سه رويكرد در آموزش تعاليم دين(2)
دكتر محمدتقي فعالي در قرآن كريم بيش از سيصد آيه ميتوان يافت كه جنبهي عرفاني دارد. در اين آيات رابطهاي بسيار نزديك، صميمي و مستقيم ميان خدا و بنده از يكسو، و بنده با خدا از سوي ديگر، برقرار شده است. انسان با قرائت و تدبير در اين آيات، خود را در محضر او، و او را حاضر در لحظهلحظههاي زندگي خود ميبيند. گويا كه او، هماينك پيش روي من و در كنار من است. به اين آيات توجه كنيد:«و نحن اقرب اليه منكم و لكن لا تبصرون» (واقعه/85) يعني: «و ما از شما به او نزديكتريم؛ ولي نميبينيد.»«... فاستغفروه ثمّ توبوا إليه إنّ ربّي قريب مجيب» (هود/61) يعني: «... از او آمرزش بطلبيد، سپس به سوي او بازگرديد، كه پروردگارم (به بندگان خود) نزديك و اجابتكنندهي (خواستههاي آنها) است.»«... لا تقنطوا من رحمةالله إنّ اللّه يغفر الذنوب جميعا...» (زمر/53) يعني: «... از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همهي گناهان را ميآمرزد.» و شايد از تمام آيات جالبتر، دو آيهي ذيل باشد، يكي اين آيه كه ميفرمايد: «...و اعلمو انّ الله يحول بين المرء و قلبه...» (انفال /24) يعني: «... و بدانيد كه خداوند ميان انسان و قلب او حايل ميشود... .»خصوصا با توجه به اين نكته كه اگر چيزي ميان دو طرف حائل خود و انسان بخواهد به طرف ديگر دسترسي پيدا كند، ناچار بايد از حائل گذر كند؛ لذا ميتوان گفت كه عبور از خود به خود ممكن نيست، مگر بعد از گذر از او؛ يعني هر توجهي به خويشتن، نخست توجه به اوست و سپس توجه به خود. به تعبيري ديگر، خداشناسي يا مقدم بر خودشناسي است يا عين آن. و آيهي دوم اينكه فرمود: «واذا سألك عبادي عنّي فانّي قريب اُجيب دعوة الداع إذا دعان فليستجيبوا لي و ليؤمنوا بي لعلّهم يرشدون» (بقره/186) يعني: «و هنگامي كه بندگان من، از تو دربارهي من سؤال كنند، (بگو:) من نزديكم! دعاي دعاكننده را به هنگامي كه مرا ميخواند، پاسخ ميگويم! پس بايد دعوت مرا بپذيرند و به من ايمان بياورند تا راه بيابند.» خصوصا با توجه به اين نكته كه خداوند در قرآن معمولاً از خود با زبان غايبانه؛ يعني ضمير «هو» (او) ياد ميكند و در پارهاي موارد هم به صورت جمع با ضمير «نحن و انّا» (ما) تنها در اندكي از موارد است كه خداوند به خود ميگويد «من». اما در آيهي اخير، حضرت حق هفت مرتبه گفته است: من. و به همين دليل است كه اين آيه در قرآن منحصر به فرد ميباشد و حتما ميدانيم كه شأن نزول آن نيز ماه مبارك رمضان است.بههرحال، اين گونه آيات در انسان حالت نزديكي و آشتي ايجاد ميكند، وسائط را از ميان برداشته و انسان را به وصال نزديكتر ميكند:
قرب نه بالا و پستي جُستن است
كارگاه قرب حق در نيستي است
غرّه هستي چه داند نيست چيست
قرب حق از حبس هستي رستن است
غرّه هستي چه داند نيست چيست
غرّه هستي چه داند نيست چيست
مجرما بنگر كرمهاي خدا
پس مشو نوميد، خود را شاد كن
حسن خلق است و اميد حق تو را
كه تو را گويد به هر دم برتر را
كه تو را ميخواند آن سو كه بيا
پيش آن فريادرس فرياد كن
كه تو را گويد به هر دم برتر را
كه تو را گويد به هر دم برتر را
هر كه را اسرار حق آموختند
عارفان كه جام حق نوشيدهاند
بر لبش قفل است و بر دل رازها
لب خموش و دل پر ز آوازهها
مهر كردند و دهانش دوختند
رازها دانسته و پوشيدهاند
لب خموش و دل پر ز آوازهها
لب خموش و دل پر ز آوازهها
جمع كُن خود را جماعت رحمت است
عقل تو قسمت شده بر صد مهم
جمع بايد كرد اجزاء را به عشق
تا شوي خوش چون سمرقند و دمشق
تا توانم با تو گفتن هر چه هست
بر هزاران آرزو و طِمّ و رمّ
تا شوي خوش چون سمرقند و دمشق
تا شوي خوش چون سمرقند و دمشق