«فقه اهل بیت» و نظرگاه ها نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

«فقه اهل بیت» و نظرگاه ها - نسخه متنی

عبدالرضا ایزدپناه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید











فقه اهل بيت(ع)

عبد الرضا ايزدپناه

سرمقاله«فقه اهل بيت»فقه اهل بيت(ع)، ميراثى است ژرف، پر مايه، عظيم و انسانساز. شب‏پرستان، طلوع آن را ناخوش داشتند و در انزوايش با همه توان كوشيدند و حكومت و حاكميتش را غصب كردند. فقهى كه شاخصه مذهبش عدل و امامت است، نمى‏توانست با شب پرستان همساز شود. فقهى كه ساختار، بنياد و هدف آن برپايى عدالت اجتماعى به رهبرى و ولايت پاكترين راهبران است، براى حاكمان و حكومتهايى كه پايه‏هاى اقتدارشان، بر جهل، ظلم، ناپاكى و نابرابرى استوار بود، غير قابل تحمل بود. اين است كه ستمكاران تاريخ، شريعه كوثر علوى را سد كردند، هم مانع بالندگى و پويايى آن شدند و هم مردم را از گواراى زلال و ناب معارف اهل بيت و عدالت فطرت پذير و حياتبخش نظام امامت، محروم كردند. اگر پيام غدير پاى مى‏گرفت و امت پس از پيامبر، به ارتجاع مبتلا نمى‏گشت و فقه پر مايه و ناب اهل بيت، روابط اجتماعى و رفتار فردى مسلمانان را سامان مى‏داد، تاريخ به گونه‏اى ديگر شكل مى‏گرفت و رقم مى‏خورد. و اين همه بدبختى و سيه روزى به بشر نمى‏رفت. مكتب فقهى اهل بيت(ع) را امتيازها و برجستگيهاىچشم‏گيرى است. منبع علوم و معارف آن، گستره‏اى فراخ دارد. نزديك به دو قرن، گفتار و سيره امامان معصوم(ع) رهنمودها و راهبريهاى آنان در مقاطع گوناگون، متنوع، مختلف و متطور تاريخ و پاسخ گويى به مسائل و حوادث نو پيدا، در اعصار و امصار متمايز و بعضا متضاد، مايه‏ها و آموزه‏هاى استوار، متقن و زندگى سازى را فراراه بشر نهاد، تعاليمى كه در هر دوره‏اى و جامعه‏اى راهبر و راهگشاست. در مكتب شيعه، نزديك به دو قرن وحى الهى توسط خاندان وحى تفسير علمى و عملى شد. آن گاه كه خلافت، جمع و نقل احاديث نبوى را منع مى‏كرد، امير مؤمنان امام على(ع) به جمع احاديث پيامبر پرداخت ، كتاب پرحجم «الجامعة‏» را نوشت و اصحاب و يارانش را نيز بر اين مهم وادار مى‏كرد. ابو رافع، ملازم آن حضرت، كتاب «السنن و الاحكام و القضاء» مى‏نويسد و على بن رافع، كتابى در مسائل مختلف فقه، مانند: وضو، نماز و ساير ابواب تاليف مى‏كند. سلمان كتاب مى‏نويسد، ابن عباس انظار استاد و مولايش على(ع) را در تفسير وحى به مردم مى‏آموزد و عمار و ابوذر نيز در كوچه و خيابان ديدگاهها و انظار اهل بيت را تبليغ مى‏كنند. هنگامى كه خلفا براى ساماندهى جامعه و تنظيم قوانين و مقررات، به قياس و استحسان روى آوردند، دانشگاه صادقين(ع) دهها عالم فقيه، متكلم و متخصص در علوم آن روز تحويل جامعه داد. اين مهم را امامان(ع)، در سخت ترين دوران پى گرفتند و به قيمت استقبال از رنجها، زندانها و به مسلخ رفتنها معارف انسان ساز تشيع را عرضه داشتند و انديشه حاكم را نقد و رد كردند. اين حركت، پس از غيبت آخرين معصوم، با دست مايه‏اىعظيم، توسط شاگردان عسكريين(ع) پى گرفته شد و با بهره‏ورى از اصول اربعمئه و ديگر آموزه‏هاى اهل بيت، كتابها تاليف شد و عالمانى