گفت ‏و گو با محققان و مصححان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گفت ‏و گو با محققان و مصححان - نسخه متنی

موسی شبیری زنجانی، سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید











گفت‏وگو با محققان و مصححان

آيت الله شبيرى زنجانى

فقه اهل‏بيت: با تشكر از حضرت عالى كه قبول زحمتفرموديد لطفا درباره شخصيت علمى و فقهى مقدس اردبيلى را براى ما خوانندگان معرفى‏فرماييد. × محقق اردبيلى كه در تعبيرات متعارف مردم، به مقدسمشهور است، از محققين طراز اول است و از مفاخر علم و تقواست كه با اين فرصتهاى اندك، نمى‏توان حق ايشان را ادا كرد. او در فقه صاحب مكتب است. به اين معنى كه بين قبل از او و بعد از او، تفاوت بسيار در كيفيت استدلال و استنباط است. صاحب مدارك، صاحب معالم، فاضل سبزوارى و شايد صاحب حدائق از پيروان مكتب محقق اردبيلى هستند. سخن مشهورى است كه مى‏گويند: مطالبى را كه محقق اردبيلى احتمال آن را داده، صاحب مدارك گمان به آن پيدا كرده و صاحب ذخيره قطع به آنها پيدا كرده است. اينها، با اين كه خود از بزرگان و متفكرانند، ولى به «اتباع اردبيلى‏» مشهورند. مرحوم اردبيلى، در رجال نيز، صاحب انديشه است. صاحب معالم، كه رجالى است، شايد اين تفكر را از استادش اردبيلى، الهام گرفته باشد. استقلال در نظر، يكى ديگر از ويژگيهاى فقهى ايشان است.درهر بحثى كه وارد مى‏شود، در برابر ديدگاه اصحاب و فقها پيشين، بيشتر، نظريه‏اى مستقل ارائه مى‏دهد. نهايت، چون مانند شيخ انصارى فكر حوالى دارد، نظريه‏اش را به طور قطع نمى‏گويد و به صورت احتمال ارائه مى‏دهد كه عرض شد شهود است مى‏گويند: صاحب مدارك همين احتمالها را به صورت گمان و صاحب ذخيره به صورت قطع مى‏گويند. شايد اين متفكر بودن ايشان جنبه ارثى نيز داشته باشد; چراكه دايى ايشان از رياضى‏دانان بسيار مهم بوده است و خود محقق اردبيلى در بحث قبله مى‏گويد. دايى من پس از خواجه طوسى، بر همه رياضى‏دانان، پيشى داشت. در مقام قدس و تقواى ايشان همين بس كه شخصيتى مانند صاحب جواهر، در بحث عدالت به معناى اخصى كه مى‏رسد، در تعريف بر كسانى كه شرايط عدالت را خيلى سخت گرفته‏اند، مى‏فرمايد: «با اين حساب، جز محقق اردبيلى و سيد هاشم بحرانى كسى باقى نمى‏ماند.» يعنى، محقق اردبيلى نمونه اعلاى تقوا و عدالت است. فقه اهل‏بيت: حضرت عالى فرموديد، مرحوم محقق اردبيلىدر فقه صاحب مكتب بوده است، لطفا درباره ويژگيهاى مكتب فقهى ايشان، بيشتر توضيح بفرماييد. × يكى از ويژگيها، جنبه‏هاى عقلى است. بعضى، جنبه‏هاىعرفى، در روش استنباطشان برجستگى دارد. در روش استنباط ايشان، جنبه‏هاى عقلى برجستگى دارد. وقتى به آثار فقهى ايشان نگاه مى‏كنيم، مى‏يابيم كه ايشان همانند يك فيلسوف و رياضى‏دان كه بر روش برهان براى اثبات مدعاى خود تكيه مى‏كنند، بر روش برهانى تكيه مى‏كند و اين روش را زياد به كار مى‏برد. در عين حال از رجال، كه يك جنبه تتبعى است، به خوبى بهره مى‏گيرد. وى بين برهانى بودن و رجالى بودن جمع كرده است. با اين كه افراد، بيشتر يكى از اين دو خصيصه را دارند. فقه اهل‏بيت: با تشكر از اين كه وقت‏شريف خود را دراختيار ما گذارديد، خداوند به شما طول عمر عنايت كند. × من هم براى شما آرزوى طول عمر دارم. مصاحبه با آيت الله موسوى اردبيلىفقه اهل‏بيت: با تشكر از اين كه وقت‏شريف خود را دراختيار ما گذاشتيد، لطفا درباره شخصيت مرحوم مقدس اردبيلى و ويژگيهاى ايشان مطالبى را بفرماييد. × مرحوم محقق اردبيلى، از فقهاء، فلاسفه، متكلمان و قرآنشناسهاى بزرگ شيعه است. در ميان علماى شيعه مقام والايى دارد. بسيارى از معاصران و متاخران وى، او را ستوده‏اند و از كمالاتش سخن گفته‏اند. به نظر من، امتياز انسان از همنوعان خود به سه چيز است: تقوا، علم و آثار وجودى. مقدس اردبيلى، هر سه را داشت. در قرآن كريم، تقوا امتياز نخست است. هر چه تقوا بيشتر، مقام هم بالاتر است. در فضل مرحوم اردبيلى همين بس كه تمام معاصران و متاخران وى، به مقام تقواى او اعتراف كرده‏اند. دايره تقوا را هر چه تنگ بگيريد كه تنها عده محدودى بمانند، مسلم بدانيد كه يكى از آنها مقدس اردبيلى خواهد بود. صاحب جواهر در بحث عدالت، وقتى شرايط را بر مى‏شمرد، مى‏گويد: اگر بنا باشد همه اين شرايط را در عدالت معتبر بدانيم، غير از مقدس اردبيلى و سيد هاشم بحرانى، عادلى نخواهد ماند. من، تاكنون نشنيده‏ام كسى در مقام تقواى ايشان ترديد كرده باشد، حتى فقهايى كه به ديدگاههاى فقهى ايشان، انتقاد داشته‏اند. برخى از لقبها هست كه مخصوص به بعضى شده است، مانند اختصاص «ثقه الاسلام‏» به مرحوم كلينى، «علامه‏» به محقق حلى و... و عنوان «مقدس‏» نيز، تنها به محقق اردبيلى داده شده است. امتياز دوم ايشان علم است. مقام علمى ايشان، بسياروالاست. كتابهاى ايشان جزو منابع اوليه است و مرجع متخصصان و محققان. اگر كسى در مساله‏اى اجتهاد كند بدون اين كه نظر مرحوم اردبيلى را ديده باشد، احساس خلا مى‏كند. امام(ره) به نظرات ايشان خيلى توجه داشتند. شيخ انصارى كه خاتم المجتهدينش مى‏خوانند، در باب «بيع صبى‏» همراهى و هم رايى مرحوم اردبيلى را از مرجحات نظريه‏اى مى‏داند كه خود آن را انتخاب كرده است. مرحوم اردبيلى، جزو كسانى است كه با جرات فتوا مى‏دهد.