه، ايستگاه فضايي جهاني مي تواند نمونه اي از اين توان بنهفته باشد. تصور کنيد کشمکش هاي جهاني پايان يابد و دستيابي به مريخ يک هدف جهاني گردد. نه تنها هدفي براي آمريکا،روسيه يا کشورهاي ديگر، بلکه هدفي والاتر براي تمامي نوع بشر. حتي اگر فتح نخستين به دست يک کشور انجام گيرد باز هم مريخ براي همه ي انسان هاست.به دليل شرايط خاص مريخ، محدوديت هاي ديرينه ي زمين در آنجا دستورفرما نخواهد بود. کيست که بتواند مانع کوچ زمينيان به مريخ گردد؟ چه بسا حتي مفهوم کشور ، تنها ويژه ي سياره ي خودمان باشد و مفهوم نگهداري قلعه و سلطنت به تاريخ بيپوندد. پس چه زيباست که همگي انسان هاي جهان، دست در دست هم دهيم به مهر، مريخ خويش را کنيم آباد!

انگيزه چهارم: ارزش اقتصادي

سياره ي مريخ از ديد اقتصادي هم بسيار گرانبهاست.اگر سطح آن را در نظر بگيريم؛ مريخ با مساحت 144 تريليون متر مربع به همان اندازه داراي فضاست که زمين خشکي دارد.مزاياي چنين زمين گسترده اي از جوانب گوناگون کاملا روشن است.مي توانيد از پدربزرگتان بپرسيد که در گذشته زمين متري چند بوده و آن را با قيمت روز بسنجيد!ولي جداي از شوخي، به راستي اين زمين بکر در مريخ، از ديد سکونتي، صنعتي، اقتصادي و مانند آن، بسيار پربهاست.

نمايي از آيدا 243 ،در سمت چپ و ماه کوچک آن داکتيل، در سمت راست که توسط کاوشگر گاليله ي ناسا کشف شد.

همچنين اين سياره داراي مقدار قابل توجهي دوتريوم مي باشد.دوتريوم يک ايزوتوپ پايدار هيدروژن است که يک ميلي ليتر از آن انرژي برابر 20 تن زغال سنگ ايجاد مي کند.در مريخ مقدار قابل توجهي هم فلزات کمياب همانند پلاتينيوم، زر و نقره موجود است.ترابري اين مواد از مريخ به زمين آسان خواهد بود.البته خرده سيارات اطراف بهرام نيز بسيار باارزش هستند. براي نمونه داکتيل، ماه خرده سياره ي آيدا، با قطر 1.4 کيلومتر ،از تمامي آهني که آدمي تاکنون در کره ي زمين بهره گيري کرده، بيشتر آهن دارد

جالب است بدانيد که داکتيل نخستين ماه يک خرده سياره بود که کشف گرديد و کاوشگر گاليله آن را براي نخستين بار در سال 1993 يافت.منابع طبيعي اين خرده سيارات مي تواند در نزديکي مريخ استخراج گردد و با هزينه اي اندک از اين سياره به زمين فرستاده شود

انگيزه پنجم: مکان سياره

مي دانيم که از ديد مسافت، بهرام نخستين سياره پس از زمين در دستگاه خورشيدي است و به طور تخميني، نزديک به زمين به شمار مي آيد.همچنين آن قدر به خورشيد نزديک هست تا از نور و گرماي آن بهره مند گردد.البته به اندازه ي کافي هم از خورشيد دور هست تا از دگرگوني هاي گرمايي خورشيد در امان بماند زيرا که ما هنوز کاملا از چرخه ي دراز مدت گرمايي خورشيد آگاه نيستيم و در صورت بروز خطر براي زمين، مريخ مي تواند پناهگاه خوبي براي آدميان باشد.

