شرح حال و آثار محمد بن قولويه
حسن ايدرم نام كامل او، محمد بن جعفر بن موسي بن مسرور بن قولويه است و به اختصار از او به محمد بن قولويه ياد ميشود،1 و ابوجعفر و ابوقاسم كنيههاي او هستند. در يكي از روايتهاي كَشيرَه، لقب «جمال» براي او آورده شده است.2 در شعري هم كه شيخ مفيد در مدح استادش جعفر بن محمد بن قولويه سروده، از او با عنوان فرزند «جميل» نام برده است.3 شيخ طوسي هم لقب «جمال» را در پايان نامش آورده است.4 جمال و جميل در لغت به معناي زيبارويي و خوش خلقي است. نجاشي در رجال خود، در زندگينامه پسرش جعفر، از او با لقب مَسْلَمه ياد كرده است.5 همچنين در بيان زندگينامه پسر ديگرش، علي، لقب او را مسلمه گفته است. مَسْلَمَه بر وزن مَفْعَلَه از سَلْم، به معناي منقاد بودن و مسلمان بودن ميباشد.علامه در ايضاح خود قولويه را به ضم قاف و لام و فتح واو دانسته است.6 بنابر تحقيق، احتمالاً لام آن مفتوح بوده و ماده اشقاقي آن «قُوْلَه» به معناي خوشگو يا پرگو است.
1. توثيقات
نجاشي در رجال خود، او را از نيكان ياران سعد برشمرده است.7 تعبير «خِيار» در عبارت نجاشي ميتواند «پرخيري»، كه در اينجا همان كثرت روايت است، باشد چنان كه ميتواند «گزيدگي» او در ميان سعد بيان دارد. شيخ مفيد در شعري كه در معرفي استادش سروده او را فرزند صالح مورد اعتماد دانسته است.8 شيخ طوسي تنها از روايت او از سعد ياد كرده است.9 در خلاصه هم تنها به ذكر عبارت نجاشي بسنده شده است.10 در تحرير طاووسي در ترجمه جعفر پسرش، پس از نقل عبارت نجاشي از خلاصه، اين عبارت را به گونهاي دانسته كه دال برثقه بودن اوست. در ترجمه حسن بن علي بن فضال هم از ثقاوت او سخن به ميان آمده است.11 صاحب معالم و مدارك جم به صحت حديث او تصريح نمودهاند.12 در الوجيره دربارهاش آمده كه: بنابر اظهر ثقه است.13 قهپايي در مجمع الرجال خود، عبارت نجاشي را گوياي توثيق او دانسته است. در نقد الرجال هم اين گويايي به صورت مستدل بيان شده: «اصحاب سعد چنان كه فهميده ميشود بيشترشان از معتمدانند؛ مانند علي بن حسين بابويه و محمد بن الحسن وليد و حمزه ابيالقاسم و محمد بن يحيي عطار و غير ايشان. از اينرو اين سخن كه محمد بن قولويه از خِيار اصحاب سعد است، بر توثيق او دلالت ميكند.14 فاضل عبدالنبي جزايري هم او را از جمله ثقات ياد كرده و گفته است: «بعيد نيست كه توثيق اين مرد از عبارت نجاشي با قراين ديگري كه در بين است استفاده شود.» او سپس عبارت تحرير را به نقل از ترجمه حسن بن علي بن فضال، آورده و آن را نص در توثيق محمد بن قولويه و علي بن ريان دانسته است15. در معجم رجال الحديث دليل ديگري بر ثقاوت او آورده شده است: «پسرش جعفر از او روايات بسياري در كامل الزيارات نقل كرده است و اين در حالي بوده كه او خود را ملزم دانسته كه در اين كتاب به جز از معتمدان، به نقل روايت نپردازد.16 دليل ديگري كه بر توثيق محمد بن قولويه رهنموني ويژهاي دارد، بودن او از مشايخ رواييكشي و گستردگي روايتكشي از اوست كه در جاي خود بيان تفصيلي آن خواهد آمد.
