بررسی ملیت و قومیت ایرانیان و سرزمین های حقیقی ما نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بررسی ملیت و قومیت ایرانیان و سرزمین های حقیقی ما - نسخه متنی

ارشام پارسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بررسي مليت و قوميت ايرانيان و سرزمينهاي حقيقي ما

واژه مليت و قوميت ( که ميتوان به جاي قوميت تيره ها يا اقوام هم گفت ) متاسفانه در برخي افراد به اصطلاح روشنفکر ايراني يکي خوانده مي شود . اين دو واژه به هيچ وجهه به يک معني نمي باشند و حتي جا انداختن اين اشتباه بزرگ در ميان افراد جامعه بسيار هولناک و غير قابل گذشت مي باشد . در برخي مکانهاي عمومي مانند کانالهاي اپوزوسيون خارج از کشور براي اقوام ايراني به غرض يا از روي ناآگاهي مليت به کار برده مي شود . پروژه مليت سازي براي اقوام ايراني حربه اي قديمي و استعماري براي کشور گسترده و اهورايي ايران زمين است . وحشت از به قدرت رسيدن ايران , کوتاه کردن دست بيگانگان از سرمايه هاي هنگفت ايران , متحد شدن تيره هاي ايراني و تشکيل يک اتحاديه يا کنفدراسيون بزرگ با وجود تمامي اشتراک اديان , باورها , فرهنگ و آداب و رسومي که در مناطق اطراف ايران جاري است و زنده کردن سرزمينهاي کوروش بزرگ ابر مرد آزادي بخش گيتي و نام بزرگ ايران و ملت دلاور و فرهنگ پرورش در جهان از عوامل تفرقه و ساخت مليت هاي جداگانه توسط بيگانگان براي ايران است . سرزمينهاي حقيقي ايران بيش از سه برابر ايران کنوني ماست و با همين شيوه در گذشته هاي نچندان دور از بدنه اصلي ايران براي تضعيف آن و چپاول سرمايه هايش جدا شده است . متاسفانه همه اين وقايع در زماني رخ داده است که ملت ايران گريبانگير حکومتهاي فاسد , ناآگاه , وطن فروش , هرزه و بي دانش بوده است و خود ملت هم با واژه ميهن و ايران به راستي بيگانه بوده اند . پس از جدا شدند هفده شهر قفقاز ايران هيچ صداي اعتراضي در ايران به گوش نمي رسد ولي امروز با کوچترين تحرکات ضد ايراني بيگانگان در فيلم سازي هايشان , اخبارهايشان و . . . ملت ايران برافروخته مي شوند و صداي اعتراضات خود را به جهان مي رسانند و آنان را مجبور به عذر خواهي ميکنند . اين خود نشان از آگاهي ملت ايران دارد و اينکه ديگر اجازه چنين حرکات اهريمني را به آنان نمي دهند .

براي نمونه چند مورد از اين تحرکات اهريمني بيگانگان در چند سال اخير و پاسخ ملت ايران را بررسي ميکنيم :

1 ) جعل گسترده و سياسي نام هميشه جاويد خليج فارس توسط موئسسه نشنال جئوگرافي آمريکا . تظاهرات ها و برگشت نقشه هاي اين موئسسه , نامه از تمامي نقاط جهان بر ضد اين حرکت غير قانوني و مجبور کردن آنان به نوشتن نام حقيقي آن در نقشه هاي جهان . بيشتر . . .

2 ) جعل نقشه تبريز ايران در سايت جهاني گوگل و وصل کردن آن به ايران شمالي ( جمهوري آذربايجان ) . اعتراضات گسترده ايرانيان به گوگول و اصلاح آن .

3 ) ساخت فيلم موهن و ضد ايران 300 در جهت وحشي قلمداد کردن ايرانيان در تاريخ . سيل نامه ها , اعتراضات ايرانيان روانه سازمان يونسکو , کمپاني برادران وارنر, هاليوود و دولت آمريکا و بايکوت کردن اين فيلم دروغين و سياسي مي شود . بيشتر . . .

4 ) مصادره کردن کتيبه هاي 2500 ساله ايران که براي رمز گشايي به دانشگاه شيکاگو امانت داده شده بود و آنان اقدام به حراج آن نمودند . شکايت ملت و دولت ايران بر ضد اين حرکت غير قانوني و غير انساني .

5 ) ايجاد يک نمايشگاه غير واقعي از ايرانيان باستان تحت نام امپراتوري شيطاني که در انگلستان برپا شد . سيل نامه ها و اعتراضات از سوي ايرانيان روانه برپا کنندگان اين شو سياسي شد .

6 ) ادعاهاي واهي مالکيت اعراب بر جزاير سه گانه ايران زمين . اعتراضات گسترده ملت ايران بر ضد اعراب .

7 ) اتحاد کشورهاي عربي , انگلستان , آمريکا , فرانسه در جنگ با ايران در زمان صدام حسين گجستک و پاسخ ايرانيان در 8 سال نبرد نا برابر . بيشتر . . .

