سختترين چالش در انديشه اسلامي معاصر
زكي ميلاد عبدالله اميني در ميانه قرن اخير، سخن از مسائل زنان، در انديشه اسلامي، بُريده يا متوقف نشده است، بلكه اين مسائل در حوزه پژوهشهاي فكري و فرهنگي اسلامي، مورد اهتمام و عنايت بسيار بوده است؛ حتي از خيلي مسائل ديگر، بيشتر بدان پرداخته شده است. اين امر نشان ميدهد كه مسائل زنان در انديشه اسلامي بهشدت مطرح بوده، و با انگيزههاي گوناگون بدان توجه شده است؛ تا آن اندازه كه جايگاه بارز و برجستهاي در نگاشتههاي اسلامي يافته است. نويسنده، متفكر، فقيه يا اصلاحگرايي را نمييابيم كه در اين باره ننوشته يا اظهار نظر نكرده و يا طرح و فكري ارائه نداده باشد.برخورد انديشهها
شايد حكمت و علّت تمامي اين كوششها و فعاليتها در مسائل زنان در ادبيات اسلامي، درگيري و برخورد شديدي است كه اين مسايل پديد آورده و يكي از سختترين برخوردها ميان زنجيرههاي فكري جهان عرب و اسلام را كه نگرشي متفاوت در زمينههاي اجتماعي، فرهنگي و سياسي داشته، شكل داده است. از نخستين موضوعات چالشبرانگيز انديشههاي گوناگون، مسائل زنان است كه پيوند محكمي با زندگي اجتماعي به طور عام و خاص دارد؛ به گونهاي كه هر انساني ـ مرد و زن ـ از جنبههاي گوناگون، بدين موضوع وابسته بوده، به سبب پيوندهاي مستحكم نسبي و سببي، به آن مرتبط است. اين ارتباط سبب ميشود كه همگان به گونههاي مختلف، با پرسشها يا اشكالها يا دغدغهها و يا نظرياتي رو در رو باشند كه در مورد مسائل زنان مطرح است. چنين وضعيتي درباره مسائل زنان، به صورت گسترده و دامنهدار، خود را در جامعه مطرح كرده، ميطلبد مانند قضاياي مشكل و بسيار حساس با آن برخورد شود.شگرد غرب
به سبب برخوردهاي تند ميان زنجيرههاي انديشه اسلامي و انديشههاي متفاوت ديگر، مسائل زنان مورد مناقشه و جدل بسيار واقع شده است. در اين بين انديشههاي غير اسلامي ميكوشند با شعار آزادي و رهايي زنان، خود را مدافع حقوق زن معرفي كنند. اين انديشه تلاش دارد از عقبماندگي زن، به سود خود بهره بَرَد. عقب ماندگي زن از ديرباز وجود داشته است. وي در آموزش و فراگيري وانهاده شده، و داشتهها و تواناييهايش، رشد و ترقي نكرده است. زن سهم اندكي از باسوادي را دارد؛ در حالي كه ميانگين جمعيت نشان ميدهد كه شمار زنان رو به فزوني است. زنجيرههاي فكري غير اسلامي، در گفتمان فكري و اجتماعي خود، از مسائل زنان بهره بُرده، و بدان رنگ و بوي نوگرايي و روشنفكري ميدهد، اما زنجيرههاي فكري اسلامي، گرفتار ضعف و ناتواني در ارائه شفاف و روشنِ نگرش و راهكارهاي خود در مورد زنان است.الگوي غربي
از هنگامي كه غرب به عنوان نيروي پيشرو و پيشرفته در عصر نوگرايي و نوزايي مطرح شد، كوشيد به دنيا نشان دهد كه داراي بهترين نمونه و الگو براي رشد و ارتقاي وضع زن، رهايي وي، مشاركت او در وظايف و مسئوليتهاي عمومي، و برابري زن با مرد در قانون و تشريع است. غرب به الگوي خود افتخار و مباهات ميكرد؛ گرچه دنيا را به زحمت و چالش انداخته بود. غرب سعي داشت الگوي خود را به تمدنها و ملتها تحميل كند، حتي اگر اينان داراي نگرش متفاوتي درباره زن باشند. البته بايد پذيرفت كه به سبب واپسگرايي و عقبماندگي تمدنهاي غير غربي، اينان فاقد راهكارها و طرحهايي براي رشد زنان بودند. از اين رو الگوي غربي زن، راهش را به ملتها و تمدنهاي غير غربي گشود.