2. مشايخ روايي
مشايخ روايي محمد بن قولويه پانزده راوي است. در ميان راوياني كه محمد بن قولويه از آنها روايت كرده، سعد بن عبداللّه برجستگي ويژهاي دارد. در تمامي رواياتكشي از محمد بن قولويه فقط در يك روايت از غير سعد نقل شده است. و در روايات كامل الزيارات كه منقول از اوست، از 257 روايت، 169 روايت از سعد بن عبداللّه نقل گرديده است. در روايات امالي شيخ مفيد تنها منبع روايي محمد بن قولويه سعد است. چنان كه روايات وسايل الشيعه نيز چنين است. در روايات مستدرك الوسايل هم به جز چهار روايت، باقي روايات محمد بن قولويه از سعد بن عبداللّه نقل شده است. زندگينامه اين استاد روايي محمد بن قولويه در ادامه اين نوشتار خواهد آمد.مشايخ ديگر او كه به جز دو تن همگي در كامل الزيارات عبارتند از:1. حسين بن متيل با بيست روايت 2. حسين بن حسن بن ابان با چهارده روايت
3. محمد بن يحيي عطار با چهارده روايت
4. احمدبن ادريس با سيزده روايت
5. عبداللّه بن جعفر حميري با سيزده روايت
6. علي بن ابراهيم با هفت روايت
7. محمدبن حسن صفار با شش روايت
8. احمد بن محمد بن عيسي با سه روايت
9. 10، 11، 12 و 13 حسين بن سعيد، حسن بن متويه بن سندس، علي بن هارون، محمد بن حسن بن مهزيار و حسين بن علي زعفرني هر كدام با يك روايت.در رجال كشي تنها روايت محمد بن قولويه از غير سعد بن عبداللّه، روايت او از محمد بن موسي همداني است.روايات پرشماري كه محمد بن قولويه از سعد بن عبداللّه نقل كرده است، سعد را در ميان مشايخ روايي برجسته كرده است. جعفر بن محمد قولويه نقل ميكند كه پدر و برادرش گفتهاند كه سعد همه كتابهايش را بر آنان خوانده است.17 در اينجا مروري خواهيم داشت بر سرگذشت اين راوي برجسته و پرآوازه:نجاشي، رجالي سترگ، درباره او ميگويد: «سعد بن عبداللّه بن ابي خلف اشعري قمي، ابوالقاسم شيخ ابن طايفه فقه و آبروي اوست. شنيدههاي او از حديث عامه بسيار است: او در جستجوي حديث، به سفرهاي زيادي رفته و با افراد ارزشمندي از آنان ديدار كرده است؛ از جمله حسن بن عرفه، محمد بن عبدالملك دقيقي، اباحاتم راوي و عباس ترقُفي و همچنين با ابامحمد عليهالسلام ديدار كرده است. از ياران حاضر اين ديدار را ضعيف شمرده و آن را جعلي دانستهاند. وي كتابهاي بسياري را تصنيف نموده است....»18
شيخ طوسي درباره او گفته است: سعد بن عبداللّه قمي كنيهاش ابوالقاسم است او جليلالقدر، پرخبر، داراي تصانيف بيشمار و ثقه است.19
صدوق، در اول كتاب خود من لا يحضر الفقيه، «كتاب الرحمه» سعد بن عبداللّه را از كتب مشهوري دانسته كه ميتوان بر آن اعتماد داشت و مرجعاش برشمرد.20 نام برخي از آثار ديگر او چنين است: كتاب طهارت، كتاب صلات كتاب زكات و كتاب صوم، كتاب حج، الضياء في الامامه، كتاب مناقب، رواه الحديث، كتاب مثالب رواه الحديث، كتاب فضل قم و كوفي، كتاب فصل عبداللّه و عبدالمطلب و ابيطالب21 عليهالسلام . سعد در سال 301ه·· .ق و به گفتهاي 299 درگذشته است.22
3. روايات محمد بن قولويه در كامل الزيارات
يكي از منابع اصلي كتاب كامل الزيارات، كه از جمله متون قديمي و بس مهم شيعه محسوب ميشود، روايات انبوهي است كه جعفر بن محمد بن قولويه از پدر بزرگوارش شنيده است. شمار اين روايات بالغ بر 257 روايت است. اكثر روايات ياد شده در دو زمينه فرهنگ شهادت و فرهنگ زيارت است، كه در هر دوي اين زمينهها، امام حسين عليهالسلام برجستگي خاصي دارد.بررسي تفصيلي اين روايات، كه حاكي از اهميت تلاش روايي محمد بن قولويه و انگيزه رواني او در اين تلاش معنوي است، در اين مقال نميگنجد، و در اينجا تنها به تقسيمبندي و تعداد ابواب اشاره ميكنيم.همانطور كه گفتيم، كتاب كامل الزيارات مشتمل بر دو زمينه «فرهنگ شهادت» و «فرهنگ زيارت» است كه مجموعا فصول زير را شامل ميشود: آثار معنوي زيارت، فقه زيارت، زيارت، زيارت فرشتگان، جغرافياي مذهبي، فرهنگ شهادت.4. روايات رجالي محمد بن قولويه
