سياسي اجتماعي / چشم‏انداز رشد علمي زنان، در دو دهه انقلاب - چشم انداز رشد علمی زنان، در دو دهه انقلاب نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چشم انداز رشد علمی زنان، در دو دهه انقلاب - نسخه متنی

زهرا آیت اللهی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید











سياسي اجتماعي / چشم‏انداز رشد علمي زنان، در دو دهه انقلاب

زهرا آيت‏اللهي

با پيروزي انقلاب اسلامي ايران به رهبري آن فقيه فرزانه، حضرت امام خميني، تحولي عظيم در جامعه زنان پديد آمد. با حاكميت ارزشهاي اسلامي در جامعه، زنان تشويق به علم‏آموزي شده و محيط مناسب جهت اين امر نيز فراهم گرديد. تفكر حاكم بر جامعه نيز بر اساس رهنمودهاي حضرت امام با پرهيز از غرب‏باختگي و تحجر فكري شكل گرفت. آن رهبر فرزانه مسؤولين و متفكران جامعه را هشدار داد كه: «قرآن كريم انسان‏ساز است و زن نيز انسان‏ساز. وظيفه زنها انسان‏سازي است، اگر زنهاي انسان‏ساز از ملت گرفته شود، ملتها به شكست و انحطاط مبدل خواهد شد.»1
محصول اين رهنمود آن شد كه از ابتداي شكل‏گيري نظام جمهوري اسلامي در اولين اصول قانون اساسي، از جمله وظايف دولت اين امر قرار داده شد: «ايجاد زمينه‏هاي مساعد براي رشد شخصيت زن و احياي حقوق مادي و معنوي او.»2
از آغاز حاكميت جمهوري اسلامي نيز سعي شد گامهاي مؤثري در اين زمينه برداشته شود. هرچند حوادث سهمگين و درهم تنيده ساليان اول پيروزي انقلاب و نيز جنگ طولاني تحميلي، مانع از بروز و ظهور اين اراده جدي مسؤولين شد ولي پس از اتمام جنگ تلاش خاصي جهت رشد علمي و معنوي زنان انجام پذيرفت. در اولين برنامه توسعه اقتصادي ـ اجتماعي جمهوري اسلامي ايران (72 ـ 1368) يكي از سياستهاي دولت چنين بيان شده است:

1ـ افزايش مشاركت زنان در امور اجتماعي ـ فرهنگي، آموزشي و اقتصادي با حفظ شؤونات خانواده و ارزشهاي متعالي شخصيت اسلامي زن.

2ـ اعتلاي موقعيت زنان از طريق تعميم آموزش و افزايش زمينه‏هاي مشاركت زنان در امور اقتصادي ـ اجتماعي جامعه و خانواده.

3ـ بالا بردن سطح سواد و دانش عمومي افراد جامعه بخصوص افزايش ضريب درصد تحصيلي دختران لازم‏التعليم.

حاصل عملكرد دولت بر اساس اين سياست، كاهش نرخ بي‏سوادي زنان و رشد كمي و كيفي دانش بانوان بوده است. به عنوان نمونه به مقايسه آمار زنان باسواد در سالهاي قبل و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي اشاره مي‏شود.3