و دهها مورد ديگر که بر ضد اين ملت و اين سرزمين کهن اعمال شده است . پس اين کشورها بايد بدانند دوره ننگين قاجار به پايان رسيده است و ملت ايران نه تنها اجازه کوچترين دست درازي به اين سرزمين اهورايي را نمي دهند بلکه گروه هاي بسياري در انديشه متحد شدن شهرهاي قفقاز و کردستانات خود هستند . حرکتي که بايد روزي عملي شود و به همه نقشه هاي بيگانگان بر ضد ايران پايان داده شود . بيگانگان و در صدر همه آنان کشور اهريمني انگلستان به راستي پرچم دار تفرقه در ميان ملت ايران بوده است و امروزه هم تلاشهاي گسترده اي براي به حقيقت پيوستن اين تفکر فاشيستي در ايران مي نمايد . روس و آمريکا پس از انگلستان بزرگ ترين حاميان اين تفرقه افکني در ميان ملت ايران بوده اند . اين کشورها با ايجاد يک انديشه عقب افتاده , قرون وسطيي و قبيله پرستي در جامعه ايران براي رسيدن به آرزوهاي خود گام بر مي دارند . در برخي موارد مردم عوام و ناآگاه و در برخي ديگر عوامل دست نشانده و نفوذي خود مسئول گسترش اين انديشه واپس گرا مي شوند . چند نمونه از اين گروه هاي ضد ايراني بيگانه پرست و منفور ملت ايران که متاسفانه امروزه با وقاحت تمام خودنمايي ميکنند به شرح زير مي باشند :

Pan turkism نشان گروهگ عقب مانده و ضد ايراني پانترکيسم

گروهک متحجر پان ترکيسم : پان ترکيسم بر پايه انديشه اي واپس گرا , متحجر , شوونيزم کودکانه و در دامان بيگانگان رفتن بنا گشته است که با حرکات نمايشي و جعل تاريخ براي رسيدن به اهداف خود گام بر مي دارد .واژه پان ترکيسم تشکيل شده است از پان + ترکيسم به معني طرفداران ترکستان رويايي و بزرگ است . آنها براي ايجاد يک کشور غير واقعي با ترکمستان , آذربايجان قفقاز , آذربايجان ايران و ترکيه کوشش ميکنند . ترکيه که خود در مرز فروپاشي قرار دارد و اگر روزي کردستانهاي ايراني به بدنه ايران بپيوندند چيزي ديگر از ترکيه به جز کشوري کوچک و گمنام باقي نخواهد ماند . مرزهاي غير واقعي ترکيه از دوره امپراتوري عثماني باقي مانده است و روزي بدون شک سرزمينهاي ايران از آن آزاد خواهد شد . کشور ترکمستان نيز که يکي از 17 شهر قفقاز ماست و در آن سوي درياي مازندران واقع شده است و قدرت اتصال به آذربايجان قفقاز را ندارد و خود در فقر و اقتصاد ضعيف دست و پنجه نرم ميکند . مي ماند جمهوري آذربايجان که آنهم ملت ايران با نام ايران شمالي مي شناسند و در واقع غير مشروع بودن آن از سوي ملت ايران تائيد شده است . اين صداهاي ملت ايران به جايي رسيد که مقامات دولتي باکو در ايران شمالي دست به ساخت فيلمهاي مستند از ايران زدند و ايران را افتخار آذربايجان دانستند و حتي فردوسي بزرگ را که دشمن خود مي دانستند در اين فيلم به عنوان پدر آذربايجان ناميدند .( به تاريخ 2007/03/13 شبکه آذ تي وي آذربايجان) . پس با يک انديشه واقعي مي توان پي برد که چنين رويايي محال و غير ممکن است . از يک سو هيچ يک از اين کشورها قدرت رويارويي با ايران که مرکز قدرت خاورميان است را ندارند و از سوي ديگر ملت ايران و حتي خود مردم نيک سرشت آذربايجان اجازه چنين کاري را هرگز نخواهد داد . شعار پان ترکيسم به راستي مايه تمسخر ملت ايران و جهانيان است . آنان با شعار ملت فارس ( که اصلا وجود خارجي ندارد ) , ايران کشوري وحشي و با تاريخي بدوي ( امري که صدها تاريخ نگار بزرگ جهاني آن را رد کرده اند ) , ملت ترک ايران را بنا کردند ( ملت ترک در ايران وجود خارجي ندارد , مردم آذري ايران بودند که در صحنه هاي مهم ملي کوششهاي بسياري براي ايران زمين کردند ) و . . . که همگي بر بيناد دروغ , عوام فريبي و بيگانه پرستي پايه گذاري شده است . پرچم دار اين گروه مضحک نيز سيد جعفر پيشه وري مزدور ضد ايراني بود که در دامان روسها قرار داشت و حتي اعتبار نامه اش در مجلس ملي ايران براي وابستگي به روسها رد شد . پس از معدوم شدن وي و حکومت ننگين اش که کمتر از يکسال دوام آورد ميتوان پنداشت که در عمل اين گروه هم جز سخنهاي هجو و نمايشهاي کودکانه حرفي براي گفتن ندارد . يکي از نشانه هاي اين گروهک مضحک علامت دادن با انگشتان دستشان است که در تصوير بالا ديده مي شود و بايستني است در هرکجاي اين کشور که چنين نشانه اي را مردم مشاهده کردند با آن برخورد نمايند .