چهل و دو روايت رجالي كه به نقل كشي از محمد بن قولويه در كتاب اختيار معرفة الرجال گرد آمده، با توجه به شمار اندك روايات رجالي شيعه، محمد بن قولويه جايگاه ويژهاي در علم رجال يافته است. نزديك به سي تن از راويان برجسته در اين روايات شناسانده شده است:محمد بن ابيبكر، عبداللّه سباء 5 روايت، سعيد بن مسيب، زراره بن اعين 10 روايت، محمد بن مسلم ثقفي 2 روايت، ابابصير ليث بن بختري مرادي، مغيره بن سعيد 4 روايت، وليد بن صبيح، مفضل بن عمر، ابان بن تغلب عمران بن عبداللّه غمر، حارث بن مغيره نصري، يونس بن ظبيان 2 روايت، عبداللّه بن سنان، محمد بن بشير 3 روايت، صفوان بن يحيي بياع سابري، اسماعيل بن خطاب، سعد بن سعد قمي، زكريا بن آدم 2 روايت، محمد بن سنان، عمار ساباطي، هاشم بن ابي هاشم، جعفر بن واقد، ابوغمرو، ابوسمهري، ابن ابي زرقاء، عبداللّه بن جندب، ابي علي بن راشد، ابن بندر، عيسي بن جعفر بن عاصم، ابي جرير.مطمئنا شناخت اين تعداد از راويان در ارزش و اعتبار مجموعه ارزشمندي از روايات موثر است، رواياتي كه گاه ميتوانند تفسير متفاوتي از شيعه بودن ارائه دهند.كاربرد اين روايات تنها به رجالشناسي محدود نيست و گاه در زمينههاي فقه، فرقهشناسي و معارف، روايات در خور اهميتي در ميانشان يافت ميشود.ناگفته نماند همه اين روايات رجالي را محمد بن قولويه از سعد بن عبداللّه قمي نقل كرده جز يك روايت را كه از محمد موسي همداني نقل نموده است. در اينجا نمونههاي چندي از اين مجموعه را كه از برخي جنبهها داراي اهميتاند ذكر ميكنيم:5. روايات محمد بن قولويه در امالي شيخ مفيد
روايات امالي از محمد بن قولويه هرچند نسبت به روايات كامل الزيارات و معرفة الرجال كشي كمشمارند و به پانزده روايت هم نميرسد ولي از نفاست درخوري برخوردارند. در اينجا فقط عنوان و موضوع روايات مذكور را يادآور ميشويم:روايت اول: درباره اثر معنوي رسيدگي به امور مؤمنان است.روايت دوم: توصيف كلي عصر غيبت و بيان آغاز ظهور است.23 روايت سوم: در بيان انسانهاي برگزيده از ديدگاه الهي است.24
روايت چهارم: درباره ارزش خشيت در برابر حق تعالي است.روايت پنجم: در بيان مسأله جانشيني پيامبر و شورش طلحه و زبير از زبان علي عليهالسلام و پاسخ ادبي ابوهيثم بن تيهان در وفاداري و همراهي با حضرت است.25
روايت ششم: موقعيت پس از مرگ مومن در نزد خدا تبيين ميشود.26
روايت هفتم: در بيان موقعيت معنوي برتر مسلمانان و ابوذر است.27
روايت هشتم: در تبيين وضعيت دوستان و دشمنان اهلبيت از نگاه علي عليهالسلام است.28
روايت نهم: دعوت به تلاش بيشتر در دينورزي است چرا كه اين دين، ديني است كه خدا و فرشتگانش برآنند.29
روايت دهم: از پيامدهاي سوء رفتارهاي اجتماعي و سياسي سخن به ميان آمده است.30
روايت يازدهم: در همدردي و همدلي و ارتباط با ائمه معصومين عليهمالسلام است.روايت دوازدهم: تبيين بنيادهاي اساسي اسلام، اين بنيادها عبارتند از: برپايي نماز، پرداخت زكات، روزه ماه رمضان، حج خانه خدا و ولايت براي اهلبيت.31