اين كار با تشويق گسترده و فعاليت بسيار توسط غربيها و مؤسسات بزرگ تبليغاتي انجام شد و بيشترين تأثير را بر دنيا گذاشت؛ تا آن اندازه كه الگوي زن غربي، بهرغم اشكالات مهمي كه داشت، بيشترين رواج را داشته و نزد بسياري از ملتها پذيرفته شده است؛ مگر در جهان عرب و اسلام.غرب بر ضد اسلام
جهان عرب و اسلام بهشدت مخالف نگرش و الگوي غربي بود. زنجيره انديشه اسلامي از بين ديگر جريانهاي فكري جهان، تن به انديشه غربي نداده، در برابر آن از لحاظ فكري و فرهنگي ايستادگي كرد؛ بلكه به مبارزهاي بيرحمانه با آن پرداخته است. اين مطلب را از گذر موضعگيري و برخوردهايي كه غرب با جهان اسلام دارد، ميفهميم؛ نيز از طريق ذهنيت و شيوههاي تفكر غرب درباره اسلام كه مباحثي همچون جستوجوي دشمني تازه و برخورد تمدنها بيان ميكند. غرب تعمد و اصرار دارد كه شعارها يا اصطلاحاتي را عَلَم كند كه دنيا را از اسلام ميترساند و ناتواني روحي و فكري در برابر توسعهطلبي غرب را به وجود ميآورد؛ مانند اصولگرايي و تروريسم و راديكاليسم اسلامي! اما همچنان اسلام زنده و پويا و بالنده بوده، و چشم و همت دنيا بدان خيره است. شايد بالاترين ـ و ژرفانديشترين ـ نقدي كه الگوي زن غربي با آن رو در روست، از جهان اسلام باشد كه ادبيات فرهنگي اسلامي، اين نقد و ارزيابي را ابراز كرده، و در تمامي نگاشتههاي اسلامگرايان درباره زنان، اين نقادي ديده ميشود.حجاب اسلامي
با فراواني گفتهها و نوشتهها درباره اسلام و غرب، از آغاز دهه هشتاد و بالا گرفتن اين بحث در دهه نود، به انگيزه و علتهاي گفتوگوهاي تند و جدل برانگيز درباره زن افزوده شد. طبيعي است كه ميان تمدنها برخوردهايي صورت گيرد؛ اما به گونه شديدتر، ميان تمدن اسلامي و غربي ديده ميشود؛ چنان كه در جريان مبارزات حجاب در فرانسه در سال 1989 م شاهد بوديم1 و بيش از چند بار در دهه نود در شمار ديگري از دولتهاي اروپايي تكرار شد. اين وضع حساسيت فرانسويها و غربيها را در مورد پديده حجاب نشان ميدهد؛ البته از آن رو كه فرآيند حجاب بيانگر معاني سمبليك درباره هويت و الگوي اسلامي زنان است و تصور ميشود كه حجاب، زير پا نهادن قوانين و هويت غرب و اروپاست؛ بهويژه آن كه فرانسويها به سبب پيوند عميق با فرهنگ ـ به خصوص فرهنگ و ادب خويش - به هويت و نشانهاي خود، حساسيت به خرج ميدهند.رخدادهاي سياسي ـ فكري كنفرانس پكن
