هنر و ادب / محراب هنر حماسهسراي مسيحي «عيدالغدير»:
نرگس گنجيبسياري از ما بارها در كتابها و نشريات مختلف اظهار نظرهاي ستايشآميزي از متفكران مشهور مسيحي در باره دين اسلام و رهبران آن در كتابها و نشريات گوناگون خواندهايم. از اينرو وجود چنين اظهار نظرهايي به خودي خود تازه و عجيب نيست، ولي تفاوت در زاويه نگرش و نحوه بيان نظراتشان ميتواند براي مردم ـ بويژه مسلمانان ـ جالب توجه باشد.در اين ميان متفكران و اديبان مسيحي عربزبان جايگاه خاصي دارند، زيرا امكان دسترسي آنان به اطلاعات صحيح در باره اسلام بيش از ساير مسيحيان است. قرنهاست كه در برخي از سرزمينهاي عربي و اسلامي ـ بويژه در فلسطين و لبنان ـ مسيحياني كه زبان مادري آنان عربي است زندگي ميكنند؛ حال آنكه براي ما ايرانيان زبان مادري تداعي كننده دين اسلام و كتاب آسماني آن قرآن كريم ميباشد.متفكران مسيحي عربزبان در شناخت اسلام متكي به شنيده و نقل و قولهاي غير مستقيم نيستند. آنها ميتوانند قرآن، نهجالبلاغه و تاريخ اسلام را از روي متن اصلي عربي بخوانند و در باره دين اسلام به تحقيق و مطالعه بپردازند. ديدگاههاي نويسندگان بزرگ مسيحي چون «جبران خليل جبران» و «ميخاييل نُعَيمه» در باره دين اسلام مشهور است. نوشتههاي دكتر سليمان كتّاني و سخنرانيهاي دكتر منيف موسي در باره امام علي و امام حسين ـ عليهماالسلام ـ و قصيده مارون عبّود در ستايش پيامبر اكرم(ص) نيز خواندني و شنيدني است. اما از اينها شگفتتر آن است كه شاعري مسيحي تاريخ صدر اسلام را به عنوان بزرگترين حماسه عرب در منظومههاي خود كه به سيصد صفحه ميرسد، بسرايد و مهمترين فصل اين حماسه را «عيد غدير» بداند و نام كتاب خود را نيز با همين اعتقاد «عيدالغدير»1 بگذارد.«پولس سلامه» شاعر مسيحي عرب، اين كتاب را در 17 سال پيش (1406 قمري، 1986 ميلادي) منتشر ساخته است؛ اما اين كتاب طي اين سالها همواره نه تنها به خاطر اشعار زيباي آن، بلكه به خاطر موضوع خود و مقدمه شيوايي كه سراينده بر آن نگاشته است، نگاه دهها خواننده از مسلمان و مسيحي و عرب و عجم را به سوي خود جلب كرده است.پولس سلامه در اين كتاب نزديك به پنجاه قصيده آورده است كه همه آنها فرازهايي در تاريخ را از پيش از تولد پيامبر اسلام(ص) تا پايان واقعه كربلا و ذكر حال اسيران شام و كوفه بيان ميكنند. اما قصيده نخست نيايش به درگاه الهي است و با عباراتي در وصف امام علي(ع) به پايان ميرسد. قصيده پاياني كتاب نيز كه حكم نتيجه را دارد با نيايش به درگاه الهي آغاز ميشود و با ذكر ديدگاههاي شاعر در باره بنياميّه ادامه مييابد. آنگاه شاعر امام علي(ع) را مخاطب قرار داده و ضمن شكوه از بيماري كه او را در طول سرودن قصائد خانهنشين و بستري ساخته بوده است، صبر خود را در مصائب، نوعي اقتدا به حضرت عيسي(ع)، پيامبر اسلام(ص) و امام علي و امام حسين ـ عليهماالسلام ـ ميداند.