تدوين: سرويس سياسي و اجتماعي "حضور" سال 1341 خورشيدي را ميتوان سرفصل تازهاي در تاريخ اسلام و ايران دانست در اين سال، پس از يك دوره اعتراضها و انتقادهاي شديد، در نوع خود نسبت به شيوههاي حكومتي نظام شاهنشاهي از سوي روحانيت بويژه شخص امام خميني، حوداثي روي داد كه منجر به رويارويي مستقيم روحانيون با رژيم شد كه در اين ميان، امام خميني با ادامه و تشديد مبارزه، شاه را به انفعال و واكنش واداشت.يك سال پيش از آن، مرجع بزرگ شيعه ـ آيتاللّه بروجردي ـ به رحمت ايزدي پيوست و اين توهم براي شاه و دولتمردان وقت به وجود آمد كه روحانيت ايران تضعيف شده و شهر قم ـ به عنوان يكي از كانونهاي عمده مبارزه روحانيت با رژيم ـ مركزيت خود را از دست داده است. در همين سال، آيتاللّه سيد ابوالقاسم كاشاني نيز كه يكي از پيشگامان مخالفت با دولتهاي گذشته بود درگذشت.دكتر علي اميني كه به عنوان مهرهاي پيچيده براي امريكا و نخست وزيري اصلاح طلب شهرت يافته بود و در عين حال با نزديك كردن خود به برخي از مراجع قم، بين مردم محبوبيتي كسب كرده بود بر اساس توافق پنهاني شاه با "جان، اف، كندي" رئيس جمهوري وقت امريكا كنار گذاشته شد و سرانجام پس از تغيير و تحولاتي، پست صدارت به يكي از نزديكترين مهرههاي سرسپردؤ شاه ـ امير اسداللّه علم ـ سپرده شد.در دوران صدارت علم حوداثي رخ داد كه بخشي از آن حوادث شامل هجرت امام خميني ميشود، اين گزارش به بررسي تبعيد آفتاب يا هجرت امام خميني(س) ميپردازيم.فضاي باز سياسي كه بر اساس تز حزب دموكرات امريكا و شخص كندي دركشورهاي مختلف و از جمله ايران ايجاد شده بود، با اجراي چند رفورم اجتماعي از سوي شاه و بر اثر عواملي به صورت يك موضوع فراموش شده درآمد. در چنين شرايطي شاه مصمم به اجراي طرحها و برنامههايي شد كه از سوي امريكا ديكته شده بود. نخست، لايحه اصلاحات ارضي در نوزدهم دي ماه 1340 همراه با تبليغات فراواني به تصويب رسيد و بلافاصله به مرحله اجرا گذاشته شد كه مخالفت چندي را به دلايل بسيار كه بررسي آنها در مجال اين نوشته نيست به دنبال نداشت.برنامؤ رفورميستي اصلاحات ارضي، هر چند يك طرح امريكايي بود، اما از سوي ابرقدرت ديگر جهان ـ به رغم وجود تنشهايي كه در آن زمان بين امريكا و شوروي وجود داشت ـ مورد استقبال قرار گرفت و رسانههاي گروهي اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي (اسم و عنواني كه در آن ايام، يدك ميكشيد) از جمله روزنامه "پراودا" و راديو مسكو به تجليل از آن پرداختند.امام خميني كه نسبت به اهداف پشت پردؤ امريكا از اجراي اصلاحات ساختگي آگاهي كامل داشت و نه تنها لايحه اصلاحات ارضي را در جهت منافع كشاورزي نميدانست بلكه آن را گامي زمينهساز براي حركتهاي آتي رژيم در جهت وابستگي بيشتر به آمريكا و غرب ارزيابي ميكرد. اما در عين حال مخالفت مجرد با تصويب لايحؤ اصلاحات ارضي ميتوانست مورد بهرهبرداري تبليغاتي رژيم در بين دهقانان قرار گيرد لذا امام مترصد فرصتهاي آتي و فراهم نمودن زمينؤ قيام عمومي بود.