بررسي عوامل به وجود آورنده استرس
بهاره صفوي استرس مداوم نه تنها خوشايند نيست ، بلکه براي سلامت شما نيز مضر است. ممکن است وسوسه شويد که علايم استرس را در خود نديده انگاريد؛ چرا که ادامه دادن به عادت هميشگي آسان تر از متوقف کردن آن و فکر کردن به راههاي تسکين بخش استرس است. اين کار حتي اگر به بهترين وجه هم انجام شود، تنها در کوتاه مدت موثر است. علت اين که بسياري از مردم از درگير شدن و مقابله کردن با استرس خود اکراه دارند، اين است که نمي دانند از کجا شروع يا چگونه مبارزه کنند.به طور کلي ، استرس حاصل نياز ما به سازگاري فيزيکي ، ذهني و احساسي در مقابل يک تغيير است.برخلاف آنچه همه مي پندارند، استرس الزاما يک واکنش منفي نيست؛ به عنوان مثال يک ارتقاي شغلي که پس از مدتها رنج و تلاش به آن رسيده ايد، موضوعي مطلوب و خوشايند است که وجود شما را از هيجان و رضايت سرشار مي کند.اين در حالي است که اگر بدون آمادگي و به طور ناگهاني از سوي مافوق خود براي دريافت اين ارتقا احضار شويد، ممکن است در همان لحظه اعتماد به نفس خود را از دست بدهيد و عصبي شويد.استرس تا حدي مي تواند مفيد باشد، چون به زندگي ، جذابيت و تحرک مي بخشد و ما را روي پاي خودمان نگه مي دارد.تغييرات جزيي و ملايم نه تنها مضر نيستند، بلکه مفيد و سازنده هستند و در پرورش حس سازش پذيري ما نقش عمده اي ايفا مي کنند.
خود را در دل طوفان افکندن و با تغييرات دست و پنجه نرم کردن بتدريج ما را قوي تر و مستحکم تر مي کند؛ اما وقتي که تغييرات از حد مجاز فراتر روند و در طول دوره اي از زمان بر زندگي ما اثر منفي بگذارند، ظرفيت سازش پذيري ما اشباع مي شود و تحمل آن را غيرممکن مي کند.همه ما نيازمند حفظ تعادل فيزيکي و روحي هستيم و فقط در اين حالت ، احساس راحتي و خرسندي مي کنيم. حال هر گونه تغييري ، بويژه اگر نامطلوب باشد، تعادل بدن را به گونه اي تهديد مي کند.براي بازگشت به تعادل ، مکانيسم هاي شناخته شده اي با عنوان سندرم سازگاري عمومي به کار مي افتند. اين سندرم به محض اين که شخص در معرض يک عامل استرس زا قرار مي گيرد، فعال مي شود.در ابتدا ذهن وارد مرحله هشدار شده و بدن براي افزايش فعاليت آماده مي شود.
انقباض ماهيچه ها، پمپاژ آدرنالين به خون ، افزايش فشار خون ، همه و همه از علايم اين مرحله هستند.مرحله دوم يعني مرحله مقاومت کليه پاسخ هاي فيزيکي و ذهني مرحله قبل تشديد مي شود و به افزايش فعاليت فيزيکي بدن مي انجامد و شخص آمادگي لازم را براي مقابله با شرايط فوق العاده پيدا مي کند؛ ولي اين انرژي هاي ايجاد شده براي اين که شخص را از پاي در نياورند بايد در حدي باشند که بدن بتواند دوباره به حالت طبيعي برگردد.در غير اين صورت مرحله سوم اتفاق مي افتد که همان خستگي مفرط است. به کارگيري ظرفيت سازگاري براي مدت طولاني ، به طور قطع به بيماري شما منتهي خواهد شد.اگر هر روز مجبور به سرو کله زدن با رئيسي باشيد که بي منطق و عصبي است و کاري جز ايراد گرفتن ندارد، مطمئنا طاقت نخواهيد آورد و سرانجام روزي از پا در مي آييد.
