علم در چالش جهت مندی و ارزش مداری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

علم در چالش جهت مندی و ارزش مداری - نسخه متنی

علی نجفی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید











علم در چالش جهت‏مندي و ارزش‏مداري

علي نجفي

آنچه در زير مي‏خوانيد نقد و ارزيابي يكي از علاقه‏مندان مجله، در زمينه درجه‏بندي ارزشي علوم مي‏باشد كه مدتي است بحث آن در مجله باز شده است.

ارزش علم به عمل و كاربرد عملي آن است
هرچند بعضي گفته‏اند علم ارزش ذاتي دارد، ولي در مقايسه با غايت خلقت انسان وسيله‏اي بيش نمي‏باشد. وسيله‏اي براي تحصيل كمال و سعادت انسان و به تعبير ديني، وسيله‏اي براي وصول به قرب الهي يعني در واقع ارزش علم همواره در عمل ظاهر مي‏گردد و چنانكه بعضي گفته‏اند:

«غرض از تحصيل هر علمي؛ عمل مي‏باشد و الاّ علم به خودي خود داراي هيچ ارزشي نمي‏باشد1.

رابطه متقابل انسان و جامعه

البته اين هدف (تحصيل كمال و سعادت) به آساني به دست نمي‏آيد. اولين پله براي رسيدن به آن تشكيل جامعه است چون انسان به هيچ نحو نمي‏تواند به صورت انفرادي زندگي كند تا چه رسد به اين كه به كمال و سعادت برسد. جامعه وسيله‏اي براي به فعليت كشيدن بسياري از استعدادهاي انسان است. پس اولين مرحله براي وصول به آن هدف، تشكيل جامعه است.

رابطه متقابل علم و جامعه

تشكيل و حفظ جامعه هم خود مستلزم بسياري از مقدمات و پيش‏فرضهاي علمي و عملي است كه بايد به دست همين انسانهاي اجتماعي صورت گيرد.

بنابراين، وقتي تشكيل و حفظ اجتماع براي وصول به هدف نهائي واجب است، به تبع آن هر چيزي كه در حفظ و بقاي جامعه سالم دخالت دارد، واجب مي‏شود مثل ساخت مدرسه، مسجد، بيمارستان و... و بناء و اداره. هركدام از اينها هم اگر متوقف به تحصيل علمي خاص باشد، تحصيل آن علم هم واجب مي‏شود.

و هر علمي و مطلبي كه انسان را از رسيدن به آن هدف نهائي و غايت خلقت انسان باز دارد، مضرّ و حرام خواهد بود. مثل علم سحر و جادو و... . چه اينها باعث تباهي خانواده و جامعه مي‏باشند.

علوم ثابت و غير ثابت

بنابراين بسياري از علوم به خاطر نيازها و ضرورتهاي جامعه وجه خارجي پيدا مي‏كنند و با منتفي شدن آن نياز، آن علوم هم از درجه ارزش و اعتبار ساقط مي‏شوند.

اما در اين ميان يك سري از علوم و معارف به خاطر رابطه آنها با غايت و هدف خلقت انسان همواره داراي ارزش هستند يعني نمي‏توان زماني را تصور كرد كه آن علوم ارزش و موضوعيت خود را از دست داده باشند مانند علومي كه موضوع آن‏ها خداشناسي و انسان و افعال اوست كه در واقع علم چگونه زيستن اجتماعي و فردي انسان است چه؛ تا زماني كه انساني باشد، فعل و افعال او؛ خالق او و غايت زندگي او هم مطرح است.

بنابراين موضوع اين علوم در هيچ زمان و مكاني قابل نفي و انكار نيستند.

به‏طور كلي مي‏توان چنين نتيجه گرفت: علومي كه غايت آنها رشد و تعالي انسان به سوي كمال و سعادت و در يك كلمه به سوي خداست، در درجه اول اهميت و ارزش و موضوع آنها به‏طور كلي (فارغ از مسائل جزئي اين علوم كه معمولاً درنوسان بوده) همواره ثابت و لا يتغيّر است.

از اين بحث چند مطلب نتيجه گرفته مي‏شود:

1. جهت‏دار بودن علوم لازمه جامعه جهت‏دار و با هدف است و لازمه جهت‏دار بودن علوم دسته‏بندي كردن ارزش علوم براساس وصول به غايت زندگي انسان است.