پرورش يافتند. شيعه سد باب اجتهاد را منافى روح دين خاتم و نا همخوان با دو اصل: عدل و امامت مى‏دانست، چه، عدالت بدون مقررات و قوانين سعادتبخش و هماهنگ با نيازهاى روز امكان پذير نيست و امامت جز در نظاماتى كه بر پايه ولايت باشد، تجلى پيدا نمى‏كند. باز بودن باب اجتهاد در شيعه، بسترى بود براى حضور مكتب در همه ادوار. از بركت گشودن باب اجتهاد، صدها فقيه و عالم گرانقدر سر برآورد كه برخى از آنان مايه مباهات مسلمانان و افتخار تاريخ بشرند. بدين سان، اجتهاد در هر دوره، تعرضى بود عليه قوانين جور و ظالمان تاريخ. چه بسيار فتوا دارانى به پاس فتواى خويش به مسلخ رفتند و با خون خويش پرچم حقانيت فقه سرخ فام اهل بيت را فرياد كردند. فقيهى كه عدل و امامت، ساختار انديشه‏اش بود استقرار قوانين و احكام اسلامى سرلوحه كارش، نمى‏توانست در فضاى ظلم آلود، استشمام كند و در جامعه‏اى كه سكان داران آن ستم پيشگانند، بزيد. پافشارى فقيهان بر اين مهم، كاروانى از شهيدان فضيلت به راه انداخت و پرچم خونين فقاهت را بر گنبد زرين و بام بلند حوزه‏هاى علوم دينى بر افراشت. آتش جسد پاك شهيد اول از قرنها پيش گرما بخش محفل حوزويان در درازاى تاريخ شد. طلبه‏اى كه اولين درس فقاهت را با نام و ياد شهيد اول مى‏آغازد، از همان آغاز حقانيت فقه شيعه را با جوهر خون خويش به امضا مى‏نشيند و لمعات خون سرخ و شهادت مظلومانه شهيد را در سطر سطر لمعه چراغ راه خويش مى‏گيرد. اين است كه ديو صفتان، هر زمان كه بر آن شدند، جوهره عدالت و امامت را از فقه بگيرند و انزوا، بى تفاوتى و فرد سالارى را فرهنگ حوزه و زيرساخت انديشه فقيهان كنند، سرخى لاله‏هاى بستان فقاهت دست رد بر سينه آنان زد و رسوايشان كرد. در قرن اخير، تلاشهاى زيادى براى جا انداختن تز جدايىدين از سياست انجام گرفت و سوگمندانه باور برخى انديشه‏هاى حوزويان شد. اما حركت‏شكوهمندانه شاگرد مكتب فقهى سامرا، شهيد مدرس، و پافشارى وى بر شعار جدا ناپذيرى ديانت از سياست و از همه مهم‏تر فرياد بلند امام خمينى و انقلاب سترگ وى، و شهادت مظلومانه فقيه نو انديش آيت الله صدر در عراق و لاله گون شدن محرابهاى: تبريز، شيراز، كرمانشاه، يزد و... از خون شاگردان انديشه‏ور و فقيه امام خمينى، قدس سره، رسوايشان ساخت و جامعيت و جامعه گرايى دين را فرياد كرد. اين است كه در اين عصرى كه بار امانت الهى: «ولايت‏» بر دوش حوزه‏ها نهاده شد و مستضعفان پاك فطرت جهان، با نداى «ربنا اخرجنا من هذه القرية الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنك ولياً و اجعل لنا من لدنك نصيراً». بلند است و از حكومت كريمه اسلامى يارى مى‏جويند، شايسته است‏حوزه با تبيين درست و متقن معارف كوثر اهل بيت، لشكر محمد را جلودار شده و دروازه فكر و دل ملتها را فتح كنند. امروز ملتى پيروز و سرفراز است كه فرهنگ خويش را غالب كند. دين، عرصه پيكار فرهنگهاست. جنگ مرئى به مبارزه فرهنگى تبديل شده است. شيطانها با لباس فرهنگ به سراغ ملتها آمده‏اند. اگر معارف پاك و زلال اهل بيت و جمال‏دل رباى فرهنگ و فقه شيعه، بدون پيرايه به ارواح، قلوب و فطرت مردم دنيا برسد چنانكه خود فرموده‏اند: «فان الناس لو علموا محاسن كلامنا لاتبعونا» مردم دنيا فوج فوج به مكتب اهل بيت روى كرده و نقشه‏هاى شياطين را بر آب خواهند كرد كه: «ان كيد الشيطان كان ضعيفاً».