روايت سيزدهم: درباره اوصاف و ويژگيهاي كامل شدن ايمان بندگان است.32 نقل مفصل روايت در بررسي روايات وسايل الشيعه به نقل از امالي طوسي آمده است.روايت چهاردهم: متن آن چنين است: بندهاي خود را وقف خدا نميكند جز آن كه خداي متعال او را در بهشت درآورد.33
روايت پانزدهم: اين روايت درباره انحراف اعتقادي عبدالرحمن بن يعقوب است.34
روايت شانزدهم: در اين روايت، اهلبيت، به ويژه حضرت علي عليهالسلام ، منشأ راستي، حق و داوري درست و عادلانه در ميان مردم دانسته شده است.35
6. روايات محمد بن قولويه در وسايل الشيعه
شمار روايات محمد بن قولويه در كتاب روايي فقهي وسايل الشيعه هشتاد و هشت روايت است. بررسي اجمالي اين روايات شخصيت فقهي اين راوي را نمودار ميسازد. چنان كه با ذكر نمونههايي از اين روايات به ارزش اين روايات وقوف پيدا ميشود:كتاب طهارت: مجموع روايات نقل شده از محمد بن قولويه در اين كتاب از مجموعه روايي وسايل 11 روايت است. كتاب نمازه شامل يازده روايت از محمد بن قولويه است.كتاب زكات: اين كتاب مشتمل بر سه روايت است.كتاب حج: با بيش از سي روايت از محمد بن قولويه در اين بخش وسايل نقل شده است.كتاب تجارت: شامل دو روايت.كتاب نكاح: دو روايت از محمد بن قولويه در اين كتاب نقل شده است. و....7. روايات محمد بن قولويه در مستدرك الوسايل
روايات نقل شده از محمد بن قولويه در كتاب مستدرك 40 روايت است. از ميان اين 40 روايات، 11 روايت از كامل الزيارات در زمينه فقه و زيارت و 11 روايت از امالي شيخ مفيد، كه بيشتر در زمينههاي اخلاقي و معارفند، و دو روايت رجالي از رجال كشي است. به استثناي اين روايات، 16 روايت ديگر هم هست كه اجمالاً موضوع هر كدام را ذكر ميكنيم:روايت اول: درباره لزوم توجه بيشتر به اهلبيت و ولايت ايشان حتي نسبت به انبياء پيشين.36 روايت دوم: در اين روايت توصيه به تقوي و دعوت به حضور در تشييع جنازه شده است.37
روايت سوم: روايت ابن زهره در كتاب اربعين است. اين روايت از پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله در فضيلت پوشاندن لباس بر تن خود عريان است.38
روايت چهارم: درباره كراهت فعاليت در روز دوشنبه و دادن دستورالعمل عبادي براي ايمن ماندن از شر اين روز است.39
روايت پنجم: روايتي از حسن بن محمد طوسي درباره پيامدهاي سوء رفتارهاي اجتماعي و سياسي است.40
روايت ششم: در اهميت انصاف و مواسات و ياد خداوند است.41
روايت هفتم،42 هشتم،43 نهم44: درباره متعهاند كه از رساله متعه شيخ مفيد نقل شده است.روايت دهم،45 يازدهم،46 دوازدهم،47 سيزدهم48: باز روايات فقهياند. موضوع اين روايات ذبايح اهل كتاب است كه از كتاب مسايل الطرابلسيات سيد مرتضي و رساله الذبايح شيخ مفيد نقل شدهاند.روايت چهاردهم: اين روايت را فرزند شيخ طوسي نقل كرده و درباره تعريف ايمان و اسلام است.49
روايت پانزدهم: روايتي درباره متعه است كه از رساله متعه شيخ مفيد نقل شده متن آن چنين است:50
محمد بن قولويه در سال 299ه·· ق يا 301ه·· ق در شهر قم درگذشت.51 قبر او در كنار راوي هم عصرش، علي بن ابراهيم، راوي تفسير عسكري، است. گاه از آن تعبير به شيخان صغير ميكنند. پيشتر بخشي از قبرستان قديمي قم و نزديك غسالخانهاش بود.52 بعد از احداث باغ ملي به جاي آن قبرستان در گوشهاي از آن باغ كه روبروي مدرسه آيةاللّه العظمي گلپايگاني قرار دارد، واقع گرديده است. از رخدادهاي ميمون اين بارگاه آرميدن شهداي فتح خرمشهر در جوار اين راوي زاير است. (طوبي لهم و حسن باب).در خاتمه نوشتار يادي خواهيم داشت از فرزندان او:
1. جعفر بن محمد بن قولويه
كنيهاش ابوالقاسم است. هرگاه ابن قولويه بدون قرينه به كار رود منظور اوست. ابن قولويه از يك سود شاگرد كليني است و از سوي ديگر استاد روايي شيخ مفيد است.53 نجاشي درباره او گفته است: ابوالقاسم از ياران مورد اعتماد و بزرگان ايشان در حديث و فقه است.... همه آن صفاتي كه بر مردم گفته شود از زيبايي، مورد اعتماد بودن و فقاهت پس او برتر است. نجاشي فهرستي از آثار ارزشمند او را آورده است. از جمله مداوي بدن (براي حيات ابدي) كتاب صلات، كتاب جمعه و جماعت، كتاب قيام ليل، كتاب رضا عليهالسلام ، كتاب صداق، كتاب زيارات، كتاب حج، كتاب قضا و آداب حكام، كتاب شهادات، كتاب تاريخ مشهور و حوادثي كه در آن رخ داده و كتاب نساء كه آن را تمام نكرده است.54 كتاب زيارات او، با عنوان كامل الزيارات است، توسط علامه اميني در نجفاشرف منتشر شد و جدا از اهميت آن در فرهنگ زيارت، از منابع علم رجال هم محسوب ميشود.جعفر بن محمد بن قولويه در سال 369 درگذشت و در پايين پاي حضرت جواد عليهالسلام در كاظمين مدفون گشت.55
2. علي بن محمد بن قولويه
كنيهاش ابوالحسين است. به گفته برادرش، جعفر، كتاب فضل العلم و آدابه از اوست.56 برادرش جعفر در كتاب كامل الزيارات هفت روايت از او نقل كرده است. متن يكي از آن روايات چنين است. حضرت صادق عليهالسلام فرمود: هرگاه به زيارت حسين ميروي، پس او را زيارت كن در حالي كه تو اندوهگين، پريشان، ژوليده، غبارآلود، گرسنه و تشنه هستي، حاجتها را درخواست كن و بازگرد و آنجا را موطن مگير57.علي بن محمد بن قولويه در جواني درگذشت.58
1. بهحة المقال في شرح زبده المقال، ج6، ص337.2. اختيار معرفه الرجال، روايت 1086.3. بهجة المقال في شرح زبده المقال، ج6، ص338.4. رجال الشيخ الطوسي، ص494.5. رجال النجاشي، ص123.6. همان به نقل از ايضاح علامه در توضيح الاسماء، ص82 اين مطلب را از تنقيح آورده است.7. رجال النجاشي، ص123.8. بهجة القمال في شرح زبده المقال، ج6، ص338.9. رجال الشيخ الطوسي، ص494.10. رجال علامه الحلي، ص164.11. التحرير الطاووسي، ص164.12. منتفي الجمال، ج1، ص56 و مدارك الاحكام، ج1، ص59.13. الوجين، ص312.14. نقد الرجال، ج2، ص329.15. حاوي الاقول، ص1460.16. معجم رجال الحديث، ج17، ص167.17. همان، ج8، ص75.18. رجال النجاشي، ص177.19. رجال الشيخ طوسي، ص427.20. معجم رجال الحديث، ج8، ص75.21. معجم رجال الحديث، ج8، ص75.22. رجال النجاشي، ص178.23. همان، ص45.24. همان، ص85.25. همان، ص154.26. همان، 177.27. همان، ص214.28. همان، ص232.29. همان، ص270.30. همان، ص310.31. همان، ص353.32. همان، ص352.33. به نقل از مستدرك الوسايل، ج11، ص254.34. به نقل از همان منبع، ج12، ص310.35. به نقل از همان منبع، ج17، ص257.36. مستدرك الوسايل، ج1، ص73.37. همان، ج2، ص294.38. همان، ج3، ص316.39. همان، ج4، ص210.40. همان، ج6، ص188.41. همان، ج11، ص336.42. همان، ج14، ص319.43. همان، ج14، ص451.44. همان، ج14، ص454.45. همان، ج16، ص146.46. همان، ج16، ص146.47. همان، ج16، ص148.48. همان، ج16، ص148.49. همان، ج16، ص151.50. مستدرك الوسايل، ج17، ص65.51. ريحانه الادب در شرح احوال و آثار، ج 7 و 8، ص163.52. تاريخ قم موسوم به مختار البلاد، ص246.53. رياض الجنه، ص347 تا 349.54. رجال النجاشي، ص123.55. ريحانه الادب در شرح احوال و آثار، ج7 و 8، ص162.56. رجال النجاشي، ص262.57. وسايل الشيعه، ج14، ص540 كامل الزيارات.58. رجال النجاشي، ص262.