تهران چگونه پايتخت شد؟
حميد رضا حسينيروزنامه نگاردر اواخر دهه 1340 خورشيدي وقتي تهران ، تند و نفس زنان خود را به کوهپايه هاي البرز مي رساند ، بساز و بفروش هايي که تپه هاي قيطريه را مي خراشيدند تا به جايش خانه هاي ويلايي و اعياني بسازند، به سفال ها و ابزارهايي برخوردند که پرده از راز تمدني 3200 ساله برمي داشت. تمدني که به نام همان محل تمدن قيطريه خوانده شد.تا آن زمان شايد باورعمومي اين بود که پيشينه باستاني تهران به همان حوالي ري محدود مي شود، اما اين کشف و کشف آثار ديگري از هزاره هاي پيش از ميلاد در تپه هاي عباس آباد، بوستان پنجم خيابان پاسداران و دروس نشان داد تمام آبادي هاي ناحيه تاريخي قصران که اينک در معده پراشتهاي تهران هضم شده اند، دوره اي درخشان از استقرار اقوام کهن و خلاقيت هاي فرهنگي را پشت سر گذارده اند.با اين حال در دوران اسلامي از ميان روستاهايي که در قصران، پشت به البرز سترگ داده و از لار تا کن و سولقان و از دربند تا کوه بي بي شهربانو پراکنده بودند، تهران يکي از گمنام ترين ها بود و روستاهايي چون ونک و دولاب و مهران (ضرابخانه) به مراتب آبادتر و شهره تر و مهمتر بودند.در واقع نام اين روستاها و بسياري ديگر از آبادي هاي قصران همچون طرشت، علي آباد، فره زاد (فرح زاد) و طجرشت (تجريش) خيلي زودتر از نام تهران به منابع تاريخي راه يافت و تهران در آغاز سده هاي مياني اسلامي شهرتي نداشت مگر به انارش که به غايت نيکو بود.حتي وقتي نام بزرگان تهران به ميان مي آمد نام يکي ديگر از روستاها و شهرهاي اطراف چاشني اش مي شد تا به ذهن شنونده آشنا باشد. مانند "محمد بن حماد رازي طهراني" (متوفي 261 هجري قمري) يا "محمد بن احمد بن حماد بن سعيد انصاري ابوبشر دولابي طهراني" (متوفي 224 هجري قمري).تهران که تخمين زده اند در اين دوره 27 هکتار وسعت داشت، وقتي به خود باليد و رونق گرفت که مغولان بسياري شهرهاي ايران را زير سم ستوران خويش کوفتند. از آن جمله ري باستاني بود که در اوايل سده هفتم هجري به تصرف سپاه مغول درآمد و براي هميشه شکوه ديرپاي خود را از کف نهاد.ري که خراب شد، اهالي اش نيز آواره اين سو و آن سو شدند و گروهي به تهران آمدند که از نزديک ترين روستاها به ري بود. دقيقا نمي دانيم آن زمان اين روستاي کوچک خوش آتيه چقدرعمر کرده بود و چرا بدين نام خوانده مي شد.زير زمين، قصبه شد
برخي تهران را تغيير شکل يافته "تهرام" به معناي منطقه گرمسير دانسته اند، در مقابل شميرام يا شميران که منطقه سردسير است.پاره اي پژوهشگران "ران" را پسوندي به معناي دامنه گرفته اند و شميران و تهران را بالادست و پايين دست خوانده اند.عده اي بر اين باورند که سراسر دشت پهناوري که امروز تهران بزرگ خوانده مي شود در ميان کوههاي اطراف، گود به نظر مي رسيد و بدين سبب "ته ران" نام گرفت.برخي هم گفته اند که چون اهل تهران هنگام حمله دشمن زير زمين پنهان مي شدند، اينجا به "ته ران" يعني زيرزمين معروف شد. گواه سخن خود نيز اين شعر مولوي را آورده اند که.
عاشقان سازيده ايد از چشم بد
خانه ها زير زمين چون شهر ري
خانه ها زير زمين چون شهر ري
خانه ها زير زمين چون شهر ري