درصد زنان باسواد نسبت به زنان كل كشور

مهر 1370 مهر 1365 آبان 1355 آبان 1345
1/67 1/52 5/35 9/17
علاوه بر رشد سواد زنان، تعداد زنان در مقاطع بالاي تحصيلي نيز پيشرفت چشمگير يافته است. اين مسأله كه تعداد دانشجويان دختر پذيرفته شده در دانشگاههاي كشور در سال 1378 و 1379 از 50% قبولي دانشگاه نيز بيشتر شد مشهورتر از آن است كه نياز به ذكر آن باشد. تعداد پذيرفته‏شدگان زن دانشگاهها از چنان افزايشي برخوردار شد كه گاه اين نگراني را ايجاد مي‏نمايد كه در آينده، مردان جامعه كه مسؤوليت تأمين نيازهاي اقتصادي خانواده را بر عهده دارند، از تخصص كمتري نسبت به زنان كه نوعا فاقد اين مسؤوليت مي‏باشند برخوردار خواهند بود. به نظر مي‏رسد اكنون ترديدي در لزوم ارتقاي دانش بانوان وجود نداشته باشد. ديگر همگان پذيرفته‏اند كه رشد علمي زنان علاوه بر رشد دانش نيمي از جامعه، در ارتقاي آگاهي ساير افراد جامعه نيز تأثير بسزايي خواهد داشت، از جمله اثر آشكاري كه زنان در آموزش غير رسمي و رسمي فرزندان خود دارند. مادران با آگاه كردن فرزندان خود نسبت به روابط انساني، مسايل اجتماعي، اعتقادات ديني، تاريخ، فرهنگ و ساير زمينه‏ها نقشي غيررسمي در ارتقاء فرهنگ جامعه ايفا مي‏نمايند و اين البته به جز مشاركت آنان در كمك نمودن به امور درسي كودكان و نيز مشاركت آنان در فراهم نمودن امكانات تحصيل از جمله پيدا كردن محيطهاي آموزشي، ثبت‏نام فرزندان، نقل و انتقال آنان به كلاسهاي آموزشي، آماده نمودن فضاي مناسب جهت مطالعه دروس و ... مي‏باشد. در تحقيقات ميداني كه در مورد تأثير ميزان تحصيلات و اشتغال بانوان بر پيشرفت تحصيلي فرزندان آنان به عمل آمد نتيجه حاصله عبارت بود از ارتباط مستقيم پيشرفت تحصيلي كودكان با ميزان سواد و دانش مادر (ارتباط معكوس پيشرفت تحصيلي كودكان با ميزان اشتغال مادر).4
اكنون آنچه قابل تأمل است اينكه در سنجش عملكرد مسؤولين در مقوله دانش بانوان و در نتيجه برنامه‏ريزي جهت آينده مواردي مغفول مانده و به مسايلي نيز بيش از
امام خميني:

قرآن كريم انسان‏ساز است
و زن نيز انسان‏ساز.

وظيفه زنها انسان‏سازي است
اگر زنهاي انسان‏ساز
از ملت گرفته شود
ملتها به شكست
و انحطاط مبدل خواهد شد.

اندازه پرداخته شده است. متأسفانه علي‏رغم پيشينه درخشان جوامع اسلامي در زمينه آموزش زنان و تأكيدات مكرر معصومين(ع) اكنون پرچمدار اهتمام به امر آموزش بانوان در آسيا و آفريقا، سازمانهاي وابسته به سازمان ملل متحد مي‏باشد و يونسكو به طور خاص در اين زمينه فعاليت چشمگير دارد. تاريخ غرب نشان مي‏دهد كه قرنها پس از حكومت رسول خدا(ص) در مدينة‏النبي و اهتمام اين حكومت در ارتقاء آموزش زنان، غرب به صورت جدي به مسأله لزوم آموزش زنان پرداخت. و متأسفانه امروزه برنامه‏ريزي‏هاي كلان آموزشي زنان در كشورهاي اسلامي نهايتا با رهنمود غرب انجام مي‏پذيرد. هرچند سازمان كشورهاي اسلامي تشكيلاتي مي‏باشد كه مي‏كوشد تا تصميمات كلان سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي را بر اساس مباني اسلامي اتخاذ نمايد ولي نهايتا به دليل كم كاري متفكرين اسلامي در زمينه تبيين مباحث نظري مربوط به اين امور، در موارد بسياري، فاقد برنامه‏ريزي‏هاي دقيق اسلامي مي‏باشيم. اين كم كاري متأسفانه در كشور ما نيز مشاهده مي‏گردد. همان كه سبب شد رهبر انقلاب، در سال 1371 در ديدار با شوراي عالي انقلاب فرهنگي در زمينه مسايل دانشگاه و عدم انطباق و فاصله بين واقعيات و ايده‏آلها و آرمانهاي نظام اسلامي در علوم مختلف بخصوص علوم انساني نكاتي را متذكر گردند و از جمله فرمودند: «بايد تلاش كرد براي اينكه علوم انساني را بر پايه‏هاي اسلامي با ديد اسلامي، با تفكر اسلامي و مبتني بر جهان‏بيني اسلامي تدوين كنيم.»
حال جاي اين پرسش وجود دارد كه در مباحث نظري مربوط به زنان در جمهوري اسلامي ايران، چه موارد تبايني ميان برنامه‏ريزي‏هاي نظام و دستورالعمل سازمانهاي بين‏المللي وجود دارد؟
به عنوان نمونه:

1ـ اگر در مصوبات بين‏المللي نقش اقتصادي زن و مرد در كانون خانواده يكسان مي‏باشد آيا در جمهوري اسلامي نيز تصميم‏گيري‏ها بايد به اين سمت باشد يا اينكه در جوامع اسلامي مطابق با آيات قرآن و نيز روايات، تأمين نياز اقتصادي خانواده وظيفه مرد (شوهر، پدر) است. در صورتي كه بپذيريم تأمين نفقه زن و فرزند با شوهر و پدر است آيا در رشته‏هاي تحصيلي كه نهايتا تخصص لازم جهت اشتغال بهتر را فراهم مي‏نمايد، نبايد اولويتي براي پسران قائل شد؟ علاوه بر آن، اگر قبول داشته باشيم كه بيشترين نقش زنان در تربيت نسلها و نفوس مي‏باشد آيا نبايد براي دختران در رشته‏هاي علوم تربيتي، روانشناسي و ... اولويتي قرار داد؟
در چند سال اخير بارها اولويت پذيرش دانشجويان پسر يا اختصاص برخي رشته‏هاي تحصيلي به پسران سخت به باد انتقاد گرفته شده است.5 توصيه‏هاي فراواني جهت ايجاد انگيزه در دختران براي شركت در رشته‏هايي كه تاكنون كمتر مورد اقبال آنان قرار گرفته انجام مي‏پذيرد. مطابق تحقيقات انجام يافته در سال 1374 تعداد دختران شركت‏كننده در رشته‏هاي فني و مهندسي، هنر و معماري، كشاورزي و دامپزشكي به نسبت پسران بسيار كمتر بوده است. (فني و مهندسي 8/4%، هنر و معماري 3/2% و كشاورزي و دامپزشكي 5/1%).6
اين امر موجب گرديده است تا افراد زيادي در فكر برنامه‏ريزي جهت جذب بيشتر دختران به اين رشته‏ها باشند. لازم به ذكر است بنا بر گزارش ملي وضعيت زنان، تعداد دانشجويان زن در اين رشته‏ها نسبت به گذشته افزايش يافته است ولي در گروه علوم انساني مطابق تحقيق انجام شده در فاصله سالهاي 68 ـ 1367 تا 73 ـ 1372 تعداد دانشجويان زن افزايش چنداني نداشته است و متأسفانه كسي به اين كاهش حساسيتي نشان نداده است چرا كه در ديدگاه برخي، تحصيلات زنان در رشته‏هاي علوم انساني از ارزشي به مراتب بسيار كمتر از تحصيلات آنان در رشته‏هاي فني و حرفه‏اي برخوردار مي‏باشد.

2ـ آيا روش سنجش دانش بانوان در اجتماع لزوما بايد منحصر به روشهاي ارائه شده توسط محافل علمي غربي باشد؟ پرسشنامه‏هاي تهيه شده در اين زمينه، نشانگر آن است كه ما وسيله سنجشي مناسب با فرهنگ اعتقادي و بومي خود وضع نكرده‏ايم. هر چند ما هرگز، بي‏نياز از استفاده از تجارب بشري در جهان نمي‏باشيم و آنان كه به صورت تشكيلاتي و سازماندهي شده به اين امور پرداخته‏اند يقينا تجربيات گرانبهايي براي ما دارند ولي بايد توجه داشت كه خودباوري و تكيه بر تواناييهاي ملي ما نيز از ارزش بسياري برخوردار است.

براي سنجش سطح فرهنگ و ميزان دانش زنان در ايران تاكنون تحقيقات متعددي انجام پذيرفته است از جمله:

ـ گزارش كمي و كيفي در مورد دانش‏آموزان دختر طي سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي (1368).

ـ گزارش ملي وضعيت زنان در جمهوري اسلامي ايران توسط دفتر امور زنان نهاد رياست جمهوري ايران (1374).

ـ بررسي علل و عوامل بازدارنده و تسهيل‏كننده در افزايش دستيابي دختران به آموزش ابتدايي توسط وزارت آموزش و پرورش با همكاري صندوق كودكان سازمان ملل متحد (يونيسف) 1374.

ـ بررسي نقش زن در كتابهاي درسي و مقايسه آن با نقش مرد (1374).

ـ جمهوري اسلامي ايران و آموزش زنان (مقاله ارسالي كه به پيشنهاد يونسكو در سال 1996 نگاشته شد و يكي از مدارك پايه براي كنفرانس بين‏المللي آموزش بود).

