تاریخ و مسایل ایران شناسی روسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تاریخ و مسایل ایران شناسی روسی - نسخه متنی

سوتلانا روندی فدایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تاريخ و مسايل ايران‎شناسي روسي

سوتلانا روندي فدايي

بيش از دويست سال است در روسيه حرفه‎اي وجود دارد كه علاقه صادقانه به ايران اساس آن را تشكيل مي‎دهد. در چارچوب ايران‎شناسي روسي دانشمندان برجسته‎اي به وجود آمده‎اند كه اسامي آنها مدتهاست كه براي تمام علم شرق‎شناسي جهاني اهميت فراواني پيدا كرده‎اند. از جمله مي‎توان به ژوكوفسكي، ميللر، بارتولد، برتلس، زاخودر و ديگران اشاره كرد. طي دو قرن اخير زبان‎شناسان، تاريخدانان، اقتصاددانان، جامعه‎شناسان، قوم‎شناسان و سياست‎شناسان روس مشغول مطالعه جامعه ايراني بودند. در سال 2000 بخش ايران انستيتوي شرق‎شناسي آكادمي علوم روسيه تدوين مجموعه مقالات "ايران‎شناسي و ايران‎شناسان" را كه به ياد ن. كوزنتسوا و ي. دوروشنكو، ايران‎شناسان فقيد اين بخش اختصاص دارد، به پايان مي‎رساند. اوايل سال 2000 سفارت جمهوري اسلامي ايران به بخش ايران انستيتوي شرق‎شناسي پيشنهاد كرد كتابي درباره تاريخ و مسايل ايران‎شناسي روسي به زبانهاي روسي و فارسي تهيه كند. به منظور اجراي اين طرحهاي مشترك در 29 مه سال 2000 كنفرانس علمي ايران‎شناسان مسكو كه ايران را از جهات مختلف و در دوران تاريخي مختلف مطالعه مي‎كنند، برگزار شد. ميهمانان ايراني، از جمله آقاي مهدي صفري سفير جمهوري اسلامي ايران در مسكو، آقاي جوكار مشاور فرهنگي سفارت، ايران‎شناسان برجسته، رؤساي انستيتوي شرق‎شناسي آكادمي علوم روسيه و ميهمانان ديگر در اين جلسه حضور داشتند. ا. يگورين، معاون مدير انستيتوي شرق‎شناسي اين كنفرانس را افتتاح كرد.

گزارش اصلي كنفرانس توسط خانم ل. م. كولاگينا ارائه شد. عنوان اين گزارش "استقرار و توسعه ايران‎شناسي روسي. مطالعه تاريخ ايران در روسيه" بود. وي گفت كه ايران‎شناسي يكي از توسعه يافته‎ترين شاخه‎هاي شرق‎شناسي مي‎باشد. مطالعه ايران در روسيه از مدتها پيش شروع شد و مناسبات طولاني بازرگاني، ديپلماتيك و فرهنگي بين دو كشور موجب آغاز اين كار شد. سنت‌پطرزبورگ، مسكو، قازان و شهرهاي ديگر، بزرگ‎ترين مراكز ايران‎شناسي بودند. در روسيه ايران‎شناسان به موفقيتهاي زيادي دست يافتند. در اين ميان مي‎توان به دانشمندان بزرگي چون و. بارتولد، ب. ميللر، آ. كريمسكي، ا. روماسكويچ، ك. اينوسترانتسف، و. ژوكوفسكي و ديگران اشاره كرد. انقلاب اكتبر سرآغاز مرحله جديدي در توسعه شرق‎شناسي و ايران‎شناسي شد. در سالهاي 1930-1920 انستيتوها و سازمانهاي زيادي تأسيس شدند كه به مطالعه مسايل شرق پرداخته و كادرهاي محققان عملي و علمي در عرصه شرق‎شناسي را تربيت كردند.

علاوه بر آن، شرق‎شناسان به مطالعه مسايل معاصر مبادرت ورزيدند. آثار متعدد آن زمان بيشتر حالت اجتماعي داشتند تا علمي ولي اين آثار نيز براي توسعه ايران‎شناسي اهميت فراواني داشتند (از جمله آثار م. پ. پاولويچ، س. ايرانسكي، آ. سلطان‎زاده، و. گوركو-كرياژين، ايران‎دوست، و. تاردوف و ديگران). در سال 1950 انستيتوي شرق‎شناسي بازسازي شده و از لنينگراد به مسكو منتقل شد. در سال 1956 در اين انستيتو بخش ايران تحت رياست پروفسور ب. ن. زاخودر، دانشمند معروف، به وجود آمد. در اين بخش گروه كثيري از ايران‎شناساني كار مي‎كنند كه آثاري در موضوعات مختلف تاريخ نوين ايران تأليف كردند (ي. دوروشنكو، ن. كوزنتسوا، آ. آراباجيان، ن. ممدوا، ل. كولاگينا، س. علي‎اف، و. كلياشتورينا، و. تسوكانوف و ديگران). آثار فراوان علمي و كاربردي در مورد مسايل معاصر ايران كه توسط اين دانشمندان نگاشته شد، براي تجزيه و تحليل همه‎جانبه رويدادهاي اخير ايران بسيار مساعد است. بخش ايران در انستيتوي شرق‎شناسي كنفرانسهاي ساليانه‎اي به مناسبت سالگرد انقلاب ايراني سالهاي 1979-1978 برگزار مي‎كند. مطالب اين كنفرانسها در مجموعه‎هاي علمي منتشر مي‎شود. مواد علمي زيادي جمع‎آوري شده است و آرشيوها و منابع مختلف در دسترس مردم قرار گرفتند و تماسها ميان دانشمندان روس و ايراني توسعه يافتند. اين امر، ضمانت موفقيتهاي حتمي آينده در ايران‎شناسي روسي به حساب مي‎آيد.

