عدالت، يعني زندگي سعادتمندانه در دنيا
از جمله آثار قابل اعتنا در حوزه اخلاق، كتاب اخلاق عارفان اثر دكتر مهين پناهي است كه از سوي انتشارات روزنه منتشر شده و تحقيقي گسترده را در حوزه اخلاق اسلامي شامل است. نويسنده از خلال كتابهاي صوفيه، به ويژه آثار منثور آنها از قرن دوم تا قرن هشتم، اخلاق صوفيه را مورد نقد و بررسي قرار داده و آنها را با تعاليم اسلامي مقايسه كرده و نتيجه گرفته كه «نه تنها صوفيه به تعاليم اخلاقي اسلام مقيد بودهاند، بلكه در بسياري موارد، بيشتر و عميقتر از متشرعين به آن معتقد و عامل بودهاند». صوفيه به خصوص در اخلاق فردي توانسته بودند قلههاي كمال را در نوردند و به مدارجي عالي دست يابند. اگرچه همين گروه در حوزه اخلاق اجتماعي نتوانستند خود را با تعاليم اسلام و مفاهيم قرآن هماهنگ سازند و برخلاف آية يكم از سوره شريفه حجرات: «برخدا و رسول تقدم مجوييد» از فرمان خدا رسولش و عمل به آن تمرد كردند و برخي اعمال نظير ترك ازدواج بعضي از صوفيه، عزلتها و مردم گريزيهاي افراطي، ترك مشاغل و توكل به معناي ترك اسباب و حركت، سفرهاي بدون زاد و توشه، ترك مداوا در بيماريها از خوف ترك تسليم و رضا و امثال آنها را پيش گرفتند كه همين امر از جمله انتقادات بارزي است كه امروزه بر آنها ميشود. چنانكه در مقدمه كتاب آمده است، صوفيه براي اين اعمال خود نيز دليل «خود را نديدن و ديگران را ديدن» را به كار ميبردند. به تعبيري ديگر «صوفي درارتباط با خدا جانب امور الهي را گرفته و بر خود سخت ميگيرد» و در ارتباط با ديگران مانند «دوست، همسايه و... به نفع ديگران كنار ميآيد.» نويسنده در فصل چهارم و پنجم كتاب خود، به هدف اخلاق از ديدگاههاي متفاوت پرداخته و ابتدا هدف اخلاق را در اديان و مكاتب پيش از اسلام مورد بررسي قرار داده و سپس به هدف اخلاق نزد صوفيه به شكلي مبسوط به آن پرداخته كه در اين مقال، اين بخش از كتاب كه با مباحث قرآن و خط مشي نشريه گلستان قرآن همخواني بيشتري دارد، مورد مرور قرار گرفته است.نويسنده كتاب اخلاق عارفان، هدف از علم اخلاق در اسلام را ايجاد عدالت دانسته و براي اثبات نظريه خود به آيههايي از قرآن از جمله آيات 45 و 46 سوره احزاب استناد كرده كه خداوند ميفرمايد: «اي رسول، ما تو را فرستاديم تا بر نيك و بد خلق گواه باشي و خوبان را به رحمت الهي مژده دهي و بدان را از عذاب خدا بترساني و به اذن حق، خلق را به سوي خدا دعوت كني و چراغ فروزان عالم باشي» نويسنده البته عدالت را از جنبههاي مختلف فردي و اجتماعي نگريسته و با توجه به اينكه هر دين عاملي است براي اينكه انسان به كمال و سعادت برسد، سعادت انسان از ديدگاه اسلام را به سه وجه شناخت خداوند، كمال انسان و رسيدن به عدالت اجتماعي دانسته است.