در دهه نود، برخي رخدادهاي فكري و سياسي پيش آمد كه اهتمام بيشتر جهانيان را به مسائل زنان برانگيخت. نيز درانديشه اسلامي، بر سخن و نظريهپردازي درباره زنان افزود؛ گرچه رنگ و بوي جدلگرايي و برهاني داشت. بارزترين پيشامد فكري، تشكيل چهارمين كنفرانس جهاني زن در پكن (پايتخت چين) در سپتامبر 1995 بود كه در زمان خود، مجال گستردهترين سخنان و اظهارنظرها را درباره زنان، توسط جهانيان فراهم آورد و شايد بارزترين حادثه فكري درباره زن در پايان قرن بيستم، به شمار آيد. در اين همايش، نظر و نگرش تمدنها درباره زن مطرح شده، برخورد ميان ديدگاه اسلامي و غربي، به خوبي رخ نمود؛ چه پيش از افتتاح و چه در ميانه و چه بعد از نشست. از اين رو كنفرانس پكن در اذهان زنان خواهد ماند و در هر سخني كه مربوط به زنان، از هر ديدگاه باشد، حضور خواهد داشت؛ چه در موضوعات فكري و اجتماعي و چه اقتصادي، سياسي، حقوقي و... .برخي از زنان ميگويند: اين كنفرانس، انقلاب سوم فرهنگي پس از انقلاب فرانسه در مورد حقوق انسان و بر ضد نژادپرستي، و جنبشي براي از بين بردن تبعيض و دوگانگي[انديشه و عمل] عليه زنان بود.طالبان
در جنبه سياسي، جنبش طالبان و چيرگي آنان بر قدرت و حكومت افغانستان در 1996، تفسيري متحجر و واپسگرا از شريعت را عرضه كرد. اينان نگرش خود را به زن نمايانده و وضعي بهشدت سخت و غير ضابطهمند را بر بانوان تحميل كردند. زنان را از آموزش بازداشته، از دفاتر كار بيرون كرده، و مجبور ساختند كه شيوه و كنشي را در پيش گيرند كه آزادي آنان را محدود ميكرد و حقوق مشروع و قانونيشان را زير پا مينهاد. ديدگاه طالبان در جهان غرب و اسلامي، با انتقاد شديد رو به رو شد. اسلامگرايان آن را تحريف و نادرست جلوه دادن اسلام و جزمانديشي و تنگ نظري ارزيابي كردند. غربيها گفتند كه حقوق اساسي زن را كه قانونگذار بشري وضع كرده، زير پا ميگذارند.نگرش جنبش طالبان را نميتوان با زمانه كنوني همخوان دانست و آن را بيانگر گوهر متمدنانه دين پنداشت؛ اما دوباره گونهاي را از درگيري انديشه سنتي و نوگرا در مورد مسائل زنان، در جهان عربي و اسلامي نشان داد. چنان كه آشكار شد، طالبان از پذيرش نگرش اصلاحگرايان مسلمان كه ميكوشيدند ديدگاه خود را درباره زنان به روشني معرفي كنند، سر باز ميزدند. با ظهور طالبان، دشمن فرصت يافت اسلامگرايان را در تنگنا قرار داده، لبه تيز انتقاد خود را متوجه آنان كند و اشكالات قديمي و كهنه را كه در نگرش مسلمانان در مورد زن وجود داشت، دوباره مطرح نمايد. به رغم آن كه بيشتر اسلامگرايان اعلام كرده بودند كه ديدگاه طالبان را نپذيرفته و آن را ردّ ميكنند، برخي از مسلمانان كه شيوه فكري سنتي و واپسگرايانه داشتند، معتقد بودند كه نبايد علناً و آشكارا از جنبش طالبان و نظرياتشان درباره زنان انتقاد كرد.فزوني فعاليتهاي اجتماعي زنان
تحول مهم در اينباره، فعاليت اجتماعي است كه زن در سالهاي گذشته در جهان عرب و اسلام داشته است و نشاندهنده آگاهي بسيار وي ازجايگاه و منزلت خويش است؛ چنان كه اوضاع و شرايط پيرامونش را كه علت ايستايي و عدم پويايي او بود، خوب ميشناسد و ميداند كه حضورش در جريانات اجتماع و امت چقدر لازم است و عدم حضور زنانِ نخبه و برگزيده، جبرانناپذير و نگرانكننده است. نمونههايي از فعاليتهاي اجتماعي و در چارچوب فكري و فرهنگي در دهه نود، عبارتند از: نشستِ «جايگاه زن در جهان اسلامي» در قاهره به سال 1991، كنفرانس جهاني «زن مسلمان مهاجر» شارجه1994، همانديشي جايگاه زن در انديشه