گفتوگو با محققان و مصححان
آيت الله شبيرى زنجانى فقه اهلبيت: با تشكر از حضرت عالى كه قبول زحمتفرموديد لطفا درباره شخصيت علمى و فقهى مقدس اردبيلى را براى ما خوانندگان معرفىفرماييد. × محقق اردبيلى كه در تعبيرات متعارف مردم، به مقدسمشهور است، از محققين طراز اول است و از مفاخر علم و تقواست كه با اين فرصتهاى اندك، نمىتوان حق ايشان را ادا كرد. او در فقه صاحب مكتب است. به اين معنى كه بين قبل از او و بعد از او، تفاوت بسيار در كيفيت استدلال و استنباط است. صاحب مدارك، صاحب معالم، فاضل سبزوارى و شايد صاحب حدائق از پيروان مكتب محقق اردبيلى هستند. سخن مشهورى است كه مىگويند: مطالبى را كه محقق اردبيلى احتمال آن را داده، صاحب مدارك گمان به آن پيدا كرده و صاحب ذخيره قطع به آنها پيدا كرده است. اينها، با اين كه خود از بزرگان و متفكرانند، ولى به «اتباع اردبيلى» مشهورند. مرحوم اردبيلى، در رجال نيز، صاحب انديشه است. صاحب معالم، كه رجالى است، شايد اين تفكر را از استادش اردبيلى، الهام گرفته باشد. استقلال در نظر، يكى ديگر از ويژگيهاى فقهى ايشان است.درهر بحثى كه وارد مىشود، در برابر ديدگاه اصحاب و فقها پيشين، بيشتر، نظريهاى مستقل ارائه مىدهد. نهايت، چون مانند شيخ انصارى فكر حوالى دارد، نظريهاش را به طور قطع نمىگويد و به صورت احتمال ارائه مىدهد كه عرض شد شهود است مىگويند: صاحب مدارك همين احتمالها را به صورت گمان و صاحب ذخيره به صورت قطع مىگويند. شايد اين متفكر بودن ايشان جنبه ارثى نيز داشته باشد; چراكه دايى ايشان از رياضىدانان بسيار مهم بوده است و خود محقق اردبيلى در بحث قبله مىگويد. دايى من پس از خواجه طوسى، بر همه رياضىدانان، پيشى داشت. در مقام قدس و تقواى ايشان همين بس كه شخصيتى مانند صاحب جواهر، در بحث عدالت به معناى اخصى كه مىرسد، در تعريف بر كسانى كه شرايط عدالت را خيلى سخت گرفتهاند، مىفرمايد: «با اين حساب، جز محقق اردبيلى و سيد هاشم بحرانى كسى باقى نمىماند.» يعنى، محقق اردبيلى نمونه اعلاى تقوا و عدالت است. فقه اهلبيت: حضرت عالى فرموديد، مرحوم محقق اردبيلىدر فقه صاحب مكتب بوده است، لطفا درباره ويژگيهاى مكتب فقهى ايشان، بيشتر توضيح بفرماييد. × يكى از ويژگيها، جنبههاى عقلى است. بعضى، جنبههاىعرفى، در روش استنباطشان برجستگى دارد. در روش استنباط ايشان، جنبههاى عقلى برجستگى دارد. وقتى به آثار فقهى ايشان نگاه مىكنيم، مىيابيم كه ايشان همانند يك فيلسوف و رياضىدان كه بر روش برهان براى اثبات مدعاى خود تكيه مىكنند، بر روش برهانى تكيه مىكند و اين روش را زياد به كار مىبرد. در عين حال از رجال، كه يك جنبه تتبعى است، به خوبى بهره مىگيرد. وى بين برهانى بودن و رجالى بودن جمع كرده است. با اين كه افراد، بيشتر يكى از اين دو خصيصه را دارند. فقه اهلبيت: با تشكر از اين كه وقتشريف خود را دراختيار ما گذارديد، خداوند به شما طول عمر عنايت كند. × من هم براى شما آرزوى طول عمر دارم. مصاحبه با آيت الله موسوى اردبيلىفقه اهلبيت: با تشكر از اين كه وقتشريف خود را دراختيار ما گذاشتيد، لطفا درباره شخصيت مرحوم مقدس اردبيلى و ويژگيهاى ايشان مطالبى را بفرماييد. × مرحوم محقق اردبيلى، از فقهاء، فلاسفه، متكلمان و قرآنشناسهاى بزرگ شيعه است. در ميان علماى شيعه مقام والايى دارد. بسيارى از معاصران و متاخران وى، او را ستودهاند و از كمالاتش سخن گفتهاند. به نظر من، امتياز انسان از همنوعان خود به سه چيز است: تقوا، علم و آثار وجودى. مقدس اردبيلى، هر سه را داشت. در قرآن كريم، تقوا امتياز نخست است. هر چه تقوا بيشتر، مقام هم بالاتر است. در فضل مرحوم اردبيلى همين بس كه تمام معاصران و متاخران وى، به مقام تقواى او اعتراف كردهاند. دايره تقوا را هر چه تنگ بگيريد كه تنها عده محدودى بمانند، مسلم بدانيد كه يكى از آنها مقدس اردبيلى خواهد بود. صاحب جواهر در بحث عدالت، وقتى شرايط را بر مىشمرد، مىگويد: اگر بنا باشد همه اين شرايط را در عدالت معتبر بدانيم، غير از مقدس اردبيلى و سيد هاشم بحرانى، عادلى نخواهد ماند. من، تاكنون نشنيدهام كسى در مقام تقواى ايشان ترديد كرده باشد، حتى فقهايى كه به ديدگاههاى فقهى ايشان، انتقاد داشتهاند. برخى از لقبها هست كه مخصوص به بعضى شده است، مانند اختصاص «ثقه الاسلام» به مرحوم كلينى، «علامه» به محقق حلى و... و عنوان «مقدس» نيز، تنها به محقق اردبيلى داده شده است. امتياز دوم ايشان علم است. مقام علمى ايشان، بسياروالاست. كتابهاى ايشان جزو منابع اوليه است و مرجع متخصصان و محققان. اگر كسى در مسالهاى اجتهاد كند بدون اين كه نظر مرحوم اردبيلى را ديده باشد، احساس خلا مىكند. امام(ره) به نظرات ايشان خيلى توجه داشتند. شيخ انصارى كه خاتم المجتهدينش مىخوانند، در باب «بيع صبى» همراهى و هم رايى مرحوم اردبيلى را از مرجحات نظريهاى مىداند كه خود آن را انتخاب كرده است. مرحوم اردبيلى، جزو كسانى است كه با جرات فتوا مىدهد.حضرت امام از ايشان تعريف مىكرد، مىفرمود: «بين تقدس و جرات در فتوا را جمع كرده است.» با اين كه اگر كسى مقدس باشد، جرات او بر فتوا كم مىشود و يا اگر جراتش بيشتر باشد، مشهور به تقدس نمىشود. اينها به ظاهر ناسازگارند كه شخصى از نظر تقوا و عدالت، در حد عالى و از نظر فتوا دادن اين قدر بىباك كه گاه، در برابر شهور علما، مىايستد و فتواى آنان را رد مىكند. امتياز سوم ايشان، آثار قلمى است: كتابهاى فراوانى دارد، از جمله: مجمع الفائده و البرهان، زبدة البيان، حاشيه تجريد و حديقة الشيعة كه البته در انتساب حديقه الشيعه به ايشان، جاى تحقيق و بررسى است كه اميدواريم در كنگره به جايى برسند. فقه اهلبيت: چه تاثيرى برگزارى اين گونه كنگرهها درفرهنگ جامعه و حوزه دارد. × در درجه اول تمجيد از مقام علم و تقواست و اين، خود،ارزش است. افزون براينكه اين گونه بزرگداشتها، غير از بركات تحقيقى و علمى آن، سبب تشويق افراد به جانب علم و تقوا و فضيلت است. گفتوگو با محققانمجمع الفائدة و البرهانمصاحبه با حجت الاسلام و المسلمين حاجشيخ على پناه اشتهاردى فقه اهلبيت: با كمال تشكر از حضرت عالى كه به ما اجازهداديد به خدمتتان برسيم و درباره شخصيت بزرگ جهان اسلام، محقق اردبيلى از محضرتان بهره ببريم. لطفا در ابتدا، از ويژگيهاى كتاب گرانقدر مجمع الفائدة و البرهان بفرماييد. × سپاس خداوند را كه به بركت انقلاب اسلامى، به بررسىاحوال علماى بزرگ پرداخته مىشود و چنين توفيقى از نعمتهاى الهى است كه در گذشته از آن اثرى نبود و به نظر من، از ابتكارهاى مقام معظم رهبرى است كه در اين چند ساله، با تاييدات ايشان كنگرههاى بزرگى در جهت معرفى علماى اسلام برگزار شده است: كنگره شيخ مفيد، شيخ انصارى و محقق اردبيلى. براى امثال من، سخن گفتن درباره آثار و شخصيت كسى كه علامه مجلسى دربارهاش فرموده: «لم اسمع مثله فى الزهد و التقوى». بسيار مشكل است. در هر صورت، آنچه به نظر مىآيد، مجمع الفائده چند ويژگى دارد: 1. تحقيق: اين كه به مقدس اردبيلى، عنوان محقق دادهاند،تصادفى نيست. اندك شمارند كسانى كه به آنان اين لقب داده شده است. نخستين فقيهى كه اين عنوان را گرفت، صاحب شرايع، محقق حلى بود كه به خاطر آثار تحقيقىاش به اين عنوان لقب گرفت. از جلمه آثار اين مرد بزرگ، كتاب شرائع است كه به لحاظ اهميتش شرحهاى فراوان دارد. مرحوم آيت الله بروجردى مىفرمود:«يكى از بزرگان [مرحوم وحيد بهبهانى يا سيدمهدى بحر العلوم، ترديد از من است گفته بود در تمامى متون فقهى، كتابى به خوبى شرايع نيست.» دومين كسى كه ملقب به محقق شده است، صاحب جامع المقاصد است كه محقق ثانى نام گرفته است و پيش از مرحوم اردبيلى بوده است. سومين نفر صاحب مجمع الفائده و البرهان است كه لقب محقق اردبيلى گرفتهاست. پس از ايشان نيز، كسانى ديگر لقب محقق گرفتهاند، مانند محقق سبزوارى و... چنانكه مىدانيد، مجمع الفائدة شرح كتاب ارشاد علامهاست و بر اين كتاب، شرحهاى ديگرى نيز نوشته شده است. ويژگى اين كتاب، تحقيقى بودن آن است; يعنى مرحوم اردبيلى، نيامده تنها آيه، يا روايت را نقل كند و بگذرد، بلكه در فهم روايات دقت زيادى كرده است، برداشتهايى مىكند كه هر كس پس از توجه، تصديق مىكند: اين را هم مىشود فهميد. به عنوان تنظير عرض مىكنم، گر نه تفاوت بسيار است. كار ايشان شبيه برداشتهاى ائمه(ع) از آيات قرآن است. پس از اين كه امام(ع)، مطلبى را از آيه شريفه برداشت مىكند، انسان تصديق مىكند كه آيه شريفه اين معنى را هم دلالت دارد. ايشان هم، مطالبى را از ارجاع ضمير، اطلاق، عموم و... استخراج مىكند كه انسان آن را تصديق مىكند. اين نشانه اين است كه اهل تحقيق بوده است. 2. تتبع: ويژگى ديگر اين اثر مهم، تتبعى بودن آن است.محقق اردبيلى، در سال 993 وفات يافته است، بنا بر اين، از زمان تاليف اين كتاب، تاكنون، بيش از 450 سال مىگذرد. گمان نمىكنم آن زمان صنعت چاپ بوده باشد، چون كتابهاى چاپى ما، مربوط به 200 سال پيش از اين است، بنا بر اين، كتابها خطى بوده است. اين همه رواياتى كه در اين كتاب آمده، آن هم از همه كتابهاى اربعه، به فرض هم كه اين هر چهار كتاب روايى را هم داشته باشد، باز جمعآورى اين همه روايات از ابواب مختلف كار دشوارى است. بسيار ديده مىشود مىنويسد: اين روايت، به قرينهاى كه در فلان روايت كه آن هم در باب ديگرى و از راوى ديگرى است، معنايش اين مىشود و يا جمع بين اين دو روايت اين است و فورا شاهد مىآورد كه شيخ در تهذيب مثلا چنين فرمود و... اكنون كتابها چاپ شده است، پيدا كردن روايات آسان است،باب بنديهاى مرتب و منظم و... در بين فقهاى ما كم هستند كسانى كه هم محقق باشند و هم متتبع. بتوانند بين اين دو جمع كنند. معروف بود كه آيت الله بروجردى اين چنين است: هم محقق و هم متتبع، ولى جايگزين نداشت. 3. تواضع: ويژگى ديگر اين كتاب، تواضع نويسنده آن نسبتبه بزرگان فقه است. در سر تا سر اين كتاب، يك مورد محقق اردبيلى به كسى بد نگفته، تعريض ندارد هميشه مىگويد: «فهو اعلم بما قال» در كمال تواضع و فروتنى، با آراى مخالف خود برخورد مىكند. تعابيرى مانند: فلانى نفهميده است، يا اشتباه كرده است، مطلب آن گونه كه او گفته نيست و... اين گونه تعبيرها، در سخنان ايشان، هرگز ديده نمىشود و اين بسيار آموزنده است. فقه اهلبيت: فقهاى بزرگ بيشتر در آثار خود، سبكمخصوص به خود دارند، آيا مرحوم اردبيلى هم در كتاب خود روش خاصى دارد؟ × اشاره شد كه دقت در فهم روايات و جمع بين آنها، فراوانىتتبع، در جمعآورى روايات با وجود نبود امكانات امروزى، مانند كتابهاى منظم چاپى و كامپيوتر، روش مرحوم اردبيلى در اين كتاب بزرگ بوده است. سبك مرحوم اردبيلى در اين كتاب اين است كه عبارت علامه را نقل مىكند، دليلهايش را هم به ترتيب مىآورد، آن گاه به مناقشه آنها مىپردازد كه كمتر موارد است كه دليلى را بياورد و مناقشه نكند و از آن جا كه در تتبع قوى بوده، گاه به رواياتى به عنوان مناقشه تمسك كرد كه ما به زحمت آن را مىجستيم، چون مىبايست مدرك آن را در پاورقى بياوريم فقه اهلبيت: آثار فقهى هر فقيه بيانگر روش اجتهادى و استنباطى اوست، نسبت به روش اجتهادى ايشان اگر حضرت عالى مطلبى داريد، بفرماييد. × ايشان، با اين كه به روايات، زياد استناد مىكند، ولى روش ايشان روش محدثان و اخباريان نيست كه مسالهاى را عنوان كند و بگويد دليل آن هم اين روايت است و از آن بگذرد. ايشان گاه از عرف و عقل نيز براى فهم روايت كمك مىگيرد. روايت را بررسى مىكند، بخصوص به مدرك و سند آن توجه دارد. معروف است كه مىگويند ايشان، روايت صحيح اعلايى را حجت مىداند، چنانكه از سخنان دو شاگرد برجسته ايشان، مرحوم سيدعلى صاحب مدارك و شيخ حسن صاحب معالم، بر مىآيد كه آن روايتى حجت است كه تمامى راويان آن تا امام معصوم(ع)، معدل به عدلين باشند، يعنى هر كدام را دو تن از رجاليان معروف، مانند: كشى، نجاشى، يا شيخ طوسى توثيق كرده باشند. البته اين سخن در خصوص مرحوم اردبيلى كليت ندارد; زيرا گاهى اوقات ايشان، تعبير به صحيح مىكند و حال آن كه تمامى راويان معدل به عدلين نيستند، ولى بيشتر اين گونه است بنا بر اين، ايشان با اين دقت در روايات، هم در متن و هم در سند، به استنباط مىپرداخته است. اين