حضرت امام از ايشان تعريف مى‏كرد، مى‏فرمود: «بين تقدس و جرات در فتوا را جمع كرده است.» با اين كه اگر كسى مقدس باشد، جرات او بر فتوا كم مى‏شود و يا اگر جراتش بيشتر باشد، مشهور به تقدس نمى‏شود. اينها به ظاهر ناسازگارند كه شخصى از نظر تقوا و عدالت، در حد عالى و از نظر فتوا دادن اين قدر بى‏باك كه گاه، در برابر شهور علما، مى‏ايستد و فتواى آنان را رد مى‏كند. امتياز سوم ايشان، آثار قلمى است: كتابهاى فراوانى دارد، از جمله: مجمع الفائده و البرهان، زبدة البيان، حاشيه تجريد و حديقة الشيعة كه البته در انتساب حديقه الشيعه به ايشان، جاى تحقيق و بررسى است كه اميدواريم در كنگره به جايى برسند. فقه اهل‏بيت: چه تاثيرى برگزارى اين گونه كنگره‏ها درفرهنگ جامعه و حوزه دارد. × در درجه اول تمجيد از مقام علم و تقواست و اين، خود،ارزش است. افزون براينكه اين گونه بزرگداشتها، غير از بركات تحقيقى و علمى آن، سبب تشويق افراد به جانب علم و تقوا و فضيلت است. گفت‏وگو با محققانمجمع الفائدة و البرهانمصاحبه با حجت الاسلام و المسلمين حاجشيخ على پناه اشتهاردى فقه اهل‏بيت: با كمال تشكر از حضرت عالى كه به ما اجازهداديد به خدمتتان برسيم و درباره شخصيت بزرگ جهان اسلام، محقق اردبيلى از محضرتان بهره ببريم. لطفا در ابتدا، از ويژگيهاى كتاب گرانقدر مجمع الفائدة و البرهان بفرماييد. × سپاس خداوند را كه به بركت انقلاب اسلامى، به بررسىاحوال علماى بزرگ پرداخته مى‏شود و چنين توفيقى از نعمتهاى الهى است كه در گذشته از آن اثرى نبود و به نظر من، از ابتكارهاى مقام معظم رهبرى است كه در اين چند ساله، با تاييدات ايشان كنگره‏هاى بزرگى در جهت معرفى علماى اسلام برگزار شده است: كنگره شيخ مفيد، شيخ انصارى و محقق اردبيلى. براى امثال من، سخن گفتن درباره آثار و شخصيت كسى كه علامه مجلسى درباره‏اش فرموده: «لم اسمع مثله فى الزهد و التقوى‏». بسيار مشكل است. در هر صورت، آنچه به نظر مى‏آيد، مجمع الفائده چند ويژگى دارد: 1. تحقيق: اين كه به مقدس اردبيلى، عنوان محقق داده‏اند،تصادفى نيست. اندك شمارند كسانى كه به آنان اين لقب داده شده است. نخستين فقيهى كه اين عنوان را گرفت، صاحب شرايع، محقق حلى بود كه به خاطر آثار تحقيقى‏اش به اين عنوان لقب گرفت. از جلمه آثار اين مرد بزرگ، كتاب شرائع است كه به لحاظ اهميتش شرحهاى فراوان دارد. مرحوم آيت الله بروجردى مى‏فرمود:«يكى از بزرگان [مرحوم وحيد بهبهانى يا سيدمهدى بحر العلوم، ترديد از من است گفته بود در تمامى متون فقهى، كتابى به خوبى شرايع نيست.» دومين كسى كه ملقب به محقق شده است، صاحب جامع المقاصد است كه محقق ثانى نام گرفته است و پيش از مرحوم اردبيلى بوده است. سومين نفر صاحب مجمع الفائده و البرهان است كه لقب محقق اردبيلى گرفته‏است. پس از ايشان نيز، كسانى ديگر لقب محقق گرفته‏اند، مانند محقق سبزوارى و... چنانكه مى‏دانيد، مجمع الفائدة شرح كتاب ارشاد علامهاست و بر اين كتاب، شرحهاى ديگرى نيز نوشته شده است. ويژگى اين كتاب، تحقيقى بودن آن است; يعنى مرحوم اردبيلى، نيامده تنها آيه، يا روايت را نقل كند و بگذرد، بلكه در فهم روايات دقت زيادى كرده است، برداشتهايى مى‏كند كه هر كس پس از توجه، تصديق مى‏كند: اين را هم مى‏شود فهميد. به عنوان تنظير عرض مى‏كنم، گر نه تفاوت بسيار است. كار ايشان شبيه برداشتهاى ائمه(ع) از آيات قرآن است. پس از اين كه امام(ع)، مطلبى را از آيه شريفه برداشت مى‏كند، انسان تصديق مى‏كند كه آيه شريفه اين معنى را هم دلالت دارد. ايشان هم، مطالبى را از ارجاع ضمير، اطلاق، عموم و... استخراج مى‏كند كه انسان آن را تصديق مى‏كند. اين نشانه اين است كه اهل تحقيق بوده است. 2. تتبع: ويژگى ديگر اين اثر مهم، تتبعى بودن آن است.محقق اردبيلى، در سال 993 وفات يافته است، بنا بر اين، از زمان تاليف اين كتاب، تاكنون، بيش از 450 سال مى‏گذرد. گمان نمى‏كنم آن زمان صنعت چاپ بوده باشد، چون كتابهاى چاپى ما، مربوط به 200 سال پيش از اين است، بنا بر اين، كتابها خطى بوده است. اين همه رواياتى كه در اين كتاب آمده، آن هم از همه كتابهاى اربعه، به فرض هم كه اين هر چهار كتاب روايى را هم داشته باشد، باز جمع‏آورى اين همه روايات از ابواب مختلف كار دشوارى است. بسيار ديده مى‏شود مى‏نويسد: اين روايت، به قرينه‏اى كه در فلان روايت كه آن هم در باب ديگرى و از راوى ديگرى است، معنايش اين مى‏شود و يا جمع بين اين دو روايت اين است و فورا شاهد مى‏آورد كه شيخ در تهذيب مثلا چنين فرمود و... اكنون كتابها چاپ شده است، پيدا كردن روايات آسان است،باب بنديهاى مرتب و منظم و... در بين فقهاى ما كم هستند كسانى كه هم محقق باشند و هم متتبع. بتوانند بين اين دو جمع كنند. معروف بود كه آيت الله بروجردى اين چنين است: هم محقق و هم متتبع، ولى جايگزين نداشت. 3. تواضع: ويژگى ديگر اين كتاب، تواضع نويسنده آن نسبتبه بزرگان فقه است. در سر تا سر اين كتاب، يك مورد محقق اردبيلى به كسى بد نگفته، تعريض ندارد هميشه مى‏گويد: «فهو اعلم بما قال‏» در كمال تواضع و فروتنى، با آراى مخالف خود برخورد مى‏كند. تعابيرى مانند: فلانى نفهميده است، يا اشتباه كرده است، مطلب آن گونه كه او گفته نيست و... اين گونه تعبيرها، در سخنان ايشان، هرگز ديده نمى‏شود و اين بسيار آموزنده است. فقه اهل‏بيت: فقهاى بزرگ بيشتر در آثار خود، سبكمخصوص به خود دارند، آيا مرحوم اردبيلى هم در كتاب خود روش خاصى دارد؟ × اشاره شد كه دقت در فهم روايات و جمع بين آنها، فراوانىتتبع، در جمع‏آورى روايات با وجود نبود امكانات امروزى، مانند كتابهاى منظم چاپى و كامپيوتر، روش مرحوم اردبيلى در اين كتاب بزرگ بوده است. سبك مرحوم اردبيلى در اين كتاب اين است كه عبارت علامه را نقل مى‏كند، دليلهايش را هم به ترتيب مى‏آورد، آن گاه به مناقشه آنها مى‏پردازد كه كم‏تر موارد است كه دليلى را بياورد و مناقشه نكند و از آن جا كه در تتبع قوى بوده، گاه به رواياتى به عنوان مناقشه تمسك كرد كه ما به زحمت آن را مى‏جستيم، چون مى‏بايست مدرك آن را در پاورقى بياوريم فقه اهل‏بيت: آثار فقهى هر فقيه بيانگر روش اجتهادى و استنباطى اوست، نسبت به روش اجتهادى ايشان اگر حضرت عالى مطلبى داريد، بفرماييد. × ايشان، با اين كه به روايات، زياد استناد مى‏كند، ولى روش ايشان روش محدثان و اخباريان نيست كه مساله‏اى را عنوان كند و بگويد دليل آن هم اين روايت است و از آن بگذرد. ايشان گاه از عرف و عقل نيز براى فهم روايت كمك مى‏گيرد. روايت را بررسى مى‏كند، بخصوص به مدرك و سند آن توجه دارد. معروف است كه مى‏گويند ايشان، روايت صحيح اعلايى را حجت مى‏داند، چنانكه از سخنان دو شاگرد برجسته ايشان، مرحوم سيدعلى صاحب مدارك و شيخ حسن صاحب معالم، بر مى‏آيد كه آن روايتى حجت است كه تمامى راويان آن تا امام معصوم(ع)، معدل به عدلين باشند، يعنى هر كدام را دو تن از رجاليان معروف، مانند: كشى، نجاشى، يا شيخ طوسى توثيق كرده باشند. البته اين سخن در خصوص مرحوم اردبيلى كليت ندارد; زيرا گاهى اوقات ايشان، تعبير به صحيح مى‏كند و حال آن كه تمامى