هر علمي كه ما را به آن غايت برساند، تحصيل آن واجب است و هر علمي كه در وصول به آن غايت نقشي نداشته باشد و در مقدمات و پيش‏فرضهاي آن علوم هم قرار نگيرد، پيداست كه تحصيل آن علوم تضييع وقت است.

مطلق‏انگاري و ولنگاري در تحصيل علوم و ارزش‏بندي و اولويت‏بندي نكردن علوم از نشانه‏هاي جوامع بي‏جهت و بي‏هدف است، البته جامعه بي‏جهت و بي‏هدف در دنيا به ندرت پيدا مي‏شود اما بايد ديد جهت‏ها و هدفها چيست؟
امروزه در جوامع غربي جهت و سمت جامعه به سوي مادي‏گرائي و نفي هرگونه متافيزيك است لذا مي‏بينيم آنها بر همين اساس علوم تجربي و اقتصادي را در رأس تمام علوم قرار داده‏اند و علوم ديني را در دانشگاه‏هاي هنر تدريس مي‏كنند. چه آنكه معتقدند علوم ديني همانند موسيقي و مجسمه‏سازي و نقاشي از مقولات جزئي و شخصي و سليقه‏اي هستند و در رتبه متأخّر و جزء بي‏ارزش‏ترين علوم شمرده مي‏شوند2.

با اين وصف چگونه امكان دارد كه همه علوم را در يك رتبه، و تحصيل همه را داراي فضيلت و ارزش بدانيم.

تقسيم بندي ارزشي علوم يك ضرورت است
تقسيم‏بندي ارزشي علوم يكي از ضرورياتي است كه هر جامعه‏اي براساس هدف و غايتي كه به دنبال وصول به آن است، ناگزير به آن مي‏باشد ولي اين تقسيم‏بندي و درجه‏بندي ارزشي و غير ارزشي در جامعه غربي به گونه‏اي است و در جامعه اسلامي به گونه‏اي ديگر.

امروزه يكي از بزرگترين مصيبتهاي كشور ما همين مطلق‏انگاري علوم و طبقه‏بندي ارزشي نكردن آنها مي‏باشد كه متأسفانه به جاي اين كه صاحب‏نظران آن مشكل را درك و در صدد رفع آن باشند، بالعكس در صدد دامن زدن به اين مصيبت و مشكل عظيم هستند3.

علوم ضروري و غير ضروري

2. تمام علوم در عين اين كه حول همان هدف و غايت مي‏چرخند،(تحصيل كمال و سعادت)؛ اما علومي كه موضوع آنها (مثلاً) در جامعه اسلامي اصول دين و فروع دين و در جامعه غربي علوم تجربي و اقتصادي نباشد و جنبه مقدمه و آليت براي اين علوم هم نداشته باشد، تحصيل و عدم تحصيل آنها بسته به نياز جامعه دارد، اگر جامعه به آنها نياز داشت، تحصيل آنها واجب و ضروري است و الاّ تحصيل آنها لازم نيست.

بلي شهيد ثاني در مورد اين علوم مي‏فرمايند: «كساني كه اراده ترقّي و تكميل نفس دارند، اين علوم(همانند علوم طبيعي و رياضي و حكمت عملي) را مطالعه نمايند4.

ناگفته نماند كه شهيد ثاني اين مطلب را بعد از تحصيل علوم ضروري و واجب مانند اصول دين و فروع دين و مقدمات آنها مطرح مي‏فرمايند.

حدّ و مرز در تحصيل علوم
3. علومي كه به خاطر نياز جامعه وجود پيدا مي‏كنند، وجوب تحصيل آنها به اندازه رفع نياز جامعه «مَن به الكفاية» مي‏باشد. برخلاف علومي كه ارزش و اعتبار آنها به خاطر نيازهاي فطري و طبيعت انساني است.

تقسيم بندي ارزشي علوم در اسلام

تقسيم‏بندي ارزشي علوم يكي از نكات عالي و برجسته دين مبين اسلام مي‏باشد كه به نحو شايسته‏اي بر آن تأكيد نموده است.

به جرأت مي‏توان ادعا نمود كه اين اسلام بوده كه براي اولين بار به نحو علمي و قانونمند به اين مطلب توجه نموده است.

پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله كه از همان اول، امتش را به نحوي عالي و دقيق به سوي قلّه‏هاي تكامل و ترقّي هدايت مي‏نمود و تمام حركات جامعه اسلامي آن روز را با دقت تمام زير نظر شريفش گرفته بود، كه مبادا امت تازه شكل‏گرفته‏اش به پوچي‏گري و اباطيل بغلطتند؛ به همين خاطر بيش از همه به تحصيل علوم مفيد و سالم و به ضبط و كتابت آن براي آيندگان تأكيد داشتند.

معلومات سالم و مفيد لازمه جامعه سالم

تشكيل جامعه سالم و مترقّي به تحصيل علوم مفيد و سالم بستگي تام دارد، اگر جوانان جامعه‏اي عمري را در حفظ فرمول‏هاي بي‏حاصل و علومي صرف كنند كه در تكامل و سعادت انسان و رفع نيازهاي او نقشي نداشته باشند، بلكه نتيجه آن به تمسخر گرفتن اصول اخلاقي و انساني باشد، جز جامعه‏اي منحطّ و منحرف كه در منجلاب شهوات غلطيده باشند، عاقبتي ديگر خواهند داشت. لذا در راه وصول به همين امر از آن حضرت صلي‏الله‏عليه‏و‏آله چنين نقل مي‏كنند: «چون رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله وارد مسجد شد ديد جماعتي گرد مردي را گرفته‏اند؛ فرمود: چه خبر است؟ گفتند: علامه‏اي است. فرمود: علامه يعني چه؟ گفتند: داناترين مردم است به دودمان عرب و حوادث ايشان و به روزگار جاهليت و اشعار عربي. پيغمبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود: اينها علمي است كه نادانش را زياني ندهد و عالمش را سودي نبخشد، سپس فرمود: «همانا علم سه چيز است: آيه محكم(اصول دين)، فريضه عادله(علم اخلاق)، سنّت پابرجا(فقه) و غير از اينها زياديست»5.

توجه به اين مطلب لازم است كه پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله مي‏فرمايند: «إِنّما العلم ثلاثةٌ...». و علوم مفيد را در سه علم منحصر مي‏سازند. بنابراين، اين سخن كه «اضافه بر علوم سه‏گانه(آيت محكمه، فريضه عادله و سنّت قائمه)؛ كه فضل و زيادت تلقي شده است، ناظر به صدر روايت يعني انساب عرب، تاريخ ايام جاهليت مي‏باشد»6؛ بي‏اساس مي‏باشد. واقع مطلب آن است كه پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله غير از اين سه علم را زيادت و غير مفيد مي‏دانند مگر اين كه جامعه به اين سه علم و يا به علومي غير از اين سه علم نياز داشته باشد كه در اين صورت تحصيل آنها هم مفيد و لازم مي‏باشد. بنابراين اگر عالمان ديني ما براساس همين حديث شريف علوم را طبقه‏بندي ارزشي كرده‏اند، يك نظريه شخصي نمي‏باشد.

در پايان تأكيد مي‏كنم كه در اسلام تمام علوم حول همين سه علم و نيازهاي واقعي جامعه مي‏گردند و اين رمز برتري و موفقيت قوانين اسلام است نه رمز عقب‏ماندگي مسلمين.


1. شيخ زين‏الدين بن علي عاملي معروف به شهيد ثاني، منية‏المريد، ص 150، نشر دفتر تبليغات اسلامي قم، چاپ اول، سال 68، تحقيق رضا مختاري.

2. جزوه درسي مؤسسه در راه حق، استاد محسن غرويان.

3. اشاره به مقاله استاد دكتر محمد ثقفي مندرج در مجله مكتب اسلام، شماره 2، سال 41 مي‏باشد كه به نحوي غير اصولي طبقه‏بندي ارزشي علوم را رد و علت عقب‏ماندگي مسلمانان را به آن منتسب مي‏سازند كه به نظر اين حقير انتسابي بي‏دليل و بي‏اساس است. مبناي حديث شريف پيغمبر كه به حديث «علامه» معروف است، مفيد و غير مفيد بودن علوم است كه ايشان دو بار به اين مطلب تصريح مي‏كنند و در واقع اين مبنا را قبول مي‏كنند

4. شهيد ثاني، منية‏المريد، ص 289، نشر دفتر تبليغات، چاپ 1368، تحقيق رضا مختاري.

5. اصول كافي، ج1، ص 37، ترجمه و شرح مصطفوي، انتشارات علميه اسلاميه.

6. مقاله علم و انديشه در تمدن اسلامي، نوشته دكتر سيد محمد ثقفي، ص 36.

/ 1