ضرورت كاوش در فقه شيعهفقه اهل بيت، با زيرساخت اجتماعى و انسانى كه بداناشارت رفت و ويژگيهايى كه در روش استنباط و حتى منابع استنباط دارد و ميراث تلاش اجتهادى هزارها فقيه و ابعاد ديگرى - كه اين مقال را مجال بيان آنان نيست - پاسخ گوى همه نيازهاى قانونى و حقوقى جهان امروز است. كافى است با ذهنى جهان نگر، تلقى درستى از انسان اسلام و فهم دقيقى از رسالت دين، به سراغ اين ذخيره عظيم رفت و با شناختى واقع بينانه از نيازهاى نوپيداى انسان امروز، اشكال، ابعاد و نيازهاى جوامع را بر منابع شيعى عرضه كرد. اين كار، طليعه نهضتى جديد شده و ايران شيعى را ام القرى، راهبر جهان اسلام، مقتدا و پناهگاهى براى مستضعفان جهان خواهد كرد. در اين راستا و انجام اين مهم، بايسته است كه شوراى مديريت انبوه استعدادهاى فاضلان جوان را به سمت پاسخ گويى به نيازهاى نسل و جامعه امروز سوق دهند و مدرسان و اساتيد بزرگوار، با طرح مسائل مستحدثه در درسهاى خود، توانايى فقه شيعه را در اداره جهان امروز، بنمايانند و بزرگان با تاسيس مراكز پژوهشهاى فقهى و نشر مجلات گوناگون تخصصى و عمومى، جنبش و حركتى نو در حوزه فقاهت پديد آورند. مجله فقه اهل بيت، كه اينك به لطف حق، در فضاى عطر آگين جمهورى اسلامى، به خانواده مطبوعات مى‏پيوندد، بر آن است كه با عنايت اهل بيت، صفحات خود را به قطره‏اى از اقيانوس علوم آنان طراوت بخشيده و در حد توان با يارى اساتيد بزرگوار حوزه و فاضلان جوان، به تبيين مسائل مستحدثه فقهى و موضوعات بايسته برون فقهى، پيرامون فقهى و درون فقهى بپردازد: مسائل برون فقهىحوزه‏هاى علوم دينى با الهام از اصل «عليكم بالمتون لابالحواشى‏» كه دستورى براى مبتديان بود، كمتر پا را از متون درسى و مباحث درونى فقه، فراتر گذاشته و از دانشهاى جديد و مفيد و كارساز در فقه، بهره برده‏اند. از آنجا كه اين دانشها و نگاههاى بيرونى، در بسامانى و كار آمدى و نقد انديشه‏ها و فراورده‏هاى فكرى بسيار مفيد است، بايسته است اين قالبها كه مبتكر برخى از آنها دانشمندان اسلامى بوده‏اند، بار ديگر در حوزه‏ها طرح شده و به عنوان رشته درسى مقبول اولياى حوزه‏ها قرار گيرد. اينك برخى از آن سرفصلها در اين مقوله: 1. بررسى مكتبهاى فقهىبا اين كه در تاريخ فقاهت، مجتهدانى صاحب سبك و مكتبظهور كرده‏اند، حوزه‏ها از اين زاويه به سراغ آن فقيهان نرفته‏اند. اگر مكاتب فقهى مجتهدان بزرگ بررسى و مقايسه شود، مكانيزم استدلال، شيوه برداشت آنان از قرآن و سنت، مشى اجتهادى شان در مواردى كه «نقلى‏» نرسيده است، اصول و قواعدى كه براى اجتهاد ابداع كردند و مسائل جديدى كه بر فقه افزودند و... شناسايى، فهم و مقايسه گردد، آموزه و راهنماى خوبى براى پاسخ گويى مسائل مستحدثه و بالنده كردن فقه در روزگار ما مى‏شود. 2. تاريخ فقه و اصولامروز تاريخ علم در دانشگاههاى دنيا رشته مخصوصى راويژه خويش كرده است. تاريخ علم، هويت آن دانش است و به عالمان آن دانش اصالت مى‏دهد و آنان را با گذشته