معاصر اسلامي در كويت1995، زن در سياست اسلامي، ظهور فراگير و اخلاقگرايي عمومي، استانبول1996، چهارمين نشست جهاني زنان در خارطوم1996. (بيانيه كنفرانس خارطوم، موضع خود را درباره شماري از قطعنامهها و عهدنامههاي كنفرانسهاي بينالمللي ديگر درباره زنان اعلام داشت؛ از جمله: كنفرانس كودك و محيط زيست، و حقوق انسان، و جمعيت رشد اجتماعي) نيز هم انديشي جهاني زن در 1975 در نايروبي، 1995پكن، دومين همانديشي اتحاديه بينالمللي سازمانهاي غير دولتي زنان مسلمان در تهران1997 و در آخر، كنفرانس جهاني زن مسلمان در صنعا1997. در ادامه فعاليتهاي اجتماعي، زنان مسلمان اقداماتي داشتند واز اين راه، نظر و خواسته خود را بيان كردند. اين فعاليتها در شماري از هيأتها و سازمانهاي غير دولتي، سامان داده شده بود. اين اقدامات بيانگر اهتمام زنان به مسائل خود، و به دور از چيرگي تصورات و تفسيرهاي مردان بود كه پيشتر در جوامع عربي و اسلامي، حاكم بر ديدگاهها درباره زن بود. اين نگرشها بردباري و شكيبايي را از زن ربوده، اما سنتها و عرف، آن را محكم و پابرجا ميكرد و رنگ ميراث ديني و اجتماعي ميگرفت. آنچه بر شمرديم، بارزترين رخدادها و فعاليتها و پيشرفتهايي بود كه در مورد مسائل زنان، موجب دگرگوني كمّي و كيفي در انديشه معاصر اسلامي شد.رويكردهاي كلي نويسندگان درباره زنان
نگاشتههاي اسلامگرايان درباره زن، بسيار گوناگون ومتنوع است. انگيزه نگارش بسياري از اين آثار، عوامل بيروني است. نظريات و مسائلي كه در اين باره هست و با نگرش اسلام نميخواند، برگرفته از غرب و متأثر از آن است. گاه اين ديدگاهها حساسيت آفرين بوده و در حوزه اسلامي و مشكلزا شده و آشكارا بر ادبيات و انديشه اسلامي و نيز زبانِ نگارش، تأثير گذاشته است.محافظه كاري انديشوران مسلمان
اين امر نشان ميدهد كه اسلامگرايان و فقيهان در مسائل مربوط به زنان سختگير بوده، به خاطر دوري از فتنه و شبهه و حرام و بيمبالاتي، جانب احتياط را گرفتهاند. اين مسائل، گزينهها و عنوانهايي است كه ذكرشان در قضايايي مانند حجاب، نگاه، اختلاط مرد و زن و بيرون رفتن زن از خانه براي كار يا ديگر فعاليتهاي اجتماعي، تكرار ميشود. اين امر به روشني در موضع دكتر مصطفي سباعي، در كتابش (المرأة بين الفقه و القانون) به چشم ميخورد. وي معتقد است: اسلام حق رأي و نمايندگي در پارلمان را براي زن ردّ نميكند؛ اما درخواست ميكنم حق نمايندگي زنان به اجرا گذاشته نشود؛ زيرا اوضاع فعلي با وظيفه زن از نظر اسلام همخوان نيست، و اگر وي بخواهد نماينده پارلمان باشد، دچار محظوراتي خواهد شد. 2 اين موضع ثابت ميكند كه اولويت از نظر انديشه اسلامي، عفت و پاكدامني زن و مصونيت او از فتنه و شبهه و كجروي است. اين قاعده، اساسي و جلوتر از اولويتهاي ديگر است؛ هر چند سود و نفع ديگر اولويتها بيشتر باشد يا از هر نوع كه باشد.