مقادير جزيي استرس براي هر شخص لازم و ضروري است
اگر ناچاريد به تنهايي و بدون کمک ديگران ، يکي از بستگان بيمار خود را تيمار کنيد، طولي نمي انجامد که در دام يک بيماري جسمي يا روحي گرفتار خواهيد شد.در بيشتر موارد، در معرض استرس بودن براي مدت طولاني ، زمينه فروپاشي جسمي يا احساسي شخص را فراهم خواهد کرد.به محض اين که شخص وارد مرحله سوم يعني خستگي مفرط مي شود کاملا روشن است که مشکلي وجود دارد. ممکن است نشانه هاي 2 مرحله پيش مورد غفلت قرار گيرند. اگر چه اصطلاح مرحله هشدار به معني آگاه شدن فرد از وقوع فرآيندهايي در بدن است ، ولي لزوما اين آگاهي در همه افراد صورت نمي گيرد.در مرحله هشدار، بدن و ذهن براي عمل آماده مي شوند ولي از آنجا که اين آمادگي به طور ناخودآگاه آغاز مي شود و به طور خودکار ادامه مي يابد، احتمال دارد شخص از ايجاد آن غافل باشد.
استرس يک فرآيند واضح و مشخص نيست که بتوان آن را با کلمات بيان کرد، بلکه توصيف استرس ، توصيف يک پديده کاملا شخصيتي است ، مثل هر تغييري که باعث مي شود شخص احساس ناراحتي جسمي يا روحي کند.با اين تعريف ، علت تفاوت طرز فکرها و برداشت ها در قبال عوامل استرس زا توجيه مي شود. يک تعريف معقول از استرس روشن مي کند که استرس همان کار و مسووليت زياد يا انتظارات بيش ازحد از شما نيست. اگر استرس همين چيزها بود، امکان نداشت کسي اين کارها را بدون استرس انجام دهد، حال آن که خيلي از افراد کارهاي زياد را بدون ذره اي استرس به پايان مي رسانند.
کساني هستند که مسووليت هاي بسيار سنگيني به عهده دارند. ولي بخوبي کارها را پيش مي برند.نقش شرايط در ايجاد استرس ناچيز است و اين طرز برخورد و تلقي ما از موقعيت و شرايط است که در ايجاد يا عدم ايجاد استرس نقش دارد. پس مي توان فهميد که چرا افراد مختلف در برابر استرس عکس العمل هاي متفاوتي از خود نشان مي دهند. هنگام حرکت در اتوبوس يا قطار ميان راه ناگهان وسيله متوقف مي شود و ديگر حرکت نمي کند.حال خوب به عکس العمل هاي اطرافيان نگاه کنيد. برخي فقط کمي خسته ، برخي عصباني و عده اي دچار تشويش و اضطراب مي شوند.
از نظر فيزيولوژيکي ، هنگام ايجاد استرس ، اتفاقات تقريبا يکساني در همه ما روي مي دهد به محض تلقي يک موقعيت خاص به عنوان يک وضعيت تهديد کننده ، پاسخهاي اوليه استرس براي ايجاد آمادگي ظاهر مي شوند.سرعت تنفس افزايش مي يابد و به اين وسيله اکسيژن بيشتري در اختيار مغز و ماهيچه ها قرارخواهد گرفت ، ضربان قلب تندتر مي شود و فشارخون بالا مي رود.به منظور تامين انرژي بيشتر در اين وضعيت اضطراري ، قندها و چربي ها به داخل خون آزاد و ماهيچه ها منقبض مي شوند، جريان بزاق کم و تعريق افزايش مي يابد.
کليه حواس ما در وضعيت قرمز و آماده باش قرار مي گيرند و آدرنالين و کورتيزول نيز به منظور افزايش تحرک بدني آزاد مي شوند.اين عکس العمل هاي خود به خودي در مواردي چون آتش سوزي و غيره بسيار مفيد هستند و امکان دويدن و فرار سريع از خطر را فراهم مي آورند؛ ولي هنگامي که شما عکس العمل هاي مشابهي را فقط هنگام فکر کردن به جلسه کاري فردا نشان مي دهيد مشکلاتي براي شما ايجاد مي شود.بايد توجه داشت که در مورد اول همه انرژي کمکي ايجاد شده و تمام انقباضات به نحو احسن مورد استفاده قرار مي گيرند، اما در مثال دوم براي صرف انرژي اضافي توليد شده جايي وجود ندارد. همچنان که شما نشسته ايد و نگران جلسه فردا هستيد، هورمون هاي استرس در بدن شما توليد مي شوند.