ـ گزارش نشريات زنان و خانواده در 6 ماهه اول سال 77 توسط وزارت ارشاد.

ـ بررسي سهم زنان در ترجمه و تأليف آثار.

ـ و ...

اين گزارشات حاوي نكات مفيد بسياري مي‏باشد و به برنامه‏ريزان كمك مي‏نمايد تا با توجه به نقاط ضعف و قوت، براي آينده تصميمات دقيق‏تري اتخاذ نمايند.

به نمونه‏هايي از اين تحقيقات اشاره مي‏شود:

ـ در سال 1372 از بين فارغ‏التحصيلان دوره‏هاي مقدماتي، تكميلي، پاياني و پنجم نهضت سوادآموزي، 80% زن و 20% مرد بوده‏اند. ميزان مشاركت بانوان در امر سوادآموزي با توجه به مشكل كمبود وقت، عدم وجود مراكز نگهداري از كودكان در محل آموزش و ... قابل توجه مي‏باشد. آموزشيان نهضت سوادآموزي نيز 72% زن و 28% مرد بوده‏اند.

در مقايسه آماري بين سالهاي 66 ـ 65 و 74 ـ 73 رشد تحصيلات دختران در دوره دبستان، راهنمايي و دبيرستان عبارت بود از:

دبيرستان راهنمايي تعداد محصلين دختردبستان
43% 8/38% 66 ـ 13658/43%
47% 44% 74 ـ 137347%
ـ در زمينه كتابخواني متأسفانه بانوان ما هنوز با فرهنگ مطالعه كتاب انس لازم را پيدا نكرده‏اند. به عنوان نمونه مطابق با تحقيقي كه در تيرماه 1373 توسط معاونت پژوهشي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي انجام پذيرفت برخي از نتايج عبارت بود از:

مطابق پرسشنامه‏اي كه ظرف مدت 10 روز برپايي نمايشگاه كتاب به روش تصادفي بين شركت‏كنندگان توزيع شد، تعداد استقبال‏كنندگان زن از نمايشگاه كتاب 28/29% بود (در مقابل 72/70% مرد). پراكندگي شغلي زنان دوستدار كتاب و كتابخواني كه از نمايشگاه ديدار داشته‏اند عبارت بود از: 89/14% خانه‏دار، 24/7% محصل، 01/56% دانشجو، 60/8% مشاغل فرهنگي، 4/31% مشاغل تخصصي، 15/9% كارمند، 40/0% مشاغل آزاد، 13/0% بازنشسته.

زماني كه از اين بانوان اهل مطالعه سؤال شد چه ميزان از وقت خود را در روز به مطالعه اختصاص مي‏دهيد؟ 81/19% زماني كمتر از نيم ساعت در روز و تنها 54/4% زماني بيش از سه ساعت را عنوان كردند.

در پاسخ به اين سؤال كه از چه طريقي كتاب مورد نياز خود را تأمين مي‏كنيد؟ 99/62% از طريق خريد كتاب، 21/46% امانت از دوستان، 02/29% استفاده از كتابخانه‏هاي دانشگاهي را مطرح كرده‏اند.

مطابق اين تحقيق مي‏توان نتيجه گرفت كه برنامه‏ريزي خاص مي‏بايست جهت ترغيب بيشتر زنان به مطالعه كتاب انجام شود، موانع دسترسي به كتاب براي بانوان برطرف گردد و با توجه به موقعيت شغلي آنان برنامه‏ريزي جداگانه‏اي انجام پذيرد.

به عنوان نمونه به نظر مي‏رسد جهت ارتقاي دانش زنان خانه‏دار، آموزش از طريق صدا و سيما كه در منزل و در كنار رسيدگي به امور خانه انجام مي‏گيرد بايد مورد توجه خاص باشد. امروزه بسياري از بانوان با استقبال خوبي كه از برنامه خانواده صدا و سيما دارند رشد كمي و كيفي قابل توجهي در دانش خويش يافته‏اند. اين مسأله از اموري است كه چه بسا در برنامه‏ريزي‏هاي سازمانهاي بين‏المللي مورد توجه چندان قرار نگيرد چرا كه در غرب بيشتر زنان اشتغال بيرون منزل را بر اشتغال درون خانه ترجيح مي‏دهند لذا اوقات زيادي از زمان پر نشاط و آماده فراگيري را در روز بيرون از منزل سپري مي‏كنند. بنابراين آموزش از طريق راديو و تلويزيون در روز مورد عنايت كمتري قرار مي‏گيرد.