س. علي‎اف در مقاله "مسايل و اهداف ايران‎شناسي روسي" مسايل ايران‎شناسي روسي را در چارچوب شرايط ژئوپلتيكي بررسي كرد و به ضرورت اجراي طرحهاي مشترك با طرف ايراني در زمينه مطالعه برخي جوانب تاريخ ايران اشاره نمود. اين امر به خصوص در مورد مراحل كليدي تاريخ كه اسناد مربوط به آنها به تدريج علني مي‎شوند و از آرشيوها در آمده و در دسترس دانشمندان قرار مي‎گيرند، صحت دارد.

ا. اي. ژيگالينا در مقاله‎اي تحت عنوان "مسايل قومي و اجتماعي ايران و مطالعه اين مسايل در روسيه" مراحل اساسي پژوهشها در اين زمينه در چارچوب ايران‎شناسي روسي را منعكس كرد. وي به خصوص به سهم دانشمندان سنت‌پطرزبورگ و مسكو توجه خاصي نمود. جهتگيري علمي مذكور در آثار و. و. تروبتسكوي اولويت داشت چرا كه او عمدتاً به مسايل اجتماعي و اقتصادي كوچ‎نشينان ايراني و اقوامي كه به وسيله مرزهاي دولتي چند قسمت شدند توجه مي‎كرد و مسايل قومي ايراني را تحت تأثير اصلاحات سالهاي 1970-1960 و انقلاب ايراني سالهاي 1979-1978 در نظر مي‎گرفت. چند مقاله تروبتسكوي به تحليل وضعيت قومي در جمهوري اسلامي ايران اختصاص دارد. با وجود وفات زودرس اين دانشمند برجسته، كاركنان انستيتوي شرق‎شناسي آكادمي علوم روسيه سنتهاي پژوهش مسايل قومي و اجتماعي جامعه ايراني را كه او پي‎ريزي كرد، توسعه مي‎دهند.

در مقاله ژ. ب. لوگاشوا تحت عنوان "مطالعات دانشمندان روس در زمينه قوم‎شناسي" آمده است كه پژوهشگران روس از سالهاي 40-30 قرن نوزدهم ميلادي به جمع‎آوري مواد علمي درباره قوم‎شناسي ايران پرداختند. اي. ن. برزين يكي از اولين پژوهشگران اقوام ايران بود. كتاب وي تحت عنوان "سفر به شمال ايران" (سال 1852) تا به حال منبع ارزنده‎اي در زمينه قوم‎شناسي ايراني محسوب مي‎شود. پ. اي. اوگورودنيكوف، اي. ك. اينوسترانتسف، و. ژوكوفسكي، ا. روماسكويچ، يو. مار و س. مار و و. بارتولس در شرق‎شناسي روسي و به خصوص در مطالعه فرهنگ مادي و فرهنگي اقوام ايران سهم قابل توجهي ايفا كردند. در سالهاي 1980-1960 در انستيتوي قوم‎شناسي آكادمي علوم شوروي پژوهشهاي زيادي در زمينه قوم‎شناسي ايراني به عمل آمدند. اين كار در رابطه با انتشار يك سري كتابهاي "اقوام جهان" و "كشورها و اقوام" انجام گرفت. در سالهاي 1980 مطالعه فرهنگ اعياد تقويمي ملتهاي آسياي مركزي خارجي شروع شد. كلكسيون ممتاز آثار مربوط به قوم‎شناسي ايراني طي بيش از 150 سال توسط ايران‎شناسان روس جمع‎آوري شده است و اكنون در موزه انسان‎شناسي و قوم‎شناسي به نام پطر كبير در سنت‌پطرزبورگ نگهداري مي‎شود.

در مقاله خانم ن. م. ممدوا تحت عنوان "مطالعه مسايل اجتماعي-سياسي ايران و جامعه ايراني" آمده است كه پژوهش ساختار سياسي و زندگي اجتماعي ايران با ماهيت قدرت دولتي روسيه ارتباط داشت. تا انقلاب سال 1917 مسايل زبان، فرهنگ و امور نظامي و اقتصادي بيشتر مورد توجه پژوهشگران بودند. اما با تشكيل دولت ايدئولوژيكي در روسيه، مسايل نظام سياسي و دولتي، جهتگيري سياسي، ساختار طبقاتي و جنبشهاي اجتماعي و تحليل اين مسايل از زاويه ديد طبقاتي در مقام اول قرار گرفتند و نقش اقشاري بررسي مي‎شد كه از نظر ماركسيسم مي‎توانستند نيروي محركه تغييرات انقلابي شوند. تمام زندگي رنگارنگ اجتماعي و سياسي از نظر نظريه ماركسيستي تعويض نظامهاي اجتماعي در نظر گرفته مي‎شد. به همين دليل عناصر ارتجاعي كه مخصوص نظامهاي ماقبل سرمايه‎داري هستند، تشخيص داده مي‎شدند ولي هر چيزي كه دالّ بر توسعه سرمايه‎داري بود همزمان مورد انتقاد شديد قرار مي‎گرفت. همه اقشار جامعه از قبل به اقشار مثبت و منفي، به تناسب خصلت طبقاتي خود تقسيم مي‎شدند ولي نقش واقعي آنها در روندهاي اجتماعي و سياسي و برداشت آنها از منافع ملي در شرايط مشخص تاريخي در نظر گرفته نمي‎شد.