آنها در خون جريان دارند و همه چيز را در وضعيت فوق العاده نگه داشته اند.درباره برخي افراد اين تظاهرات با افزايش ترشحات معده بروز مي کند که در صورت تکرار مداوم پاسخهاي استرسي ، در نهايت به زخم معده منجر خواهد شد.از طرفي حضور طولاني مدت استرس و داشتن انتظار بيش از حد از خودمان براي تطبيق با شرايط، ممکن است بدن را خسته و رنجور کند که بالطبع خطر ايجاد اختلال در عملکرد اعضا و اندام هايي چون قلب و کليه را به همراه خواهد داشت.
چه چيز در شما استرس ايجاد مي کند؟
همان گونه که گفته شد، عوامل متعددي در بروز استرس نقش دارند و عاملي که براي يک فرد استرس زاست ، ممکن است در ديگري استرس ايجاد نکند؛ اما به طور معمول ارتباط تنگاتنگي ميان کار و مسووليت زياد و استرس وجود ندارد.علت اصلي واکنش يک فرد به استرس از عوامل بسياري متاثر است. به هر حال هم خانه و هم محل کار مي توانند صحنه کشمکش هاي جسمي و روحي زيادي باشند که ممکن است در صورت بي توجهي در درازمدت به خطري جدي براي سلامت فرد بدل شود.استرس زاهاي شغلي: محيط کار به دلايل متعددي ، زمين فوق العاده حاصلخيزي براي روييدن بذرهاي استرس است.هر جا عده اي به منظور تحقق هدفي دور هم جمع مي شوند، احتمال هر گونه کشمکش وجود دارد. تضاد شخصيت ها و روشن نبودن نقشها و وظايف ، از خصوصيات بارز کارهاي گروهي است که تاثير منفي بر کارايي گروه خواهد داشت.3
گروه اصلي که به طور عمده در محل کار تشنج ايجاد مي کنند عبارتند از: اول آدم قلدر و زورگو که پشت سر هم و به بهانه هاي مختلف ، زيردستان خود را مي آزارد، دوم آن که از پشت خنجر مي زند، يعني کسي که به سبب عقده حقارت در حضور شما خوب است اما به محض اين که اتاق را ترک مي کنيد درصدد ضربه زدن به شما برمي آيد و سوم از زير کار در رو؛ کسي که وقتي اوضاع وخيم مي شود گم مي شود و ديگران را براي حل مشکل ايجاد شده ، تنها مي گذارد
برخي تيپهاي شخصيتي خاص زمينه بيشتري براي استرس دارند
جاي بسي تاسف است که زنان قربانيان اصلي زورگويي و خشونت هستند. گرچه طي چند دهه اخير اوضاع کمي بهتر شده است ولي هنوز در بسياري از مشاغل با زنان و مردان با ديد يکسان برخورد نمي شود.تنها در حرفه هاي خاصي آن هم با اکراه ، پستهاي کليدي به زنان داده مي شود و اگر هم اين کار صورت گيرد، زنان به ازاي کار دوبرابر، حقوق کمتري دريافت مي کنند. اين در حالي است که براي کارمند زن ، تمام اين فشارها و مشکلات ، مضاف بر مسووليت اداره خانواده و وظايف منزل هنگام بازگشت از اداره خواهد بود.استرس همچنين مي تواند مستقيما از فضاي محيط کار ناشي باشد. اگر ناچار باشيد با وسايل ناکافي کار کنيد، به طور قطع پس از مدت طولاني کار کردن خواهيد ديد که درد کمر و... اجازه تمرکز و ادامه کار را به شما نخواهد داد.
از ميان عوامل فيزيکي استرس زا مي توان به نور نامناسب ، تهويه نامناسب و آلوده کننده ها (مثل دود سيگار) اشاره کرد.فضاي ناخوشايند يا نامناسب نه تنها سبب مي شود احساس بيماري کنيد، بلکه بتدريج روحيه ديگر اعضا را که ناچارند با اين شرايط نامطلوب بسازند، تضعيف مي کند و حال زماني که شما براي خود کار مي کنيد، انصافا به راه انداختن يک تجارت در خانه يا دفتر کار عادي ، يک پديده کاملا مدرن است.اين کار، فردي فوق العاده مشتاق ، علاقه مند، با پشتکار و منظم را مي طلبد که به تنهايي و بدون نياز به ديگران به موفقيت دست يابد.برخورداري شما از انگيزه قوي و هدف کاملا روشن ، شرط لازم براي گشودن گره هاي کاري آن هم به تنهايي است. در چنين مواقعي که هيچ کس را حتي براي در ميان گذاشتن مشکلات نداريد، ممکن است به آساني گرفتار دام تنهايي و افسردگي شويد.