وي درباره كمال فردي به آيه نهم سوره حديد اشاره كرده كه خداوند ميفرمايد: «تا شما بندگان را از ظلمات بيرون آرد و به نور هدايت كند» همچنين در چگونگي ايفاي نقش پيامبران در هدايت و رسيدن به اهداف ياد شده و ايجاد عدالت اجتماعي، آيه 25 سوره حديد را شاهد مثال آورده است: «همانا پيامبران خود را با ادله و معجزات فرستاديم و برايشان كتاب و ميزان عدل نازل كرديم تا مردم به راستي و عدالت گرايند و آهن را كه در آن هم سختي و كارزار و هم منافع بسيار بر مردم است نيز، براي حفظ عدالت آفريديم».نويسنده سپس براي آنكه اصليترين هدف قرآن براي علم اخلاق را به خواننده تفهيم كند، چند پرسش مطرح ساخته است:«از سه هدفي كه از قرآن براي علم اخلاق استنباط شد، كداميك اصلي است؟ دعوت به خدا؟ برقراري عدالت فردي؟ يا برقراري عدالت اجتماعي؟» و سپس به ديدگاه ابوعلي سينا در اين زمينه پرداخته كه معتقد بود «عدالت اجتماعي هدف اصلي است» و به نقل از ابنسينا افزوده «عدالت در ميان مردم همان زندگي سعادتمندانه در دنياست، و اگر معرفت و ايمان به خدا و معاد نباشد، رسيدن به عدالت ممكن نيست». سپس افزوده: «از ديدگاه اسلام، عدالت و سعادت دنيا خوب است. ولي هدف غايي نيست زيرا مسلمان با ياد خدا آرام ميگيرد».در مقام توضيح هدف اصلي اخلاق از ديدگاه قرآن، نويسنده متذكر شده: «قوانين اخلاقي بايد به نيازهاي مادي و معنوي، هر دو، نظر داشته باشد و اگر اهداف مشترك بين انسانها نباشد، امكان قانونمندي روابط ممكن نيست، اما بايد در نظر داشت كه قانون به تنهايي نميتواند روابط انسانها را تلطيف كند، بلكه آنچه ميان مسلمانان مطرح است، شفقت توام با قانون است» وي سپس به روابط اخلاقي ميان هنديها و مسيحيان اشاره كرده، و نوشته آنگونه روابط به دليل فضايل فردي پاسخگوي عدالت اجتماعي نيست، همچنان كه قانون به تنهايي نميتواند تضمين كننده روابط لطيف انسانها باشد.در اسلام اخلاق وسيله است
نويسنده، اخلاق در اسلام را وسيلهاي براي تقرب به خداوند ميداند: «در اسلام اخلاق وسيلهاي است ميان خدا و بنده كه غايت آفرينش انسان است» و سپس به آيه 56 سوره ذاريات اشاره كرده كه: «جن و انس را نيافريديم مگر براي اينكه مرا پرستش كند»
نويسنده، سپس نوع عبادت را توضيح داده و نوشته: «اين عبادت، براي نعمتهاي اين جهاني يا آن جهاني نيست، بلكه اين توصيفات براي ترغيب حركت مبتديان است. يك مسلمان واقعي هر چيز به جز خدا را بيارزش ميداند» و بعد با اشاره به آيه شريفه نهم از سوره «انعام» كه خدا ميفرمايد «بگو خدا، آنگاه آنها را واگذار»، به تقسيم و درجهبندي عبادت بندگان پرداخته و از نهجالبلاغه امام علي (ع) شاهد آورده «گروهي خدا را از سوي رغبت (در ثواب و پاداش) بندگي ميكنند و اين، عبادت بازرگانان است. گروهي خدا را از ترس بندگي ميكند. و اين عبادت غلامان است و گروهي از روي سپاسگذاري خدا را بندگي ميكنند و اين، عبادت آزادگان است».