از ديگر مواردي كه مي‏توان در امور آموزش زنان در ايران مورد توجه قرار داد و بيشتر به وضعيت خاص فرهنگي ما ارتباط دارد آموزش از طريق جلسات بانوان مي‏باشد. اين جلسات كه با عنوان اجراي نذر در پهن كردن سفره‏اي يا دادن وليمه‏اي و يا روضه خانگي برپا مي‏شود محيط مناسبي جهت ارتقاء فرهنگ بانوان مي‏باشد كه متأسفانه در برنامه‏ريزي‏هاي فرهنگي مورد غفلت قرار گرفته است.

طبيعي است در فرهنگ غرب كه استقلال فردي، روابط خانوادگي و فاميلي را سست كرده است چنين موقعيتهايي بسيار كمياب مي‏باشد بنابراين نمي‏توان اميد داشت كه سازمانهاي بين‏المللي به اين زمينه‏هاي آموزشي توجه نمايند.

اخيرا يكي از بانوان ايراني مشغول به تحصيل در انگلستان در زمينه بررسي ميزان تأثير جلسات مذهبي زنانه بر رشد فرهنگي آنان در ايران تحقيق گسترده‏اي انجام داد. ارائه اين تحقيق و ارائه ميزان تأثير مثبت اين جلسات در سميناري در دانشگاه انگليس با استقبال دانشجويان روبه‏رو شد.

در صورتي كه بپذيريم
تأمين نفقه زن و فرزند
با شوهر و پدر است
آيا در رشته‏هاي تحصيلي
كه نهايتا تخصص لازم
جهت اشتغال بهتر را
فراهم مي‏نمايد
نبايد اولويتي براي پسران
قائل شد؟ علاوه بر آن
اگر قبول داشته باشيم
كه بيشترين نقش زنان
در تربيت نسلها
و نفوس مي‏باشد آيا نبايد
براي دختران در رشته‏هاي
علوم تربيتي، روانشناسي و ...

اولويتي قرار داد؟

زنان و علوم ديني در ايران

از ديگر مواردي كه نمي‏توان انتظار داشت در زمره معيار سنجش دانش زنان به شمار آورند، تحصيلات ديني آنها مي‏باشد. در جهان امروز به دليل آنكه علم و دين دو مقوله جدا از هم به شمار مي‏آيند ميزان تحصيلات ديني بانوان در الگوي ارزيابي علمي آنها در نظر گرفته نمي‏شود؛ حال آنكه در نگرش اسلامي ما برترين دانش، تفقه در دين به شمار آيد. آنچه كه زمينه‏ساز آباداني دنيا و آخرت ابناء بشر مي‏گردد.

لذا با دقتي دوچندان بايد موضوع ميزان دانش ديني بانوان مورد ارزيابي قرار گيرد.

مطابق آمار سال 1376 كه توسط مركز آمار ايران ارائه شده است، نوع تحصيلات بانوان در كشور از اين قرار است:

كل زنان باسواد (6 سال به بالا) 10045807
در سطح سوادآموزي 1473553
در سطح ابتدايي 3642975
در سطح راهنمايي 2012387
در سطح نظام فعلي متوسطه 1717368
در سطح نظام جديد متوسطه (واحدي) 31245
در سطح نظام قديم 477185
پيش‏دانشگاهي 4080
عالي 494571
حوزه‏هاي علميه و علوم ديني 2720
تحصيلات غير رسمي 14814
نامشخص و اظهار نشده 47423
هرچند به نظر مي‏رسد تعداد محصلين زن حوزه‏هاي علميه ديني در اين آمار با واقعيت تفاوت بسيار داشته باشد و بسياري از اين محصلين نوع تحصيلات خود را ابراز نكرده‏اند، ولي با توجه به نياز زنان هر محله‏اي در شهر يا روستا و نيز مدارس دختران و دختران دانشجو و مراكز كار زنان به بانوان مبلّغ، به نظر مي‏رسد تعداد زنان در حال تحصيل در حوزه‏هاي علوم ديني هنوز بسيار اندك مي‏باشد و برنامه‏ريزي دقيقي جهت گسترش كمي و كيفي علوم حوزوي در ميان بانوان ضروري مي‏باشد. در صورتي كه دختران و زنان در سن آموزش معارف ديني، حداقل بيست ميليون نفر باشند و خواهران مبلّغ نيز با تلاشي فشرده هر كدام آموزش حدود هزار نفر را بر عهده گيرند به حداقل بيست هزار زن مبلّغ نياز مي‏باشد.

