تأملی در نقوش فرش ترکمن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تأملی در نقوش فرش ترکمن - نسخه متنی

احمد خاتمی نیا

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تأملي در نقوش فرش ترکمن

احمد خاتمي نيا

شيوه زندگي هرملت وقومي آکنده ازآداب ورسوم،عقايد،ايده ها و وقايع تلخ وشيرين مي باشد. هرقومي به تناسب نوع زندگي وکار خويش ونحوه ارتباط اجتماعي باساير اقوام وجوامع داراي نگرش خاص خود نسبت به شيوه زيست مي باشد.در وادي فرهنگ بايد گفت هرملتي براي خود حماسه واسطوره هايي دارد که براي آن ملت مقدس و قابل احترام است.حماسه دردل ملت جاي دارد و نماد،آرزوهاي فروخفته، دست نايافته وسرکوب شده آن ملت است وقهرمان اسطوره ها روح وجسم انسانهاي تابع آن ملت بشمار مي روند. .ازاعتقاد باطل به خدايان متعدد دريونان باستان گرفته تاادعاي خدايي فرعون درمصر،خورشيد وستاره پرستي وطبيعت گرايي دربين جوامع بدوي همگي وجهي ازوجوه اسطوره واسطوره پرستي به شمار مي روند.هيچ حماسه راستيني بي آنکه درقلب مردم نفوذکند نمي تواند علاقه مردم رابرانگيزاند وآنها را وادار به حفظ وانتقال سينه به سينه اين اساطير نمايد.هنرحماسي عبارت ازکشف جنبه هاي مهم وحياتي عمل اجتماعي انسانهاست.حال بايد پرسيدمجاز واستعاره چيست؟مجازهاي استفهامي(که مبتني است بر روابط مبتني برحضور) درمقابل استعاره قرار مي گيرد(که مبتني است بر روابط مبتني برغياب)واين يعني سرچشمه گرفتن مجاز ازواقعيت محض يک پديده.

ريشه هاي خاستگاه اسطوره اي نه درتجربه،که درميل بازنمايانده مي شود.تکرار صورحماسه ها وسمبل هابه دليل اين نيست که مبتني بر حقيقت اند بلکه دقيقا ازآنجا ناشي مي شوند که درمقياس جهاني،بهترين شيوه جلب توجه مخاطب به شمار مي روند.دليل مطلب نيز آنست که خواسته ها وآمال قلبي وموانع رسيدن به آنها عميق ترين خواست ها ونگراني هاي بشر رانشان مي دهند.بنابراين دراين نظريه مفهومي ازسرشت فرهنگ مشترک بشري نهفته است.دراين رابطه "فراي"فرماليست بزرگ غربي ادبيات وهنر را تقليدي ازرؤياي کلي بشر مي داند نه تقليد جهان. تمدن "فرايند توليد صورتهاي انساني درطبيعت (بدون دخالت طبيعت) است. به قول فراي « اکنون طبيعت دردل انساني نامتناهي جاي دارد که شهرهاي خود را ازدل کهکشان راه شيري مي آفريند.اين واقعيت نيست،بلکه محدوده قابل درک ياقابل تخيل ميل وکششي است بي انتها،جاودانه ولذا مکاشفه اي است»

بااين مقدمه بايد گفت که ترکمنها نيز همانند سايراقوام وجوامع بشري داراي سمبلهاي خاص خودهستندکه اين سمبلها تنها ويژه ترکمنها نيسيت بلکه به نسبتي درکل جهان مي توان آنرا به اقوام مختلف تعميم داد. بسياري راعقيده برآنست که ترکمنها قبل ازظهوراسلام توتم پرست بوده اند وعده اي نيز آنها راطبيعت گرا وطبيعت پرست مي دانند که حاکي ازعمق ارتباط اين افراد باطبيعت حکايت دارد.بعضي نيز معتقدند"اغوزها (ترکمن هاي اوليه) قبل ازاسلام پيرو آيين شمينيسم (بودايي) بوده اندوبه خالق خود«اولوغ بايات»(خداي بزرگ)مي گفته اند.آنان عناصر طبيعت مانندآفتاب،روشنايي،آب ودرخت را مقدس مي شمرده اند.