راويان معدل به عدلين نيستند، ولى بيشتر اين گونه است بنا بر اين، ايشان با اين دقت در روايات، هم در متن و هم در سند، به استنباط مى‏پرداخته است. اين مى‏تواند روش اجتهادى ايشان باشد. گاهى با دوستان: آقاى عراقى و آقاى يزدى مى‏گفتيم:مرحوم صاحب مدارك، خوش شانس بوده است; زيرا فقهاى بعد ايشان، آرا و ديدگاههايى را كه از كتاب مدارك نقل مى‏كنند و به صاحب مدارك نسبت مى‏دهند، آن ديدگاهها، بيشتر در مجمع الفائدة نيز هست و نشان مى‏دهد كه اصل نظريه، از آنِ محقق اردبيلى است و صاحب مدارك كه شاگرد اوست، از او گرفته. شايد هم سر آن در بد خطى و چاپ بد مجمع الفائده بوده كه مراجعه به آن را دشوار مى‏ساخته است. من الان نسخه‏اى از چاپ قديم را دارم. در مقابل، مدارك خيلى روان و منظم نوشته شده است. به همين خاطر، بيشتر به او رجوع مى‏شده است و در كتابهاى فقهى، بيشتر از صاحب مدارك نام برده شده است، تا زمان مرحوم شيخ انصارى كه ايشان، به سخنان مرحوم اردبيلى هم استناد مى‏كند. فقه اهل‏بيت: معروف است كه مى‏گويند: آيت الله بروجردىفرموده‏اند نگوئيد مقدس اردبيلى، بگوييد محقق اردبيلى. × به اين شكل آيت الله بروجردى نفرموده‏اند. پيش از ايشان،مرحوم آيت الله حجت، به مزاح مى‏فرمود: «ما ترك زبانها، در آن زمان [زمان صفويه يك فقيه محققى داشتيم، آن را هم اسمش را گذاشتند مقدس! مقدس نگوييد، محقق بگوييد.» بله، مرحوم آيت الله بروجردى، تعبير به محقق اردبيلى مى‏فرمود. آيت الله گايينى هم، مى‏فرمود: «نگوييد مقدس اردبيلى، محقق بوده است.» وى، نسبت به مرحوم مجلسى هم همين عقيده را داشت، مى‏فرمود: «بايد گفت محقق مجلسى.» البته بدون شك روحيه تقدس و پاكى ايشان، بسيار مهم بوده و واقعا مقدس هم بوده است، آن هم مقدس واقعى. قضايايى كه بيانگر قدس و پاكى ايشان است، نقل مى‏كنند، خيلى شگفت انگيز است. برخى از اين قضايا را آقاى عراقى در مقدمه جلد اول كتاب مجمع الفائدة اشاره كرده است، از جمله: از كتاب حدائق المقربين نقل شده است: «مرحوم اردبيلى، براى زيارت از نجف به كاظمين زياد مى‏رفت و چون راه دور بوده، چهارپايى كرايه مى‏كرده است. در يكى از اين سفرها، شخصى نامه‏اى مى‏دهد به محقق كه آن را در كاظمين به شخصى بدهد و چون دسترسى به صاحب چهارپا براى گرفتن اجازه ندارد، ناگزير نامه را در جيب مى‏گذارد و از چهارپا پياده مى‏شود و حيوان پيشاپيش او مى‏رود و خود به دنبال آن پياده مى‏رود وقتى از او مى‏پرسند چرا پياده مى‏رويد؟مى‏فرمايد: چون به هنگام كرايه كردن، به صاحب مال نگفتم: كاغذى به همراه خواهم داشت!» مرحوم حاجى نورى در مستدرك مى‏نويسد: «مقدس اردبيلى در اين روش، اقتدا به صفوان بن يحيى كرده است.» ديگر توضيحى نمى‏دهد. مى‏دانيد كه صفوان از اصحاب اجماع است و در حالات او نوشته‏اند: «سه رفيق بودند: صفوان بن يحيى، على بن نعمان و على بن منظر. اين هر سه مشرف مى‏شوند مكه. آن جا متعهد مى‏شوند هر كس زودتر از دنيا رفت، ديگرى نماز، روزه و حج را از جانب او انجام دهد. آن دو از دنيا رفتند و صفوان باقى ماند. صفوان سه بار در سال زكات مى‏داد، روزى صد و پنجاه ركعت نماز با نوافل مى‏خواند، سالى هم، غير از ماه رمضان كه براى خودش روزه مى‏گرفت، دو ماه ديگر نيز براى آن دو روزه مى‏گرفت.» درباره چنين شخصيتى، مرحوم ماحقانى در كتاب رجالى خود نقل مى‏كند: «صفوان بن يحيى چهارپايى را براى مسافرت كرايه كرده بود، به هنگام حركت، كسى دو دينار [دو مثقال شرعى طلا به او مى‏دهد كه آن را به فلانى برساند. او، دو دينار را در جيب مى‏گذارد و از چهارپا پياده مى‏شود. مى‏گويد: من به صاحب چهارپا، نگفته بودم دو دينار همراه خواهم داشت.» فقه اهل‏بيت: محقق اردبيلى، نسبت به رجال حديث توجهبسيار دارد، لطفا به مواردى از اين دقت نظر، كه در استنباطهاى فقهى ايشان مؤثر باشد، اشاره بفرماييد. × بدون شك، به هنگام كار، به مواردى برخورد كرده‏ايم،ولى چون يادداشت نشده، الان حضور ذهن نيست، ولى نسبت به دقتهاى ايشان در سند روايات، چنانكه پيش از اين اشاره كردم، نظر صاحب معالم در باب حجت‏خبر واحد و شرطهايى را كه بر شمرده اينها، همان ديدگاههاى مرحوم اردبيلى است كه صاحب معالم، چون شاگرد آن بزرگوار بوده آورده است و مى‏بيند كه صاحب معالم، سخت‏گيريهاى فراوانى، در حجيت‏خبر واحد كرده است. اگر محقق اردبيلى، در سند روايت و رجال آن دقت به خرجمى‏دهد، به خاطر نقشى است كه در فهم روايات دارد. از نظر محتوا هم اهل دقت است. صدور ذيل روايات را مورد توجه قرار مى‏دهد، اطلاق و عموم روايات را به دقت بررسى مى‏كند. براى تشخيص متن به دراية توجه دارد. آيا متن حديث اضطراب دارد يا نه؟ اين مربوط به دراية است. به عنوان مثال، مرحوم آقاى بروجردى مى‏فرمود: «روايات عمار ساباطى، بيشتر، اضطراب در متن دارند، زيراعمار ساباطى عجم بوده است [اهل ساباط مدائن و نمى‏توانسته‏اند حديث را با تمام آن ويژگيهايى كه از امام صادق(ع) مى‏شنود، ثبت و ضبط كند، از اين روايات وى مقدارى اضطراب دارند.» بنا بر اين مرحوم اردبيلى، تمامى آنچه را كه دخالت در استنباط حكم داشته از: اصول، رجال، دراية، منطق و... مورد توجه قرار مى‏داده است، آن گاه مى‏فرموده: اين حرام است و اين حلال. با اين حال، باز در مقام فتوا دادن شتاب نمى‏ورزد و خيلى جاها مى‏نويسد: «و العلم عندالله‏» يا «هذا ما عندنا» آيت الله بروجردى، توصيه مى‏فرمود:«وقتى به وسائل الشيعه رجوع مى‏كنيد، به آن عنوانى كه مرحوم صاحب وسائل زده است، اكتفا نكنيد. اگر او مى‏فرمايد «وجوب عينى نماز جمعه بدون شرط اذن امام و سلطان عادل‏» شما به اين عنوان بسنده نكنيد، برويد روايات را مورد بررسى قرار دهيد، ببينيد آيا در واقع چنين چيزى از رواياتى كه او ذيل اين عنوان آورده استفاده مى‏شود، چون لازمه سخن اين است كه بيشتر مردم، فاسق باشند; زيرا نمازجمعه‏نمى‏خوانند.» اين همان روش مرحوم اردبيلى است كه بايد روايات را از زاويه‏هاى مختلف مورد بررسى قرار داد، آن گاه فتوا داد. فقه اهل‏بيت: تاثير آراء و افكار فقهى مرحوم اردبيلى را برفقهاى معاصر و بعد از خود را چگونه مى‏بينيد. × معاصران، كم‏تر به يكديگر توجه دارند. آيت الله بروجردىمى‏فرمود: «از بزرگواريهاى نجاشى اين است، با اين كه معاصر شيخ طوسى است و پيرمرد و شيخ فقيهى جوان ، در كتاب رجال خود، شرح حال شيخ، تاليفات او و مقام علمى وى را، بيان مى‏كند.» اين، نوعا در معاصران معمول نيست. گاهى در اصل توجه ندارد كه آيا هم عصر وى، علم دارد، ندارد، سواد دارد ندارد و...؟ به اين چيزها توجه ندارند. بنا بر اين، زمانى كه محقق اردبيلى ارشاد را نوشته، معلوم نيست كه به دست معاصران رسيده يا نه؟ تا اين كه ببينيم چقدر تاثير گذاشته است؟ ولى نسبت به زبانهاى بعد مسلم مؤثر بوده است. يكى از نشانه‏هاى تاثير وجود نسخه‏هاى بسيار خطى اين كتاب است. با توجه به اين كه آن زمان چاپ نبوده، كتابى را استنساخ مى‏كرده‏اند كه مورد توجه‏شان بوده و گرنه، هر كتابى كه استنساخ نمى‏شده است. ما حدود 15 نسخه تهيه كرديم. و اين شمار نسخه براى اين كتاب، نشان دهنده اعتقاد علمى به نويسنده است كه ديگران داشته‏اند. فقه اهل‏بيت: به چند نمونه از نوآوريهاى فقهى مرحوماردبيلى اشاره كنيد. × مرحوم اردبيلى يك سرى آراء و فتاوايى دارد كه انسانتعجب مى‏كند، ايشان چگونه جرات كرده است آنها را ابراز كند. مرحوم آيت الله بروجردى، يك روز سر درس فرمود: «مقدس اردبيلى، با همه تقدسى كه دارد، مى‏فرمايد: احوط آن است كه فقيه آنچه را مى‏فهمد همان را بگويد و فتوا بدهد. اگر فهميد فلان چيز حلال است، نگويد احوط اجتناب است، يا اگر فهميد فلان چيز واجب نيست، نگويد احوط آن است كه آن را به جاى آورد.» اين روحيه فقاهتى اردبيلى است. غير از مقام عمل شخصى خود اوست. او مقدس بوده است، و نه اين كه فتوا ندهد. او معتقد بوده است كه فقيه آنچه را كه مى‏فهمد، بايد فتوا بدهد. اگر فهميد خون تخم مرغ پاك است، فتوا به پاكى بدهد و اگر فهميد خونى كه هنگام دوشيدن شير گوسفند بيرون مى‏آيد، پاك است، نگويد احوط اجتناب است. چند مورد از فتاواى نادر ايشان كه الان به ياد دارم اشاره مى‏كنم: 1. پاك بودن شراب. علامه حلى مى‏نويسد: يكى از نجاساتمسكر است كه خمر از آن جمله است و بر نجاست‏خمر به اجماع و آيه شريفه: «انما الخمر و المسير و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشيطان فاجتنبوه.» و نيز به روايات استدلال مى‏كند. مرحوم اردبيلى در همه اينها مناقشه كرده، مى‏نويسد:«اجماع مخالف دارد، رجس در آيه شريفه هم، به معناى نجس نيست، بلكه پليدى معنوى است. روايات هم معارض دارند. در نتيجه راه جمع به اين است كه دليلهاى كه بر نجاست‏خمر دلالت دارند، حمل بر كراهت و اولويت اجتناب كنيم و دليلهايى كه بر طهارت دلالت دارند، مورد عمل قرار دهيم.» اين در حالى است كه مرحوم مقدس، خودش از ملاقى و ملاقى اجتناب مى‏كرده، ولى مقام فتوا غير از مقام عمل است! ديگرى حرام نبودن غنا در مراثى امام حسين(ع). ايشان نوشته است دليل حرام بودن غنا، به طور مطلق، نداريم. مشهور دو مورد را استثناء كرده‏اند: يكى حدى براى شتران و ديگرى غناى در اعياد اسلامى و غناى بر مراثى امام حسين(ع) را هم محقق اردبيلى استثناء مى‏كند و به دليلهايى كه بر مستحب بودن گرياندن و گريستن و اظهار غم و اندوه براى شهادت امام حسين(ع) دلالت مى‏كنند، استشهاد مى‏كند و اين، از فتاواى نادره ايشان است. فقه اهل‏بيت: تحقيق اين اثر مهم را از چه زمانى آغاز كرديدو با چه مشكلاتى رو به رو شديد؟ و به كسانى كه روى آثار بزرگان كار مى‏كنند، چه توصيه‏هايى داريد. × اين كار را پيش از انقلاب اسلامى شروع كرديم. بنده وآقايان حاج آقا مجتبى عراقى و حاج آقا حسين يزدى. محل كارمان هم حجره آقاى عراقى بود در مدرسه فيضيه. از كتابخانه فيضيه استفاده مى‏كرديم و اگر هم كتابى نياز بود كه در آن جا نبود، ايشان تهيه مى‏كرد; از اين روى، در اصل تحقيق مشكلى نداشتيم، اگر بود مشكلات خارجى بود: حوادثى كه پيش از انقلاب پيش مى‏آمد و پس از انقلاب و در زمان جنگ تحميلى، شهيدانى كه مى‏داديم، از جمله شهادت فرزند حاج آقا مجتبى، مهندس محمدتقى عراقى و... كه در مجموع، اين حوادث از سرعت كار تا حدودى مى‏كاست. اما توصيه: چنانكه در ابتدا عرض كردم، احياى آثار بزرگان وبزرگداشت آنان به اين شكل، از نعمتهاى بزرگ الهى است كه به بركت انقلاب نسيب ما شده است. در گذشته تجليل از بزرگان به اين بود كه كسى در كتاب و نوشته خودش مى‏نوشت، فلان كس چقدر باسواد است و... ولى اين كه كنگره بگيرند و از افراد و نويسندگان دعوت كنند درباره آن شخصيت چيز بنويسند، آثار او را معرفى كنند و... اين از بركات انقلاب و شهداى انقلاب است و به عقيده من، از ابتكارهاى مقام معظم رهبرى است، چون در زمان امام هم، چنين چيزى نبود. كنگره شيخ مفيد و شيخ انصارى را ايشان دستور داد. البته ابتكارهاى ايشان فراوان است كه بدون سر و صدا نجام داده‏اند. آوردن كامپيوتر به حوزه، بيمه طلاب كه به بيمه امام خمينى، رضوان الله تعالى عليه، مشهور است و ... از ابتكارهاى ايشان است. البته از بزرگان و فضلايى كه افكار ايشان را عملى مى‏كنند در اين مؤسسات و كنگره‏ها، بايد تشكركرد. تقاضاى من از كسانى كه به نشر آثار بزرگان موفق مى‏شوند اين است كه: آثار را همان جورى كه به دست مى‏آورند، نشر دهند، بدون كم و زياد. اگر مطلبى خلاف سياست و سليقه ما بود، نبايد آن را حذف كنيم. اين مجله شما هم كه اسمش مجله «فقه اهل بيت‏» است كهبسيار اسم خوبى است و از اين اسم بالاتر نمى‏شود گذاشت، اسم با بركتى است و هدف شما كه نشر آثار فقهى است، بايد متوجه باشيد هدف، نشر فقه و آثار فقه باشد، نه نشر اشخاص و افراد. بنده مكرر عرض كرده‏ام: نماز جمعه كه مى‏رويد، براى نماز جمعه برويد، نه به خاطر امام جمعه‏اش. اگر به خاطر اين كه فلانى امام جمعه است، برويم يا نرويم، اين شرك خفى است. يا اگر منزل كسى روضه مى‏رويم، هدف اين نباشد كه چون اگر نرويم او گلايه خواهد كرد، اين طور نباشد. طلاب محترم در حوزه مقدسه قم، در صدد اين باشند كه فقه را تقويت كنند. فقه را رواج بدهند. ان شاء الله از اعوان ولى عصر خواهند بود. با تشكر از شما كه زحمت كشيديد ان شاء الله مورد قبول حضرت ولى عصر واقع شود. فقه اهل‏بيت: ما هم از حضرت عالى متشكريم كه ما راپذيرفتيد و وقت‏شريف خود را در اختيار ما