مىتواند روش اجتهادى ايشان باشد. گاهى با دوستان: آقاى عراقى و آقاى يزدى مىگفتيم:مرحوم صاحب مدارك، خوش شانس بوده است; زيرا فقهاى بعد ايشان، آرا و ديدگاههايى را كه از كتاب مدارك نقل مىكنند و به صاحب مدارك نسبت مىدهند، آن ديدگاهها، بيشتر در مجمع الفائدة نيز هست و نشان مىدهد كه اصل نظريه، از آنِ محقق اردبيلى است و صاحب مدارك كه شاگرد اوست، از او گرفته. شايد هم سر آن در بد خطى و چاپ بد مجمع الفائده بوده كه مراجعه به آن را دشوار مىساخته است. من الان نسخهاى از چاپ قديم را دارم. در مقابل، مدارك خيلى روان و منظم نوشته شده است. به همين خاطر، بيشتر به او رجوع مىشده است و در كتابهاى فقهى، بيشتر از صاحب مدارك نام برده شده است، تا زمان مرحوم شيخ انصارى كه ايشان، به سخنان مرحوم اردبيلى هم استناد مىكند. فقه اهلبيت: معروف است كه مىگويند: آيت الله بروجردىفرمودهاند نگوئيد مقدس اردبيلى، بگوييد محقق اردبيلى. × به اين شكل آيت الله بروجردى نفرمودهاند. پيش از ايشان،مرحوم آيت الله حجت، به مزاح مىفرمود: «ما ترك زبانها، در آن زمان [زمان صفويه يك فقيه محققى داشتيم، آن را هم اسمش را گذاشتند مقدس! مقدس نگوييد، محقق بگوييد.» بله، مرحوم آيت الله بروجردى، تعبير به محقق اردبيلى مىفرمود. آيت الله گايينى هم، مىفرمود: «نگوييد مقدس اردبيلى، محقق بوده است.» وى، نسبت به مرحوم مجلسى هم همين عقيده را داشت، مىفرمود: «بايد گفت محقق مجلسى.» البته بدون شك روحيه تقدس و پاكى ايشان، بسيار مهم بوده و واقعا مقدس هم بوده است، آن هم مقدس واقعى. قضايايى كه بيانگر قدس و پاكى ايشان است، نقل مىكنند، خيلى شگفت انگيز است. برخى از اين قضايا را آقاى عراقى در مقدمه جلد اول كتاب مجمع الفائدة اشاره كرده است، از جمله: از كتاب حدائق المقربين نقل شده است: «مرحوم اردبيلى، براى زيارت از نجف به كاظمين زياد مىرفت و چون راه دور بوده، چهارپايى كرايه مىكرده است. در يكى از اين سفرها، شخصى نامهاى مىدهد به محقق كه آن را در كاظمين به شخصى بدهد و چون دسترسى به صاحب چهارپا براى گرفتن اجازه ندارد، ناگزير نامه را در جيب مىگذارد و از چهارپا پياده مىشود و حيوان پيشاپيش او مىرود و خود به دنبال آن پياده مىرود وقتى از او مىپرسند چرا پياده مىرويد؟مىفرمايد: چون به هنگام كرايه كردن، به صاحب مال نگفتم: كاغذى به همراه خواهم داشت!» مرحوم حاجى نورى در مستدرك مىنويسد: «مقدس اردبيلى در اين روش، اقتدا به صفوان بن يحيى كرده است.» ديگر توضيحى نمىدهد. مىدانيد كه صفوان از اصحاب اجماع است و در حالات او نوشتهاند: «سه رفيق بودند: صفوان بن يحيى، على بن نعمان و على بن منظر. اين هر سه مشرف مىشوند مكه. آن جا متعهد مىشوند هر كس زودتر از دنيا رفت، ديگرى نماز، روزه و حج را از جانب او انجام دهد. آن دو از دنيا رفتند و صفوان باقى ماند. صفوان سه بار در سال زكات مىداد، روزى صد و پنجاه ركعت نماز با نوافل مىخواند، سالى هم، غير از ماه رمضان كه براى خودش روزه مىگرفت، دو ماه ديگر نيز براى آن دو روزه مىگرفت.» درباره چنين شخصيتى، مرحوم ماحقانى در كتاب رجالى خود نقل مىكند: «صفوان بن يحيى چهارپايى را براى مسافرت كرايه كرده بود، به هنگام حركت، كسى دو دينار [دو مثقال شرعى طلا به او مىدهد كه آن را به فلانى برساند. او، دو دينار را در جيب مىگذارد و از چهارپا پياده مىشود. مىگويد: من به صاحب چهارپا، نگفته بودم دو دينار همراه خواهم داشت.» فقه اهلبيت: محقق اردبيلى، نسبت به رجال حديث توجهبسيار دارد، لطفا به مواردى از اين دقت نظر، كه در استنباطهاى فقهى ايشان مؤثر باشد، اشاره بفرماييد. × بدون شك، به هنگام كار، به مواردى برخورد كردهايم،ولى چون يادداشت نشده، الان حضور ذهن نيست، ولى نسبت به دقتهاى ايشان در سند روايات، چنانكه پيش از اين اشاره كردم، نظر صاحب معالم در باب حجتخبر واحد و شرطهايى را كه بر شمرده اينها، همان ديدگاههاى مرحوم اردبيلى است كه صاحب معالم، چون شاگرد آن بزرگوار بوده آورده است و مىبيند كه صاحب معالم، سختگيريهاى فراوانى، در حجيتخبر واحد كرده است. اگر محقق اردبيلى، در سند روايت و رجال آن دقت به خرجمىدهد، به خاطر نقشى است كه در فهم روايات دارد. از نظر محتوا هم اهل دقت است. صدور ذيل روايات را مورد توجه قرار مىدهد، اطلاق و عموم روايات را به دقت بررسى مىكند. براى تشخيص متن به دراية توجه دارد. آيا متن حديث اضطراب دارد يا نه؟ اين مربوط به دراية است. به عنوان مثال، مرحوم آقاى بروجردى مىفرمود: «روايات عمار ساباطى، بيشتر، اضطراب در متن دارند، زيراعمار ساباطى عجم بوده است [اهل ساباط مدائن و نمىتوانستهاند حديث را با تمام آن ويژگيهايى كه از امام صادق(ع) مىشنود، ثبت و ضبط كند، از اين روايات وى مقدارى اضطراب دارند.» بنا بر اين مرحوم اردبيلى، تمامى آنچه را كه دخالت در استنباط حكم داشته از: اصول، رجال، دراية، منطق و... مورد توجه قرار مىداده است، آن گاه مىفرموده: اين حرام است و اين حلال. با اين حال، باز در مقام فتوا دادن شتاب نمىورزد و خيلى جاها مىنويسد: «و العلم عندالله» يا «هذا ما عندنا» آيت الله بروجردى، توصيه مىفرمود:«وقتى به وسائل الشيعه رجوع مىكنيد، به آن عنوانى كه مرحوم صاحب وسائل زده است، اكتفا نكنيد. اگر او مىفرمايد «وجوب عينى نماز جمعه بدون شرط اذن امام و سلطان عادل» شما به اين عنوان بسنده نكنيد، برويد روايات را مورد بررسى قرار دهيد، ببينيد آيا در واقع چنين چيزى از رواياتى كه او ذيل اين عنوان آورده استفاده مىشود، چون لازمه سخن اين است كه بيشتر مردم، فاسق باشند; زيرا نمازجمعهنمىخوانند.» اين همان روش مرحوم اردبيلى است كه بايد روايات را از زاويههاى مختلف مورد بررسى قرار داد، آن گاه فتوا داد. فقه اهلبيت: تاثير آراء و افكار فقهى مرحوم اردبيلى را برفقهاى معاصر و بعد از خود را چگونه مىبينيد. × معاصران، كمتر به يكديگر توجه دارند. آيت الله بروجردىمىفرمود: «از بزرگواريهاى نجاشى اين است، با اين كه معاصر شيخ طوسى است و پيرمرد و شيخ فقيهى جوان ، در كتاب رجال خود، شرح حال شيخ، تاليفات او و مقام علمى وى را، بيان مىكند.» اين، نوعا در معاصران معمول نيست. گاهى در اصل توجه ندارد كه آيا هم عصر وى، علم دارد، ندارد، سواد دارد ندارد و...؟ به اين چيزها توجه ندارند. بنا بر اين، زمانى كه محقق اردبيلى ارشاد را نوشته، معلوم نيست كه به دست معاصران رسيده يا نه؟ تا اين كه ببينيم چقدر تاثير گذاشته است؟ ولى نسبت به زبانهاى بعد مسلم مؤثر بوده است. يكى از نشانههاى تاثير وجود نسخههاى بسيار خطى اين كتاب است. با توجه به اين كه آن زمان چاپ نبوده، كتابى را استنساخ مىكردهاند كه مورد توجهشان بوده و گرنه، هر كتابى كه استنساخ نمىشده است. ما حدود 15 نسخه تهيه كرديم. و اين شمار نسخه براى اين كتاب، نشان دهنده اعتقاد علمى به نويسنده است كه ديگران داشتهاند. فقه اهلبيت: به چند نمونه از نوآوريهاى فقهى مرحوماردبيلى اشاره كنيد. × مرحوم اردبيلى يك سرى آراء و فتاوايى دارد كه انسانتعجب مىكند، ايشان چگونه جرات كرده است آنها را ابراز كند. مرحوم آيت الله بروجردى، يك روز سر درس فرمود: «مقدس اردبيلى، با همه تقدسى كه دارد، مىفرمايد: احوط آن است كه فقيه آنچه را مىفهمد همان را بگويد و فتوا بدهد. اگر فهميد فلان چيز حلال است، نگويد احوط اجتناب است، يا اگر فهميد فلان چيز واجب نيست، نگويد احوط آن است كه آن را به جاى آورد.» اين روحيه فقاهتى اردبيلى است. غير از مقام عمل شخصى خود اوست. او مقدس بوده است، و نه اين كه فتوا ندهد. او معتقد بوده است كه فقيه آنچه را كه مىفهمد، بايد فتوا بدهد. اگر فهميد خون تخم مرغ پاك است، فتوا به پاكى بدهد و اگر فهميد خونى كه هنگام دوشيدن شير گوسفند بيرون مىآيد، پاك است، نگويد احوط اجتناب است. چند مورد از فتاواى نادر ايشان كه الان به ياد دارم اشاره مىكنم: 1. پاك بودن شراب. علامه حلى مىنويسد: يكى از نجاساتمسكر است كه خمر از آن جمله است و بر نجاستخمر به اجماع و آيه شريفه: «انما الخمر و المسير و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشيطان فاجتنبوه.» و نيز به روايات استدلال مىكند. مرحوم اردبيلى در همه اينها مناقشه كرده، مىنويسد:«اجماع مخالف دارد، رجس در آيه شريفه هم، به معناى نجس نيست، بلكه پليدى معنوى است. روايات هم معارض دارند. در نتيجه راه جمع به اين است كه دليلهاى كه بر نجاستخمر دلالت دارند، حمل بر كراهت و اولويت اجتناب كنيم و دليلهايى كه بر طهارت دلالت دارند، مورد عمل قرار دهيم.» اين در حالى است كه مرحوم مقدس، خودش از ملاقى و ملاقى اجتناب مىكرده، ولى مقام فتوا غير از مقام عمل است! ديگرى حرام نبودن غنا در مراثى امام حسين(ع). ايشان نوشته است دليل حرام بودن غنا، به طور مطلق، نداريم. مشهور دو مورد را استثناء كردهاند: يكى حدى براى شتران و ديگرى غناى در اعياد اسلامى و غناى بر مراثى امام حسين(ع) را هم محقق اردبيلى استثناء مىكند و به دليلهايى كه بر مستحب بودن گرياندن و گريستن و اظهار غم و اندوه براى شهادت امام حسين(ع) دلالت مىكنند، استشهاد مىكند و اين، از فتاواى نادره ايشان است. فقه اهلبيت: تحقيق اين اثر مهم را از چه زمانى آغاز كرديدو با چه مشكلاتى رو به رو شديد؟ و به كسانى كه روى آثار بزرگان كار مىكنند، چه توصيههايى داريد. × اين كار را پيش از انقلاب اسلامى شروع كرديم. بنده وآقايان حاج آقا مجتبى عراقى و حاج آقا حسين يزدى. محل كارمان هم حجره آقاى عراقى بود در مدرسه فيضيه. از كتابخانه فيضيه استفاده مىكرديم و اگر هم كتابى نياز بود كه در آن جا نبود، ايشان تهيه مىكرد; از اين روى، در اصل تحقيق مشكلى نداشتيم، اگر بود مشكلات خارجى بود: حوادثى كه پيش از انقلاب پيش مىآمد و پس از انقلاب و در زمان جنگ تحميلى، شهيدانى كه مىداديم، از جمله شهادت فرزند حاج آقا مجتبى، مهندس محمدتقى عراقى و... كه در مجموع، اين حوادث از سرعت كار تا حدودى مىكاست. اما توصيه: چنانكه در ابتدا عرض كردم، احياى آثار بزرگان وبزرگداشت آنان به اين شكل، از نعمتهاى بزرگ الهى است كه به بركت انقلاب نسيب ما شده است. در گذشته تجليل از بزرگان به اين بود كه كسى در كتاب و نوشته خودش مىنوشت، فلان كس چقدر باسواد است و... ولى اين كه كنگره بگيرند و از افراد و نويسندگان دعوت كنند درباره آن شخصيت چيز بنويسند، آثار او را معرفى كنند و... اين از بركات انقلاب و شهداى انقلاب است و به عقيده من، از ابتكارهاى مقام معظم رهبرى است، چون در زمان امام هم، چنين چيزى نبود. كنگره شيخ مفيد و شيخ انصارى را ايشان دستور داد. البته ابتكارهاى ايشان فراوان است كه بدون سر و صدا نجام دادهاند. آوردن كامپيوتر به حوزه، بيمه طلاب كه به بيمه امام خمينى، رضوان الله تعالى عليه، مشهور است و ... از ابتكارهاى ايشان است. البته از بزرگان و فضلايى كه افكار ايشان را عملى مىكنند در اين مؤسسات و كنگرهها، بايد تشكركرد. تقاضاى من از كسانى كه به نشر آثار بزرگان موفق مىشوند اين است كه: آثار را همان جورى كه به دست مىآورند، نشر دهند، بدون كم و زياد. اگر مطلبى خلاف سياست و سليقه ما بود، نبايد آن را حذف كنيم. اين مجله شما هم كه اسمش مجله «فقه اهل بيت» است كهبسيار اسم خوبى است و از اين اسم بالاتر نمىشود گذاشت، اسم با بركتى است و هدف شما كه نشر آثار فقهى است، بايد متوجه باشيد هدف، نشر فقه و آثار فقه باشد، نه نشر اشخاص و افراد. بنده مكرر عرض كردهام: نماز جمعه كه مىرويد، براى نماز جمعه برويد، نه به خاطر امام جمعهاش. اگر به خاطر اين كه فلانى امام جمعه است، برويم يا نرويم، اين شرك خفى است. يا اگر منزل كسى روضه مىرويم، هدف اين نباشد كه چون اگر نرويم او گلايه خواهد كرد، اين طور نباشد. طلاب محترم در حوزه مقدسه قم، در صدد اين باشند كه فقه را تقويت كنند. فقه را رواج بدهند. ان شاء الله از اعوان ولى عصر خواهند بود. با تشكر از شما كه زحمت كشيديد ان شاء الله مورد قبول حضرت ولى عصر واقع شود. فقه اهلبيت: ما هم از حضرت عالى متشكريم كه ما راپذيرفتيد و وقتشريف خود را در اختيار ما گذارديد. مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمين حاج شيخمجتبى عراقى فقه اهلبيت: با تشكر