اين غدد روي کليه ها قرار دارند و وزن هر غده حدود 5 گرم است. هر غده از دو بخش قشر( Adrena Cortex ) و مغز ( Adrenal Medulla ) تشکيل شده است که هر بخش هورمون هاي جداگانه اي ترشح مي کنند.
بخش قشري غده آدرنال
اهميت قشر غده آدرنال از مغز يا مدولاي آن بيشتر است. بطوريکه برداشتن اين بخش موجب مرگ مي شود در حاليکه تخريب و يا برداشتن بخش مدولا فقط اختلالاتي را ايجاد مي نمايد.قشر غده آدرنال هورمون هايي با عنوان کورتيکوستروئيد را توليد مي کند که از جنس استروئيد هستند. قشر آدرنال به ترتيب از خارج به داخل از سه لايه تشکيل شده است که عبارتند از : بخش گلومرولا که نسبتا نازک بوده و ترشح مينرالوکورتيکوئيدها مانند آلدوسترون را بر عهده دارند که در متابوليسم ترکيبات معدني بويژه سديم و پتاسيم نقش دارند. بخش فاسيکولا که ضخامت بيشتري دارد و ترشح گلوکوکورتيکوئيدها مانند کورتيزول و کورتيکوسترون را بر عهده دارد که بر متابوليسم مواد قندي اثر گذاشته و قند خون را زياد مي کنند. همچنين بر متابوليسم پروتئين ها و چربي ها نيز نقش دارند. بخش رتيکولا که در مجاورت قسمت مرکزي غده آدرنال قرار دارد ترشح آندروژن ها را بر عهده دارد که فعاليت آنها شبيه هورمون هاي جنسي نر و ماده مي باشد.
اثرات فيزيولوژيک هورمون هاي قشر آدرنال
هورمون هاي قشر آدرنال داراي دو اثر مهم مينرالوکورتيکوئيدي و گلوکوکورتيکوئيدي و اثرات ضعيف آندروژني هستند. تقريبا تمام اثرات گلوکوکورتيکوئيدي مربوط به کورتيزول و اثرات مينرالوکورتيکوئيدي مربوط به آلدوسترون است.کورتيزول داراي اثر مينرالوکورتيکوئيدي مختصري نيز است ولي اثر آلدوسترون در احتباس سديم 500 برابر قوي تر از کورتيزول است. با توجه به ميزان ترشح آلدوسترون ( 150 ميکروگرم) و کورتيزول (20 تا 25 ميلي گرم) در شبانه روز مسلم است که اثرات گلوکوکورتيکوئيدي منحصر به کورتيزول است و اين هورمون بعلت ترشح بسيار زيادتر از آلدوسترون، قسمتي از اثرات مينرالوکورتيکوئيدي در بدن را نيز انجام مي دهد. اثرات گلوکوکورتيکوئيدها : به علت پخش گيرنده هاي کورتيزول در نقاط مختلف بدن اين هورمون آثار فيزيولوژيک وسيعي را در همه جاي بدن موجب مي شود. مهمترين اثر کورتيزول افزايش مقاومت بدن در مواقع استرس و تداوم حيات است.اثرات عمده کورتيزول عبارتند از : 1. اثر در سوخت و ساز مواد قندي : اثر اصلي کورتيزول هنگاميکه گلوکز مورد احتياج نباشد، افزايش ذخيره گليکوژن در کبد و به مقدار کمتر در عضلات و قلب است. ولي در شرايط بي غذايي موجب مي شود که بافتهاي مهم بدن گلوکز کافي دريافت کنند، اگر فردي از خوردن غذا خودداري کند پس از مدتي ذخيره گلوکز تمام مي شود، در صورتيکه وجود گلوکز براي فعاليت مغز ضروري است. در چنين شرايطي کورتيزول از طرق مختلفي قند خون را افزايش مي دهد. 2. اثر بر سيستم عصبي : تغييرات ميزان کورتيزول سبب تغييراتي در آستانه حس ها ، حافظه ، هوش و تمرکز مغزي مي شود. اين اثرات در کمبود کورتيزول بصورت افسردگي ، خمودگي و ندرتا روان پريشي و نيز تغييراتي در حس هاي شنوايي، چشايي و بويايي مي گردد. اين تغييرات احتمالا از طريق کاهش جريان خون مغزي و اثر بر هدايت جريان هاي عصبي و تحريک پذيري سلول هاي عصبي ايجاد مي شوند. 3. اثرات ضد التهابي : کورتيزول از طريق کاهش نفوذپذيري مويرگ ها از نشت پلاسما بداخل بافتها جلوگيري کرده و سبب کاهش التهاب و التيام سريعتر زخم ها مي