6ـ لحظات نااميدي (1969): - شکل گیری نهضت امام خمینی (س) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شکل گیری نهضت امام خمینی (س) - نسخه متنی

حمید داباشی؛ مترجم: سید رضا میرموسایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


امام خميني به همان اندازه كه نگران اتّحاد نيروهاي خارج از ايران بود به همان اندازه هم به استحكام پايگاههاي درون كشور مي‏انديشيد. به اين منظور او عناصر تشكيل دهندؤ قبلي انقلابي را ابقأ نموده و با روحانيوني كه به او ملحق نشده بودند به مخالفت برخاسته و سرانجام اعضاي جديدي را ازميان روحانيون جوان در جهت اهدافش انتخاب كرد. در نامه‏اي به مطهري دستوراتي را در جهت هوشيار نگهداشتن نيروهاي داخلي با توجه خاص به دانشجويان قم صادر نمودند.

امام خميني اظهار اميدواري نمودند كه در آينده روحانيت به وحدت خواهند رسيد. علمأ به خواست خدا به اندازؤ كافي متنبّه شده و راهشان را عوض كرده‏اند. اميدوارم كه مردم به اين مساله توجه نمايند و اختلافات و چند دسته‏گيها يا كلاً از بين رفته يا فروكش نمايد.

در نامؤ ديگري كه امام به حجت‏الاسلام سعيدي در تاريخ 5 نوامبر بصورت سرّي فرستادند، اشاره به شبكه‏هاي تبليغاتي گسترده در مساجد نمودند. امام خميني درمورد مساجد به آقاي سعيدي نوشتند: "من از قبل اطّلاع يافته‏ام؛ گزارش شده است كه كساني براي مسجد سيد عزيزاللّه معيّن شده‏اند. امّا من از موثّق بودن گزارش مطمئن نيستم. نكته اين است كه با وجود اين، نبايد مقابله به سادگي ترك شود." حجت‏الاسلام سعيدي دريافت كنندؤ نامه در سال 1970 به وسيلؤ پليس شاه به قتل رسيد كه نشان‏دهندؤ حركات زيرزميني بود كه از اوائل سال 1968 در مساجد محلي براي حمايت از امام خميني سازمان يافته بود. در همان نامه، امام خميني با اختلافات زياد بين پيروانش مخالفت نمودند: "من نمي‏دانم با اين افراط گرايي در آنها و اين سستي ما، عاقبت چه خواهد شد؟"

او از "اختلاف در خانه" شكايت داشت. منظورش در حوزؤ علميؤ قم بود. او فرصتهاي تاريخي از دست رفته را به آقاي سعيدي خاطرنشان نمودند: نياكان بسيار صالح و متّقي ما كه رحمت خدا بر آنان باد يك فرصت طلايي را در زماني كه رضا شاه شرور مملكت را ترك نمود، از دست دادند. فرصتهاي بسيار ديگري هم بودند كه از دست رفتند تا اينكه اين بدبختيهاي كنوني ظاهر شدند. تا زماني كه اين شجرؤ خبيثه باقي است، اميدي نيست.

6ـ لحظات نااميدي (1969):

لحن منفي در صداي خميني تا سال 1969 ادامه يافت. تقريباً يك سال بعد، او به يكي از پيروان فداكارش نوشت: "من روزهاي آخر عمرم را مي‏گذرانم و هنوز مع‏الاسف نتوانسته‏ام براي اسلام عزيز و مسلمين كاري انجام دهم."

امام در نامه‏اي ديگر قبول كرد كه "روح نااميدي و تسليم كه به وسيلؤ استعمارگران در مردم و حتي در رهبران اسلامي تزريق شده است، آنان را از انجام هرگونه اقدامي بازداشته است. با نااميدي از بالا بودن سنّش امام خميني به نسل جوان اميد بسته بود كه هدف او را دنبال نمايند".

/ 25