پولس سلامه در مقدمه كتاب و پيش از درج قصيدهها مينويسد كه برخي از شخصيتهاي بزرگ ديني مسلمان تحت تأثير داستاني منظوم كه از او در مجله «الاديب» به چاپ رسيده بوده است از او خواستند كه حماسههايي در باره تاريخ اسلام و عرب بنگارد.او در ادامه ميافزايد: «جهان عرب، امروزه به شناختن و پيروي كردن از قهرمانانِ خود محتاج است اما آن دلاوري، توانايي و شايستگي كه در علي(ع) گرد آمده است در ساير قهرمانان عرب يافت نميشود. همچنان كه هيچ كس شجاعانهتر از حسين(ع) در برابر ظالمان قيام نكرده است و چرا چنين نباشد كه اولي پرورده محمد(ص) و ديگري جگرگوشه محمد(ص) است.» بنا به گفته شاعر، او پيش از سرودن منظومه خود به مطالعه منابع تاريخي پرداخته و براي پرهيز از پيشداوري، بيشتر آثار مورخان اهل سنت را مورد استناد قرار ميدهد. تأليف اين كتاب مجموعا شش ماه به طول انجاميده است كه سه ماه آن صرف مطالعه در تاريخ اسلام و سه ماه ديگر صرف سرودن اشعار گرديده است. با توجه به تعداد قصيدهها ميتوان گفت كه شاعر دست كم در هر دو روز يك قصيده سروده است! قصائد از نظر وزن يكسان و از نظر قوافي متنوع است. با توجه به بيماري جسمي شاعر ميتوان به او حق داد كه در پايان منظومه خود سروده است:اگر بيماري ناتوانم نساخته بود، «مُتنَبِّي» و «بُحْتُري»2 به گرد من نميرسيدند!شاعر در باره گمانهزنيهاي خوانندگان كتاب چنين ميگويد:«چه بسا كساني اعتراض كرده بگويند: اين مرد مسيحي را به سرودن حماسهاي اسلامي چه كار؟! ـ در پاسخ ميگويم: البته، من مسيحيام اما تاريخ به همه جهانيان تعلق دارد. من مسيحيام، اما نه از روزني تنگ، بلكه از افقي گستردهتر به جهان مينگرم و «گانديِ» به ظاهر بتپرست [بودايي [را قديسي ميبينم و معتقدم كه «الخَلقُ كلُّهم عِيال اللّه» و «لا فضل لعربيٍّ علي عجميٍّ إلاّ بالتقوي.»3 من مسيحيام، اما در برابر عظمت مردي خم ميشوم كه ميليونها انسان در سراسر كره زمين هر روز نام او را پنج بار فرياد ميكنند.4 مردي كه در فرزندان حوّاء از او والاتر و جاودانهتر و بهيادماندنيتر نيست. او كه از ظلمات جاهليت طلوع كرد با بيرقي كه در آن با حروف نوراني نوشته بود: «لا اله الا اللّه»!ممكن است كسي بگويد كه چرا از بين اصحاب پيامبر اسلام(ص)، علي(ع) را انتخاب كردهام و برايش حماسه سرودهام. شعرهاي من خود پاسخي به اين پرسش است. اين شعرها تنها بيان اندكي از عظمت مردي است كه مسلمانان با عباراتي چون «رضي اللّه عنه، كرَّم اللّه وجهه و عليهالسلام»5 از او ياد ميكنند؛ مسيحيان در مجالس خود سخنان حكمتآميز او را مثال ميزنند و در برابر تقواي او فروتني ميورزند؛ زاهدان ...، متفكران ...، سخنوران ... هر يك به نوعي به او اقتدا ميكنند ... همين كه صدها نفر در تاريخ براي علي(ع) مقام خدايي قائل شدند، گرچه خود گمراهي بزرگي است، اما از بزرگي اين شخصيت و ميزان شيفتگي مردم نسبت به او حكايت دارد.