بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید حكومت اسلامي مجموعه قوانين اسلامي بود كه امام خميني شروع به تبليغ آنها به عنوان عبارت قانوني در فرهنگ سياسياش نمود. برعكس غير مسلمانان كه از نظر امام خميني شامل مسلمانان قبلي و بعدي بود كه فقط به فكر سيراب نمودن اشتهاي سيري ناپذير شهوتراني و عيّاشي بودند، پيروان واقعي حضرت علي(ع) فقط يك منبع سادؤ حقانيت معتبر به نام "قوانين اسلامي" را داشتند.امام خميني از دو جهت به جشنهاي 2500 ساله حمله ميكند، اول اينكه عليرغم فقر شديد مردم كه از سراسر ايران طرفداران امام خميني براي او نوشته بودند، ميليونها تومان در رابطه با جشنهاي شاهنشاهي صرف ميشد. دوم اينكه درحالي كه اسرائيل دشمن اسلام است و مرتّباً در حال جنگ برعليه اسلام است، مستشاران اسرائيلي اين جشنها را برگزار ميكنند. امام خميني تاريخ شاهنشاهي را مورد اعتراض قرار داده و مشروعيت حكومت شاهنشاهي ايران را كه مايؤ ننگ تاريخ بودهاند، رد مينمايد. به شاهان ستمگر، رضا شاه، آغا محمّد خان قاجار، نادر شاه اشاره نموده و ميپرسد براي چه بايد جشن گرفت؟ ايشان مجدداً به حكومت حضرت علي(ع) رجوع نموده، حكومت خضوع و تواضع و حكومت مردمي زهد و عدالت كه جشن محمّدرضا شاه را به افتضاح كشانده و سلطنت او را غيرقانوني ميداند.امام خميني همچنين روحانيون بيعلاقه به امور سياسي را مورد سرزنش قرار داد. او درمورد ارتباط و اعتبار فقهي با سكوتشان درحالي كه شاه با فروش نفت به اسرائيل موجوديت مسلمين را به خطر مياندازد، سوال مينمايد. او از علمأ درخواست ميكند كه در جهت منع شاه از چنان اعمال شرم آور تلگرامهايي بفرستند. اما او بلافاصله به خودش تذكر ميدهد كه "چگونه ميتواند اين كار انجام شود" من بسيار سپاسگزار خواهم بود اگر آنها با مقاصد من مخالفت نورزند. پاسخي از روي خشم به آنهايي كه قائل به عدم دخالت مراجع مذهبي در سياست بودند. امام خميني با تعجب ميپرسند آيا پيامبر اسلام حضرت محمد(ص) و حضرت علي(ع) رهبران مذهبي در زمان رهبري، زندگي سياسي نداشتند. دخالت در سياست، مسووليت و وظيفه علمأ ميباشد كه بايد ادّعايشان را مبني بر مسووليت تاريخي در جنگ برعليه بيعدالتي به اثبات برسانند. امام خميني اينگونه استدلال ميكرد كه از همان آغاز شخصيتهاي مذهبي با ظلم و ستم شاهان مخالفت نمودهاند. خداوند متعال حضرت موسي(ع) را براي نابودي فرعون ميفرستد. هيچ عذري براي تنبلي و سستي و بيكار نشستن، سرمايؤ مسلمين را كه به عنوان مالياتهاي مختلف مذهبي دريافت ميدارند هدر دادن و هيچ اقدامي هم براي اينكه برعليه فقرشان مبارزه نمايند، انجام ندادن، وجود ندارد. پيروانشان بايد شجاعت و شهامت داشته باشند. پيروزي يك ايدهآل غيرقابل دسترسي نيست. اگر ميخواهيم زنده بمانيم، بايد كاري انجام دهيم. نبايد هيچگونه اشتباهي مرتكب بشويم [در اين رابطه كه قبول كنيم اين حكومت شكست ناپذير است]!امام خميني مردم را براي دو نوع فعاليت دعوت نمودند: اول اينكه مردم به مبارزه منفي پرداخته و ديگر اينكه روحانيون ايراني در منابر و مجالس وعظ و خطابه اين جشنها را تقبيح نمايند. او به روحانيون اطمينان داد كه حكومت نميتواند همؤ آنها را زنداني نموده يا بكشد: اگر ما آنها را آزاد بگذاريم آنها مرا خواهند كشت. اين به نفع آنها نيست. اما من آرزو ميكنم كه به نفعشان باشد. من اين زندگي را براي چه ميخواهم؟ مرگ بر اين زندگي! آيا آنها فكر ميكنند كه من از اين زندگي لذت ميبرم؟براي توجّه بينالمللي به جشنهايي كه برقرار گرديده بود از روحانيون دعوت نمود كه تمبر چندان گران نيست با نوشتن نامههايي به شخصيتهاي سياسي در كشورهاي مختلف اسلامي آنان را از شركت در هر جشني كه اسرائيل ممكن است برگزار كنندؤ آن باشد، باز دارند. برقراري گروهكهاي مذهبي موقعيت ديگري براي برانگيختن خشم امام خميني در 1971 بود در اين زمان امام خميني از خطرهاي پنهاني كه حكومت با موفقيّت به تاسيسات مذهبي حواله ميكرد، ميدانست. در 12 نوامبر، او شديداً تشكيل گروهكهاي مذهبي را مردود شمردند و آن را توطئه ديگر قدرتهاي استعماري و عواملشان دانستند تا مسووليت مقدس روحانيون مسلمان را ازبين ببرند. امام خميني ديد كه تشكيل گروهكهاي مذهبي تلاشي از جانب حكومت پهلوي ميباشد تا مشروعيت اسلامي را از پايههاي تشكيلاتي تاريخي در طبقؤ روحانيت جدا نمايد. امام خميني از تمام روحانيون دعوت نمودند كه برعليه تشكيل اين گروهكها متحد شوند و بويژه براي رهايي روستاها و شهرهايي كه مورد تهاجم اين توطئه حكومت قرار گرفتهاند، حضور داشته باشند.