موقعي كه در جمهوري نوظهور شوروي بر صدور انقلاب تأكيد شد، سطح توسعه اجتماعي-سياسي و اقتصادي ايران مبالغه مي‎شد و ويژگي‎هاي شكلگيري طبقه كارگر ناديده گرفته مي‎شد و سطح خودآگاهي طبقاتي كارگران بالاتر از واقعيت نشان داده مي‎شد. خانم ممدوا خاطرنشان ساخت كه مباحثات علمي درباره سطح توسعه اقتصادي و سياسي ايران گاهي اوقات به تصفيه‎هاي سياسي شديد ايران‎شناسان (و. اوستروف، ا. سلطان‎زاده، و. ماي و ديگران) منجر مي‎شد. با اين حال با وجود يك نوع غرض ايدئولوژيكي و شايد حتي به بركت آن، توجه ايران‎شناسي شوروي و روسي به مسايل اجتماعي و سياسي اجازه داد مسايلي بررسي شوند كه در ايران‎شناسي جهاني مورد توجه قرار نمي‎گرفتند. همچنين تعبير اين مسايل در ايران‎شناسي شوروي با كشورهاي ديگر تفاوت داشت.

خانم ممدوا در پايان مقاله خود گفت كه ايران‎شناسي روسي با وجود جدا شدن برخي جهتگيري‎هاي پژوهشي كه قبلاً در مراكز ايران‎شناسي جمهوري‎ها توسعه مي‎يافتند، قادر است به تغييرات در اوضاع سياسي ايران و به دست آمدن اسناد آرشيوي جديد و نيز پيدايش تكنولوژي‎هاي اطلاعاتي جديد و به خصوص شبكه جهاني اينترنت، پاسخ مناسبي بدهد. ايران‎شناسان روس بر خلاف ايران‎شناسان غربي مي‎توانند نشريات نه تنها به زبان فارسي و زبانهاي اروپايي بلكه به زبان روسي را مورد استفاده قرار دهند. مقايسه آثار ايران‎شناسان روس و غربي دال بر مرغوب بودن آثار دانشمندان روس است. با اين حال، يك سري مسايل اجتماعي-سياسي (به خصوص در رابطه با جمهوري اسلامي ايران) در ايران‎شناسي ما كمتر مورد توجه و مطالعه قرار گرفته‎اند. در اين رابطه مي‎توان به مسأله جمعيت و سياست جمعيتي جمهوري اسلامي ايران اشاره كرد. برخي از جنبه‎هاي اين مسأله در كتاب ن. ممدوا تحت عنوان "كارفرمايي شهري در ايران" (مسايل افزايش جمعيت شهرها و اشتغال) و در مقاله زاون آراباجيان "تهران (برخي ويژگي‎هاي اين شهر قبل و بعد از انقلاب 1979-1978)" (در كتاب "شهرهاي شرقي. حافظان سنتها و تسريع كننده‎هاي تغييرات" (سال 1990) مورد توجه قرار گرفتند. مطالعات در زمينه سياست اجتماعي و موقعيت جامعه، روابط كاري، قوانين كار و وضعيت بهداشت و آموزش صورت نمي‎گيرد. موضوع آينده‎داري چون موقعيت زنان در جمهوري اسلامي ايران تقريباً مورد توجه قرار نمي‎گيرد. شكي نيست كه انعكاس اين مسايل اجتماعي-سياسي كه در ايران با معيارهاي متفاوت با غرب تعبير مي‎شوند، نه تنها به علاقه ايران‎شناسان روس بلكه به امكان اجراي نظرسنجي‎ها، آشنايي با موقعيت مردم ايران و استفاده از مطالعات محققان ايراني در اين زمينه (چنانچه چنين مطالعاتي انجام گرفته باشند) بستگي دارد.

در مقاله خانم س. م. روندي فدايي تحت عنوان "مسايل سياست خارجي ايران در آثار دانشمندان روس" آمده بود كه مطالعه مسايل سياست خارجي هميشه نزد ايران‎شناسان اولويت داشت. مراجعه محققان به مسايل روابط ايران يا كشورهاي اروپايي و مبارزه قدرتهاي اروپايي بر سر ايران، از يك سري علل و دلايل ناشي بود كه از آن جمله مي‎توان از اهميت اين عامل براي موجوديت سياسي ايران به عنوان دولت مستقل نام برد. انتشار مواد آرشيوي هميشه مورد توجه خاصي قرار مي‎گرفت، از جمله "مناسبات بين‎المللي در عصر امپرياليسم"، "سياست خارجي روسيه قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم" و مطالب متعدد ديگر. بنيادهاي آرشيوي متعدد روسيه در زمينه سياست خارجي دولت روسيه طي صدها سال اخير به محققان مواد ارزنده‎اي در باره روابط بين‎المللي داده است. در اين مقاله فهرست آثار در مورد تاريخچه مناسبات بين‎المللي و مبارزه قدرتهاي اروپايي بر سر ايران كه توسط ن. بوبينين تدوين شد، آورده شد. همچنين اشاره‎اي به آثار زوننشترال-پيسكورسكي، پاولويچ، سلطان‎زاده، شيتوف، گوركو-كرياژين، پوپوف، تيموفيف، بوشف، والينسكي، تيخونوا، بالايان، عبد‎الله‎اف، روژكوا، ايونيسي، آراباجيان، اورلوف، باشقيروف، كولاگينا، ساژين، ي. دونايف، اي. فئودوروا، و. اوشاكوف و ديگران به عمل آمد.

