برخلاف اين وضعيت بسيار نامناسب مردم، جشن تاجگذاري شاه بسيار مضحك بود. هزينههاي اين جشنها به زور سرنيزه از مردم بيچاره گرفته ميشد. ثانياً ورشكستگي بازار و تجّار متشخّص رو به ازدياد است كه امام خميني آن را به سلطؤ اسرائيل در امور اقتصادي نسبت دادند. ثالثاً سلطؤ اقتصادي و سياسي بيگانگان كه موجب ثروتمند شدن آنان و بدبختي ايران گرديده است. "وجود بازار سياه براي منافع بيگانگان بود و درحاليكه تجّار محلي خسارت ميديدند، سرمايهداران خارجي پيشرفت ميكردند. رابعاً بيم خطر نابودي اسلام وجود داشت. با نام اسلام، بزرگترين ضربهها برعليه قرآن مقدس و احكام الهي وارد ميشد. او مخصوصاً به تلاش براي تلفيق دستورات روحانيت شيعه در تشريفات حكومتي شاه حمله نمود.خامساً عدم وجود كوچكترين نشاني از دموكراسي در حكومت. شما در اعطاي آزادي بسيار نالايق ميباشيد. امام خميني اينگونه وانمود كرد كه "خائن ترسو است" ممنوعيت آزادي مطبوعات و ديكته كردن اينكه (چه چيز را ميتوانند چاپ نمايند و چه چيز را نميتوانند) به وسيلؤ سازمان به اصطلاح امنيت (ساواك) نشاني از عقب ماندگي و ارتجاع ميدانست. امام خميني نامهاش را خطاب به نخست وزير با يك اولتيماتوم و اتمام حجّت صريح و روشن به پايان رسانيد: "از خشم خداوند بترس! از غضب مردم برحذر باش. با عنوان نمودن مذهب مترقّي در احكام الهي مداخله مكن. به نام قرآن، احكام اسلامي را در مخاطره مينداز. اينطور با خشونت با طلّاب علوم ديني، اين خدمتگزاران مردم و فرهنگشان با ناميدن آنها به عنوان سربازاني غيرمفيد رفتار مكن و نهايتاً علماي اين امّت را وادار مكن كه راهشان را از تو جدا نمايند." همچنانكه حركت انقلابي امام خميني شكل ميگرفت و جهت مييافت، او با مسائل مالي مواجه ميشد. زماني در طول سال 1967 از امام خميني استفتأ ميشد كه آيا علمايي كه از طرف ايشان مامور جمع آوري مالياتهاي مذهبي بودند و در عين حال از حكومت پهلوي حمايت ميكردند هنوز آن مسووليت را بايد عهدهدار باشند؟ فتواي امام خميني اين بود "آنهايي كه حكومت طاغوتي را قبول نمودهاند و اكنون هم قبول دارند و همچنان برخلاف قوانين الهي عمل مينمايند، اگر از اينجانب هم حكمي مبني بر جمع آوري مالياتهاي مذهبي دارند، از اين پس حكمشان لغو ميشود. مومنين حق ندارند مالياتهاي مذهبي (سهم امام) عليه اسلام را به آنان بپردازند. انشأاللّه خداوند ما را درمقابل شرارتهاي خودمان محافظت فرمايد. امام خميني همچنين اعلان جنگ اقتصادي برعليه اسرائيل نمودند. ايشان تاكيد كردند كه هرگونه كمك به اسرائيل چه به شكل فروش اسلحه و مهمّات باشد يا فروش نفت حرام و مخالف با احكام اسلام است. هرگونه ارتباط با اسرائيل و عمّالش چه تجاري باشد يا سياسي حرام و مخالف با احكام اسلام است.