آنگاه ميافزايد: شما ميتوانيد مرا شيعه بدانيد. اگر تشيع به معناي كينهورزي نسبت به برخي گروهها و بيباكي در برابر احتمال لغزش و انحراف باشد، من چنين نيستم. اما اگر عشق ورزيدن به علي(ع) و اهل بيت طاهرين و شوريدن بر ستم و غمناك شدن به خاطر مصائب امام حسين(ع) و فرزندانش در طول تاريخ، شيعهگري است، آري من شيعيام! ...اي ابوالحسن! [علي(ع)]، شعر من در ساحلِ درياي تو سنگريزهاي بيش نيست. اما اين سنگريزه با خون گرانبهاي حسين تو رنگين شده است، پس اين شعر حماسي را بپذير و از رفرف بهشتِ جاويد به مردي ناتوان كه قلمش را به نام تو شرف بخشيده است، بنگر!» در اين كتاب علاوه بر روز غدير، جهاد مهم امام علي(ع)، مسأله خوارج و نيز داستان ازدواج آن حضرت به شعر در آمده است، اما «يومالغدير» از زيباترين و بهترين قصايد اين كتاب است.شاعر در پانوشتهاي اشعار با نقل از آثار مورخاني چون ابوالفداء، مسعودي، طبري، ابناثير و ابنخلكان و ... توضيحاتي درج كرده است تا مطالب براي غير مسلمانان و كساني كه با تاريخ اسلام آشنايي كافي ندارند، مفيد باشد.بيتهاي پاياني اين منظومه تاريخي يادآور برخي از آيات قرآن در باره مسيحيان است كه ميفرمايد:«كساني را از همه فرقهها به اهل ايمان مهربانتر مييابي كه ميگويند «ما مسيحي هستيم.» زيرا برخي از آنان دينپژوهان و راهباني هستند كه تكبّر در دلهاي آنان نيست و چون آياتي را كه بر پيامبر نازل شده، بشنوند، چشمانشان لبريز از اشك ميشود و ميگويند: پروردگارا! ما به اين حقايق ايمان آورديم؛ نام ما را نيز در زمره شهادتدهندگان ثبت فرماي!»6 آري اينان كساني چون پولس سلامه هستند كه در ابيات پاياني كتاب خود ميگويد:«من شيفته دلاوري، الهام، عدالت و اخلاق پسنديدهام. آري اگر علي پيامبر نبود ولي خُلق او پيامبرانه است. اي خداي من: تو پروردگار جهانياني! رحمت پدروار خود را به جهانيان برسان و ثواب آنچه را كه دستم نگاشته است نيز به من برسان كه چشمانم اشكبار است. اين كتابي است براي بهترين مردمان پس از طه [يعني حضرت محمد(ص) [كه آفرينش، انساني چون او نديده است. اي آسمان! شاهد باشد و اي زمين! فروتنانه اعتراف كن كه من ذكر «علي»(ع) گفتهام!»7
1 ـ بولس سلامه، عيدالغدير، دارالكتاب اللبناني، بيروت، 1986.2 ـ دو تن از شاعران توانا و بسيار مشهور عصر عباسيان.3 ـ دو حديث منقول از پيامبر اسلام(ص).4 ـ اشاره به اذانها و نمازهاي پنجگانه كه در آن مسلمانان به رسالت حضرت محمد(ص) گواهي ميدهند.5 ـ معمولاً مسلمانان شيعه پس از نام حضرت علي عبارات «عليهالسلام» و اهل تسنن يكي از دو عبارت ديگر را ذكر ميكنند.6 ـ سوره مائده، آيات 82 تا 85.7 ـ انا من يعشق البطولة و الالهام
و العدل و الخلاق الرَّضيّا
فاذا لم يكن علي نبيا
فلقد كان خُلقه نبويّا
انت ربٌ للعالمين
فَأَنِلْهُمْ حنائك الابويّا
و انلني ثواب ما سطرت كفّي ـ
فهاج الدموع في مُقلتيّا
سَفْرُ خير الانام من بعد طه
ما رَأَي الكَونُ مثلَه آدميّا
يا سماءُ اشهدي و يا ارضُ قرّي
و اخشَعي، انّني ذكرتُ عليا