فقه اسلامي كه مربوط به ارتباط زن با اجتماع است،برخي قيود ثابت يا متغيّر جواز و منعي دارد و تا زن بتواند در عين حفظ عفت ومصونيت به وظيفه و عمل و فعاليت خود بپردازد، اين شروط، از نگرش دين درباره اجتماع و زندگي اجتماعي جدا شدني نيست؛ زيرا جامعه ميبايست به فضايي پاك و روابطي پاكيزه آراسته باشد و از هر چه كه تأثير بد بر اخلاق جامعه مينهد و سبب كجروي و كژرفتاري ميشود، دوري كند. كجرويها توان آدمي را هدر داده، نيروي مادي و معنوياش را نابود ميكند و مانع از آن ميشود كه اميدوارانه به آينده نظر كند. كژرفتاري باعث زيان آدمي شده، خلل و نارساييهاي خطير اجتماعي بر جاي ميگذارد. ملاحظه ميشود كه ادبيات اسلامي، كرامت زن را به پاكدامني و عفت ميداند، نه به حق و حقوق؛ اما ادبيات مخالف، كرامت زن را به حقوقش ميداند، نه به عفت و پاكدامني.وضع كلي در مورد زن چنين است كه گفته شد؛ اما در مورد خانواده، فقه و انديشه اسلامي، يكزبان ميگويد كه وظايف و مسئوليتهاي زن در داخل خانه اولويت دارد و مقدم بر ارتباطات و وظايف بيرون از خانه است. البته اين بدان معنا نيست كه زن نميتواند يا نبايد مسئوليتهاي بيرون خانه را در صورتي كه موجب اخلال يا كوتاهي در كارهاي درون خانه نشود، بر عهده گيرد. دست كم به نظر اصلاحگرايان مسلمان، چنين است كه گفته شد. اين ترتيب و اولويت بندي به سبب ذهنياتي است كه از پيش براي حمايت از خانواده و محافظت از كيان آن، به جا مانده است؛ زيرا از ديگر عوامل، بيشتر اهميت داشته، در همبستگي و بلند طبعي و حفظ اجتماع، تأثير گذارتر است. از اين رو آنچه در اين باره است، مورد اهتمام و نهايت گسترده در ادبيات و انديشه اسلامي بوده، ديگر جوانب و مسائل، بسته به اوضاع و طبيعت فرآيندها، خاستگاههاي گوناگون و متعددي داشته است.از اين رو مشكل بتوان سرآغاز ادبيات و نگاشتههاي انديشه اسلامي درباره زنان را، با رويكردها و مسيرهايي كه داشته، در زمان يا مقطع تاريخي خاص مشخص كرد، اما به سهولت ميتوانيم رويكردهاي كلي و اساسي اين ادبيات را مشخص بكنيم، بي آن كه ترتيب زماني يا كيفي آن را تعيين نماييم؛ يعني فقط گزارش كلي ارايه دهيم. در اين باره نوشتههايي هست كه از حجاب سخن گفته و از پديده بيحجابي و سنتهاي جامعه انتقاد كرده است. نوشتههايي ديگر به چارهيابي مسائل زنانِ خانهنشين پرداخته يا از مسائل زنان در قانونگذاري اسلامي از لابهلاي متون ديني (قرآن و سنت) بحث كرده است. برخي نگاشتهها هم به نقد و ارزيابي روي آورده، نگرش و الگوي غربي زن را كه بر شعار آزادي زن استوار است، ردّ ميكند و بعضي مكتوبات ميكوشد برخي متون ديني را كه احكام خاصي براي زنان تشريع كرده، شرح و توجيه و تأويل كند كه در اين باره گستردهترين نگاشتههاي جدلبرانگيز وجود دارد، مانند احكام ميراث و قيمومت (سرپرستي مرد) و شهادت دادن و طلاق و چند همسري(تعدد زوجات) چنان كه نگاشتههايي به نزديكسازي نگرش اسلامي و غربي اهتمام دارد.