Panarabism Culture & History نمونه اي از عاقبت گروهگ ضد ايراني پان عربيسم

گروهک تروريستي پان عربيسم : پان عربيسم گروهکي منحل شده و در حقيقت متلاشي شده است . پدر اين انديشه فاسد و واپسرگرا صدام حسين گجستک بود که در سال 85 شاهد اعدامش بوديم . صدام حسين بنيان گذار اتحاديه کشورهاي عرب با عراق بود . به همين روي با اتحاد آمريکا و انگلستان براي تصاحب خوزستان و منابع سرشار نفتي آنجا اقدام به حمله نظامي به ايران کرد که به راستي رشادتها يک ميليون ايراني شهيد و ميليونها جانباز و شيمايي راه گشايي ملت ايران شد و امروز هر چيزي که براي ما باقي مانده است حاصل ايمان و وطن پرستي آنان است . صدام حسين يکي ديگر از بنيان گذاران جعل نام درياي پارس ايران بود که تلاشهاي گسترده اي براي به حقيقت پيوستن اين امر نمود ولي همگي نقش بر آب شد . صدام حسين اين اهريمن و ديکتاتوري بزرگ در واپسين لحظات زندگي ننگين اش پيش از رفتن به چوبه دار فرياد زد مرگ بر ايران و ايراني . ولي او نيز مانند اسکندر و تيمور و چنگيز رفت و ايران و ايراني باقي ماند . باقي مانده اين گروه عقب افتاده به نام الاهوازي در خوزستان ايران با پشتوانه انگلستان هر چند سال يک بار دست به عمليات تروريستي مي زند که نه تنها مردم خوزستان از آنها پشتيباني نمي کنند بلکه دولت هم با برخورد جدي آنان را از کارهايشان مايوس ميکند . بدون شک هر دولتي و هر نظامي در ايران روي کار باشد با پان ترکيسم و پان عربيسم و ديگر گروهاي ضد ايران برخورد جدي و کوبنده خواهد کرد . عده ديگر از کساني که به همين انديشه وابسته هستند امروزه در خوزستان مشغول به فعاليت هاي زير زميني هستند و با نام موهن جبهه دموکراتيک خلق عرب مشغول به ايجاد فتنه انگيزي هاي قومي و منطقه اي و عمليات تروريستي در خوزستان مي باشد .

عبدالمالک ريگي رهبر گروهک تروريستي جندالله در بلوچستان

گروهک تروريستي جندالله : جند الله گروهکي وهابي افراطي قومي است که براي تفرقه ميان ملت ايران و انديشه هاي مذهبي ( شيعه و سني ) کوشش ميکند . جند الله بارها با پشتوانه انگلستان و کشور پاکستان در بلوچستان ايران دست به اقدامات تروريستي زده است . هدف اصلي و البته رويايي اين گروه متلاشي کردن ايران و اتصال بلوچستان ايران به بلوچستان پاکستان يا کشوري به نام بلوچستان است . هدفي که انگلستان در 150 سال پيش دنبال مي کرد و براي رسيدن به اين هدف حتي مجبور به لشگر کشي به اين منطقه شد و چند سالي هم خاکهاي ايراني بلوچستان به نام بلوچستان انگلستان ناميده مي شد . در نهايت انگلستان موفق به جدا کردن بخش زيادي از خاک بلوچستان از ايران شد و کشوري غير واقعي به نام پاکستان برپا شد . به همين جهت براي ادامه اين نيت شوم خود امروزه در کوشش براي دست يافتن به ادامه اهداف ننگين خود است . ولي روزگار 150 سال پيش ايران و ملت ايران با امروز هرگز قابل مقايسه نيست و چنين رويايي هرگز براي انگلستان و فرزندش پليدش جندالله به واقعيت نخواهد پيوست . امروزه رهبري اين گروهگ منفور به دست شخصي به نام عبد المالک ريگي است که رسما در مصاحبه هاي تلوزيوني وابسته بودن خود به انگلستان را اعلام کرده است . تصوير اين انيراني در بالا ديده مي شود .

مجاهدين خلق و خيانت بزرگ بر ضد ايران

گروهک مجهادين خلق : گروهک مجهاهدين خلق که به منافقين نيز مشهور هستند پس از روي کار آمدن انقلاب 57 با دولت وقت بر سر اصول اساسي مشکل پيدا کردند و رسما از دولت و حکومت بيرون رانده شدند . اين افراد از يک سو در جنگ تحميلي عراق بر ضد کشورمان به دامن دشمن ملت ايران پناه بردند و از صدامي که ميليون ها تن از هم ميهنشانشان را کشته و مجروح کرده بود و مرزهاي غربي ايران را با خاک يکسان نمود بود حمايت کردند . از سوي ديگر در کشتار 180 هزار نفر از کردهاي ايراني نژاد ساکن شمال عراق با ياري صدام گجستک نقش اساسي ايفا نمودند و اين ننگ تاريخي را با خود به يدک مي کشند . اينان با بمب گذاري و حرکات نظامي براي رسيدن به اهداف خود کوشش ميکنند . مجاهدين امروزه از سوي کشور عربستان و آمريکا بر ضد ايران حمايت مالي مي شوند .