راه رسيدن به هدف اخلاق در اسلام
با عنايت به فرموده امام علي (ع) كه عبادت به طمع بهشت را عبادت تاجران دانسته و آن را عبادتي ناقص، قلمداد كرده، نويسنده در فصل پنجم كتاب، راه رسيدن به هدف اخلاقي را سه طريق علم، ايمان و عمل صالح ذكر كرده و در توضيح تفكر و توجه اسلام به آن نوشته: «اسلام به تفكر به عنوان نوعي عبادت كه موجب بيداري و تنبيه ميشود، توجه فوقالعادهاي نشان داده است» و با استناد به آيه شريفهاي از سوره آل عمران نوشته: «آنهايي كه در دو حالت ايستاده و نشسته و خفته خدا را ياد كنند و دايم تفكر در خلقت آسمان و زمين كرده»، سپس در مقام اهميت تفكر و عبادت فكري و برتري آن بر عبادت بدني صرف به روايتي از امام جعفر صادق اشاره كرده كه: «بهترين عبادت، همواره انديشيدن درباره خدا و قدرت اوست» و حديثي از امام هشتم شيعيان ذكر كرده با اين مضمون كه «عبادت، به نماز و روزه بسيار نيست بلكه، عبادت انديشيدن در امر خداست».در رابطه با آفات تفكر، نويسنده كتاب اظهار نظر كرده كه: اگر آدمي به اين آفات توجه نكند، ممكن است خود تفكر دامي بر سر راه وي براي رسيدن به قرب حضرت باري تعالي باشد:«نقش علم توانايي بخشيدن است و نقش ايمان عشق و اميد، علم وسيله است و ايمان مقصد، علم سرعت ميدهد و ايمان جهت، علم توانستن است و ايمان خوب خواستن. يعني تلقي انسان از جهان را تصحيح ميكند. ايمان به جهت و خوشبيني به جهان خلقت، اميدواري و اطمينان و آرامش خاطر و لذت معنوي به همراه ميآورد». عمل صالح
پيرامون عمل صالح كه ركن سوم هدف اخلاقي اسلام است، نويسنده اظهار نظر كرده: «اعمال صالح كه به عنوان عامل رشد و كمال در قرآن مطرح شده، اعمالي است كه قرآن انجام آنها را ترغيب فرموده است عبارت (عملوالصالحات)، بيش از 50 بار در قرآن آمده است» و در همين رابطه نوشته: «عمل بيايمان، پوچ و بياثر است چرا كه در قرآن هر جا عبارت عمل صالح آمده، كلمه ايمان نيز در كنار آن است يعني آنكه در تمام موارد با «آمنو» يا «هومومن» يا نظير آنها همراه است. جز در آيه يازدهم سوره هود، كه به اعتقاد نويسنده در آن نيز قطعاً ايمان منظور بوده است.در نهايت نويسنده نتيجه گرفته كه «عمل صالح نزد خداوند در صورتي موثر و مقبول است كه توام باايمان به خدا باشد، و عمل بيايمان پوچ و بياثر است. با در نظر گرفتن ايمان، دو كار شايستهاي كه مطابق با موازين عدل و انصاف و مورد رضاي خدا باشد، مشمول صالحات است. خواه در شرع تعيين شده يا نشده باشد و هركاري كه در آن حرام نباشد، مطابق عدل و انصاف باشد و صلاح (ضدفساد) را نيز دارا باشد از صالحات است». اهم اعمال صالح
برخي از اعمال صالح كه آدمي در صورت انجام آنها به سوي صلاح و رستگاري هدايت و هدف اخلاقي اسلام نيز برآورده ميشود، عبارت است از: تسلط بر نفس كه آدمي را به سوي بديها سوق ميدهد، قصد قربت در اعمال، پرهيز از شهادت ناحق، دروغ و امور ناپسند، آراسته بودن به راستي و صداقت، مدارا با جاهلان، زندگي برادرانه با مومنان، پرستش خدا ولاغير، خيرخواهي والدين و خويشان و يتيمان و بيچارگان، نيكي مشورت دركارها با يكديگر، قيام به عدل و داد، وفا به پيمانها، صبر و شكيبايي در امور، احتراز از غيبت، عيبجويي، حسد، مسخره كردن ديگران و به كاربردن القاب زشت و...» تمامي اين مصاديق را نويسنده با استناد به آيات قرآن ذكر و در انتها نتيجهگيري كرده: «روش تربيتي اسلام همه جانبه و فراگير و حاصلش همان است كه ملتي را از حضيض به اوج رسانيد، قبايلي را كه جز براي نزاع با يكديگر ديدار نميكردند، به امتي متحد و استوار مبدل ساخت، كه بزرگان آن نمونه و سرمشق اخلاق و انسانيت شدند.» Golestan Quran Weekly, Serial 133, No 89