در مقاله اي. فئودوروا تحت عنوان "مطالعه روابط ايران و ايالات متحده" اشاره شد كه روابط آمريكايي‎ايراني بعد از انقلاب سال 1979-1978 در آثار س.‎ آقايف "انقلاب ايراني، ايالات متحده و امنيت بين‎المللي"، ا. رزنيكوف "ايران: سقوط رژيم شاه"، و. كرمنيوك "مبارزه واشنگتن بر عليه انقلاب در ايران"، ر. و. بوريسوف "بحران خاور ميانه و سياست" و نيز در مجموعه مقالات "انقلاب ايراني" كه توسط بخش ايران تدوين شد، مورد توجه قرار گرفتند. در اين رابطه به نزديكي ديدگاه‎هاي ايران‎شناسان مذكور به ديدگاه محققان آمريكايي (ن. كدي، ر. رمضاني و ف. هاليدي) اشاره شد. آنها براي عنصر ناسيوناليستي در انقلاب سالهاي 1979-1978 اهميت زيادي قايل شدند و اظهار عقيده كردند كه اين ناسيوناليسم بر تلفيق احساسات مذهبي و ملي ايرانيان استوار است. علاوه بر آن ارتباط نزديك بين اوضاع داخلي ايران و توسعه مناسبات ايراني-آمريكايي مورد توجه قرار گرفت.

در سخنان ا. ز. آراباجيان تحت عنوان "درباره مراحل نخست پژوهش اقتصاد ايران در روسيه شوروي و اتحاد شوروي (سالهاي 1956-1920)" گفته شد كه مطالعه مسايل اقتصادي ايران از همان سالهاي اول برقراري حكومت شوروي مورد توجه ايران‎شناسان روس قرار گرفت. بعداً در اتحاد شوروي اين مطالعات ادامه يافت. به عنوان مثال مي‎توان به انتشار كتاب جامع "ايران، موقعيت اقتصادي و تجارت خارجي آن" به قلم ن. بوبينين در سال 1923 در تفليس اشاره كرد. در حقيقت امر، كتاب مذكور سر آغاز مطالعه منظم مسايل اقتصادي ايران در دهساله‎هاي بعدي شد. در مجموع، محتواي اين مطالعات را مي‎توان چنين فرمولبندي كرد: راهكارهاي برطرف كردن عقبماندگي اقتصادي ايران و از بين بردن ساختار استعماري اقتصاد آن و توسعه مستمر مبناي ملي بازتوليد محصول اجتماعي. در اين مقاله تحليل و توصيف مختصر آثار پژوهشي اوليه در مورد اقتصاد ايران ارائه شده است.

موضوع مقاله و. پ. تسوكانوف، "ايران‎شناسي اقتصادي در مرحله سالهاي 1990-1960" بود. گزارشگر اطلاع داد كه بعد از سقوط رژيم سلطنتي ايران‎شناسان با علاقه زيادي به مطالعه تحولات در نظريه توسعه اقتصادي ايران از "اقتصاد توحيدي" تا مفهوم وسيع‎تر "اقتصاد اسلامي"، مراحل سياست اقتصادي دولت اسلامي بعد از انقلاب و نتايج اجراي نظريه اسلامي توسعه اقتصاد ايران در زمينه توان اقتصادي كشور (با توجه به عوامل داخلي و خارجي) پرداختند. دگرگون‎سازي در اتحاد شوروي و "انقلاب اسلامي" موجب تغييرات دوگانه در مطالعه اقتصاد ايران شد. اولاً، واقعيت اقتصادي ايران به صورت جامع در نظر گرفته شد. ثانياً، به جاي تحليل بر اساس نظريه نظامهاي اجتماعي، برخورد "تمدني" به كار گرفته شد. نويسنده اين مقاله در ميان اقتصاددانان نظريه‎پرداز از ا. آراباجيان، ا. دومين، ن. ممدوا، شمس‎الدين بديع، و. تسوكانوف، او. شريپوف، د. روژدستونسكايا و ديگران نام برد. وي افزود كه اكثريت اقتصاددانان، تاريخدانان و سياستداناني كه در بخش ايراني انستيتوي شرق‎شناسي آكادمي علوم كار مي‎كنند، به تجزيه و تحليل موجبات اقتصادي "انقلاب اسلامي" در ايران، ويژگي‎هاي فعاليت اقتصاد ايران در زمان جنگ ايران و عراق ، در زمان اجراي سياست تعديل اقتصاد تحت رياست هاشمي رفسنجاني رئيس جمهور وقت، و در مرحله رياست جمهوري آقاي خاتمي مبادرت ورزيدند.