يکپارچگي هزاران ساله ملت ايران

ملت ايراني در طول تاريخ نشان داده است که هرگز در جستجوي قوميت خود نبوده اند . تا پيش از توطئه هاي انلگستان و ايجاد گروهکهاي ضد ايراني جهت تفرقه و اغتشاش در ميان تيره هاي ايراني , اين امر به راحتي قابل بررسي است :

در آغاز حکومت قدرتمند اشکانيان توسط ارشک و تيرداد پارتي در سالهاي حدود 250 قبل از ميلاد نيز شاهد اين امر هستيم . اين دو سردار دلير خود را پادشاه خراسان نمي دانند و خود را فرمانروايي سرزمينهاي بزرگ ايران مي شمارند و از اين جهت که ايران را از حالت متلاشي دوره سلوکي بيرون آورند به خود مي بالند . اين امر در حکومت ساسانيان ( آغاز 241 پس از ميلاد ) که از استان پارس بودند نيز صادق است .

در 500 سال گذشته، همه ي سلسله هاي پادشاهي كه هركدام به قوم خاصي تعلق داشته اند، هرگز به فكر تشكيل دولت قومي-زباني خاص خويش نيفتاده اند و همواره اولين هدف شان تأمين وحدت سرتاسري ايران و ايجاد دولت واحد ايران بودهاست؟ دولت صفويه از ترک زبانان اردبيل به پا مي خيزد و شاه اسماعيل تا پايش به تبريز مي رسد خود را پادشاه ايران مي خواند و نه پادشاه آذربايجان؟ اولين اقدام او جنگ با تركان عثماني مي شود؟ و خود وي و جانشينانش به خاطر تماميت ارضي و استقلال ايران با ازبك ها و باز با ترك هاي عثماني به نبرد بر مي خيزند؟

چه گونه است كه صفويه ي آذري تبار، بدون دو دلي، پايتخت خود را از اردبيل به تبريز و از آن جا به قزوين و سرانجام به اصفهان منتقل مي كند و شاه عباس از اصفهان است كه نصف جهان مي سازد نه از اردبيل يا تبريز؟ و تمام هم وغم او سرافرازي ملت ايران است نه يك ايالت و قوم خودي؟

رفتار و هنجار قبايل افشار و قاجار نيز بر همين روال است. نادرشاه از خراسان و آغامحمدخان قاجار از استرآباد برخاستند و در تاريك ترين لحظات تاريخ ايران، تا دم مرگ در راه استقلال و براي حفظ تماميت ارضي ايران جنگيد ند و عجبا كه قاجار نيز تهران را پايتخت خود قرار مي دهد و دچار وسوسه ي موهن و واپسگراي محلي گري و قوم گرايي نمي شود؟ كريم خان زند لُرتبار، پايتخت خود را شيراز قرار مي دهد و نه بروجرد. خود را وكيل الرعاياي ايران مي خواند نه لرستان؟ پاسخ همه ي آنان بي گمان، در بازتاب احساس تعلق شان به ملت ايران است. مردان بزرگ ما، علي رغم عشق به هويت قومي و ايلي شان، خود را متعلق به ايران مي ديدند و نه به يك قوم خاص و معيّن!

حال چه شده است که برخي افراد در آستاده قرن 21 که همه کشورها پيش به سوي اتحادي منطقه با يکديگر مي روند - بازيچه سياستهاي انلگستان شده اند و دست به نوشتن مقالات قوم گرايانه و واپسگرا و زبان محوري مي زنند . اينان افراد به دنبال جمع آوري مشاهير براي شهر و قوم خود هستند نه براي کشورشان و نه براي منطقه شان . به زبان محلي خود مي انديشند نه به زباني که 70 ميليون فقط در داخل ايران و ميليون ها نفر ديگر در فلات ايران به آن سخن مي گويند . برخي از اين افراد که در اجراي سياستهاي استعماري بيگانگان ناتوان مانده اند امروز سخن از فدراليزم براي کشوري مي زنند که هزاران سال است دوش تا دوش يکديگر ايستاده اند , جنگيده اند , شادي و سوگواري کرده اند . اين افراد حکومتهاي فدرال آمريکا , سوئيس و آلمان يا کانادا را براي توجيه انديشه خود مي آورند ولي هرگز نمي انديشند که آلمان براي اتحاد آلمان شرقي و غربي حکومت فدرال تشکيل داد . آمريکا براي هزار و يک مللي که به خاک آمريکا مهاجرت کرده اند فدراليزم را بنا کرد . سوئيس پس از پذيرفتن چندين ايالت منجمله : سن گال، مناطق گريزوفنر ، آرگووي ، تسن و دوود و . . . فدراليزم شد . کانادا يکي از کشورهاي زير نفوذ بريتانياي کبير است و به همين جهت با قوانين فدراليزم اداره مي شود . سخن گفتن از مليت براي اقوام ايران به راستي موجب شگفتي و تاسف در ميان آگاهان تاريخ و فرهنگ و تمدن مي شود . امروزه کشورهايي که خود نام ملت را به يدک ميکشند و هرگز از يک نژاد تاريخ و فرهنگ مشترک نيستد از اين واژه ملل يا مليتها براي کشور واحد خود استفاده نمي کنند . آمريکا کشور هزار و يک ملل نام دارد ولي هرگز نام ملل را براي ايالتهاي خود به کار نمي برد . در قانون اساسي اش از ملتهاي آمريکا ياد نمي کند . به همين شکل فرانسه که ميليون ها عرب را در خود جاي داده است و . . .