از حضرت عالى كه وقتخود را دراختيار ما گذاشتيد، مرحوم محقق اردبيلى، به تحقيق و دقت نظر مشورند، لطفا چند نمونه از اين دقتهاى ايشان را كه در نظر داريد بيان كنيد. ×از جمله اين موارد كه اكنون به يادم دارم عبارتند از:1. فتواى همه فقها، بر اين است كه اگر كسى شراب قى كند، حد شرعى مىخورد، چون روايت داريم به اين مضمون كه اگر شراب نخورده بود، قى نمىكرد مرحوم اردبيلى، فتوا را نپذيرفته و در روايتخدشه مىكند به اين كه: نخست اين كه: شايد به زور، شراب به او نوشانده باشند، پس حد ندارد. دوم اين كه: شايد مريض بوده و طبيب نوشيدن شراب تجويز كرده باشد. سه اين كه: شايد به اشتباه به جاى آب، نوشيده باشد. 2. اين قضيه مشهور است و در منبرها هم زياد گفته مىشود:شخصى از خرابهاى بيرون آمد، دستها بالا زده، كاردى خونين هم در دست او بود و داخل خرابه هم، شخصى كشته شده و در خون خود مىغلطيد. شخص را خدمتحضرت امير(ع) آوردند. حضرت پرسيد: تو او را كشتهاى؟ عرض كرد: آرى. دستور قصاص صادر شد، در اين حال شخصى آمد و گفت من او را كشتهام. حضرت امير(ع) داورى اين حكم را به امام حسن(ع) واگذارد. آن حضرت فرمود: شخص دوم با اقرار خود، اولى را از مرگ حتمى نجات داد و مصداق آيه شريفه «من احياها فكانما احيا الناس جميعا» است. شايسته است او را هم آزاد كنيم و ديه كشته شده را از بيت المال بپردازيم. مرحوم اردبيلى به نقد اين روايت مىپردازد:نخست اين كه: انكار بعد از اقرار، درست نيست. چگونه نفر اول كه ابتدا اقرار كرده بعد انكار مىكند، سخن او پذيرفته مىشود. دوم اين كه: بيت المال، چه گناهى كرده است كه بايد ديه او را از بيت المال داد، كسى كه كشنده وى شخص است. پس از مناقشه در اين روايت، مىنويسد: «هذه قضية فى واقعة» با همين دقتها در مساله غنا به بحث مىپردازد. با اين كه غنا را حرام مىداند، ولى غنا در مراسم عزادارى و مصائب ائمه(ع) را جايز مىداند و بر خلاف ديگر فقهاء نظر مىدهد. و نيز شراب را پاك مىداند. كه شاگردش ميرعلا، رسالهاى بر رد نظر استاد خود نوشته است. و يا ايشان با استناد به آيه شريفه «او دما مسفوحا» تنها خون جهنده را نجس مىداند و خون غير جهنده را پاك مىداند، مانند خونى كه از بُن دندان پيدا مىشود و... اين فتوا، بر خلاف ديگر فقهاست. به ياد دارم: يك وقتى به مرحوم آيت الله حاج سيد احمد خونسارى، اين فتواى محقق اردبيلى را گفتم، تعجب كرد. اينها نشان دهنده دقت نظرهايى است كه ايشان در برداشت از آيات و روايات داشته است. فقه اهلبيت: لطفا از ويژگيها و سبك اجتهادى مرحوماردبيلى در مجمع الفائده، بفرماييد. × ايشان، روشنى در جمع بين روايت دارد كه به نظر من،منحصر به خود اوست; مثلا اگر ما در موضوعى دو دسته روايت مخالف داشته باشيم، در يك سوى چهار روايت و در سوى ديگر سه روايت، سه روايت را در برابر سه روايت قرار مىدهد تعارض و تساقط، آن گاه، آن يك روايت باقى مانده را مبناى عمل قرار مىدهد. در نتيجه، آن طرف كه شمار روايت بيشتر باشد، مقدم خواهد بود. ويژگى ديگر، در عنايت ايشان است به رجال حديث. مسالهاى نيست كه ايشان آن را مطرح كند، مگر اين كه تحقيقات رجالى ارزندهاى را ارائه دهد، تحقيقاتى كه كمتر جايى مىتوان سراغ گرفت. نكته مهم ديگر اين كه: ايشان، مبنايى دارد در فقه كه بهنظر من، مبناى منحصر به فرد است. و آن «اصابه به واقع» است. به اين معنى كه در شرعيات، رسيدن به واقع معيار است، هر چند اين را مكلف پس از انجام عمل، به دست آورد. در موارد بسيارى در مجمع الفائده، اين را مبناى فتاواى خود قرار داده است. البته اين مبنا، نياز به توضيح دارد، من اين جا چند مورد از احاديث را، براى روشن شدن مقصود عرض مىكنم. ما، موارد زيادى داريم كه شخص كارى را انجام مىداده و سپس، معصوم آن را تاييد كرده است به عنوان مثال: جبرئيل، به پيامبر مىگويد: ابوذر غفارى دعايى دارد كه در آسمانها مشهورتر است در زمين. پيامبر(ص) به ابوذر فرمود: تو، چه دعايى مىخوانى كه جبرائيل، دربارهاش چنين فرموده است. عرض كرد يا رسول الله(ص)! دعاى من اين است: «اللهم انى اسئلد الامن و الايمان بد و التصديق بنبيد و...» مورد ديگر: شخصى آمد خدمت امام صادق(ع) عرض كرد:يابن رسول الله به مطاف وارد شدم، دعايى يادم نيامد، ذكر صلوات فرستادم. امام فرمود: اين بهترين دعاست. ببينيد پيش از عمل نيامده از امام مشروع بودن كارش را بپرسد. كارى را كه خودش احتمال مىداده درست باشد، انجام داده است، بعد امام(ع) آن را امضا كرده است. مورد سوم: شخصى به امام صادق(ع) عرض مىكند: چونمىترسم سحر بيدارنشوم، پيش ازخواب، نماز شب را مىخوانم. حضرت مىفرمايد: كار خوبى است، ولى اگر قضايش را انجام دهى بهتر است. اين چند مورد را براى اين عرض كردم كه مبناى مرحوم اردبيلى كه «اصابه بواقع» هست، معلوم شود. فقه اهلبيت: درباره تاثير انديشههاى فقهى و اصولى مرحوماردبيلى نسبت به فقها چه نظرى داريد. × پيش از مرحوم اردبيلى، شيخ طوسى چنين بوده است كه ديدگاههاى فقهى وى، سالها بر فقهاى بعدى، تاثير داشته است. مرحوم اردبيلى هم، تا حدودى چنين بوده است كه ديدگاهها و فتاواى ايشان، در ميان فقهاى بعد از ايشان، بويژه شاگردانش رايج بوده است. فقه اهلبيت: به نظر حضرت عالى مىتوان گفت: بسيارى ازانديشههاى اصولى صاحب معالم و يا انديشههاى فقهى صاحب مدارك، در حقيقت، ديدگاههاى مرحوم اردبيلى است. × بله، همين گونه است. مىتوان گفت: بيشتر آنها، ديدگاههاى استاد است و گاه «ان قلت و قلت»هايى هم كردهاند و ديدگاه خودشان را بيان كردهاند. خوب است بدانيد كه مجمع الفائده بسيار مورد توجه حضرت امام(ره) بوده است. آقاى شيخ محمد عبادى خونسارى كه از علماى بزرگ است و نسبت به ما سمت استادى دارد، مىگفت: «من يك وقتى خدمت امام رفته بودم، ايشان كتاب مجمع الفائده را پيش رو داشت و مطالعه مىكرد.» اين سخن، مربوط به حدود پنجاه سال پيش است. پس از انقلاب هم، وقتى بعضى از جلدهاى مجمع الفائده چاپ شده بود، با چند كتاب ديگر خدمت امام مىبرند، ايشان مجمع الفائده را بر مىدارد. اين نشان دهنده عنايت ايشان به اين كتاب بوده