گذارديد. مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمين حاج شيخمجتبى عراقى فقه اهل‏بيت: با تشكر از حضرت عالى كه وقت‏خود را دراختيار ما گذاشتيد، مرحوم محقق اردبيلى، به تحقيق و دقت نظر مشورند، لطفا چند نمونه از اين دقتهاى ايشان را كه در نظر داريد بيان كنيد. ×از جمله اين موارد كه اكنون به يادم دارم عبارتند از:1. فتواى همه فقها، بر اين است كه اگر كسى شراب قى كند، حد شرعى مى‏خورد، چون روايت داريم به اين مضمون كه اگر شراب نخورده بود، قى نمى‏كرد مرحوم اردبيلى، فتوا را نپذيرفته و در روايت‏خدشه مى‏كند به اين كه: نخست اين كه: شايد به زور، شراب به او نوشانده باشند، پس حد ندارد. دوم اين كه: شايد مريض بوده و طبيب نوشيدن شراب تجويز كرده باشد. سه اين كه: شايد به اشتباه به جاى آب، نوشيده باشد. 2. اين قضيه مشهور است و در منبرها هم زياد گفته مى‏شود:شخصى از خرابه‏اى بيرون آمد، دستها بالا زده، كاردى خونين هم در دست او بود و داخل خرابه هم، شخصى كشته شده و در خون خود مى‏غلطيد. شخص را خدمت‏حضرت امير(ع) آوردند. حضرت پرسيد: تو او را كشته‏اى؟ عرض كرد: آرى. دستور قصاص صادر شد، در اين حال شخصى آمد و گفت من او را كشته‏ام. حضرت امير(ع) داورى اين حكم را به امام حسن(ع) واگذارد. آن حضرت فرمود: شخص دوم با اقرار خود، اولى را از مرگ حتمى نجات داد و مصداق آيه شريفه «من احياها فكانما احيا الناس جميعا» است. شايسته است او را هم آزاد كنيم و ديه كشته شده را از بيت المال بپردازيم. مرحوم اردبيلى به نقد اين روايت مى‏پردازد:نخست اين كه: انكار بعد از اقرار، درست نيست. چگونه نفر اول كه ابتدا اقرار كرده بعد انكار مى‏كند، سخن او پذيرفته مى‏شود. دوم اين كه: بيت المال، چه گناهى كرده است كه بايد ديه او را از بيت المال داد، كسى كه كشنده وى شخص است. پس از مناقشه در اين روايت، مى‏نويسد: «هذه قضية فى واقعة‏» با همين دقتها در مساله غنا به بحث مى‏پردازد. با اين كه غنا را حرام مى‏داند، ولى غنا در مراسم عزادارى و مصائب ائمه(ع) را جايز مى‏داند و بر خلاف ديگر فقهاء نظر مى‏دهد. و نيز شراب را پاك مى‏داند. كه شاگردش ميرعلا، رساله‏اى بر رد نظر استاد خود نوشته است. و يا ايشان با استناد به آيه شريفه «او دما مسفوحا» تنها خون جهنده را نجس مى‏داند و خون غير جهنده را پاك مى‏داند، مانند خونى كه از بُن دندان پيدا مى‏شود و... اين فتوا، بر خلاف ديگر فقهاست. به ياد دارم: يك وقتى به مرحوم آيت الله حاج سيد احمد خونسارى، اين فتواى محقق اردبيلى را گفتم، تعجب كرد. اينها نشان دهنده دقت نظرهايى است كه ايشان در برداشت از آيات و روايات داشته است. فقه اهل‏بيت: لطفا از ويژگيها و سبك اجتهادى مرحوماردبيلى در مجمع الفائده، بفرماييد. × ايشان، روشنى در جمع بين روايت دارد كه به نظر من،منحصر به خود اوست; مثلا اگر ما در موضوعى دو دسته روايت مخالف داشته باشيم، در يك سوى چهار روايت و در سوى ديگر سه روايت، سه روايت را در برابر سه روايت قرار مى‏دهد تعارض و تساقط، آن گاه، آن يك روايت باقى مانده را مبناى عمل قرار مى‏دهد. در نتيجه، آن طرف كه شمار روايت بيشتر باشد، مقدم خواهد بود. ويژگى ديگر، در عنايت ايشان است به رجال حديث. مساله‏اى نيست كه ايشان آن را مطرح كند، مگر اين كه تحقيقات رجالى ارزنده‏اى را ارائه دهد، تحقيقاتى كه كم‏تر جايى مى‏توان سراغ گرفت. نكته مهم ديگر اين كه: ايشان، مبنايى دارد در فقه كه بهنظر من، مبناى منحصر به فرد است. و آن «اصابه به واقع‏» است. به اين معنى كه در شرعيات، رسيدن به واقع معيار است، هر چند اين را مكلف پس از انجام عمل، به دست آورد. در موارد بسيارى در مجمع الفائده، اين را مبناى فتاواى خود قرار داده است. البته اين مبنا، نياز به توضيح دارد، من اين جا چند مورد از احاديث را، براى روشن شدن مقصود عرض مى‏كنم. ما، موارد زيادى داريم كه شخص كارى را انجام مى‏داده و سپس، معصوم آن را تاييد كرده است به عنوان مثال: جبرئيل، به پيامبر مى‏گويد: ابوذر غفارى دعايى دارد كه در آسمانها مشهورتر است در زمين. پيامبر(ص) به ابوذر فرمود: تو، چه دعايى مى‏خوانى كه جبرائيل، درباره‏اش چنين فرموده است. عرض كرد يا رسول الله(ص)! دعاى من اين است: «اللهم انى اسئلد الامن و الايمان بد و التصديق بنبيد و...» مورد ديگر: شخصى آمد خدمت امام صادق(ع) عرض كرد:يابن رسول الله به مطاف وارد شدم، دعايى يادم نيامد، ذكر صلوات فرستادم. امام فرمود: اين بهترين دعاست. ببينيد پيش از عمل نيامده از امام مشروع بودن كارش را بپرسد. كارى را كه خودش احتمال مى‏داده درست باشد، انجام داده است، بعد امام(ع) آن را امضا كرده است. مورد سوم: شخصى به امام صادق(ع) عرض مى‏كند: چونمى‏ترسم سحر بيدارنشوم، پيش ازخواب، نماز شب را مى‏خوانم. حضرت مى‏فرمايد: كار خوبى است، ولى اگر قضايش را انجام دهى بهتر است. اين چند مورد را براى اين عرض كردم كه مبناى مرحوم اردبيلى كه «اصابه بواقع‏» هست، معلوم شود. فقه اهل‏بيت: درباره تاثير انديشه‏هاى فقهى و اصولى مرحوماردبيلى نسبت به فقها چه نظرى داريد. × پيش از مرحوم اردبيلى، شيخ طوسى چنين بوده است كه ديدگاههاى فقهى وى، سالها بر فقهاى بعدى، تاثير داشته است. مرحوم اردبيلى هم، تا حدودى چنين بوده است كه ديدگاهها و فتاواى ايشان، در ميان فقهاى بعد از ايشان، بويژه شاگردانش رايج بوده است. فقه اهل‏بيت: به نظر حضرت عالى مى‏توان گفت: بسيارى ازانديشه‏هاى اصولى صاحب معالم و يا انديشه‏هاى فقهى صاحب مدارك، در حقيقت، ديدگاههاى مرحوم اردبيلى است. × بله، همين گونه است. مى‏توان گفت: بيشتر آنها، ديدگاههاى استاد است و گاه «ان قلت و قلت‏»هايى هم كرده‏اند و ديدگاه خودشان را بيان كرده‏اند. خوب است بدانيد كه مجمع الفائده بسيار مورد توجه حضرت امام(ره) بوده است. آقاى شيخ محمد عبادى خونسارى كه از علماى بزرگ است و نسبت به ما سمت استادى دارد، مى‏گفت: «من يك وقتى خدمت امام رفته بودم، ايشان كتاب مجمع الفائده را پيش رو داشت و مطالعه مى‏كرد.» اين سخن، مربوط به حدود پنجاه سال پيش است. پس از انقلاب هم، وقتى بعضى از جلدهاى مجمع الفائده چاپ شده بود، با چند كتاب ديگر خدمت امام مى‏برند، ايشان مجمع الفائده را