ترکمن ها آفتاب راسمبل پاکي،طهارت وسرزندگي مي دانسته اند.قوچ دربين ترکمن ها سمبل قدرت وجنگندگي بوده است.ستاره قطبي نيز براي ترکمن ها محترم بوده استوآنرا بعنوان "دميرقازيق"((Demir ?azi?ستايش مي کرده اند."دمير قازيق"بمعناي ميخ بزرگ آهني ميباشد. سمبل استواري واستقامت!چون درسرزمين ترکمنها وزش باد شمالي هميشه شديدتر بوده وعامل فروريختن آلاچيق ايشان مي شده،آنها ميخ بزرگ آلاچيق را هميشه دقيقا روبه شمال (رو به ستاره قطبي) مي گرفته اند.ترکمن ها پرنده هارا نماد عروج مي دانند،عقرب زرد(ساري اوچيان/Sari uçyan)را نماد بديمني مي دانند ومعتقدند اگر عنکبوتي ازارتفاع بالا رود بديمن است وچون پايين بيايد خوش يمن!

همينطور آنها به پرندگان شکاري علاقه خاصي داشته اندوچون معمولا قدرت وشوکت دربين هر قوم وقبثيله اي ستودني ست آنان به اين پرندگان به ديده احترام مي نگريسته اند بطوري که اکثر "تمغاها"(نشانه هاي قبايل 24گانه اغوز)الهام گرفته ازبازهاي شکاري بوده است.

و نيز ترکمن ها به اسب به عنوان يک حيوان مقدس مي نگرند وهيچگاه تازيانه بر ساب نمي زنند. فيل راسمبل موضع برتر مي داند و«فئل پاي»((Fil payرا نمادي ازعظمت وبزرگي فيل مي دانند.آنان به شتر به عنوان يک حيوان صبوروبردبارونيز به عنوان يک حيوان مبارک وخوش يمن احترام خاصي قائلند.و«آق کوشه ک»(A? k??ek/شتر سپيد) درفرهنگ فولکلور آنان نماد عروسي وسپيد بختي مي باشد.اين سمبل ها همگي درفرش ترکمن بصورت نماد وسمبل آمال و ارزوهاي جامعه ترکمني وبصورت استيليزه شده،ظهور وبروز يافته وجاودانه مانده اند.شکل وقالب فرش ترکمن و فرش هاي ساير ملل شرقي ،معمولا ازدو محدوده اصلي تشکيل مي شود:1.متن يازمينه 2. حاشيه

در شکل گيري ،ترکيب واتصال نقوش قاليچه ترکمن جز خط راست خط ديگري وجود ندارد. درقالي هاي ترکمن «موتيف»هايي وجود دارند فرم هندسي آنها بشکل بيضي(نمادزمين)يا دايره(نماد ماه بدر يا خورشيد)است وبمنظور اجتناب ازترسيم خطوط منحني،اين گونه موتيف ها به صورت کثيرالاضلاع هاي منتظم نزديک به فرم بيضي يا دايره درنقوش فرش ترکمن جاي مي گيرند.اندازه طرح «گؤل»G?l)/نقش)از علائم مميزه اصلي فرش هاي قبايل گوناگون ترکمن مي باشد.

نقش «ساق داق»(Sa? daq) (ترکيبي ازستاره هشت پربه همراه شعاعهاي نور منشعب شده از آن) يکي ازنقوش استعاري فرش ترکمن مي باشدکه درحواشي پهن قالي به کار مي رود.ستاره نشانه ي کورسوي اميد بهنگام تيره روزيها وشکستهاي پي درپي مي باشد.رنگ ستاره وشعاعهاي نوري منشعب ازآنها طوري انتخاب مي شوندکه نمايانگر پرتو نور خورشيد باشند(تبديل کورسوي اميد به منبع فيض،سعد وسعادت)

موش در فرهنگ ترکمن نماد دشمن زبون وخوارشده آن ملت است که درپي شکست ازترکمن ها راه فرار رادرپيش گرفته است ونقش «سئچان ايزي»( Ciçan izi/ ردپاي موش) درواقع نمادي ازاين دشمنان شکست خورده مي باشد که فرار کرده وتنها ردپايي ازخود بجا گذاشته اند.«سئچان ايزي»از کهن ترين نمادهاي فرش ترکمن است وچه بسا از آغاز اولين جنگهاي تاريخي ترکمنها با آنان بوده است!