مقاله خانم و. ب. كلياشتورينا به آثار ا. برتلس، عضو وابسته آكادمي علوم اتحاد شوروي، در زمينه مطالعه ادبيات كلاسيك فارسي اختصاص داشت. آثار برتلس، هسته مركزي ايران‎شناسي شوروي سالهاي 1960-1930 بود. گزارشگر در باره بيوگرافي برتلس و ميراث علمي او صحبت كرد. برتلس يكي از دانشمنداني است كه در زمينه زبان، فلسفه، فرهنگ و ادبيات ايران در دوران باستان، قرون وسطي و جديد دانش عميقي دارند. ميراث او شامل 4 جلد 500 صفحه‎اي آثار منتخب است. جلد اول شامل توصيف آثار ادبي دوران باستان از زمان زرتشتي تا قرن دهم ميلادي است. جلد دوم به اشعار نظام و فضولي به زبان فارسي (قرن 12) اختصاص دارد. موضوع جلد سوم، تصوف و ادبيات صوفي است. در جلد چهارم آثاري در مورد آثار ادبي قرون 16-14 به زبان فارسي، آثار عليشير نوايي و جامي و نقش اين شعراء، و نيز در باره شكلگيري فرهنگ و ادبيات اقوامي كه در سرزمين آذربايجان، تاجيكستان و ازبكستان زندگي مي‎كردند، گنجانده شده است. آثار علمي برتلس، به خصوص در مورد تصوف، اكنون براي درك راههاي توسعه فرهنگ و ادبيات معاصر فارسي بسيار مهم هستند.

مقاله خانم م. ل. ريسنر به موضوع "ورا بوريسونا نيكيتينا (1993-1922) به طيف علائق علمي و تدريس تاريخ ادبيات ايران" اختصاص داشت. در اين مقاله منطق داخلي ارتباط بين علائق پژوهشي و. نيكيتينا و مسايل تدريس تاريخ ادبيات ايران مورد توجه قرار گرفت. م. ريسنر بيوگرافي مختصر استاد مورد علاقه خود را ارائه داد و آثار و تكامل علمي او را تشريح كرد. خانم ريسنر در خاتمه از كار خود با آرشيو نيكيتينا تعريف كرد كه در آن قسمتهاي بزرگ يك اثر تمام نشده كشف شد. اين مقاله به ياد و خاطره استاد بزرگ اختصاص داشت و فهرست كامل آثار و. ب. نيكيتينا به آن اضافه شد.

در مقاله ن. و. سازونوا "موزه دولتي شرق و مطالعه فرهنگ ايران" اطلاع داده شد كه در سال 1918 طي مصوبه هيأت سراسري امور موزه‎ها و حفاظت از آثار هنري و تاريخي در مسكو موزه "Ars Asiatica" تأسيس شد. اين تنها موزه‎اي است كه تماماً به كشورهاي شرق گرايش دارد و هدف اصلي آن، جلب كلكسيونهاي ارزنده، ترتيب دادن نمايشگاهها و انجام كارهاي علمي است. در سالهاي اول فعاليت اين موزه در چارچوب آن كلكسيونهاي ك. ف. نكراسوف (1918)، و. گ. تاردوف (1927)، سركنسول سابق شوروي در اصفهان، جمع‎آوري شدند. اين دو كلكسيون بزرگ، مبناي مجموعه آثار ايراني در اين موزه را تشكيل دادند. در سالهاي بعد تعداد اشياي ايراني در موزه افزايش قابل توجهي يافت. يكي از جهات مهم فعاليت موزه شرق، اعزام هيأتهاي باستان‎شناسان به آسياي ميانه براي مطالعه فرهنگ و هنر ايران بود. نتايج اين سفرهاي علمي و كاوشهاي باستانشناسان در نمايشگاهها و آثار علمي محققان زيادي منعكس شد. مؤلف اين مقاله به آثاري مانند "هنر نقاشي در ايران" نوشته ب. پ. دنيكه (1938)، ترجمه ب. ن. زاخودر از نسخه خطي فارسي "رساله قاضي احمد در باره پيدايش قلم و اختراع كتابت" و تفسير آن (1947) و آلبوم رنگي "هنر ايران در موزه اقوام شرق" (1975) اشاره كرد. در سال 1974 كتاب "هنر كشورهاي عربي و ايران در قرنهاي 17-7" نوشته ب. و. ويمارن به چاپ رسيد كه اين كتاب مورد قدرداني محققان شوروي و خارجي قرار گرفت. در سالهاي 1990-1980 اي. آلكسيف و ن. و. سازونوا به پژوهشهاي اساسي كلكسيونهاي اشياي هنري ايران پرداختند. گزارشگر اظهار تأسف كرد كه كتاب مونوگرافي "نوشتارهاي فارسي بر روي اشياي كاربردي تزيين شده عصر جديد" (اين كتاب اوايل سالهاي 1990 نوشته و تكميل شد) هنوز منتشر نشده است. ن. و. سازونوا عمدتاً آثار فرهنگ مادي دوران صفويه را مطالعه مي‎كند. وي گفت كه در حال حاضر روي يك كتاب جامع تحت عنوان "دنياي پارچه‎هاي صفوي. تحليل و مسايل انتساب" كار مي‎كند.