تلخ و شيرين آشنا مى‏كند. فهم تاريخ علم، عالم را بر آن دانش محيط مى‏كند، روش برخورد با معضلات علم را مى‏آموزد و راه حل مشكلات علمى را مى‏نماياند. بايسته است در اصول و فقه، پژوهشى تاريخى شود، بدين گونه كه زمان پيدايش هر اصل، قاعده و مساله شناخته شود، طرح كننده آن اصل، قاعده و مساله معلوم شود و علت افزودن و طرح آن ارزيابى و ريشه‏يابى گردد و عكس العمل نقدها و ادله مخالفان روشن شود. اين امور، طالب فقه و اجتهاد را به چگونگى تحول و دگرگونى فقه آشنا كرده به او مى‏آموزد كه چسان فقه شيعه از مجموعه‏هاى حديثى و اصول اربعمئة به‏سطح جواهرالكلام ارتقا يافته‏است. اين شناختها، طالب فقه را توانا در تاسيس اصول، استخراج قاعده جديد، طرح مسائل نو و پاسخ گويى به حوادث واقعه مى‏كند. در اين راستا، لازم است تاريخ علم اصول و تاريخ فقه تدوين شود و مدارس فقهى هر منطقه‏اى و نقش اجتماعى - سياسى كه اين مدارس فقهى داشته‏اند، شناخته شود، طبقات الفقهاء عالمان شيعه با اسلوبى ويژه نگارش يابد شود و نقش و جايگاه هر فقيه در بناى اين ميراث عظيم نموده شود. 3. فلسفه علم فقهامروز در كنار هر علمى، فلسفه آن دانش نيز مطرح است. بااين كه به طور پراكنده در اصول و مقدمات كتابهاى فقهى برخى مباحث كه امروز به نام فلسفه علم مطرح است، حث‏شده، ولى لازم است اين موضوع نيز در حوزه‏ها به عنوان يك رشته علمى شناخته شود و مدرسان و فاضلان در اين زمينه رساله، مقاله‏ها و كتابها بنويسند. در فلسفه علم فقه، ماهيت بحث و روش پژوهش و اجتهاد مجتهد، ارزيابى مى‏گردد و چگونگى تحقق اين بحث و فحص و ساختار و مبادى و مقارنات آن بررسى مى‏شود. محيط، نظريه‏هاى فلسفى و كلامى، جهان بينى و تلقى فقيه از انسان، رسالت و مكتب، در فتواى او مؤثر است. مبادى روانى، ساختار اجتماعى، وضعيت‏سياسى و خواست اجتماعى به استنباط فقيه جهت مى‏دهد. فلسفه علم فقه، اين امور را بدون هيچ گونه جانبدارى از بيرون بررسى مى‏كند. در فلسفه علم فقه، از اهداف «شريعت‏» بحث مى‏شود و هر يك از فتاواى فقيه با اين مقاصد محك زده مى‏شود; زيرا هر مساله را در جايگاه خودش بايد قرار داد و آن اهداف و مقاصد شريعت را در هر مساله‏اى بايد مد نظر داشت. فلسفه علم فقه، هم علت فقاهت در فتواى يك فقيه را نشان مى‏دهد و هم منشا اختلاف فقيهان را. با شناخت فلسفه علم فقه، مى‏توان رويارويى علما را در مقابله با مشروطيت و دفاع از آن تفسير كرد و نيز اختلافهاى فقيهان را در ديگر زمينه‏ها. 4. فقه و علوم ديگرهر انسان از محيط خود تاثير مى‏پذيرد، تربيت‏خانوادگى،آموزه‏هاى مدرسه، عوامل محيطى و اقليمى، شرايط اجتماعى، دوستيها و دشمنيها افكار و روح او را مى‏سازد. چنانكه زندگى اجتماعى نيز مرهون فراورده‏هاى دانش و علمى است كه در آن جامعه ارزش شده است و همان علوم و دانشها، زندگى اجتماعى را شكل و جهت مى‏دهد و افزون بر تاثير در انديشه‏هاى فقيه، روابط اجتماعى كه موضوع فقه است تحول مى‏پذيرد. بر اين اساس، نمى‏توان علم فقه را بر كنار از تاثير دانشهاى ديگر و بى نياز از ديگر علوم پنداشت. چنانكه علوم انسانى، اعتقاد و اخلاق فقيه در انديشه‏هاى فقهى او مؤثر است علوم