است. فقه اهلبيت: غير از مجمع الفائده، آثار فقهى ديگرى هم محقق اردبيلى دارد. × چنانكه از عبارتهاى مجمع الفائده بر مىآيد، ايشان رسالهها و تعليقات فراوانى دارد. بسيارى از موارد اشاره مىكند: «لنا تعليقة» يا «ذكرنا فى بعض التعليقات» كه اين موارد هم فراوان است. فقه اهلبيت: كار تحقيق روى مجمع الفائده، چه مدت طولكشيد و چه مشكلاتى داشتيد. × اين كار را در خدمت آقاى اشتهاردى و آقاى يزدى انجامداديم و حدود ده سال طول كشيد. البته مشكلاتى هم بود، لكن شدت اشتياق به كار، نمىگذاشت مانع كارمان شود. در هر كارى اگر علاقه و اشتياق باشد، سختيها، به چشم نمىآيد. فقه اهلبيت: از اين كه وقتشريف خود را در اختيار ماگذاشتيد، خيلى متشكريم. × من هم از زحمات شما سپاسگزارم. مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمين حاج آقا حسينيزدى فقه اهلبيت: چه شد كه به تحقيق كتاب مجمع الفائدةپرداختيد. × حدود بيستسال پيش، به همراهى بعضى از اساتيد حوزه علميه قم، به تحقيق و بررسى كتاب «مسالك الافهام فى شرح شرايع الاسلام» نوشته شيخ زين الدين، معروف به شهيد ثانى پرداختيم. پس از تهيه بعضى نسخههاى خطى و شروع به كار، ناگهان به مانعى برخورديم كه ما را از ادامه كار بازداشت. با تاسف عميق و ناراحتى شديد، دست از كار كشيديم، ولى خوشبختانه به مصداق آيه كريمه «عسى ان تكرهوا شيئا و هو خير لكم» به ما تحقيق كتاب «مجمع الفائدة و البرهان» پيشنهاد شد كه با كمال اشتياق پذيرفتيم و مشغول به كار شديم و بحمدالله كار هم به خوبى به پايان رسيد. به نظر من، مىتوان اين پيش آمد را از كرامات محقق اردبيلى به حساب آورد; چرا كه اگر آن پيش آمد رخ نمىداد، اين توفيق نيز حاصل نمىشد. البته هيچ گنجى بدون رنجحاصل نمىشود و همان گونه كهفرمودهاند: «افضل الاعمال احمزها». اين گنجينه علمى، تا بدين شكل درآمده، زحمات فراوانى كشيده شده است، مسافرتهاى بسيار، با صرف هزينههاى بالا، براى تهيه نسخههاى خطى مختلف از: كتابخانه آستان قدس رضوى، كتابخانه ملك، كتابخانه مجلس و... انجام شده است. فقه اهلبيت: ويژگيهاى مجمع الفائده را لطفا بيان كنيد.× موارد ذيل را مىتوان از ويژگيهاى كتاب مجمع الفائده، درابعاد مختلف دانست. 1. سبك استنباط: محقق اردبيلى، در هر بحثى، ابتدا آيات مربوط را مطرح مىكند، سپس روايات را جدا جدا مورد بررسى قرار مىدهد. از فتاواى فقهاء شيعه، رضوان الله تعالى عليهم، بهره مىگيرد و گاه به فتاواى فقهاء عامه نيز، اشاره مىكند. مرحوم آيت الله بروجردى نيز، چنين روشى داشت. 2.بررسى سند روايات و تحقيق در رجالى كه در سند حديثواقع شدهاند: كمتر موردى مىتوانيافت كه روايتى مطرحشود و تحقيقى در رجال سند آن انجام نگيرد. 3.احاطه كامل و معرفت به سند روايات: به نظر مىرسد اگرديدگاههاى محقق اردبيلى درباره سند روايات و رجال حديث، كه در اين كتاب شريف فراوان آمده است، جمعآورى شود، خود كتاب رجالى ارزندهاى خواهد داشت. 4. عمل به روايات موثق: اگر روايتى از نظر سند موثق نباشد،مورد اعتنا قرار نمىگيرد. 5. حجتنبودن شهرت:در نزدمحقق شهرت حجت نيستازاينروى،اگر روايتى موثق وجود داشتهباشد بهآن روايت عملمىكند، هرچند خلافمشهور باشد. 6. توجه به رواياتى كه به حسب ظاهر ارتباطى با موضوعندارند ولى پس از آن كه محقق در آن به دقت و بررسى مىنشيند، ارتباط آنها مشخص مىشود. 7. بهرهگيرى كامل از رواياتى كه مطرح مىكند. به اينمعنى كه گاه روايتى بيش از حكمى كه بر آن استناد شده است، احكام ديگرى نيز مىتوان از آن استفاده و استنباط نمود، به آن احكام نيز اشاره مىكند و از اين راه، افزون بر تنوع، معلومات خوبى به خواننده مىدهد. 8. آزادگى دراظهار فتوا و نظر: از ايشان نقل شده است:«احوط آن است كه فقيه و مجتهد، آنچه را از دليلها فهمد و درك مىكند، به همان فتوا دهد، هر چند مخالف مشهود باشد.» البته خلاف اجماع را به فرض تحقق، روانى داند. مرحوم صاحب روضات الجنات (ج1/83) و مرحوم اليارى در بهجة الامال (ج2/112) نوشتهاند: «برخى بر روش استنباطى محقق اردبيلى خرده گرفته و گفتهاند: او از روش پسنديده فقهاى گذشته خارج شده است; چرا كه دقتهاى فلسفى را در استنباطهاى خود، دخالت داده است.» بايد گفت: نخست اين كه: ايشان معصوم نبوده است. دو اين كه: كتابى كه مورد توجه بزرگان فقهاء و شخصيتها برجسته علمى شيعه و حتى سنى قرار گرفته و از آن تجليل كردهاند كه كتابى است با تحقيقات عميق و دقتهاى وثيق كه در كمتر كتابى مىتوان يافت، سزاوار نيست به خاطر آن كه در برخى موارد مطالب دقيق فلسفى در آن به كار رفته است، آن را به باد انتقاد گرفت. سه اين كه: فقهايى مانند مرحوم سيد عامل، صاحب مدارك و مرحوم شيخ حسن، صاحب معالم و ديگران از اين روش پيروى كردهاند و بر همين روش، به استنباط پرداختهاند. فقه اهلبيت: محقق اردبيلى فتاواى نادره بسيار دارند، بهنظر شما منشا اين فتاوا چيست؟ × از جمله مبانى فقهى ايشان اين است كه به شهرت فتوايى،اهميتى نمىدهند. ايشان، شهرت را به عنوان دليل در استنباطهاى خود مورد توجه قرار نمىدهد; از اين روى، اگر روايتى موثق و با دلالت روشن بر حكمى پيدا كنند، برابر آن، فتوا مىدهد، هر چند مخالف مشهور باشد. كه موارد بسيارى از فتاواى نادره ايشان، از اين مبنا سرچشمه مىگيرد. نكته ديگر اين كه: ايشان به روايات موثق عمل مىكند، هر چند فرد توثيق شده غير شيعه باشد، همان گونه كه اگر راوى توثيق نشود، به آن روايت عمل نمىكند، هر چند شيعه باشد. اين نيز، مىتواند در برخى از فتاواى نادره ايشان مؤثر باشد. فقه اهلبيت: با توجه به كارهاى تحقيقى كه حضرت عالىدر جهت احياى آثار علماء شيعه انجام دادهايد، چه توصيهاى به كسانى كه در اين راه مىخواهند گام بردارند، داريد. × توصيه من اين است كه كتابهاى فقهى و آثار علمى فقهاى عظام و دانشمندان بزرگ شيعه، بدون زحمت و رنج، به دست نيامده، فداكاريها، خون دلها، بلكه تقديم شهدايى چون شهيد اول و شهيد ثانى و شهيد ثالث، آنها را به دست ما رسانده است; بنا بر اين، شايسته است اين فقه سنتى شيعى را درج نهيم و اين آثار ارزشمند را به خوبى حفظ كنيم و از آنها بهره گيريم و با تعليم و تعلم و تحقيق، همراه با خلوص نيت، اين امانتهاى ارزشمند را به آيندگان بسپاريم. فقه اهلبيت: از اين كه وفتشريف خود را در اختيار ماگذاشتيد كمال تشكر را داريم. × من هم از شما متشكرم. مصاحبه با دبير علمى كنگرهمصاحبه با حضرت استاد حاج شيخ رضا استادىفقه اهلبيت: با تشكر از پذيرش زحمت، لطفا در ابتداشمهاى از مقام علمى و فقهى محقق اردبيلى را بيان فرماييد. × براى تشخيص مقام علمى و فقهى يك شخصيت،معيارهايى وجود دارد كه محقق اردبيلى آنها را دارد، از جمله: 1. داشتن شاگردان خوب: مرحوم اردبيلى اين را دارد. شاگردانى مانند: صاحب معالم و صاحب مدارك. اين دو بزرگوار، براى بهرهمندى از محضر درس ايشان، از محيط خود، به نجف مهاجرت كردهاند. 