اين تصوّر كه امام خميني از قبل تصميم به عزيمت به عراق براي براندازي شاه داشته است، اشتباه ميباشد.در نامهاي به آيتاللّه نجفي در تاريخ دسامبر 1964، به نظر ميرسد كه امام خميني تسليم سرنوشت خويش شده است: "هر آنچه كه خداوند متعال مقرر فرموده است. او از همه به مسائل آگاهتر است. من از خداوند متعال اجابت دعا و موفّقيّت را با داوري خودش طلب مينمايم."نهضت انقلابي خميني يك سير توسعؤ تدريجي داشت تا يك سير تصادفي. امام خميني به وقايع و حوادث معيّني پاسخهاي مناسب را ارائه ميكردند و در طيّ جريان جوابهايش يك نهضت انقلابي منحصر بفرد و بينظير بتدريج پديدار شد. در ابتدا مهمترين دشمني كه به نظر امام خميني، نيروهاي اسلامي بايد در مقابله با آن بسيج ميشدند، غرب بود؛ غربي كه مانند نياكانشان در زمان پيامبر يهوديان و مسيحيان برعليه مسلمين توطئه ميچيدند تا از گسترش اهداف عادلانؤ اسلام در مناطق چهارگانؤ كرؤ زمين جلوگيري به عمل آورند. شديدترين سمبل ستمگري غربيها حكومت اسرائيل است. با اتّحاد حدود يك ميليارد مسلمان، يهوديان قادر نخواهند بود كه در فلسطين حكومت نمايند. امام خميني براي مقابله با غرب به معرّفي دو سلاح مادّي و معنوي پرداختند. امام خميني در نوشتههاي خود فرقي بين شيعه و سنّي قائل نبودند. امام گرچه اصولاً در محدودؤ فقه شيعه عمل ميكردند، امّا با هرگونه تفرقه در بين مسلمين مخالف بودند. زبان او بهطور كلّي از لحن اسلامي برخوردار بود. چنانچه وقتي نوشتههايش به عربي ترجمه گرديدند، سنّيها نيز اهداف او را تشخيص دادند.با اين اتّحاد افتخارآميز همؤ مسلمانان بايد با داشتن انگيزؤ اسلام به عنوان عامل اصلي اتّحادشان برعليؤ دشمن مشتركشان بجنگند. در اينجا هدف اصلي اظهارات امام اعلام بُعد سياسي اسلام است و همزمان مبارزه برعليه كساني كه خواستار جدايي دين از سياست هستند. حقيقت اين است كه تبعيد امام از ايران به خاطر مبارزات سياسي ايشان بود. اين مساله قابل درك است كه مخالفت با استفاده از موارد سياسي اسلام از بعضي افكار روشنفكرانه و نظرات برخي روحانيون بيعلاقه به سياست برخاسته بود. با توجه به نامههاي پيامبر به شاهان و امپراطورهاي كشورهاي اطراف شبه جزيرؤ عربستان و دعوت از آنان براي پذيرش اسلام كه براي همه مشهود است، امام خميني بُعد ذاتي سياسي اسلام را براي مسلمين يادآوري كردند. اگر پيامبر اسلام پيام مذهبي را در قالب دستور كار سياسي قرار ميداد، پيروانش نيز بايد اينگونه باشند.امام خميني به مسيحيّت به عنوان ديني كه فقط به روابط شخصي فرد با خداوند توجّه دارد، اشاره كردند نبايد پنداشته شود كه اسلام هم مانند مسيحيّت فقط به روابط روحاني بين افراد و خداوند متعال توجّه دارد. اسلام براي زندگي و براي حكومت برنامه دارد. برعكس كليسا كه مكاني براي ستايش فردي جلالت و عظمت خدا ميباشد، مسجد محلّي است هم براي عبادت و هم براي سازماندهي نيروهاي نظامي براي نبرد، دقيقاً مانند زمان پيامبر.