شايد برجستهترين رويكردها، مربوط به پيش از مقطع زماني دهه هشتاد ميلادي باشد كه مشكل بتوان دگرگونيهاي فكري و نظري مشخصي را با آن مقايسه كرد و يا آن را بازتاب تحولات و تغييرات در وضع موجود و ماهيت موضوعات دانست. البته درجهبندي يا ترتيب و يا جابهجايي ميان اين رويكردها چنان درهم تنيده است كه دستهبندي زماني و تاريخي آنها مشكل است. در مقطع هشتاد، فراوردههاي انديشه اسلامي متأثر از اوضاع و دگرگونيهايي شد كه بر منطقه عربي و اسلامي گذشت. اين فراوردهها در زمينه نظريهپردازي با دگرگونيهاي فكري مرتبط بود و در زمينه عملي، با دگرگوني اوضاع و احوال. نگاشتههايي كه درباره جهاد زن و تشويق او به مقاومت و تأكيد بر مسئوليت تبليغي و اصلاحگرايانه وي بود، به روشني متأثر از پديده احياگرايي اسلامي بود كه با آغاز دهه هشتاد، شاهد تولدي دوباره بود و به برخي از مسائل مرتبط با زنان، علاوه بر مضمون اصلي ديني كه داشت، معنا و مفهومي سياسي ميداد؛ مانند3 حجاب كه وجود آن به معناي حضور و بروز اسلام احياگرايانه بود. خانم هبة رؤوف عزت، در پايان بحث خود درباره زن و فعاليت سياسي ميگويد: فعاليت سياسي زن واجب شرعي است كه خود يا عيني است و يا كفايي. در هر حال زن جدا از فعاليت سياسي نيست و مانند مرد است؛ زيرا هر دو در توحيد و عبوديت و مقام خليفة اللهي و تن دادن به سنتها، مشتركند.4 اين سخن كه تا پيش از آن شناخته شده و به اين روشني مطرح نبود، نمايانگر تأثيرپذيري از نوزايش اسلامي است. پيش از دهه هشتاد، انگيزه و عاملي براي سخن گفتن از زن و فعاليت سياسي وجود نداشت و زن هيچ حضور و مشاركت مهم و حياتي در زمينه فرهنگي و اجتماعي نداشت، چه رسد به اين كه توجيه و دليلي براي مشاركت در فعاليتهاي سياسي داشته باشد!با گسترش حجم نوشتهها درباره مسايل حقوق بشر درانديشه اسلامي ـ كه توجه به آن درنيمه دوم دهه هشتاد فزوني گرفت و در نتيجه دادهها و شرايط سياسي، حقوقي و فكري در حوزه جهان اسلام و بينالملل با اهتمامي بيشتر در دهه نود ادامه يافت ـ مباحث زنان نيز از همين زاويه مطرح شد و نوشتههايي به رشته تحرير در آمد كه از حقوق زن سخن ميگفت. هنوز هم هر گاه سخن از حقوق انسان در اسلام ميرود، اين مسائل مطرح و دوباره گفته ميشود. 5تحول مهمي كه در ادبياتِ انديشه اسلامي در موضوع زن به دست آمد، ظهور برخي آثار بود كه نقد را به درون حوزه اسلام ميكشاند. شايد عوامل فراواني بيانگر اين دگرگوني است كه پيشاپيش اين عوامل، جدل و نزاع فكري شديد درباره زن است كه تقسيمبنديهاي تمدني آشكاري بين ديدگاه اسلامي و ديدگاه اروپايي پيرامون آن ظهور يافت. هر يك از انديشههاي اسلامي و اروپايي، بر نگرش و نظر خود پافشاري ميكند؛ به ويژه نگرش اسلامي كه در مقطع زماني پيش از هشتاد، در موضع دفاع و صيانت از خويش بود. چنين موقعيتي از لحاظ رواني، اسلامگرايان را به سرپوش نهادن بر عيبها و ندادن فرصت به طرف ديگر براي استفاده از نواقص و كاستيها ميخواند؛ به ويژه آن كه خود اسلامگرايان قبول داشتند كه نارساييهايي وجود دارد. از ديگر عوامل نقد اوضاع داخلي جوامع اسلامي اين بود كه انديشه اسلامي به صورت كلي، مسائل و پديدهها را با منطق نقادانه و سازوكار و شيوههاي شناخته شده و روشن، مطرح نميكرد.(ادامه دارد)1. اشاره به پافشاري دختران مسلمان فرانسوي براي حضور در كلاسهاي درس با حجاب اسلامي و مخالفت سياستمداران اين كشور(مترجم).