گردد همچنين کورتيزول در متابوليسم مواد پروتئيني و چربيها، در حفظ فشار خون طبيعي ، مقاومت عضلات، افزايش اس يد معده ، در تکامل رشد ريه در جنين، جذب آب و سديم در کليه ها ، کاهش لنفوسيت هاي خون و در بعضي از حيوانات در شروع و ادامه زايمان نقش موثري ايفا مي نمايد. اثرات مينرالوکورتيکوئيدي : اگر چه بعضي از استروئيد هاي قشر آدرنال مانند کورتيکوسترون و کورتيزول داراي اثرات مينرالوکورتيکوئيدي هستند ولي مهمترين مينرالوکورتيکوئيد در انسان آلدوسترون است که داراي اثرات زي ر مي باشد: 1. کاهش دفع سديم از ادرار 2. افزايش دفع پتاسيم و يون هيدروزن در ادرار 3. افزايش جذب آب در کليه و جلوگيري از هدر رفتن آب بدن اثرات آندروژني: در قشر غده آدرنال چند هورمون جنسي نر ( آندروژن ) و به مقدار کمتري هورمونهاي جنسي ماده ( استروژن و پروژسترون ) ساخته مي شوند. آندروژن هاي قشر آدرنال در جنس نر به رشد اندام هاي جنسي در دوران کودکي کمک مي نمايند.آندروژن هاي قشر آدرنال اثرات خفيفي در زنان نه تنها قبل از بلوغ بلکه در سراسر زندگي دارند.قسمت زيادي از رشد مو هاي زير بغل و زهار در زنان ناشي از عمل اين هورمون هاست. در زنان اگر ترشح آندروژن هاي قشر آدرنال از حد طبيعي بيشتر شود ، نشانه هايي از صفات ثانويه جنسي مردانه مانند بم شدن صدا ، پرمويي ( Hirsutism ) کاهش رشد پستان ها و بزرگ شدن کليتوريس( Clitoris ) ظاهر مي گردد.که به اين اختلال سندرم آدرنوژنيتال گويند.
هيپوکورتيکوئيدي و هيپرکورتيکوئيدي :
کمبود هورمون هاي قشر غده آدرنال(هيپوکورتيکوئيدي ) باعث بيماري آديسون( Addison ) و افزايش غير طبيعي آنها موجب بيماري کوشينگ مي شود. در بيماري آديسون که در اثر تحليل و کوچک شدن قشر آدرنال ايجاد مي شود، حجم خون و فشار آن و بازده قلبي کاهش مي يابد و ضعف و رخوت عمومي همراه با پيگمنتاسيون ( ايجاد لکه هاي قهوه اي و سياه ) در نواحي نازک پوست بويژه در مخاط لب ها و نوک پستان ها مي گردد. اگر بيمار درمان نشود در ظرف چند روز تا چند هفته بعلت ضعف شديد و شوک گردش خوني مي ميرد. در بيماري کوشينگ که از رشد بيش از حد قشر آدرنال(هيپرکورتيکوئيدي ) به وجود مي آيد، بافت چربي در نواحي گردن و پشت افزايش مي يابد ولي دست و پا ها لاغر مي شوند، ضعف عضلاني عارض مي شود و پوست نازک و استخوان ها شکننده شده و افسردگي و اضطراب و اختلال در حافظه نيز ايجاد مي شود.بعلاوه در اين بيماران صورت خيزدار و پف کرده و حاوي جوش هاي فراوان همراه با رشد زياد مو در صورت مشاهده مي گردد.
تنظيم ترشح کورتيکوستروئيدها
ترشح کورتيزول و کورتيکوسترون و آندروژن هاي غده آدرنال به وسيله هورمون آدرنوکورتيکوتروپين( ACTH ) که محرک قشر آدرنال است و از هيپوفيز قدامي ترشح مي شود، تنظيم مي گردد. ترشح ACTH نيز به نوبه خود توسط فاکتور آزادکننده کورتيکوتروپين( CRF ) تنظيم مي شود. درد و ناراحتي هاي عصبي و رواني با تاثير بر هيپوتالاموس ، ترشح CRF را افزايش مي دهند که در نتيجه آن به افزايش ترشح کورتيکوستروئيد ها منجر مي شود.بالا رفتن ميزان کورتيزول در خون با اثر مستقيم بر هيپوتالاموس و هيپوفيز باعث کاهش ترشح CRF و ACTH مي گردد.بر عکس هنگام کاهش کورتيزول در خون ترشح هورمون هاي مذکور افزايش مي يابد. ترشح هورمون هاي کورتيزول و CRF و ACTH در شبانه روز حالت نوساني دارد ، بطوريکه در ساعات اوليه صبح زياد و در هنگام غروب کم است.