نقش«قييچاق»(?yçak) فرم هندسي تغيير يافته نيزه مي باشد که به اوساط چهار ضلع «يانقاق» (Yan?ak/ گونه انسان) که کمي بطرف خارج برجستگي داردمتصل مي شودوعمود بر آن قرار مي گيرد.طول «قييچاق» درجهت طول افقي بلندترودرجهت عمودي کوتاه تر است.اين نقش ازنمادهاي جنگ است وسمبلي براي تهييج احساسات ترکمن براي شرکت درنبرد براي حفظ خاک به شمار مي رود.آثار شبيه به اين نقوش را مي توان درميان قبايل سرخپوست آمريکا ونيز قبايل ازتک درآمريکاي لاتين مشاهده نمود. نيزه دراين نقش به وسط گونه انسان خورده است واين به اين معناست که مي توان باافزارجنگ،دشمن رامغلوب کردو خاک وطن را ازهجوم دشمن حفظ نمود.

منجوق(m?nji?)ازديگر نقوش کهن ترکمني مي باشد که ازرواج اعتقاد به طلسم وجادو براي دفع ارواح خبيثه دربين اقوام ترکمن درعهدقديم حکايت مي کند.

هنرمند ترکمن درتقسيم بندي نقوش،هرخطي راسمبل بخشي ازبدن جانوريا قسمتي ازگياه گرفته است.درخت درنظرترکمن سمبل رشدوبالندگي وزسيدن به کمال است.نقش کبوترمظهرپرواز ورسيدن به اوج است ونيز ازديگر شاخصه هاي فرش ترکمن استفاده ازدواير پيچ درپيچ به شکل هندسي بسيارزيبا مي باشد واين نقوش برتارک فرش ترکمن فراوان مي نشينند.

اگرچه بافنده ترکمن به لحاظ تئوري آگاهيي نسبت به علم هندسه ندارد اما خود هندسه دان ماهري است که چگونگي بکارگيري زوايا، مناظر، خطوط ونقاط رانيک مي داند وبه پيچيده ترين شکلي هندسه را درک ميکند!نقوش هندسي غير ازدستبافته ها، درزيورآلات،قاب دعا، گل يقه ها وحتي سنگ مزارها ودرآرايش احشام ترکمن ها نيز به چشم مي خورند.بايدگفت ترکمن اهل نقش است، « نقشبند» است وشيفته نقوش هندسي ، و " ناقئش"(گؤل)درکلام ترکمن هنر نقش اندازي براساس نگاره هاي کهن، جادويي، اسطوره اي وحماسي مي باشد.

صداي حرکت ايل(صداي سمّ اسبان وحشي دردشتهاي هزارتو، سبز وبيکران،هي هي مردان، همهمه گوسفندان)صداي آب وباد و وطوفان، صداي نفس هاي صيادان و نمد مالان، خنده ها وگريه هاي کودکان ومناجات مردان وزنان؛ دربرخورد با احساسات، تمنّيات، آرزوها وذهنيات يک بافنده به شکل نقشمايه هاي فرش متجلّي مي گردد ودرواقع « نقش» چيزي جز ورود يک ذهن پرسشگربه تاريکترين واسرارآميزترين هزارتوهاي زندگي بيش نيست وحديث مکاشفه بافنده زن فرش ترکمن دررابطه با ايل وطبيعت نيز درهمين نکته متجلي مي گردد.