تجربى و دستاوردهاى آن در قالب صنعت و تكنيك نيز در موضوع سازى فقه و تاثير بر استنباط مجتهد از راه موضوع، تاثير مى‏گذارد. در چگونگى تاثير علوم حتى علوم تجربى در اجتهاد و سرفصلهايى كه بايد در آنها كاوش شود گفته‏هاى بسيارى است كه خود، مقاله‏هاى مستقلى را مى‏طلبد، فقط در اين‏جا به رابطه و تعامل فقه و حقوق جديد اشارتى گذرا داريم: 5. فقه و حقوقتعيين حقها و بحث‏حقوق كه فقه نيز بدان پرداخته، ميدانهاو بسترهاى جديد و موضوعهاى گسترده و بسيارى پيدا كرده است. دهها روش و مكتب حقوقى در دنيا سر بر آورده است. اين پيشرفتها بيشتر در قرون اخير بوده است كه حوزه‏ها از مسائل اجتماعى و فضاى سياسى جهان بر كنار بوده‏اند، از اين روى، بر فقه عرضه نشده‏اند. امروز، لازم است مباحثى چون: حقوق مدنى و شهروندى، حقوق جزاى عمومى و اختصاصى، حقوق تجارت با انواع ده گانه‏اش، مسائل مربوط به حمل و نقل، امور مالى، حقوق بين الملل، حقوق دريايى، آبى و خاكى و فضايى، حقوق مخابرات و رسانه‏ها، حقوق دولت و تعارضهايى كه بين حق دولت، حق جامعه با حق افراد پديد مى‏آيد، به هاضمه فقه اسلامى برده شود. امروز فقط حدود دو هزار مساله و قانون در درياها مطرح است. سوگمندانه، با اين غناى فقه اهل بيت، در دريا و فضا از قوانين سويس، فرانسه، ايتاليا، انگلستان و... وام مى‏گيريم و روابطمان را بر اساس قوانين آنها پى مى‏ريزيم. بايسته است‏حوزه‏ها هم مباحث‏حقوقى جديد را بر منابع فقه عرضه بدارند و هم از روشهاى تحقيق و حل مباحث‏حقوقى در رشد و غناى دستگاه استنباط بهره برند زيرا برخى پايه‏هاى فكرى فقيه يك سلسله اعتباريات و اصول عقلانى و عرفى است و آگاهى از نظريات حقوقى ديگران و مكاتب حقوقى، چه بسا نظر فقيه را تغيير دهد يا تعميق و توسعه بخشد. بى شك، با اصالتهاى انسانى و جوهره فطرت پذيرى كه فقه اهل بيت دارد، ديدگاههاى حقوقى شيعه، مترقى‏ترين، انسانى ترين و دل‏پذيرترين نظام حقوقى در دنيا خواهد شد. موضوع شناسىموضوعات مهبط احكام‏اند، چگونگى تلقى از موضوع و نوعاستنباط فقيه را جهت مى‏دهند. بدون شناخت موضوع، فقيه نمى‏تواند حكم متناسب آن را بيان كند. گرچه موضوع شناسى در رديف علوم مورد لزوم مجتهد شمرده نشده ولى مقوم استنباط صحيح و درست است; زيرا دهها عوارض، قيودات، ملاكات و مصالحى كه شرع بر حفظ و توجه به آنها نظر دارد و ممكن است در وقتى دون وقت ديگر، همراه موضوع باشند، به هنگام استنباط فقيه را ملزم مى‏كند كه دريافت و شناخت صحيحى از موضوع داشته باشد. بنا بر اين، سد ثغور موضوع نيز وظيفه فقيه است. او، بايد حدود موضوع را كه در لسان دليل آمده مشخص و تعيين موضوع كند. به گفته شهيد صدر: «رابطه موضوع و حكم، به سان علاقه بين سبب و مسبب است، مثل آتش و حرارت. همان گونه كه مسبب بنيادش بر سبب است، حكم نيز، بر موضوعش مبتنى است; چه عليت‏حكم و استمرار و انقضاى آن منوط به موضوع است.» بر اين اساس، رتبه موضوع پيشتر از حكم است. فقيه تا موضوع را با تمام شرايط و خصوصيات نشناسد، مقومات موضوع و آنچه در ساختار آن مؤثر است درنيابد، چه بسا حكمى صادر كند كه همخوان با آن موضوع نباشد. مجله، ستونى را در شماره‏هاى آينده