از طرفي ديگر متأسفانه بانوان صاحب فضل جامعه به ميزان نياز، جهت نشر معارف ديني در جامعه كارآيي ندارند. به عنوان نمونه در بررسي ترجمه و تأليفاتي كه توسط بانوان انجام پذيرفته سهم زنان در زمينه ترجمه و تأليف آثار ديني بسيار اندك بوده است. مطابق تحقيقي كه در سال 1373 انجام پذيرفته است سهم زنان در تأليف و ترجمه آثار، بر اساس موضوعات بدين قرار بوده است:

دين 1/2%
ادبيات 21%
(بيشتر كتابهاي آشپزي، خياطي، آرايشي، پزشكي بانوان)
كودكان و نوجوانان 6/21%
علوم اجتماعي 6/10%
تاريخ و جغرافي 1/3%
علوم خالص 8/3%
زبان 7/2%
هنر 3/5%
فلسفه و روانشناسي 5/6%
كليات 8/3%
آمار مذكور نشان‏دهنده ضعف در عملكرد جامعه زنان جهت تعليم و تعلم در زمينه علوم ديني مي‏باشد.

نشريات زنان نيز متأسفانه آنچنان كه بايسته است به مباحث ديني نمي‏پردازد. از مجله پيام زن با صبغه ديني قوي دارد كه بگذريم در تحقيقي كه از هفت نشريه معروف زنان و خانواده (زن روز، راه زندگي، خانواده، حقوق زنان، زنان، ندا، فرزانه) انجام پذيرفت7 موضوعات مطروحه در اين مجلات در ششماهه اول سال 1377 به تفكيك موضوع عبارت بود از:

اجتماعي و سياسي 83/3%
اجتماعي اقتصادي 67/7%
اجتماعي ديني 3/2%
اجتماعي فرهنگي 82/41%
حقوقي 63/13%
هنري 67/5%
ادبي 78/4%
بهداشتي و پزشكي 73/4%
يقينا اندازه اندك طرح مباحث ديني در مجلات زنان جاي تأسف بسيار دارد. زماني كه سرمقاله‏هاي چاپ شده در اين مجلات در همين مدت (6 ماهه اول سال 77) بررسي شد ميزان طرح موضوعات مختلف در سرمقاله‏ها نيز به اين ميزان بود:

اجتماعي سياسي 01/41%
اجتماعي فرهنگي 76/34%
اجتماعي ديني 4%
اجتماعي اقتصادي 88/5%
ناچيزي مقدار موضوعات ديني در سرمقاله‏ها كه توسط مسؤولين نشريات نگاشته مي‏شود نشانگر آن است كه متأسفانه زنان فاضل حوزوي كمتر در صدد گرفتن امتياز نشريه، ايجاد زمينه براي چاپ مقالات ديني و طرح مباحث ديني در جامعه زنان ايران مي‏باشند.

تحقيقي ديگر در سال 1373 توسط مركز آمار و برنامه‏ريزي معاونت پژوهشي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي انجام پذيرفته است. اين تحقيق نشان‏دهنده اين امر است كه زنان ايراني، اهتمام لازم را نيز جهت مطالعه كتب ديني ندارند. در تحقيقي كه از جمع زنان شركت‏كننده در نمايشگاه كتاب سال 1373 انجام گرفت كتب مورد مطالعه آنان از نظر موضوع بدين قرار بوده است:

ادبيات و شعر 14/41%
هنري 44/13%
داستان 31/23%
روانشناسي 21%
فني و علمي 39/43%
تاريخي 15/31%
ديني و مذهبي 08/26%
(لازم به ذكر است پاسخگويان به پرسشنامه، معمولاً بيش از يك گزينه را علامت زده‏اند).