بر مى‏دارد. اين نشان دهنده عنايت ايشان به اين كتاب بوده است. فقه اهل‏بيت: غير از مجمع الفائده، آثار فقهى ديگرى هم محقق اردبيلى دارد. × چنانكه از عبارتهاى مجمع الفائده بر مى‏آيد، ايشان رساله‏ها و تعليقات فراوانى دارد. بسيارى از موارد اشاره مى‏كند: «لنا تعليقة‏» يا «ذكرنا فى بعض التعليقات‏» كه اين موارد هم فراوان است. فقه اهل‏بيت: كار تحقيق روى مجمع الفائده، چه مدت طولكشيد و چه مشكلاتى داشتيد. × اين كار را در خدمت آقاى اشتهاردى و آقاى يزدى انجامداديم و حدود ده سال طول كشيد. البته مشكلاتى هم بود، لكن شدت اشتياق به كار، نمى‏گذاشت مانع كارمان شود. در هر كارى اگر علاقه و اشتياق باشد، سختيها، به چشم نمى‏آيد. فقه اهل‏بيت: از اين كه وقت‏شريف خود را در اختيار ماگذاشتيد، خيلى متشكريم. × من هم از زحمات شما سپاسگزارم. مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمين حاج آقا حسينيزدى فقه اهل‏بيت: چه شد كه به تحقيق كتاب مجمع الفائدةپرداختيد. × حدود بيست‏سال پيش، به همراهى بعضى از اساتيد حوزه علميه قم، به تحقيق و بررسى كتاب «مسالك الافهام فى شرح شرايع الاسلام‏» نوشته شيخ زين الدين، معروف به شهيد ثانى پرداختيم. پس از تهيه بعضى نسخه‏هاى خطى و شروع به كار، ناگهان به مانعى برخورديم كه ما را از ادامه كار بازداشت. با تاسف عميق و ناراحتى شديد، دست از كار كشيديم، ولى خوشبختانه به مصداق آيه كريمه «عسى ان تكرهوا شيئا و هو خير لكم‏» به ما تحقيق كتاب «مجمع الفائدة و البرهان‏» پيشنهاد شد كه با كمال اشتياق پذيرفتيم و مشغول به كار شديم و بحمدالله كار هم به خوبى به پايان رسيد. به نظر من، مى‏توان اين پيش آمد را از كرامات محقق اردبيلى به حساب آورد; چرا كه اگر آن پيش آمد رخ نمى‏داد، اين توفيق نيز حاصل نمى‏شد. البته هيچ گنجى بدون رنج‏حاصل نمى‏شود و همان گونه كهفرموده‏اند: «افضل الاعمال احمزها». اين گنجينه علمى، تا بدين شكل درآمده، زحمات فراوانى كشيده شده است، مسافرتهاى بسيار، با صرف هزينه‏هاى بالا، براى تهيه نسخه‏هاى خطى مختلف از: كتابخانه آستان قدس رضوى، كتابخانه ملك، كتابخانه مجلس و... انجام شده است. فقه اهل‏بيت: ويژگيهاى مجمع الفائده را لطفا بيان كنيد.× موارد ذيل را مى‏توان از ويژگيهاى كتاب مجمع الفائده، درابعاد مختلف دانست. 1. سبك استنباط: محقق اردبيلى، در هر بحثى، ابتدا آيات مربوط را مطرح مى‏كند، سپس روايات را جدا جدا مورد بررسى قرار مى‏دهد. از فتاواى فقهاء شيعه، رضوان الله تعالى عليهم، بهره مى‏گيرد و گاه به فتاواى فقهاء عامه نيز، اشاره مى‏كند. مرحوم آيت الله بروجردى نيز، چنين روشى داشت. 2.بررسى سند روايات و تحقيق در رجالى كه در سند حديثواقع شده‏اند: كم‏تر موردى مى‏توان‏يافت كه روايتى مطرح‏شود و تحقيقى در رجال سند آن انجام نگيرد. 3.احاطه كامل و معرفت به سند روايات: به نظر مى‏رسد اگرديدگاههاى محقق اردبيلى درباره سند روايات و رجال حديث، كه در اين كتاب شريف فراوان آمده است، جمع‏آورى شود، خود كتاب رجالى ارزنده‏اى خواهد داشت. 4. عمل به روايات موثق: اگر روايتى از نظر سند موثق نباشد،مورد اعتنا قرار نمى‏گيرد. 5. حجت‏نبودن شهرت:در نزدمحقق شهرت حجت نيستازاين‏روى،اگر روايتى موثق وجود داشته‏باشد به‏آن روايت عمل‏مى‏كند، هرچند خلاف‏مشهور باشد. 6. توجه به رواياتى كه به حسب ظاهر ارتباطى با موضوعندارند ولى پس از آن كه محقق در آن به دقت و بررسى مى‏نشيند، ارتباط آنها مشخص مى‏شود. 7. بهره‏گيرى كامل از رواياتى كه مطرح مى‏كند. به اينمعنى كه گاه روايتى بيش از حكمى كه بر آن استناد شده است، احكام ديگرى نيز مى‏توان از آن استفاده و استنباط نمود، به آن احكام نيز اشاره مى‏كند و از اين راه، افزون بر تنوع، معلومات خوبى به خواننده مى‏دهد. 8. آزادگى دراظهار فتوا و نظر: از ايشان نقل شده است:«احوط آن است كه فقيه و مجتهد، آنچه را از دليلها فهمد و درك مى‏كند، به همان فتوا دهد، هر چند مخالف مشهود باشد.» البته خلاف اجماع را به فرض تحقق، روانى داند. مرحوم صاحب روضات الجنات (ج‏1/83) و مرحوم اليارى در بهجة الامال (ج‏2/112) نوشته‏اند: «برخى بر روش استنباطى محقق اردبيلى خرده گرفته و گفته‏اند: او از روش پسنديده فقهاى گذشته خارج شده است; چرا كه دقتهاى فلسفى را در استنباطهاى خود، دخالت داده است.» بايد گفت: نخست اين كه: ايشان معصوم نبوده است. دو اين كه: كتابى كه مورد توجه بزرگان فقهاء و شخصيتها برجسته علمى شيعه و حتى سنى قرار گرفته و از آن تجليل كرده‏اند كه كتابى است با تحقيقات عميق و دقتهاى وثيق كه در كم‏تر كتابى مى‏توان يافت، سزاوار نيست به خاطر آن كه در برخى موارد مطالب دقيق فلسفى در آن به كار رفته است، آن را به باد انتقاد گرفت. سه اين كه: فقهايى مانند مرحوم سيد عامل، صاحب مدارك و مرحوم شيخ حسن، صاحب معالم و ديگران از اين روش پيروى كرده‏اند و بر همين روش، به استنباط پرداخته‏اند. فقه اهل‏بيت: محقق اردبيلى فتاواى نادره بسيار دارند، بهنظر شما منشا اين فتاوا چيست؟ × از جمله مبانى فقهى ايشان اين است كه به شهرت فتوايى،اهميتى نمى‏دهند. ايشان، شهرت را به عنوان دليل در استنباطهاى خود مورد توجه قرار نمى‏دهد; از اين روى، اگر روايتى موثق و با دلالت روشن بر حكمى پيدا كنند، برابر آن، فتوا مى‏دهد، هر چند مخالف مشهور باشد. كه موارد بسيارى از فتاواى نادره ايشان، از اين مبنا سرچشمه مى‏گيرد. نكته ديگر اين كه: ايشان به روايات موثق عمل مى‏كند، هر چند فرد توثيق شده غير شيعه باشد، همان گونه كه اگر راوى توثيق نشود، به آن روايت عمل نمى‏كند، هر چند شيعه باشد. اين نيز، مى‏تواند در برخى از فتاواى نادره ايشان مؤثر باشد. فقه اهل‏بيت: با توجه به كارهاى تحقيقى كه حضرت عالىدر جهت احياى آثار علماء شيعه انجام داده‏ايد، چه توصيه‏اى به كسانى كه در اين راه مى‏خواهند گام بردارند، داريد. × توصيه من اين است كه كتابهاى فقهى و آثار علمى فقهاى عظام و دانشمندان بزرگ شيعه، بدون زحمت و رنج، به دست نيامده، فداكاريها، خون دلها، بلكه تقديم شهدايى چون شهيد اول و شهيد ثانى و شهيد ثالث، آنها را به دست ما رسانده است; بنا بر اين، شايسته است اين فقه سنتى شيعى