پس حال بايد بررسي نماييم که به راستي معني حقيقي مليت و قوميت چيست ؟

هر ايراني که معني درست و حقيقي اين دو واژه را درک کند بدون شک کوشش و تلاشهاي گسترده خود را معطوف ايران قدرتمند و مرزهاي حقيقي ايران بزرگ خواهد کرد و دقيقا عکس آن نيز صادق است . به صورتيکه اگر معني درست قوميت و مليت را نداند براي نابودي ايران و تمدن ايراني کوشش ميکند . امري که به ظاهر ممکن است به چشم مهم نيايد ولي نکته اي بسيار پرمعني و مهم است . کوروش بزرگ به راستي مي دانست که اگر در طول سالهاي حياتش دست روي دست بگذارد بدون شک بيگانگان از همه سوي بر کشورش يورش خواهد آورد . به همين روي اتحاديه بزرگ و شگفت انگيزي از سرزمينهاي ايران بنا کرد و دست متجاوزاني که هر ساله ايران را مورد تاخت و تاز قرار مي دادند کوتاه کرد . اتحاديه اي بر پايه انسان محوريت , بر پايه احترام بر اديان هر منطقه , آزادي زبان و گويشهاي براي هر منطقه و پيشرفت و ترقي روزافزون براي ملت ايران که متاسفانه امروز در قرن 21 کمتر شاهد آن هستيم . دست يافتن به اتحاديه و مرزهاي ايران بزرگ در روزگار امروز غير واقعي به نظر مي رسد . ولي تشکيل اتحاديه اقوام ايراني امري ضروري و ممکن است . پيش از تشريح اين اتحاديه بزرگ اقوام ايراني نيازمند بررسي واژه مليت و قوميت هستيم تا براي اين سخن سند ارائه دهيم :

ملت : واژه Nation به معناي ملت - از واژه لاتين Natus به معناي تولد گرفته شده است . به اين معنا که ملت به خاستگاه و ريشه هاي و به طور كلي تبار مشتركي دلالت دارد، به گونه اي كه اين تبار، از جمعي پراكنده، كالبدي واحد پديد مي آورد . به مجموعه افرادي ملت گفته مي شوند که با يک پيشينه نژادي تشکيل يک کشور واحد مي دهند . پس زبان , گويش , آداب و رسوم و نوع لباس پوشيدن هر منطقه هيچ ارتباطي با مليت ندارد . هرزگاهي در رسانه هاي ماهواره اي شنيده مي شوند که به جاي استفاده از واژه اقوام از ملت استفاده مي شود . برخي از اين افراد که با القاب استاد و دکتر و متخصص تاريخ چنين سخناني مي گويند يا فاقد هرگونه دانش کافي براي سخن گفتن هستند يا وسيله اي در دست بيگانه مي باشند . براي مثال ميگويند ملت آذربايجان , ملت خوزستان , ملت کردستان . واژه ملت براي کردستان امري غير واقعي و حتي مضحک است . اين افراد خواسته يا ناخواسته راهي را مي روند که انگلستان در جستجوي آن بود تا براي اقوام ايراني مليت سازي کند و کشورهاي جعلي و کوچک بسازد . کرد , فارس , لر , بلوچ , آذري و . . .همگي از ديدگاه پيشينه نژادي آريايي هستند . زبان ايراني پهلوي در آذربايجان , کردستان , بلوچستان همگي در کتب تاريخي بارها و بارها ذکر شده است . نژاد آريايي اقوام ماد که امروزه کردستان و آذربايجان را تشکيل مي دهد نشان از يکي بودن اين اقوام ايراني دارد . پس به کار بردن واژه مليت براي اين شهرها 100% غير واقعي است . پيشينه نژادي همه اين شهرها از نسل آريايي هاي کهن ايران زمين گرفته شده است .

اقوام : به مجموعه افرادي که در هر منطقه داراي اشتراک زبان ( گويشها و لهجه هاي مختلف ) , شيوه لباس پوشيدن و فرهنگ خاص منطقه اي هستند قوميت گفته مي شود . قوميت هاي مختلف که داراي پيشينه نژادي يکسان باشند تشکيل ملت را ميدهند . پس گويش خاص هر منطقه , شيوه لباس پوشيدن , آداب و رسوم همگي نشان از اشتراک قوميت آن منطقه دارد . در تمامي واژه نامه ها و فرهنگ نامه ها به راحتي مي توان بر اين ادعا پي برد . اقوام آريايي ايران که فلات گسترده ايران را براي مسکن خود انتخاب نمودند به دوازده قسمت عمده تقسيم شدند که نام برخي از آنان در اوستا آمده است :

1 ) مادها در شمال غربي ايران - شامل کليه قسمتهاي آتروپاتکان (آذربايجان) - آران و قفقاز ( جمهوري آذربايجان) - کليه شهرهاي کرد نشين ترکيه و عراق و سوريه .