2. مورد توجه واقع شدن آثار فقهى و علمى: كتاب مجمع الفائدة و زبدة البيان ايشان، از آثارى است كه از همان ابتدا مورد توجه حوزهها بوده است، بااين كه كتاب درسى هم نبودهاند، شاهدش فراوانى نسخههاى خطى اين دو اثر است و حواشى و شرحهايى كه بر زبدة البيان نوشته شده است. 3. داشتن آراء و ديدگاهها علمى و تحقيقى: ايشان، همان گونه كه به خاطر قدس و تقوا، لقب مقدس گرفته، به محقق هم معروف شده است. در گذشته، اين چنين نبوده است كه به سادگى لقبى را به كسى بدهند. در حوزهها، بويژه، دقت داشتهاند. ما در طول تاريخ فقيهان، تنها چند نفر لقب محقق گرفتهاند كه سومى آنان محقق اردبيلى است. اين، به خاطر وجود مطالب تحقيقى و علمى فراوانى است كه در آثار اين مرد بزرگ هست. ايشان، با اين كه مانند بسيارى از بزرگان ديگر، آثار فقهيش، متاثر از پيشينيان است، بويژه از علامه حلى، با اين حال، استقلال در راى دارد، مطالب نوى ارائه مىدهد و تصريح مىكند: كه «نحن ابناء الدليل». همين مطالب تحقيقى است كه ايشان را به محقق مشهور ساخته و آثار او را جاودانه كرده است و از هنگام تاليف تا به كنون، انظار را متوجه خود كرده است. شنيدهايد كه امام خمينى(ره) به كتاب «مجمع الفائده» خيلى توجه داشتهاند. اين، نشان دهنده وجود جاذبههاى تحقيقى و علمى در اين كتاب است. فقه اهلبيت: حضرت عالى كدام زاويه از شخصيت محققاردبيلى را شايستهتر براى تحقيق مىدانيد. × در پاسخ اين پرسش شما، من به بعدى از زندگى محققاشاره دارم كه متاسفانه تاكنون، انجام نشده است، ولى نه از آن جهت كه مورد غفلت بوده، بلكه فراوانى شغلها و گرفتاريهاى فاضلان و عالمان، اجازه نمىدهد كه برخى از كارهاى لازم انجام پذيرد، بويژه اين گونه كارهاى علمى. خود شما كه دستاندر كار مجلهاى علمى هستيد، مىدانيد كه به خاطر كارهاى زياد، در اين گونه امور همكارى كم است. آن زاويهاى كه به نظر من لازم است كار اساسى بشود وپيش از كنگره كارى نشده يا كار درخورى انجام نگرفته، بعد اخلاق علمى محقق است. چيزى كه در آثار ايشان بسيار برجستگى دارد و لازم است براى دستيابى به اين منظور، يك دور كتابهاى ايشان، از اين زاويه، دقيق مطالعه شود. به عنوان مثال چند نمونه را كه من برخورد داشتهام عرض مىكنم: 1. مغرور نبودن به آراء علمى خويش: شخصيتى محقق،مانند ايشان، كه اين همه آراء و افكار منحصر به خود دارد و نوآورى دارد، ولى با اين حال، مغرور نيست و بارها تكرار مىكند كه «هذا ظنى و ظنى لايغنى من الجوع». 2. احترام به پيشينيان و بزرگان: توجه داريد اگر كسى بخواهد حرف نو بزند و سخن تازهاى ارائه دهد، به طور طبيعى، بايد بزرگى پيشينيان در ذهنش كم شود، تا بتواند در برابر آنان بايستد. اين كه مىشنويم پس از شيخ، تا سالها كسى نتوانست مخالف او نظرى بدهد، چون بزرگى شيخ در نظرشان بود. ايشان در عين نقد و بررسى گفتههاى پيشينيان و ارائه ديدگاههاى مخالف آنان، هيچ گاه آنان را كوچك نمىكند و هميشه از آنان با عظمتياد مىكند. از علامه تعبير به امام مىكند «الامام المصنف» كه در فقه شيعه، كمتر پيشينه دارد كه اين تعبير براى كسى به كار رفته باشد. اگر به كسى اشكال و ايراد مىكند، بارها ديده شده است كه مىگويد «هو اعرف بما قال» اين نشانه بزرگى روحى ايشان است. 3. با اين كه پيرو ديگران نيست و حرف نو مىزند، ولى جرات بر فتوا را نيز كار دشوارى مىداند، چيزى كه كم در فردى پيدا مىشود. متاسفانه برخى از افراد، بىباك در فتوا دادن هستند و برخى هم، تنها پيرو ديگرانند، ولى كسى كه جمع بين اين دو كند، نه پيرو و نه هم جرى در فتوا دادن باشد، كم است. محقق اردبيلى چنين بود. و نمونههاى ديگرى كه نياز به يك تحقيق شايسته دارد. بله. حوزههاى علميه ما و مجامع علمى به يك چنين الگويى نيازمندند. فقه اهلبيت: در رابطه با انگيزه برگزارى كنگره و هدفهاىآن بفرماييد. × پيشنهاد كنگره در ابتدا از شخصيتهاى خود اردبيل بود.آنان، به اين منظور كارهايى را شروع كردند و چند ماهى گذشته بود، خدمت مقام معظم رهبرى رسيدند. ايشان راهنماييهايى كردند، از جمله اين كه خوب است اين كنگره در قم و اردبيل، هر دو جا، برگزار شود. از اين مرحله بود كه ما و دوستانمان وارد كار شديم، بنا براين ما مؤسس نبوديم. هدفهاى كنگره، از جمله:1. شخصيت دادن به مسلمانان كه بدانند، در گذشته چنين رجال بزرگى داشتهاند. 2. الگو دادن و الگو گرفتن از اين بزرگان كه بحق مرحوم اردبيلى مىتواند الگوى بسيار خوبى از جهات مختلف براى حوزههاى ما باشد. 3. چاپ و نشر آثار اين بزرگان، به گونهاى خوب و در دسترس عموم قرار دادن به بهانه كنگره. فقه اهلبيت: چه آثارى از محقق اردبيلى تاكنون به چاپرساندهايد. × نوشتههايى كه به ايشان نسبت دادهاند، فراوان است، ولى در اين كه همه آنها از ايشان باشد، تحقيق لازم است; زيرا در عصر ايشان، چند شخصيت به نام اردبيلى داريم: صاحب جامع الرواة، اردبيلى اديب كه جزوههايى راجع به سيوطى و كتابهاى ادبى دارد و الهى اردبيلى كه قدرى جلوتر از محقق اردبيلى مىزيسته و عارف هم بوده است. اين هماننديهاى اسمى، سبب شده است، شمارى از رسالهها و كتابهايى كه مال ايشان نيست، به ايشان نسبت داده شود. از كارهايى كه در كنگره انجام شده، تحقيقى استخوب درباره همين موضوع كه به نظر ما در تعيين نوشتههاى اردبيلى، 90% درخور اطمينان است. از كتابهايى كه مسلم مال ايشان است، شمارى از بين رفته است و آنهايى كه وجود دارند، از اين قرارند: 1. دوره مجمع الفائده و البرهان. چون انتشارات جامعه مدرسين آنها را چاپ كرده بود، كنگره به همان بسنده كرد. البته كاستيهايى دارد كه مقالهاى هم به نقد اين چاپ پرداخته كه در كنگره ارائه مىشود. 