را درج نهيم و اين آثار ارزشمند را به خوبى حفظ كنيم و از آنها بهره گيريم و با تعليم و تعلم و تحقيق، همراه با خلوص نيت، اين امانتهاى ارزشمند را به آيندگان بسپاريم. فقه اهل‏بيت: از اين كه وفت‏شريف خود را در اختيار ماگذاشتيد كمال تشكر را داريم. × من هم از شما متشكرم. مصاحبه با دبير علمى كنگرهمصاحبه با حضرت استاد حاج شيخ رضا استادىفقه اهل‏بيت: با تشكر از پذيرش زحمت، لطفا در ابتداشمه‏اى از مقام علمى و فقهى محقق اردبيلى را بيان فرماييد. × براى تشخيص مقام علمى و فقهى يك شخصيت،معيارهايى وجود دارد كه محقق اردبيلى آنها را دارد، از جمله: 1. داشتن شاگردان خوب: مرحوم اردبيلى اين را دارد. شاگردانى مانند: صاحب معالم و صاحب مدارك. اين دو بزرگوار، براى بهره‏مندى از محضر درس ايشان، از محيط خود، به نجف مهاجرت كرده‏اند. 2. مورد توجه واقع شدن آثار فقهى و علمى: كتاب مجمع الفائدة و زبدة البيان ايشان، از آثارى است كه از همان ابتدا مورد توجه حوزه‏ها بوده است، بااين كه كتاب درسى هم نبوده‏اند، شاهدش فراوانى نسخه‏هاى خطى اين دو اثر است و حواشى و شرحهايى كه بر زبدة البيان نوشته شده است. 3. داشتن آراء و ديدگاهها علمى و تحقيقى: ايشان، همان گونه كه به خاطر قدس و تقوا، لقب مقدس گرفته، به محقق هم معروف شده است. در گذشته، اين چنين نبوده است كه به سادگى لقبى را به كسى بدهند. در حوزه‏ها، بويژه، دقت داشته‏اند. ما در طول تاريخ فقيهان، تنها چند نفر لقب محقق گرفته‏اند كه سومى آنان محقق اردبيلى است. اين، به خاطر وجود مطالب تحقيقى و علمى فراوانى است كه در آثار اين مرد بزرگ هست. ايشان، با اين كه مانند بسيارى از بزرگان ديگر، آثار فقهيش، متاثر از پيشينيان است، بويژه از علامه حلى، با اين حال، استقلال در راى دارد، مطالب نوى ارائه مى‏دهد و تصريح مى‏كند: كه «نحن ابناء الدليل‏». همين مطالب تحقيقى است كه ايشان را به محقق مشهور ساخته و آثار او را جاودانه كرده است و از هنگام تاليف تا به كنون، انظار را متوجه خود كرده است. شنيده‏ايد كه امام خمينى(ره) به كتاب «مجمع الفائده‏» خيلى توجه داشته‏اند. اين، نشان دهنده وجود جاذبه‏هاى تحقيقى و علمى در اين كتاب است. فقه اهل‏بيت: حضرت عالى كدام زاويه از شخصيت محققاردبيلى را شايسته‏تر براى تحقيق مى‏دانيد. × در پاسخ اين پرسش شما، من به بعدى از زندگى محققاشاره دارم كه متاسفانه تاكنون، انجام نشده است، ولى نه از آن جهت كه مورد غفلت بوده، بلكه فراوانى شغلها و گرفتاريهاى فاضلان و عالمان، اجازه نمى‏دهد كه برخى از كارهاى لازم انجام پذيرد، بويژه اين گونه كارهاى علمى. خود شما كه دست‏اندر كار مجله‏اى علمى هستيد، مى‏دانيد كه به خاطر كارهاى زياد، در اين گونه امور همكارى كم است. آن زاويه‏اى كه به نظر من لازم است كار اساسى بشود وپيش از كنگره كارى نشده يا كار درخورى انجام نگرفته، بعد اخلاق علمى محقق است. چيزى كه در آثار ايشان بسيار برجستگى دارد و لازم است براى دست‏يابى به اين منظور، يك دور كتابهاى ايشان، از اين زاويه، دقيق مطالعه شود. به عنوان مثال چند نمونه را كه من برخورد داشته‏ام عرض مى‏كنم: 1. مغرور نبودن به آراء علمى خويش: شخصيتى محقق،مانند ايشان، كه اين همه آراء و افكار منحصر به خود دارد و نوآورى دارد، ولى با اين حال، مغرور نيست و بارها تكرار مى‏كند كه «هذا ظنى و ظنى لايغنى من الجوع‏». 2. احترام به پيشينيان و بزرگان: توجه داريد اگر كسى بخواهد حرف نو بزند و سخن تازه‏اى ارائه دهد، به طور طبيعى، بايد بزرگى پيشينيان در ذهنش كم شود، تا بتواند در برابر آنان بايستد. اين كه مى‏شنويم پس از شيخ، تا سالها كسى نتوانست مخالف او نظرى بدهد، چون بزرگى شيخ در نظرشان بود. ايشان در عين نقد و بررسى گفته‏هاى پيشينيان و ارائه ديدگاههاى مخالف آنان، هيچ گاه آنان را كوچك نمى‏كند و هميشه از آنان با عظمت‏ياد مى‏كند. از علامه تعبير به امام مى‏كند «الامام المصنف‏» كه در فقه شيعه، كم‏تر پيشينه دارد كه اين تعبير براى كسى به كار رفته باشد. اگر به كسى اشكال و ايراد مى‏كند، بارها ديده شده است كه مى‏گويد «هو اعرف بما قال‏» اين نشانه بزرگى روحى ايشان است. 3. با اين كه پيرو ديگران نيست و حرف نو مى‏زند، ولى جرات بر فتوا را نيز كار دشوارى مى‏داند، چيزى كه كم در فردى پيدا مى‏شود. متاسفانه برخى از افراد، بى‏باك در فتوا دادن هستند و برخى هم، تنها پيرو ديگرانند، ولى كسى كه جمع بين اين دو كند، نه پيرو و نه هم جرى در فتوا دادن باشد، كم است. محقق اردبيلى چنين بود. و نمونه‏هاى ديگرى كه نياز به يك تحقيق شايسته دارد. بله. حوزه‏هاى علميه ما و مجامع علمى به يك چنين الگويى نيازمندند. فقه اهل‏بيت: در رابطه با انگيزه برگزارى كنگره و هدفهاىآن بفرماييد. × پيشنهاد كنگره در ابتدا از شخصيتهاى خود اردبيل بود.آنان، به اين منظور كارهايى را شروع كردند و چند ماهى گذشته بود، خدمت مقام معظم رهبرى رسيدند. ايشان راهنماييهايى كردند، از جمله اين كه خوب است اين كنگره در قم و اردبيل، هر دو جا، برگزار شود. از اين مرحله بود كه ما و دوستانمان وارد كار شديم، بنا براين ما مؤسس نبوديم. هدفهاى كنگره، از جمله:1. شخصيت دادن به مسلمانان كه بدانند، در گذشته چنين رجال بزرگى داشته‏اند. 2. الگو دادن و الگو گرفتن از اين بزرگان كه بحق مرحوم اردبيلى مى‏تواند الگوى بسيار خوبى از جهات مختلف براى حوزه‏هاى ما باشد. 3. چاپ و نشر آثار اين بزرگان، به گونه‏اى خوب و در دسترس عموم قرار دادن به بهانه كنگره. فقه اهل‏بيت: چه آثارى از محقق اردبيلى تاكنون به چاپرسانده‏ايد. × نوشته‏هايى كه به ايشان نسبت داده‏اند، فراوان است، ولى در اين كه همه آنها از ايشان باشد، تحقيق لازم است; زيرا در عصر ايشان، چند شخصيت به نام اردبيلى داريم: صاحب جامع الرواة، اردبيلى اديب كه جزوه‏هايى راجع به سيوطى و كتابهاى ادبى دارد و الهى اردبيلى كه قدرى جلوتر از محقق اردبيلى مى‏زيسته و عارف هم بوده است. اين هماننديهاى اسمى، سبب شده است، شمارى از رساله‏ها و كتابهايى كه مال ايشان نيست، به ايشان نسبت داده شود. از كارهايى كه در كنگره انجام شده، تحقيقى است‏خوب درباره همين موضوع كه به نظر ما در تعيين نوشته‏هاى اردبيلى، 90% درخور اطمينان است. از كتابهايى كه مسلم مال ايشان است، شمارى از بين رفته است و آنهايى كه وجود دارند، از اين قرارند: 1. دوره مجمع الفائده و البرهان. چون انتشارات جامعه مدرسين آنها را چاپ كرده بود، كنگره به همان بسنده كرد. البته كاستيهايى دارد كه مقاله‏اى هم به نقد اين چاپ پرداخته كه در كنگره ارائه مى‏شود. 2. زبدة البيان. كنگره آن را دوباره چاپ كرده با تصحيح بهتر و فهرستهاى بسيار. 