انگيزه ششم: خانه ي دومي براي آدمي

مريخ مي تواند يک نقشه ي پشتيبان براي نگهداري نسل آدمي در مواقع خطر باشد.با مطالعه ي تاريخ حيات بر سطح کره ي زمين مشاهده مي کنيم که هر چند ميليون سال، گونه هاي حيات بدست شهاب سنگ ها و عوامل طبيعي ديگر تهديد شده اند.يک سيارک با قطر داکتيل که در مورد چهارم اشاره کردم توانايي آن را داراست تا ما را براي هميشه از سطح زمين بزدايد.با نگرش بر آنکه زمان وقوع چنين فاجعه اي پيش بيني کردني نيست؛ بهتر است خانه ي دوم خود، يعني سياره ي سرخ را براي روز مبادا آماده سازيم.

فرود آدمي بر سطح مريخ در آينده ي نزديک، چندان دور از ذهن نيست.ولي پرسش اينجاست که آيا اين مهاجرنشين قادر به برآوردگي همگي نياز هاي خود خواهد بود و يا اينکه وابسته به سياره ي مادر، يعني زمين، باقي خواهد ماند؟ البته زماني فرا خواهد رسيد که مردمان مريخ براي نيازمندي هاي نخستين براي ادامه ي زندگي ديگر متکي بر زمين نخواهند بود.ولي آيا اين بدان معناست که حيات با همه ي شگفتي ها و گوناگوني هاي بي مانندي که در زمين مي شناسيم در مريخ وجود خواهد داشت؟ ممکن است بتوانيم خوراک مورد نياز خود را در گلخانه هاي مصنوعي کشت کنيم ولي به راستي پرندگان، آبزيان، حيوانات وحشي،رود هاي خروشان و اقيانوس هاي مواج چه مي شوند؟! آيا ما محکوم به ترک اين شگفتي هاي زمين هستيم؟ شايد خير! اينجاست که طرح زميني سازي مريخ مي تواند فروغ اميدي باشد براي نگهداري زيستگاه ها و شايد گسترش آن در گيتي.

زميني سازي مريخ، فرآيندي تدريجي خواهد بود .در اين تصوير تکامل اين فرآيند را در چهار مرحله مشاهده مي فرماييد.در انتهاي فرآيند زميني سازي، مريخ ديگر سياره اي سرخ نخواهد بود و مانند زمين آبي رنگ خواهد شد.

همانگونه که از نام آن برميايد ((زميني سازي)) طرحي بلند پروازانه براي همانند ساختن پيرامون بهرام يا هر سياره ي ديگر به زمين است.اين ايده نخست بدست اخترشناس و مروج علوم نامي، کارل ساگان مطرح گرديد.طرز کار آن بدين گونه است که آينه هايي در مدار مريخ قرار خواهند گرفت و نور خورشيد را بر سطح سياره متمرکز خواهند نمود.با گرم تر شدن سياره، يخ هاي موجود در آن ذوب مي گردد و با پايه ريزي شدن جوي فشرده تر، محيطي دلخواه تر براي آدمي به ارمغان مي آورد.البته اجراي چنين کاري از ديد مهندسي بسيار پيچيده و با پيشرفت آهسته و تدريجي خواهد بود.

انگيزه هفتم: چالشي براي آدميان

بي گمان فتح و اسکان در سياره ي سرخ، دشوارترين کاري خواهد بود که آدمي تاکنون با آن دست و پنجه نرم کرده است؛ درست همانند ساخت پل هاي سترگ يا آسمان خراش هاي بلند بالا، تسخير مريخ نيز چالشي بزرگ براي آدمي و نمود رشد و پيشرفتي شگرف براي اين گونه به شمار مي آيد.روياي زندگي در مريخ ديگر يک داستان علمي تخيلي نيست و ما مي توانيم با فناوري امروز کار را آغاز کنيم.به نظر من، حتي اگر شش انگيزه ي پيشين وجود نداشت، تنها همين يک انگيزه کافي بود براي تسخير اين سياره! ما مريخ را فتح خواهيم کرد نه تنها براي سود جستن از منابع و فوايد آن، بلکه براي دشوار بودن و رويايي بودن آن، تا نشان دهيم که آدمي تواناست تا مرزهاي گيتي را درنوردد و فهم و بينش خود را در سراپرده ي هستي گسترده سازد.به اميد آن روز...

/ 1