نهايتا به نظر مي‏رسد علي‏رغم تأكيدات فراوان قرآني، روايي و عنايت ويژه رهبران جمهوري اسلامي حضرت امام خميني و آيت‏اللّه‏ خامنه‏اي زنان اين مرز و بوم به ميزان شايسته و بايسته به تحصيلات علوم ديني نپرداخته‏اند، تأليف و ترجمه در زمينه مباحث ديني ندارند، نشريات ديني يا مباحث ديني در نشريات زنانه چاپ نمي‏كنند، مطالعات ديني
ندارند و ... البته اين بدين معنا نيست كه زحمات برخي خواهران انديشمند اين مرز و بوم ناديده انگاشته شود بلكه مقصود فقط بيان فاصله وضعيت موجود با وضع مطلوب مي‏باشد. پرواضح است كه با كم‏كاري جامعه زنان ما در زمينه كار محققانه و عميق ديني، شاهد گستردگي اعتقادات خرافي، رفتار جاهلانه به ظاهر مذهبي و يا خودباختگي در مقابل تفكرات غرب باشيم.

تلاش گسترده تمامي اقشار جامعه براي گذر از جامعه طاغوتي شاهنشاهي به جامعه آرماني اسلامي، در مقوله فرهنگ هنوز موفقيت كاملي نيافته است.

جامعه‏اي كه در آن فرهنگ اسلامي حاكميت نيافته است شاهد عقب‏ماندگي فكري تمامي اقشار جامعه از جمله زنان مي‏باشد. پيامبر(ص) هنگام برشماري جامعه منحط آخرالزمان علامات آن را چنين بيان مي‏فرمايد: در اين جامعه يافت نمي‏شود مگر سلطان ستمگر، ثروتمند بخيل، عالم شيفته دنيا، فقيه دروغگو، پير گنهكار، كودك گستاخ و يا زن احمق.8 آن وجود شريف پس از ذكر اين خصوصيات، سخت مي‏گريد.

اگر جامعه‏اي كه اسلام ناب محمدي(ص) در آن حاكميت نيافته سرشار از زنان ناآگاه مي‏باشد در عوض جامعه ايده‏آل اسلامي آكنده از زناني است كه با تعميق در آموزه‏هاي ديني و اشراف بر ثقلين، مطابق كتاب خدا و سنت پيامبر(ص) حكم مي‏رانند. مگر نه آنكه امام باقر(ع) فرمودند:

«و تؤتون الحكمة في زمانه حتي ان المرأة لتقضي في بيتها بكتاب اللّه‏ تعالي و سنة رسول‏اللّه‏ صلي اللّه‏ عليه و آله؛9
در زمان قائم، به شما حكمت داده مي‏شود، تا آنجا كه زن در خانه‏اش بر اساس كتاب خداي تعالي و سنت رسول خدا(ص) قضاوت مي‏كند.»
باشد تا جامعه بانوان ايران با گامهايي بلند و استوار به سوي اين جايگاه رفيع قدم برداشته و به مطلوب دست يابند. به اميد آن روزگار.

ديگر همگان پذيرفته‏اند
كه رشد علمي زنان
علاوه بر رشد دانش
نيمي از جامعه
در ارتقاي آگاهي
ساير افراد جامعه
نيز تأثير بسزايي
خواهد داشت.

آيا روش سنجش
دانش بانوان در اجتماع
لزوما بايد منحصر به
روشهاي ارائه شده
توسط محافل علمي غربي باشد؟
در بررسي ترجمه
و تأليفاتي كه توسط بانوان
انجام پذيرفته
سهم زنان در زمينه ترجمه
و تأليف آثار ديني
بسيار اندك بوده است.


1 ـ سيماي زن در كلام امام خميني، ص183.

2 ـ بند اول اصل بيست و يكم قانون اساسي.

3 ـ سالنامه آماري كشور (1371).

4 ـ چكيده تحقيقات موجود در زمينه اشتغال زنان موجود در سايت اينترنت شوراي فرهنگي اجتماعي زنان

5 ـ موارد بسيار زيادي را در مجلات و نشريات مي‏توان ذكر كرد كه به جهت اختصار فقط به يك نمونه آن اشاره مي‏شود:

دكتر س.ج در مقاله‏اي تحت عنوان جمهوري اسلامي ايران و آموزش زنان كه براي كنفرانس بين‏المللي آموزش در سال 1996 فرستاده شده چنين نگاشته است:

6 ـ سالنامه آماري كشور 1374 ـ درصد دختران شركت‏كننده در هر رشته نسبت به كل دختران شركت‏كننده.

7 ـ گزارش نشريات زنان و خانواده ـ مركز مطالعات و تحقيقات رسانه‏ها ـ معاونت امور مطبوعاتي و تبليغاتي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي.

8 ـ بحار، ج52، ص263.

9 ـ همان، ص352، غيبت نعماني.

/ 1