مقاله م.س.كامنوا به مطالعه زبان فارسي در روسيه اختصاص داشت. در اين مقاله تاريخچه تدريس زبان فارسي و نوشتن كتب درسي اين زمان همراه با توصيف مكاتب مختلف تدريس زبان فارسي در روسيه ارائه شد.

يوري روبينچيك در مقاله "فعاليت علمي و تدريسي ل. س. پيسيكوف (1978-1915) بيوگرافي مفصل اين دانشمند را آورد (ل. س. پيسيكوف در دسامبر سال 1915 در شهر قوقند به دنيا آمد. انستيتوي تربيت معلم را تمام كرد و سپس به فعاليت خود در انستيتوي شرق‎شناسي پرداخت. از آنجا كه پدرش در نمايندگي بازرگاني در ايران كار مي‎كرد، پيسيكوف به زبان فارسي تسلط كامل داشت. وي در سال 1947 از تز فوق‎ليسانس "تجربه توصيف صوتي و دستوري گويش عاميانه تهران" دفاع كرد). آثار اساسي پيسيكوف با نيازهاي عملي مطالعه زبان معاصر فارسي ارتباط ناگسستني دارند. مهمترين آثار وي كه در حال حاضر توسط محققان و استادان زبان فارسي به كار گرفته مي‎شوند، عبارت‎اند از:

1) مسايل صرف و نحو زبان فارسي؛

2) لهجه تهراني؛

3)

شرح واژه‎سازي زبان فارسي



و


4)

واژه‎شناسي زبان معاصر فارسي.

پيسيكوف همچنين نويسنده و ويراستار فرهنگهاي لغت و كتابهاي درسي زبان فارسي بود. يو. روبينچيك به

تحليل و توصيف آثار مذكور پرداخت. يكي از ويژگي‎هاي بارز اين آثار، آگاهي عميق به موضوعات مورد پژوهش و جستجوي جوابهاي غيرعادي به سئوالات پژوهشي بود. پيسيكوف از استعداد دانشمند و استاد برخوردار بود. فعاليت تدريسي در زندگي و كار او جايگاه مهمي داشت.

در گزارش س. ا. طالبوا "مطالعه تركيبات كوپولاتيو كلمات در ايران‎شناسي روسي" تأكيد شد كه اين موضوع هيچ وقت مورد مطالعات و تحقيقات علمي خاصي قرار نگرفته است. فقط پيسيكوف براي اولين بار مسأله تشخيص اين گونه كلمات را مطرح كرد. اما اين موضوع هنوز خوب و كامل مطالعه نشده است.

م. ر. آرونوا در مقاله پيرامون پژوهشهاي "مرزي" ايراني-افغاني خاطرنشان ساخت كه محققان روس هميشه به مطالعه تاريخ مناطق جداگانه از جمله مناطق هممرز با ايران معاصر توجه زيادي داشته‎اند. در اين ميان بخشي از خراسان شرقي، از جمله هرات كه از ديرباز جزو دولتهاي مختلف بوده است، جايگاه خاصي دارد. مراكز آنها نه فقط در ايران بلكه در آسياي ميانه، افغانستان و در زمان حكومت تيموريان هرات، در خود شهر هرات قرار داشت. پژوهش تاريخ، جغرافيا، اقتصاد و فرهنگ هرات طي دهها سال در روسيه صورت مي‎گيرد. اين فعاليت چند جهتگيري دارد كه يكي از آنها منبع‎شناسي است. محققان و پژوهشگران روسي منابع فارسي و عربي مربوط به هرات را مورد مطالعه دقيق قرار دادند. در اين ميان آثار متعلق به اي. پتروشفسكي، آ. ن. بولديرف، ن. ن. تومانويچ و م. وارانتس از اهميت خاصي برخوردار است. اين دانشمندان روس افزون بر آثار در زمينه منبع‎شناسي پژوهشهاي جداگانه‎اي تدوين كرده‎اند. مطالب درباره هرات در پژوهشهاي مربوط به ايران، آسياي ميانه و افغانستان نيز وجود دارد. و. بارتولد، اي. پتروشفسكي، آ. بلينيتسكي، اي. م. ريسنر، ن. ميكلوخو-ماكلاي، و. ماسون، و. رومادين، آ. ن. بولديرف، م. ر. آرونوا و ك. ز. آشافيان منابع ايراني مربوط به هرات را مورد پژوهش قرار دادند. تحولات در هرات و پيرامون آن در قرن 19 توسط پ. بوشني و گ. احمدجانوف مطالعه شده است. مسايل هرات معاصر در تز فوق‎ليسانس او. و. كولاكوا بررسي شده است. گزارشگر به علت محدود بودن زمان سخنراني فرصت نداشت به تاريخ‎نگاري هرات و به مسايل مهمي چون اولين ذكر هرات در اوايل قرون وسطي، آثار تاريخي و معماري هرات و نقش ايران‎شناسان روسي در مطالعه هرات به عنوان مركز ادبيات و هنر، از جمله مينياتور و خطاطي منحصر به فرد هراتي بپردازد. وي اظهار تأسف كرد كه كمبود وقت اجازه نداد سهم اقتصاددانان روس در مطالعه مسايل اجتماعي و اقتصادي منطقه درست بررسي شود. وي اظهار اميدواري كرد كه اين مسايل مهم توسط كارشناسان روس مورد تحليل و بررسي قرار گيرند.