به موضوع شناسى مسائل مستحدثه ويژه مى‏كند و هر موضوع را از زبان كارشناسان آن در معرض افكار و انظار فاضلان و مدرسان قرار مى‏دهد. امروزه در عرصه پزشكى، روابط ديپلماتيك، در سطح بين المللى، ميدانهاى رسانه‏اى و اطلاعاتى، حوزه اقتصادى، سيستم پولى و... مقوله‏هاى پيچيده‏اى ظهور كرده است كه شناخت آنها، نياز به سالها مطالعه و تخصص دارد. مسائل مستحدثهبا ظهور تكنولوژى جديد، بافت و ساختار جامعه متغير شد،شكل زندگى، روابط اجتماعى و حتى زيست فردى و معيشتى مردم چهره ديگر يافت. اين تغييرها در گستره‏اى فراخ و سريع و شتابنده انجام گرفت و مهلت انطباق آنها با شريعت براى مجتهدان و حوزه‏ها دست نداد. در انقلاب مشروطه، مباحث اجتماعى بر فقها عرضه شد و مجتهدان طراز اول وارد عرصه سياست و اجتماع شدند، بزرگانى مانند مرحوم نائينى، آخوند خراسانى و... گامهايى در اين ميدان برداشتند، ولى توفيق درخورى نيافتند. با ظهور انقلاب مبارك اسلامى، اين مهم ضرورتى فورى و حياتى يافت. بنياد گذار و رهبر انقلاب، كه خود مجتهدى آگاه به زمان و واقف به دانشهاى حقوقى، سياسى و اجتماعى روز بود، با پشتيبانى ملت در كوتاهترين مدت اركان جامعه را بر بنياد شريعت پى نهاد، به گونه‏اى كه با شگفتى و اعجاب متفكران، انديشه وران و سياستمداران جهان رو به رو شد. اما تثبيت همه ابعاد اقتصادى و اجتماعى حكومت بر موازين شريعت و همگون ساختن مناسبات اجتماعى، سيستم معيشتى، جزائى، قضايى، آموزشى، تربيتى و فرهنگ عمومى كارى زود رس و آسان‏ياب نبود، مدت، فرصت، مبادى مقدمات و امكانات وافرى مى‏طلبيد. حوزه‏ها كه پاسداران شريعتند و نگهبانان ديانت و مبين حلال و حرام آن و به تعبير رهبر معظم انقلاب: دستگاه مولد فكرى نظام اسلامى‏اند، بايد به اين مهم پاسخ گويند، اشكال جديد زندگى امروز و دگرگونيهاى آن را نيك بشناسند و با انطباق آن با موازين شريعت، مقررات، مناسبات و ارتباطات اجتماعى را بر پايه احكام زندگى‏ساز اسلام پى ريزند. بيشترين اوراق مجله را به بيان مسائل مستحدثه ويژه كرديم، تا با بهره‏ورى از انظار فقيهان مسؤوليت‏شناس حوزه و فاضلان وظيفه‏بان و گرانمايه در اين راه قدمى برداريم. مسائل مستحدثه و موضوعات نو پيداى بسيارى در اين روزگار رخ نموده است كه پاسخ مناسب و درخور مى‏طلبد. اين موضوعات در تمامى عرصه‏هاى زندگى فردى و اجتماعى اين مرز و بوم خود نمايى مى‏كند. به دو طيف از اين موضوعات اشارتى كوتاه مى‏كنيم. 1. احكام جامعه و مظاهر جديد اجتماعىبا پيشرفت علم جامعه شناسى و روان شناسى اجتماعى وشاخه‏هاى متنوع و مختلف جامعه شناسى جديد، افزون بر خود جامعه كه به عنوان نهاد حقوقى نيرومندى شناخته شده، عرصه‏ها و ميدانهاى ديگر جامعه نيز حقوق و حريمى ويژه پيدا كرده‏اند و در نتيجه مقوله‏هاى اجتماعى طيف وسيعى از احكام حقوقى را به خود اختصاص داده‏اند. مسائلى چون زيست محيطى، استانداردها، برنامه‏هاى دولت در زيبا سازى شهرها، حل مساله ترافيك و ديگر مظاهر و مقوله‏هاى اجتماعى كه كم هم نيستند، هر كدام دهها پرسش فقهى را به همراه خود دارند. 