3. حاشيه شرح تجريد قوشجى. كتاب كلامى خوبى است، بويژه بحث امامت آن مفصل آمده. اين كتاب، با تصحيح خوب و فهرست، چاپ شده است. 4. غير از اين سه كتاب، هفده رساله ديگر هم در موضوعهاى گوناگون به دست آورده‏ايم و همه را در يك جلد چاپ كرده‏ايم. در مجموع، بيست اثر از ايشان در كنگره ارائه مى‏شود. فقه اهل‏بيت: چه شمار مقاله به كنگره ارائه شده است و ازچه سطح علمى برخوردارند. × همان طور كه عرض كردم، به خاطر بسيارى شغلها و كارهاى عالمان و فاضلان، در ابتدا اميدوار نبوديم مقاله‏هاى زيادى داشته باشيم. در طرح نخستين ما، تنها بيست مقاله علمى پيش بينى شده بود، ولى با پى‏گيريهايى كه شد، حدود هشتاد مقاله چاپ شده داريم كه اين شمار را مى‏توانيم به سه دسته تقسيم كنيم: 1. مربوط به كتاب شناسى و مانند آن. 2. مربوط به شرح حال. اين دو قسم، با اين كه مى‏توانند علمى باشند، لكن اينها را جزء مقاله‏هاى علمى به شمار نمى‏آوريم. 3. مقالات علمى كه حدود سى مقاله فقهى، اصولى و كلامى است از اين سى مقاله، بيست مقاله آن براستى علمى است. البته علمى بودن، به معنى كاربرد داشتن و بحثهاى ضرورى بودن ثبت و به نظر من دو سوم از مقاله‏هاى علمى درخور عرضه‏اند و خوب، بنا بر اين، از جهت كيفى، كنگره به نسبت، خوب است. اين مقاله‏ها، در سه جلد چاپ شده است كه مجموعه آثارىكه به نام كنگره چاپ مى‏شود دوازده مجله است: 1. زبدة البيان در دو جلد. 2. حاشيه تجريد در يك جلد. 3. رساله‏هاى گوناگون در يك جلد. 4. فهرست مجمع الفائده در يك جلد. 5. انديشه‏هاى كلامى، اصولى و رجالى محقق در مجمع الفائده در يك جلد. 6. مطالب تحقيقى درباره اردبيل در يك جلد. 7. شرح حال اردبيلى در يك جلد. 8. چند مقاله متفرقه در يك جلد. 9. مجموعه مقاله‏ها در سه جلد. اين دوازده جلد كتاب، با آرم كنگره چاپ و ارائه مى‏شود. اخيرا حاشيه‏اى از وحيد بهبهانى بر كتاب مجمع الفائده،توسط مؤسسه وحيد بهبهانى در قم چاپ شده كه كتاب بسيار خوبى است. در مجموع، هشت هزار صفحه را در طول دوازده ماه، ارائه كرده‏ايم كه با توجه به حجم زياد كار، اگر كاستيهايى باشد، بايد چشم پوشى گردد و در آينده اصلاح شود. فقه اهل‏بيت: دعوت شدگان چه كسانى هستند. آيا ميهمانخارجى هم داريد؟ × نسبت به ميهمان خارجى هنوز تصميم گرفته نشده است، باتوجه به خرج زيادى كه دارد. ولى مهمانان داخلى، به طور طبيعى كسانى كه مقاله داده‏اند و با كنگره همكارى علمى داشته‏اند و يا مجله‏هايى كه با كنگره همكارى داشته‏اند، خواهند بود. افزون بر ايشان، از اساتيد و بزرگان حوزه و دانشگاه نيز دعوت شده‏است. فقه اهل‏بيت: با توجه به مسؤوليت‏شما در اين كنگره و كنگرهمرحوم شيخ مفيد، حضرت عالى اين دو كنگره را چگونه ارزيابى مى‏كنيد. × تفاوت اين دو كنگره به همان اندازه تفاوت شخصيت و آن دو بزرگوار است. شيخ مفيد شخصيت جهانى به تمام معناست و محقق اردبيلى شخصيت‏حوزوى به تمام معنى. در كنگره شيخ مفيد، زاويه‏هاى كار بسيار گسترده بود. من فكر مى‏كنم اگر فرصت بيشترى مى‏بود و پى‏گيرى و همكارى درستى مى‏شد، مى‏توانست نتيجه كار چند برابر آنچيزى باشد كه انجام شد. در اين جا محدوده كار به فقه و اصول و كلام خلاصه مى‏شود و زاويه‏هاى ديگر، با نيست و يا كم رنگ است، ولى هر كدام در محدوده خودش موفق بوده است. چيزى كه اين جا مى‏تواند بر كنگره شيخ مفيد برترى داشته باشد، زاويه فقهى مسائل است كه در كنگره شيخ مفيد، خيلى كم بود و به عكس اين جا هم بيشتر است و هم مى‏تواند بيش از اين باشد; زيرا محقق اردبيلى، حدود يكصد نظريه فقهى منحصر به خود دارد كه هر كدام مى‏تواند موضوع تحقيق فقهى قرار گيرد كه در ابتدا، نظر ما هم اين بود كه يك چنين كارى بشود. فقه اهل‏بيت: جلسه‏اى با اعضاى ستاد برگزارى كنگره، خدمت مقام معظم رهبرى داشتيد. ايشان مطالبى فرمودند، نسبت به فرمايشهاى ايشان، اگر توضيحى داريد بفرماييد. × البته در آن جلسه كه ما در خدمت ايشان بوديم، فرصت كم بود و مجال آن نبود كه ايشان بتوانند درباره محقق اردبيلى آنچه را مى‏خواهند بفرمايند. البته ما از ايشان تقاضا كرديم، پيامى براى كنگره داشته باشند. نكته‏اى را آن جا ايشان فرمودند و مورد غفلت ما بود اين كه محقق اردبيلى، سر فصل مراجع ايرانى است. از آن به بعد، شمار بسيارى از مراجع ايرانى هستند. نكته ديگرى كه در جلسه‏اى ديگر فرموده بودند اين كه: عظمت كارهاى فقهى محقق اردبيلى ايجاب مى‏كند كه صد تا فقيه درباره‏اش كار كنند. اميدواريم با پيامى كه از ايشان براى كنگره خواهيم داشت، زاويه‏هايى كه براى ايشان جاذب و جالب بوده، بيان فرمايند، تا سرفصل همه مطالب كنگره قرار گيرد. فقه اهل‏بيت: به نظر مى‏رسد با اين همه كار مفيد كه در اين كنگره‏ها انجام مى‏گيرد، به خاطر اين كه پس از برگزارى كنگره پى‏گيرى نمى‏شود، آن نتيجه‏هايى كه بايد داشته باشد، حاصل نمى‏شود، نظر شما چيست؟ × متاسفانه اين يك واقعيت است و تا به كنون چنين بوده است. شايد تا حدودى طبيعى باشد; زيرا آن گروهى كه براى برپايى كنگره كار مى‏كنند، حجم كار چنان زياد است كه خسته مى‏شوند و اين گروه، ديگر توان پى‏گيرى آن را ندارند. براى برطرف كردن شكل، بايد انديشيد. اين نياز به يكتشكيلات و مركزيتى دارد كه فقط به كنگره‏ها اختصاص پيدا كند. يك وقتى در خدمت مقام معظم رهبرى، از همين مطلب سخن به ميان آمد و گفته شد: خوب است مركزيتى باشد كه اين مركز هم در تعيين شخصيتها، نقش داشته باشد و هم اولويتها را در نظر بگيرد و هم زمان لازم را درست پيش‏بينى كند و هم كارهاى مانده كنگره را پى بگيرد و نگذارد، دستاوردها از بين برود. فقه اهل‏بيت: با تشكر از حضرت عالى كه قبول زحمت فرموديد. × من هم از شما سپاسگزارم.

/ 1