سیری در حدیث شناسی، فقه، فلسفه و عرفان امام خمینی (س) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیری در حدیث شناسی، فقه، فلسفه و عرفان امام خمینی (س) - نسخه متنی

محمدحسن احمدی یزدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


منظور بنده اين است كه برخي از علوم را كه به طور مستقيم با اسلام‏شناسي مرتبط نيست اما غير مستقيم در بعضي جهات ربط پيدا مي‏كند، علماي بزرگ تحصيل مي‏كردند و احياناً تدريس هم مي‏فرمودند و در بعضي موارد رساله و كتبي را تدوين كردند. در همين رابطه حضرت امام(س) هم توجه كافي داشتند و از ايشان دستخطهايي هم موجود است؛ مخصوصاً بعضي قسمتها را با دايره‏هايي ترسيم كرده‏اند. به يك سري علوم مثل هيات و بلكه برخي اقسام رياضيات كه در اين رابطه مطرح بوده ايشان عنايت تام و كافي داشتند؛ اما برخي از علوم وجود دارند كه داراي ارتباط تنگاتنگ و مستقيمي با اسلام‏شناسي است. فرض كنيد قرآن‏شناسي، تفسير قرآن، حديث‏شناسي، رجال، درايه و اصول، اينها يك سري علومي هستند كه با اسلام‏شناسي ارتباط مستقيم دارند. بلكه به يك تعبير، اسلام عين اين علوم است؛ يعني اسلام با اين علوم عينيت دارد. اين دسته از علوم احتياج به بررسي كاملتري حتي در حد تخصص دارند. اينجاست كه زواياي در وجود حضرت امام(س) ديده مي‏شود كه به نظر من خيليها به آن توجه نكرده‏اند. ما در گذشته و حال فقهايي داشتيم كه علي‏رغم تسلط كافي بر فقه احياناً به نظر مي‏آيد در بعضي از علوم كه مستقيماً مربوط به فقه مي‏شده، تخصص كافي نداشتند؛ ولي در سابق فقهاي متبحري بوده‏اند كه در ساير علوم غير از فقه هم تسلط كافي داشته‏اند.

باز شرح احاديثي را كه ما مي‏بينيم، كتاب اربعين (حديث) ايشان در درجه اول كتاب حديث‏شناسي است اما زواياي مختلفي دارد. ابعاد فقهي، عرفاني و حديثي در آن نهفته است. كسي كه در ابتدا اجازات حديث را مي‏بيند متوجه مي‏شود ايشان به عنوان يك محدث و راوي اين كتاب را تاليف كرده‏اند. مرحوم آقا شيخ عباسي قمي(ره) صاحب مفاتيح‏الجنان و كتب متعدد ديگر از جمله منتهي الامال نيز از مشايخ حديث معظم له هستند. حضرت امام(س) و اصل الي الحق، مانند يك محدث خالص در ابتدا وارد حديث مي‏شوند، مي‏بينيد جهات فقهي و اصولي دارد، من يك وقتي عرض كردم كه اين اربعين حديث بايد چهل كتاب بشود. در واقع هر حديثش در حكم كتاب مستقلي است. بخشهاي مختلفي چون عرفان ـ فقه ـ فلسفه ـ و جهات ديگر به هر حال زماني تعبير كرده بودم، و بر اثبات آن دلايل و شواهد گويا هم هست كه اين كتاب يك دايرة‏المعارف حديثي است، يعني دايرة المعارفي است كه مجموعه بسياري از مطالب حديثي در اين كتاب ارزنده هست.

در كنار حديث، علمي است بنام درايه. اين علم حديث‏شناسي است و علم ديگري هم در كنار حديث مطرح مي‏شود كه علم رجال نام دارد اين علم راجع به راويان حديث است و از كارهاي مهم حضرت امام ـ رضوان اللّه تعالي عليه ـ در باب حديث اين است كه مي‏بينم آن اصطلاحات درايه را كه شايد به خيال بسياري اصطلاحات خشك و بي‏معني‏اي باشند، چنان در رابطه و بستر مباحث فقهي در جريان مي‏اندازند كه براي انسان آن ديد تخصصي فقه امام، فوق العاده روشن مي‏شود.

يك وقتي اين تعبير را عرض مي‏كردم: در باب علم رجال، انسان اگر اشخاص را يك به يك ذكر بكند كار مهمي انجام نداده، اين كار را كامپيوتر هم مي‏تواند انجام دهد و عرضه كند. مطلب مهم آن نكته سنجيهاست كه اين راوي در عصر خود چگونه حديث را نقل كرده؟ و راوي ديگر به چه صورت؟ تا در باب تعارض و حل روايات اين مطالب نقش مستقيم داشته باشد؛ و من به اثبات رسانده‏ام ـ و باز هم اگر فرصتي باشد براي تحقيق و گفتار اين زمينه مطالب بيشتري عرض مي‏كنم ـ كه ايشان راجع به رجال چنين كاري كرده‏اند؛ يعني رجالي را كه ايشان دارند، در آن نكته سنجي‏هاي رجال را بيان كرده‏اند، يا آن نكاتي را كه در درايه هست، و حتي در قرآن‏شناسي كه بحمداللّه ايشان بحثي مربوط به تفسير سوره حمد مطرح فرمودند. تذكر اين نكته ضروري است كه يك عده‏اي به جاي اينكه ايشان را نسبت به ادامه بحث تشويق و ترغيب كنند، اين سوال در ذهنشان مي‏آمد كه چرا ايشان آن مطالب را ـ كه تا آن اندازه عميق است ـ در مقابل دوربين تلويزيون كه جهت پخش در سيما فيلمبرداري مي‏كرد بيان مي‏دارند. (البته من در آن درسها و بحثهاي تفسير در محضرشان بودم) من همان‏جا در محضر ايشان هنگام درس تفسير كه نشسته بودم اين مطلب در ذهنم آمد كه گويي ايشان مي‏خواهند بفرمايند: اگر چه نهضتي در بعد سياسي ـ اجتماعي انجام شده، با اين وجود نهضتي در بعد علمي و علوم قرآني نيز لازم است.مع ذلك همانطور كه بنده در جايي تعبير كردم در همان چند درس، بيش از سيصد مساله فقهي، عرفاني و فلسفي، بلكه مسايل سياسي و جهات ديگري را هم در آن مثالها بيان كردند و آنها خيلي عالي است. مثلاً در باب ارتباط عالم به حق متعال مطالب را خيلي زيبا عنوان فرمودند. چون اين مساله يك مساله بسيار مهمي است و خيليها متوجه نيستند.

/ 7