2 ) پارس ها در جنوب ايران

3 ) هيرکانيها در استرآباد ( گرگان امروزي )

4 ) پارتها در سرزمين خراسان بزرگ

5 ) آريانها در مجاورت رود هريرود ( آريوس )

6 ) درانگيان در شمال غربي افغانستان کنوني

7 ) آراخوتيان در ناحيه رود هلمند و شاخه هاي آن در اطراق قندهار در افغنستان کنوني

8 ) باکتريان در دامنه هاي شمالي هندوکش تا کنار جيحون که همان بلخ امروزي در افغانستان است

9 ) سغديان در ناحيه کوهستاني ميان جيحون و سيحون

10 ) خوارزميان در گستره خيوه

11 ) ماژگيان در کنار رود مارگوس يا مرغاب که بيشتر در گستره مرو واقع در ترکمنستان کنوني است .

12 ) ساگاژتيان واقع در زاگرس شرقي که در سرزمينهاي پهناور شمال درياي مازندران ( کاسپين ) زندگي ميکنند .

در فرهنگ دهخدا آمده است آري يا آريا نام ايالات قديم ايران بوده است و نام کرسي آن در قديم آرتا کوآنا بوده است . اسکندر گجستک شهري به نام اسکندريه آره ايا در کنار رود هري رود بنا کرد . ( در اطراف هرات امروزي )

مولاناي بلخي فيلسوف ايراني و پدرعرفان جهان :




  • همزباني خويشي و پيوندي است
    اي بسا هندو و ترک همزبان
    پس زبان محرمي خود ديگر است
    همدلي از همزباني خوشتر است



  • مرد با نامحرمان چون بندي است
    اي بسا دو ترک چون بيگانگان
    همدلي از همزباني خوشتر است
    همدلي از همزباني خوشتر است



استاد شهريار پيرامون تفاوت گويشهاي ايراني چنين گفته است :




  • اختلاف لهجه مليت نزايد بَهر کس
    گر بدين منطق ترا گفتند ايراني نئي
    بي کس است ايران ، به حرف ناکسان از ره مرو
    جان به قربان تو اي جانانه آذربايجان



  • ملتي با يک زبان کمتر به ياد آرد زمان
    صبح را خواندند شام و آسمان را ريسمان
    جان به قربان تو اي جانانه آذربايجان
    جان به قربان تو اي جانانه آذربايجان



هيچگاه تکلم به يک زبان ، از متکلمان به آن زبان ، «ملت» نساخته است اين يک قانون کلي است و نمونهء روشن و مشهور آن زبان انگليسي است که در 5 قارهء جهان در کشورهاي گوناگون متشکل از ملت ها و اقوام و نژاد هاي گوناگون به آن تکلم مي شود اما هيچ کس اين انگليسي زبانان را «ملتِ انگليس» خطاب نمي کند . هنديان ( که طي چندين قرن زبان رسمي شان فارسي بود و اکنون انگليسي زبان شده اند) ، جزو ملت هندند و هنگامي هم که به فارسي سخن مي گفتند هندي بودند و افريقاي جنوبي ها از ملت آفريقاي جنوبي هستند و استراليائي ها و کانادائي ها جزء ملت استراليا يا کانادا به حساب مي آيند . پس همين انگليسي ها با ايجاد چنين گروهايي ( پان ترکيسم , پان عربيسم و جندالله ) براي خاورميانه در تلاش براي غارت تاريخ و تمدن و ثرمايه هاي ملي و مانع شدن از ايراني بزرگ و قدرتمند هستند . با نگاهي به 200 سال اخير همگي پرسشهاي گنگ در اذهان ملت ايران پيرامون اين قضايا پاسخ داده مي شود :

پس حال پرسشي در ذهن هر ايراني مطرح مي شود که چرا امروزه اقوام ايراني در ايران خود زندگي نميکنند ؟ پاسخ :

1 ) حمله انگلستان به بلوچستان ايران و اشغال اين منطقه و سپس جدا کردن بلوچستان ايران و اتصال آن به پاکستان در حدود 150سال پيش . جدا شدن بخش زيادي از اقوام آريايي بلوچ ايران توسط انگليسي ها .

2 ) حمله انگلستان به هرات ايران در زمان ناصر الدين شاه قاجار و سپس اشغال اين شهر هميشه ايراني و اتصال آن به افغانستان .

3 ) تقسيم نمودن ايران به دو قسمت شمالي و جنوبي , قسمت شمالي در دست روس و قسمت جنوبي براي چپال نفت ايران در دست انگلستان .

4 ) حمله ترکان عثماني به خاکهاي ايران و سپس اشغال شهرهاي هميشه ايراني کردستان و سپس 3 تکه نمودن آن بين عراق و سوريه و ترکيه . که البته بيش از دوره قاجار عملي شد . امروزه نيز نفت بيکران کردستان عراق که از مرغوب ترين نفتهاي جهان است توسط انگلستان و آمريکا به يغما مي رود .

5 ) نبردهاي گسترده ايران و روسهاي اشغالگر و سپس تحميل قرارداد ننگين ترکمانچاي و گلستان و اشغال شهرهاي آريايي ايران منجمله : سمرقند , بخارا , بلخ , تاجيکستان , ايروان , گنجه , باکو , ارمنستان , گرجستان , داغستان و مرو و . . .

6 ) حمله اتحاديه عرب , انگلستان , آمريکا و فرانسه بر ضد ايران در نبرد نابرابر 8 ساله ايران و عراق براي تجزيه شهر مملو از نفت خوزستان ايران زمين , فروش اسلحه هاي پوسيده و قديمي خود به ايران و عراق و سپس عقب نگه داشتن حداقل 20 ساله ايران که هميشه ابر قدرت منطقه خاورميانه بوده است و درگير نمودن ملت ما را با جنگ ويرانگر براي رها کردن پيشرفت و قدرت گرفتن دوباره .