در مقاله ل. ز. سلامت‎شاهوا تحت عنوان "در باره آثار آ. ي. برتلس" خاطرنشان شد كه در نيمه دوم قرن نوزدهم در روسيه مطالعه گسترده تاريخ و ادبيات جهان اسلام شروع شد و مكتب جداگانه شرق‎شناسي روسي به وجود آمد كه در شرق‎شناسي جهاني جايگاه مهمي كسب كرد. پژوهشهايي از زير چاپ در آمدند كه يك نوع سنت و تسلسل پژوهشهاي خانوادگي را به وجود آورد. همين امر جهتگيري فعاليت‎هاي علمي ي. برتلس و پسران او را تعيين كرد. خانم سلامت‎شاهوا ضمن توصيف سهم آ. ي. برتلس در ايران‎شناسي ميهني به تجزيه و تحليل اثر مهم وي تحت عنوان "ناصر خسرو و اسماعيليسم" كه در سال 1959 منتشر شد و تا به حال اهميت علمي خود را از دست نداده است، پرداخت. در اين كتاب آثار ناصر خسرو از زاويه ديد اسماعيليسم تحليل مي‎شود كه توسعه آن در آسياي مركزي با تكامل اين مكتب در ايران و هند فرق دارد. اين امر در شرايط تجديد حيات اسلام در جمهوري‎هاي سابق آسياي ميانه كه به صورت روي آوردن آنها به تصوف و مكتب اسماعيلي صورت مي‎گيرد، بسيار مهم است.

تز دكتراي آ. برتلس "پنج رساله فلسفي در مورد "آفاق و انفس" (در باره انسان و گيتي)" شامل پژوهش يك سري رساله‎هاي مذهبي فلسفي فارسي قرون 13-11 ميلادي است كه برخي از آنها با كتاب 28 فصلي "بونداهشن" مشتركات زيادي دارند و حاوي مواد علمي در جهت پژوهش حفظ سنتهاي قديمي در ادبيات دوران اخير است. خانم سلامت‎شاهوا در رابطه با آخرين آثار آ. ي. برتلس "سيماي هنري در هنر ايران قرنهاي 15-9" و "تعبير شعر فارسي قرون وسطي توسط شرق‎شناسان" بر نوآوري اين دانشمند و ديدگاه جديد او در باره جنبه مجازي هنر ايراني و درك فرهنگ قرون وسطي با توجه به مباني ديني، نظريات مافوق الطبيعه و عرفان تأكيد كرد.

ك. و. ماركوف در مقاله "ترجمه‎هاي روسي و مترجمين روس ادبيات فارسي در روسيه (قرن 18 الي نيمه اول قرن 19)" گفت كه نثر فارسي قرون وسطي كه يكي از عناصر فولكلور ايراني است، تا به حال در غرب و روسيه به طور كامل مورد پژوهش قرار نگرفته است. در اين مقاله ترجمه‎هاي ادبي نثر ايراني قرون وسطي به طور مختصر توصيف شد. اين ترجمه‎ها كه از برگردان تحت اللفظي و تعبير علمي متون دور بودند، نقطه مبدأ تشويق محافل علمي روسيه به مطالعه فولكلور ايران بود.

ك. ماركوف از اولين ترجمه روسي قصه ايراني "اطاق سحرآميز" كه در سال 1771 توسط كاراچون نامي انجام گرفت، نام برد. متأسفانه هيچ اطلاعي درباره اين مترجم به دست ما نرسيده است. سبك نگارش و زبان قصه به قدري تغيير كرده است كه مشكل بتوان واقعيات خاص فارسي را در آن پيدا كرد. ترجمه‎هاي اوليه ديگر فولكلور منثور فارسي كه ما از مترجمين آنها اطلاعي نداريم، از همين خصوصيات برخوردارند (در اين مقاله ترجمه افسانه‎هاي فارسي توسط م. و. پوپوف مؤلف كتاب "آثار قديمي اسلاوي" و نيز انتشار افسانه‎هاي كوتاه در مجله "پيك اروپا" چاپ سنت‌پطرزبورگ و مجلات ادبي علمي مورد بررسي قرار گرفتند). بدون اينكه اهميت علمي اين گونه ترجمه‎ها اغراق شود، بايد اظهارات و. ژوكوفسكي ايران‎شناس معروف روسي اواخر قرن 19 ذكر شود كه گفت: "تأثير سحرآميز اين افسانه‎ها باعث مي‎شود كه هر شخص تحصيل كرده اين مجموعه‎ها را با لذت چند بار بخواند". در اين كلمات ژوكوفسكي ديدگاه دانشمندان آن زمان كه مبتكر مطالعه هدفمندانه فولكلور ايراني در روسيه شدند، بيان شده است.

