بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید پنج روز بعد امام خميني يك حكم مذهبي صادر نمودند كه اشارات قاطعي داشتند. او استفتايي را دريافت نموده بود كه از ايشان در مورد مجوز شرعي مصرف قسمتهايي از ماليات مذهبي براي خانوادههاي زندانيان سياسي سوال شده بود. امام خميني پاسخ دادند كه مردم ميتوانند يك سوم از سهم امام را براي تامين زندگي خانوادههاي مسلمانان مبارزي كه زنداني يا كشته شدهاند مصرف نمايند. تاثير اين حكم در امور مالي اهميت داشت. در توضيح علت مجوز شرعي اين ماليات مخصوص مذهبي، يك تعبير انقلابي حقيقي از اصل ديگر اخلاقي شيعه است.در هر دو، هم در استفتأ و هم در خود حكم، الزام شرعي "امر به معروف و نهي از منكر" به عنوان اصل جواز شرعي براي فعاليتهاي بسيار بالاي سياسي كه نتيجهاش زنداني شدن يا اعدام مبارزان مسلمان بوده، ذكر شده است. در تعبير امام خميني از اين اصل اخلاقي ديگر، پيشرفت اقدامات سياسي با جهت دادن مبارزان برعليه حكومت غيرقانوني در مسووليت يك مرجع تقليد متعهد حفظ شده است. مكانيسم فقهي اين اختتام منطقي اجتناب ناپذير است. تحت ولايت امام خميني به عنوان يك مرجع تقليد برجسته، پيروانش به امر به معروف و نهي از منكر در قلمرو سياسي با جواز شرعي و فقهي كامل پرداختند. تفسير اين عبارات به اين معناست كه پيروان امام خميني با آن براساس تعليمات و عقيدؤ اسلامي و خط سير قانوني، در مفهوم عقيده و فقه شيعه به مبارزه فعالانؤ سياسي برعليه حكومت غيرقانوني بپردازند. دقيقاً توضيح اين تعليمات است كه موجب صدور جواز از سوي امام خميني در امور مالي ميشود كه از سهم امام براي خانوادؤ كساني كه در راه حق و در اطاعت از اين حكم فقهي، زنداني يا كشته شدهاند، مصرف گردد. قانوني بودن و ترتيب تعليماتي اين حكم ماوراي هرگونه مبارزؤ حقوقي است.اهميت اين تعبير انقلابي از اصل "امر به معروف و نهي از منكر" نميتواند بيش از حد تاكيد گردد با وجود و اقدام فعّالانؤ اين چنين مكانيسم تعليماتي ساده، تركيب همزمان بحث ولايت فقيه امام خميني به عنوان مجوز ايدئولوژيكي نهضت انقلابي تقريباً غير ضروري است. در اواخر سال 1971، امام خميني به نظر ميرسيد كه به ماندن در نجف با وجودي كه اغلب جمعيّت ايرانيان از عراق رانده شدهاند، تسليم شده است. در سخنراني كه در 23 دسامبر ايراد نمودند به دانشجويان طرفدارش خاطر نشان نمودند كه پيامبر اسلام حضرت محمّد(ص) زماني كه در مكه بودهاند، عقب نشينيهاي تاكتيكي داشتهاند و به مردم دستور ميدادند كه به مطالعاتشان ادامه دهند و به وسيلؤ رياضت به تزكيه و تهذيب نفس پرداخته و بيش از هر چيز ديگر در طلب حفظ اسلام باشند كه در مواقعي بسيار مهمتر از آموختن تعدادي كلمات و مفاهيم ساده ميباشد.از محتواي سخنراني امام خميني پيداست كه تعدادي از روحانيون ايراني بودند كه در عراق با ايشان تحصيل نموده و اكنون مشمول تبعيد ميشدند. او به آنها اطمينان داد كه به خواست خدا ما يكديگر را در اينجا ملاقات خواهيم كرد. حتي اگر من آخرين روزهاي عمرم را بگذرانم و نتوانم با شما باشم، شما باز هم با يكديگر اينجا خواهيد آمد. با هوشياري بلكه با لحني مسيح وار و جالب توجه، امام خميني به پيروانش اطمينان داد كه حكومتهاي متخاصم نميتوانند به حوزههاي علميه زور بگويند و اينكه مسلمانان، بويژه شيعيان از آنها دفاع خواهند نمود. در يك مراجعه محرمانه به ايشان اعلام نمود كه البته مهاجرت من به علت ملاحظات خاصي است كه ممكن است بسياري از مردم ندانند. اما ساير آقايان (علمأ) بايد بمانند و صحنؤ مبارزه را بلاتصدّي نگذارند. او بطور مشخص و دقيق آن ملاحظات خاص را بيان نكرد. امام خميني با اشاره به تكرار "پيروزي مستضعفان" سخنانش را به پايان رسانيد.او اظهار اميدواري كرد كه ايرانيان از بيش از يكصد هزار نفر پناهندگاني كه از عراق اخراج گرديدهاند، حمايت نمايند.اخراج بيشتر ايرانيان از عراق با بروز خصومت ميان حكومتهاي عراق و ايران در سال 1971 تشديد شد و اين امر باعث آسيب رساندن به رشد گروههاي متشكل تحت امر امام خميني در نجف گرديد: اگر چه انتقال بسياري از دانشجويان طرفدار امام از عراق به ايران بدون شك موجب توسعه و تحكيم نمايندگيهاي فعالش در داخل ايران شد.