7 ) آخرين اين موارد استعماري نيرنگهاي انگلستان براي جدا کردن بحرين ايران در حدود 40 سال پيش بود . انگلستان با هزاران فريب و نيرنگ و درخواست از جوامع بين المللي ايران را در تنگا قرار داد تا در نهايت جزيره مملو از ثروت بحرين از ايران جدا شود و انگلستان با خيالي آسوده به مرواريد ها و نفتهاي بيکران بحرين دست درازي نمايد . جزيره اي که هميشه ايرانيان و بخشي از اعراب در آنجا ساکن بودند و زبان پارسي نيز آنجا رونق بسياري داشته است . بيشتر . . .

به راستي تا به کي بايستي در انتظار کشورهاي متجاوز باشيم و دست روي دست بگذاريم تا خيانتي بر ما روا شود و ما دفاع نماييم ؟ به راستي تا به کي بايستي بنشينيم و شاهد ظلم و ستم بر مردمان کرد ايراني در ترکيه باشيم . امروز روز پاسخ دادن به اين حرکات ضد ايراني بيگانگان و جذب خاکهاي ايراني است . از ديدگاه ايرانيان به کار بردن واژه غير واقعي و بيگانه پرور ملت آذربايجان , ملت تاجيکستان , ملت کردستان , ملت ازبکستان , ملت ارمنستان . . . فاقد مشروعيت تاريخي , فرهنگي و قانوني است . ملت ايران براي آنکه بار ديگر دست آويز چنين توطئه هاي اهريميني بيگانگان نشوند , براي آنکه بار ديگر با هم ميهنانشان در کنار هم زندگي کنند , براي آنکه آداب و رسوم ايراني اين منطقه را براي ابد زنده نگهدارد , براي آنکه از شهرهاي کوچک و دور افتاده خود يک اتحاديه جهاني بسازد و براي آنکه بار ديگر بر منابع خود کنترل داشته باشند و يک اتحاديه يا کنفدراسيون ابر قدرتي منطقه را تشکيل دهند تنها و بهترين گزينه يکي شدن بارديگر اقوام ايراني است . تشکيل ملت حقيقي ايران همچون گذشته براي رسيدن به جايگاه بزرگ ايرانيان در جهان و برترين کشور آسيايي از ديد فرهنگ , تاريخ و تمدن , نظامي و . . . امري ضروري و مهم مي باشد .

اگر سفري کوتاه به شهرهاي ايراني قفقاز و کردستان ترکيه و کردستان عراق و هرات . . . داشته باشيد يا کتابهاي تاريخي را مطالعه نماييد به روشني اين ادعا بر شما ثابت مي شود که همگي يک ملت هستيم . گذشته از آنکه اين شهرها صدها سال است زير يوغ ترکها , عربها و روسها بوده اند ولي امروزه به زيبايي تمام فرهنگ و آداب و رسوم ايراني خود را حفظ کرده اند که اين نيازمند يک اتحاديه ايراني است . در تمامي شهرهاي کردستان سوريه , کردستان عراق , کرستان ترکيه , تاجيکستان , آذربايجان قفقاز , ارمنستان و . . . نوروز , سيزده بدر , چهارشنبه سوري , آتش افکني هاي زرتشتي باستاني ايران و ديگر مراسم ملي ما به زييايي تمام برگزار مي شوند و اين امر را مايه افتخار آنان نيز مي باشد . موسيقي سنتي و زيباي محلي اين مناطق , فرهنگ , آداب و رسوم و . . . همگي به شيوه ايراني و اقوام آريايي اجرا مي شود . پس ما نيز بايد از آنان حمايت کنيم تا بارديگر يک ملت ايراني اصيل شويم . تشکيل يک اتحاديه بزرگ در منطقه حقي است که در تمامي مراجع قانوني و دادگاهها بين المللي قانوني و طبيعي مي باشد . گويي اينکه اين کار نه نيازي به لشگر کشي و نه نيازي به حرکات نظامي دارد . بلکه فقط با جذب فرهنگي و تاريخي اين مناطق و شناساندن هويت اصلي شان امکان پذير است . ايجاد کلوبهاي مشترک , جشنهاي مشترک ملي و ديني, برداشتن مرزهاي غير واقعي با ايران از راهکارهاي اين اتحاديه ملي است .