2. هنرزيبا دوستى و جمال پرستى وديعه الهى و غريزه‏اى فطرىاست. اين گرايش سكوى عروج انسان به مقامات عرفانى و معنوى است. شاهكارهاى ادبى و گنجينه‏هاى هنرى وامدار اين تمايل بشرند. جلوه‏ها و مظاهر آن در انواع معماريها، نقاشيها، مينياتورى، تذهيب، شعر در دوران گذشته و مقوله‏هاى گسترده دامن و لطيف و دقيق آن در روزگار ما، زندگى بشر را تلطيف مى‏كند. امروز، در هنرهاى زيبا و شاخه‏هاى مختلف آن دانشكده‏ها پديد آمده و دهها مركز فرهنگى و هنرى با تابلوهاى زيبا و دل انگيز در هر كوى و برزن اين ديار چشم نواز است و فراورده‏هاى آن مراكز هزاران جوان، نوجوان و پير و برنا را تغذيه مى‏كند. افزون بر اين، بايد در قبال ماهواره كه امروز و فردا امواج نامرئى آن درون خانه‏ها را فرا خواهد گرفت، موضعى درست و واقع بينانه گرفته شود. اين غول رسانه‏اى جديد كه تهديدى عليه فرهنگ دينى و ملى اين مرز و بوم به شمار مى‏رود، ابزارى مؤثر در پيشبرد دانشها، صيد و شكار رمز و راز پيشرفت كشورهاى قدرتمند و كشف نقطه ضعفهاى آنان و شناسايى نقشه‏ها و حيله‏هايشان نيز مى‏تواند باشد. آمدن ماهواره، مقدمه ايجاد دهكده جهانى است. اگر اين ايده جامه عمل پوشد، چهره زندگى در جوامع اسلامى به گونه‏اى ديگر خواهد شد و هزاران پرسش نوپيدا فراروى فقيهان و دين شناسان قرار خواهد گرفت. دهكده جهانى نه تنها روابط بين‏الملل را چونان معاشرت يك قبيله خواهد كرد كه نظام خانواده و مشى و رفتار افراد جامعه را دگرگون خواهد كرد. شناخت اين دهكده و راه مقابله با آثار آن از ضروريات فورى و حتمى حوزه‏ها و پاسداران ايمان و شريعت است. اگر امروز دستگاه اجتهاد براى پاسخ به اين پرسشها آماده نشود، مغزهاى دهكده جهانى پرسشها را جهت‏خواهند داد و ذهن و دل جوانان اين مرز و بوم را به تسخير خود در خواهند آورد. خلاصه اگر امروز متوليان حفظ و حراست دين در جهان اسلام، به چاره‏جويى نپردازند و پايگاهى نيرومند و توانا براى تبيين عصرى شريعت بر فراز نكنند، در غوغاى هجوم امواج، غافلگير خواهند شد. اطلاع رسانى فقهىاين بخش با هدف انتقال اطلاعات علمى- پژوهشى در قلمروفقه، استفاده از تجارب فقيهان، نقد و بررسى فعاليتهاى پژوهشى در قلمرو فقه، ارائه طرحهاى در دست پژوهش اشخاص و مراكز فقهى، شناسايى و معرفى خدمات پژوهشى در فقه، گشوده شده است و به كار نقل و نقد گفته‏ها و نوشته‏هاى فقهى در مطبوعات و انتشارات مى‏پردازد و به سمينارها و بزرگداشتهاى فقهى و طرحهاى نو قابل اجرا در حوزه فقه مى‏پردازد. اميد آن كه اهل قلم و پژوهشگران مسائل فقهى و نيز آنانى كه دغدغه توانا سازى فقه اهل بيت را در سر مى‏پرورانند، با ارائه كارها و طرحهاى نو فقهى خود، ما را در اين مهم يارى كنند. ختام در اين مجله بر آنيم در محورهاى گفته شده و موضوعات ناگفته ديگر، از فاضلان روشن انديش، فقيهان متعهد و وظيفه‏بان و اساتيد محترم بهره برده و با اشراف و راهنمايى كامل و مستمر مدير مسؤول محترم مجله آيت الله سيد محمود هاشمى، هديه‏اى ناچيز تقديم ساحت اهل بيت عصمت و طهارت، بقية الله الاعظم، ارواحنا له الفدا، و حوزه‏هاى مقدس علوم دينى كنيم، اميد آن كه مقبول خداوند و اهل بيت عصمت و طهارت قرار گيرد. ان شاءالله سر دبير




























/ 1