2. زبدة البيان. كنگره آن را دوباره چاپ كرده با تصحيح بهتر و فهرستهاى بسيار. 3. حاشيه شرح تجريد قوشجى. كتاب كلامى خوبى است، بويژه بحث امامت آن مفصل آمده. اين كتاب، با تصحيح خوب و فهرست، چاپ شده است. 4. غير از اين سه كتاب، هفده رساله ديگر هم در موضوعهاى گوناگون به دست آوردهايم و همه را در يك جلد چاپ كردهايم. در مجموع، بيست اثر از ايشان در كنگره ارائه مىشود. فقه اهلبيت: چه شمار مقاله به كنگره ارائه شده است و ازچه سطح علمى برخوردارند. × همان طور كه عرض كردم، به خاطر بسيارى شغلها و كارهاى عالمان و فاضلان، در ابتدا اميدوار نبوديم مقالههاى زيادى داشته باشيم. در طرح نخستين ما، تنها بيست مقاله علمى پيش بينى شده بود، ولى با پىگيريهايى كه شد، حدود هشتاد مقاله چاپ شده داريم كه اين شمار را مىتوانيم به سه دسته تقسيم كنيم: 1. مربوط به كتاب شناسى و مانند آن. 2. مربوط به شرح حال. اين دو قسم، با اين كه مىتوانند علمى باشند، لكن اينها را جزء مقالههاى علمى به شمار نمىآوريم. 3. مقالات علمى كه حدود سى مقاله فقهى، اصولى و كلامى است از اين سى مقاله، بيست مقاله آن براستى علمى است. البته علمى بودن، به معنى كاربرد داشتن و بحثهاى ضرورى بودن ثبت و به نظر من دو سوم از مقالههاى علمى درخور عرضهاند و خوب، بنا بر اين، از جهت كيفى، كنگره به نسبت، خوب است. اين مقالهها، در سه جلد چاپ شده است كه مجموعه آثارىكه به نام كنگره چاپ مىشود دوازده مجله است: 1. زبدة البيان در دو جلد. 2. حاشيه تجريد در يك جلد. 3. رسالههاى گوناگون در يك جلد. 4. فهرست مجمع الفائده در يك جلد. 5. انديشههاى كلامى، اصولى و رجالى محقق در مجمع الفائده در يك جلد. 6. مطالب تحقيقى درباره اردبيل در يك جلد. 7. شرح حال اردبيلى در يك جلد. 8. چند مقاله متفرقه در يك جلد. 9. مجموعه مقالهها در سه جلد. اين دوازده جلد كتاب، با آرم كنگره چاپ و ارائه مىشود. اخيرا حاشيهاى از وحيد بهبهانى بر كتاب مجمع الفائده،توسط مؤسسه وحيد بهبهانى در قم چاپ شده كه كتاب بسيار خوبى است. در مجموع، هشت هزار صفحه را در طول دوازده ماه، ارائه كردهايم كه با توجه به حجم زياد كار، اگر كاستيهايى باشد، بايد چشم پوشى گردد و در آينده اصلاح شود. فقه اهلبيت: دعوت شدگان چه كسانى هستند. آيا ميهمانخارجى هم داريد؟ × نسبت به ميهمان خارجى هنوز تصميم گرفته نشده است، باتوجه به خرج زيادى كه دارد. ولى مهمانان داخلى، به طور طبيعى كسانى كه مقاله دادهاند و با كنگره همكارى علمى داشتهاند و يا مجلههايى كه با كنگره همكارى داشتهاند، خواهند بود. افزون بر ايشان، از اساتيد و بزرگان حوزه و دانشگاه نيز دعوت شدهاست. فقه اهلبيت: با توجه به مسؤوليتشما در اين كنگره و كنگرهمرحوم شيخ مفيد، حضرت عالى اين دو كنگره را چگونه ارزيابى مىكنيد. × تفاوت اين دو كنگره به همان اندازه تفاوت شخصيت و آن دو بزرگوار است. شيخ مفيد شخصيت جهانى به تمام معناست و محقق اردبيلى شخصيتحوزوى به تمام معنى. در كنگره شيخ مفيد، زاويههاى كار بسيار گسترده بود. من فكر مىكنم اگر فرصت بيشترى مىبود و پىگيرى و همكارى درستى مىشد، مىتوانست نتيجه كار چند برابر آنچيزى باشد كه انجام شد. در اين جا محدوده كار به فقه و اصول و كلام خلاصه مىشود و زاويههاى ديگر، با نيست و يا كم رنگ است، ولى هر كدام در محدوده خودش موفق بوده است. چيزى كه اين جا مىتواند بر كنگره شيخ مفيد برترى داشته باشد، زاويه فقهى مسائل است كه در كنگره شيخ مفيد، خيلى كم بود و به عكس اين جا هم بيشتر است و هم مىتواند بيش از اين باشد; زيرا محقق اردبيلى، حدود يكصد نظريه فقهى منحصر به خود دارد كه هر كدام مىتواند موضوع تحقيق فقهى قرار گيرد كه در ابتدا، نظر ما هم اين بود كه يك چنين كارى بشود. فقه اهلبيت: جلسهاى با اعضاى ستاد برگزارى كنگره، خدمت مقام معظم رهبرى داشتيد. ايشان مطالبى فرمودند، نسبت به فرمايشهاى ايشان، اگر توضيحى داريد بفرماييد. × البته در آن جلسه كه ما در خدمت ايشان بوديم، فرصت كم بود و مجال آن نبود كه ايشان بتوانند درباره محقق اردبيلى آنچه را مىخواهند بفرمايند. البته ما از ايشان تقاضا كرديم، پيامى براى كنگره داشته باشند. نكتهاى را آن جا ايشان فرمودند و مورد غفلت ما بود اين كه محقق اردبيلى، سر فصل مراجع ايرانى است. از آن به بعد، شمار بسيارى از مراجع ايرانى هستند. نكته ديگرى كه در جلسهاى ديگر فرموده بودند اين كه: عظمت كارهاى فقهى محقق اردبيلى ايجاب مىكند كه صد تا فقيه دربارهاش كار كنند. اميدواريم با پيامى كه از ايشان براى كنگره خواهيم داشت، زاويههايى كه براى ايشان جاذب و جالب بوده، بيان فرمايند، تا سرفصل همه مطالب كنگره قرار گيرد. فقه اهلبيت: به نظر مىرسد با اين همه كار مفيد كه در اين كنگرهها انجام مىگيرد، به خاطر اين كه پس از برگزارى كنگره پىگيرى نمىشود، آن نتيجههايى كه بايد داشته باشد، حاصل نمىشود، نظر شما چيست؟ × متاسفانه اين يك واقعيت است و تا به كنون چنين بوده است. شايد تا حدودى طبيعى باشد; زيرا آن گروهى كه براى برپايى كنگره كار مىكنند، حجم كار چنان زياد است كه خسته مىشوند و اين گروه، ديگر توان پىگيرى آن را ندارند. براى برطرف كردن شكل، بايد انديشيد. اين نياز به يكتشكيلات و مركزيتى دارد كه فقط به كنگرهها اختصاص پيدا كند. يك وقتى در خدمت مقام معظم رهبرى، از همين مطلب سخن به ميان آمد و گفته شد: خوب است مركزيتى باشد كه اين مركز هم در تعيين شخصيتها، نقش داشته باشد و هم اولويتها را در نظر بگيرد و هم زمان لازم را درست پيشبينى كند و هم كارهاى مانده كنگره را پى بگيرد و نگذارد، دستاوردها از بين برود. فقه اهلبيت: با تشكر از حضرت عالى كه قبول زحمت فرموديد. × من هم از شما سپاسگزارم.