در اين كنفرانس همچنين آقاي مهدي صفري سفير جمهوري اسلامي ايران در فدراسيون روسيه سخنراني كرد. وي گفت كه براي خود افتخار بزرگي مي‎داند كه در كشوري كار كند كه محققان و دانشمندان آن به مطالعه مسايل ايران توجه نيك زيادي مبذول مي‎دارند. وي گفت كه 200 سال ايران‎شناسي درروسيه مدت كمي نيست. متأسفانه در ايران چنين مطالعات جامع و همه جانبه‎اي در باره روسيه صورت نمي‎گيرد. ما با روسيه كمتر آشنا هستيم تا روسيه با ايران و لذا بايد پژوهش روسيه را در ايران توسعه دهيم. يكي از اهداف ما، توسعه مطالعه زبان روسي در ايران است. 120 نفر فارغ التحصيل دانشگاه‎هاي روسي با تسلط خوب به زبان روسي به ايران باز گشته‎اند. در حال حاضر قريب به 2 هزار دانشجوي ايراني در سراسر روسيه تحصيل مي‎كنند. آنها عمدتاً در رشته‎هاي پزشكي مشغول تحصيل هستند. حدود 80 نفر در دانشگاههاي فني و مهندسي تحصيل مي‎كنند. در عين حال در روسيه تعداد دانشجويان زبان فارسي چند برابر افزايش يافته است. وي در پايان سخنان خود يك بار ديگر بر اهميت فعاليتهاي ايران‎شناسان روس براي نزديكي روابط بين دو كشور ايران و روسيه تأكيد كرد و در جو باشكوهي رايانه‎اي را كه مجهز به نرم‎افزار به زبان فارسي بود به هيأت دانشمندان هديه كرد.

خانم ن. ممدوا، رئيس بخش ايران انستيتوي شرق‎شناسي در مصاحبه‎اي كه خبرنگار راديوي "صداي روسيه" بعد از پايان كنفرانس با او كرد، گفت كه "ما ظاهراً به مرحله‎اي رسيده‎ايم كه بايد نتايج فعاليتهاي ايران‎شناسان طي سالهاي متمادي را جمع‎بندي و مسايل كنوني اين رشته علمي را بررسي كنيم. مسايل زياد است چرا كه در مرحله اخير، در برابر چشمان ما حوادثي چون انقلاب اسلامي در ايران و فروپاشي اتحاد شوروي رخ دادند كه نظر ما را درباره تحولات متعدد دهساله اخير و گذشته بسيار دور، تغيير داده است. وضعيت ايدئولوژيكي كشورمان تغيير كرد، اسناد آرشيوي زيادي باز شدند و حالا ما، ايران‎شناسان، مي‎توانيم با ديد تازه‎اي به تحولات مورد علاقه خود نگاه كنيم.

وي افزود: "امسال بخش ايران به تدوين مجموعه مقالات "ايران‎شناسي و ايران‎شناسان" كه ل. م. كولاگينا ويراستار مسئول آن است، پايان خواهد داد. مقالاتي كه براي اين كنفرانس نوشته شدند، جزء اين مجموعه خواهند شد. از سوي ديگر، طرف ايراني كه به كارمان بسيار علاقه‎مند است، به ما پيشنهاد مي‎كند در تدوين يك نوع دائرةالمعارف ايران‎شناسي روسي به زبان فارسي شركت كنيم. ما مي‎دانيم كه اكنون در ايران برنامه انعكاس ايران‎شناسي در كشورهاي مختلف اجرا مي‎شود. در تهران تا به حال مجموعه‎هايي در باره توسعه ايران‎شناسي در برخي از كشورهاي اروپا و آمريكا منتشر شده‎اند و اكنون كتابي در بارخ توسعه ايران‎شناسي در روسيه تهيه مي‎شود. در مجموعه‎اي كه تهيه مي‎شود، آثار نه تنها ايران‎شناسان مسكو بلكه دانشمندان از مراكز مختلف شرق‎شناسي روسيه مانند سنت‌پطرزبورگ، قازان و شهرهاي ديگر منتشر خواهند شد. خانم ممدوا با تأسف گفت كه بعد از فروپاشي اتحاد شوروي هماهنگي پژوهشهاي مراكز ايران‎شناسي در جمهوري‎هاي مختلف جامعه مشترك المنافع از بين رفت. با اين حال، بخش ايران انستيتوي شرق‎شناسي مسكو از دانشمندان ارمنستان، گرجستان، تاجيكستان، اوكراين و جمهوري‎هاي ديگر به كنفرانسهاي خود دعوت مي‎كند و با آنها تماس شخصي دارد.

به گفته خانم ممدوا، در سالهاي اخير امكان معاشرت از نزديك با دانشمندان ايراني فراهم آمد. از جمله ايران‎شناسان روسي صالح علي‎اف و جهانگير دري در كنفرانس پارسال تبريز درباره جنبش مشروطيت مقاله‎اي ارائه دادند. خود دكتر ممدوا چند سال است كه در فعاليت "ميز گرد" روسي-ايراني در باره مسايل مبرم همكاري اقتصادي شركت مي‎كند. شرق‎شناسان مسكو اخيراً به دعوت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي از نمايشگاه كتاب تهران بازديد كردند. مقالات دانشمندان ايراني در سالهاي اخير اغلب در كنفرانسهاي شرق‎شناسان مسكو و سنت‌پطرزبورگ ارائه شده‎اند. فعالگرايي تماسهاي علمي دانشمندان دو كشور نويد ثمرهاي خوبي را مي‎دهد. اين كنفرانس نيز همين هدف را دنبال مي‎كند.

/ 1