ثروت و فقر، سلامت و بيماري، غم وشادي، بيم واميد، جنگ وصلح، هستي ونيستي دربين اقوام ترکمن به يکديگر پيوسته اند و براساس اين مبارزه وجدال دائمي انسان ومحيط براي هستن وبودن است که حماسه ها جان مي گيرند، افسانه ها وداستانها ازدل انسان ها زائيده مي شوند و نمادها،نشانه ها وسمبل ها به وجود مي آيند وبه اين ترتيب باورها وبرداشتها بر خانه دل وتارک ذهن مي نشينند وعصاره فرهنگ،هنر واعتقادات مردم ترکمن بصورت نقشمايه هاي جان درتاروپود قالي جان مي گيرد وجاودانه مي شود.

درباره "معماري ذهني"بافندگان زن ترکمن بايدگفت ترکمن ها - بنابه شرايط محيط و نحوه زيست قبيله اي- داراي ذهنيت ساده ودرک بي واسطه اي اززندگي هستند ولي اين سادگي ذهن رادرقالب پيچيده ترين طرحها بازتاب داده اند.زن ترکمن کنش عقلمند ساده وبي پيرايه اي دارد ولي اين کنشها به غامض ترين اشکال ورمزآلودترين نوع در نقوش فرشها بازنمايي مي شوند.وي براساس "معماري ذهن" خود ساده ترين شکلهاي طبيعي را به صورتي پيچيده به نقش مي کشد وبه باوري، وي ساده مي انديشد وپيچيده مي آفريند.

پيچيده ترين اشکال درفرش ترکمن، اشکال زيستي است ودرعين حال رؤيايي ترين نقوش ترکمني نيز به شمار مي رود.اين نقوش آرمان ها وايده آل هاي قوم ترکمن رابراي زيستن درسرزميني وسيع باچشم اندازي طبيعي درداخل خانه هايي بامعماري دايره وار( آلاچيق) که سمبل نامتناهي بودن است به نمايش مي گذارند.آلاچيق مأمن امني براي ترکمن هاست که معماري آن براساس نيازهاي طبيعي وسازگار بامحيط اطراف وي ساخته شده است. موادسازنده آلاچيق چوب ونمد است که هردوي اين ابزاررا ترکمن ها ازطبيعت اطراف مي گيرند. چوب ازجنگلهاي اطراف آنها تأمين مي شود ونمد نيز حاصل تلاش زنان است که ازپشم گوسفند حاصل مي آيد.

نقش آلاچيق درقالي ترکمن هيچگاه بصورت مشخص وويژه جلوه نکرده است امّا دوايرمتعدد ونيزاشکال ونقوش شبيه به آلاچيق درفرشهاي ترکمن مؤيد برداشت وطرزتلقي متفاوت زنان ترکمن از زيست- بوم اطرافشان مي باشد.

در نهايت بايد افزود که تمامي هنرهاي مردم ترکمن ارتباط مستقيمي با طبيعت اطراف دارند ومحيط وطبيعت مادر، منشأ وسرچشه زايش هنر درميان مردم ترکمن مي باشند.بازنماياندن نقوش فرش ترکمن نيز چيزي جز بررسي رابطه بين سمبل هاي طبيعي وجاري بين اين ملت ونيز تدقيق درارتباط بين "معماري ذهني"زنان ترکمن باطبيعت پيرامون نيست.واين امر ميتواند درحالت کلي تر يک قاعده براي مطالعات بيشتر روي فرش ترکمن باشد.

بانگاهي آزاد به منابع

1. اغوزها(ترکمنها)، پروفسور فاروق سؤمر،استانبول،1972

2. بوطيقاي ساختارگرا،تزوتان تئودوروف،ترجمه محمد نبوي، تهران:آگاه،1379

3. ترکمن هاي ايران،بي بي رابعه لوگاشوا، ترجمه سيروس ايزدي، تهران:شباهنگ،1358

4. ترکمنهاي ايران،محمد رضا بيگدلي،تهران:انتشارات پاسارگاد،1369

5. ترکستان درتاريخ،ارازمحمد سارلي، تهران:اميرکبير،1364

6. فرش ترکمن،بوگوليبف،نازديبا(خزيمه علم)،تهران:موزه فرش ايران،1356

7. نقش هاي قالي ترکمن واقوام همسايه،علي حصوري، تهران:فرهنگان،1371

نيازجان و فرش ترکمن،ذبيح الله بداغي،تهران:فرهنگان،1371

/ 1