در پايان سخن بايد يادآور شد به کار بردن واژه جعلي ملت فارس يا کشور پارسيان به جاي ملت ايران و يا زبان پارسي تنها شيوه انيران ( ضد ايرانيان ) است . گويي اينکه در روزگار باستان يونانيان ما را امپراتوري پارس ميناميدند ولي ايران نامي بسيار کهن تر از پرشيا يا پارس يونانيان است . در سايه نام ايران ( سرزمين و خواستگاه آريايي ها ) در قرن بيستم است که مي توانيم روان کوروش بزرگ را شاد و زنده کنيم . ولي در سايه نام پارس فقط يک قوم آريايي را ميتوانيم زنده نگه داريم نه کل خاکهاي آريايي و ملت ايران را . نام پرشيا تا پايان دوره ننگين قاجار در نقشه هاي ايران جاري بود و پس از روي کار آمدن رضا شاه بزرگ فرمان تغيير نام از پرشيا به ايران در تمامي نقشه هاي دنيا صورت گرفت . پارس تنها يک قوم دلاور و غيور آريايي است که هميشه صحنه ساز بزرگي و مردانگي بوده است . پارسيان مانند ديگر اقوام آريايي ( مادها , پارت ها , باکتريان و سغديان و . . . ) همگي بخشي از ايران آريايي و بزرگ هستند . پارسي هم يک زبان فرامنطقه اي و گسترده در خاورميانه است که حتي شاهنشاهان هخامنشي نيز از زبان پارسي باستاني استفاده ميکردند . پس از حمله اعراب اين زبان تغييرات بسياري کرد و بارديگر به همت فردوسي ابر مرد تاريخ جهان زنده شد و امروز زبان ملي ماست . دکتر غلامحسين ساعدي نويسندهء بزرگ ايران که خود آذري بود و به زبان مادري خودش هم سخت علاقمند بود و در روزگاران نوجواني ، با فرقهء دموکرات آذربايجان همکاري کرده بوده در باره زبان فارسي و اهميتش در ايجاد همبستگي و نقش ِ آن در وحدت ملي ما ايرانيان ، طي مصاحبه اي با راديو بي بي سي مي گويد :

زبان فارسي ستون ِ فقرات يک ملت عظيم است . من مي خواهم بارش بياورم . هرچه که از بين برود ، اين زبان بايد بماند

الفبا شماره 7 ص.10 چاپ پاريس ، سال 1365

در طول قرن ها، سرزمين هاي ايران و هند و آسياي مرکزي و آسيايِ صغير , از مرزِ چين گرفته تا کرانه هاي شرقي اروپا , گاهواره و ميزبان و پناهگاهِ زبان فارسي بوده و طيّ دوران هاي متمادي و مُستمرّ مردم ِبيشماري ازاقوام و نژادهاي گوناگون به زبان , فارسي يا دري متکلّم بوده اند و رفتار و روحيات و فرهنگشان با اين زبان گره خورده و در اين زبان تبلور يافته است . حتي حکيم نظامي گنجوي شاعر بزرگ ايراني که در منطقه آذربايجان زندگي مي نموده يا مولانا و . . . همگي پارسي را بر ديگر زبانها ترجيح مي داده اند . حکيم نظامي گنجوي چنين سخن گفته است :




  • ترک صفتي بهاي ما نيست
    آن کو نسبِ بلند دارد
    او را سخنِ بلند ، بايد



  • ترکانه سخن سزاي ما نيست
    او را سخنِ بلند ، بايد
    او را سخنِ بلند ، بايد



ذکر اين سروده نظامي گنجوي بي احترامي به مردم آذري زبان مانيست . گويي اينکه زبان ترکي آذربايجاني امروزي ( غير از زبان آذري پهلوي گذشته ) زباني غير ايراني است و طي قرون معاصر توسط حکام وقت به اين سرزمين آورده شده است ولي به هر روي از ديدگاه ملت ايران زبان مادري هر منطقه اي شايسته احترام و آزادي کامل است . هم وطنان عزيز آذرآبادگاني ما با نگرشي به تاريخ مي بينند که بسياري از حکام ايران در پس از اسلام از اين خطه آرياي بوده اند ( سلجوقيان , قاجارها , غزنويان , صفوي ها . . . ) براي ملت ايران گويشهاي کردي , آذري , بلوچي و . . . همگي داراي اهميتي بسيار است . اين مقاله پژوهشي بود پيرامون پروژه ملت سازي براي اقوام ايران و شيوه خنثي کردن آن . امري که بسيار قابل توجه است و بايستني است نه تنها مانع چنين روياهاي استعمارگرانه اي شويم بلکه بايد بر ضد آن نيز اقدام نمياييم . مهم ترين عامل در از بين بردن اين فتنه انگيزي هاي ضد ايراني تشکيل اتحاديه بزرگ اقوام ايراني است که اميد بسيار داريم با اين رخ داد باردگير ايران همچون زمان کوروش بزرگ متحد ترين کشور , دموکرات ترين کشور , برترين کشور آسيايي و حتي جهاني شود . اين امر نيازمند ياري تک تک ما ايرانيان است .

جستارهاي وابسته به اين نوشتار :

بحرين سرزمين ايران

تاريخ و فرهنگ سيستان

تاريخ و فرهنگ آذربايجان

توطئه انگلستان و آمريکا

تاريخ و فرهنگ خوزستان

تاريخ و فرهنگ کردستان بزرگ ايران

حکيم نظامي گنجوي و تجزيه طلبان

تجزيه طلبي عوامل دروني يا بيروني ؟

تقدس سرزمين , فرهنگ و تمدن ايران

توطئه درياي پارس و جزاير سه گانه ايران

تاريخچه نام و پيدايش ايران ( ائيرانه وئيجه )

هشدار به کشورهاي عربي حوزه خليج فارس

جمهوري آذربايجان ( ايران شمالي ) بخشي از پيکره ايران

کنفدراسيون اقوام و سرزمينهاي ايران به همراه نقشه هاي باستاني از شهرهاي ايران زمين

پژوهش و گردآوري از ارشام پارسي

/ 1