ابن عبدوس، ابوعامر - دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد 4

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی - جلد 4

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ابن عبدوس، ابوعامر

جلد: 4

نويسنده:

شماره مقاله:1485

اِبْن ِ عَبْدوس ، ابوعامر احمد بن جَهْوَر بن عبدوس ، اديب و كاتب اندلسى و از وزراي بنى جهور در قرطبه . شهرت او اساساً ناشى از ماجرايى است كه در ميان او و ابن زيدون ، شاعر معروف ، بر سر عشق وَلاّده دختر مستكفى روي داد (نك: ه د، ابن زيدون ). از زندگى و احوال ابن عبدوس تنها همين را مى دانيم كه از اعيان قرطبه بوده (ابن بسام ، 1(1)/432) و از محضر قاضى يونس بن عبدالله (د 429ق ) بهره برده (ابن ابار، 4/257) و در زمان حكومت جهوريان در قرطبه به مقام وزارت رسيده است (ابن بسام ، 1(1)/395؛ ابن سعيد، عنوان ، 61؛ پالنثيا، 81 -82؛ قس : دايه ، 126، حاشية 52). ابن عبدوس مردي توانگر بود و پيش از در افتادن با ابن زيدون از دوستان و ياران وي شمرده مى شد (عبدالعظيم ، 158-160). خصومت ابن زيدون با او از زمانى آغاز شد كه ابن عبدوس به ولاده ، معشوق ابن زيدون ، دل بست و به رغم هشدارهاي اكيد شاعر ( ديوان ، 528 -589)، در صدد جلب محبت وي برآمد. گويند ابن عبدوس زنى از دوستان خود را نزد ولاده فرستاد تا شايد دل او را به دست آورد. ولاده نيز كه خود از ابن زيدون رنجشى به دل داشت ، خواسته هاي ابن عبدوس را بى پاسخ نگذاشت . از سوي ديگر ابن زيدون كه از مقاصد ابن عبدوس و رفتار ولاده به خشم آمده بود، در رسالة هزلية معروف خود ابن عبدوس را سخت به باد استهزا گرفت . ابن عبدوس كه رسوا شده بود ناچار تا مدتها از ولاده دوري جست (ابن نباته ، 24؛ عبدالعظيم ، 168)، اما عاقبت فرصتى مناسب يافت و با استفاده از نفوذي كه در حكومت داشت امير را به شاعر بدگمان ساخت و ماية شكست و ناكامى او در قرطبه گرديد (پالنثيا، 82؛ عبدالعظيم ، 180). پس از رانده شدن ابن زيدون از عرصة رقابت و نيز از قرطبه ، ابن عبدوس بارها به ولاده پيوست و اين دو تا سنين كهولت در كنار يكديگر زيستند (ابن بسام ، 1(1)/432؛ نك: عبدالعظيم ، 148- 149).

ابن عبدوس را مردي صبور و در عين حال لجوج و حيله گر خوانده اند كه در كشمكشها چندان شكيبايى مى كرد تا فرصت مناسب فرا مى رسيد و او انتقام خود را از دشمن مى ستاند (عبدالعظيم ، 159- 160). اما او غرور و سر سختى ابن زيدون را نداشت و به خصوص در برابر ولاده شخصيتى سست اراده و ناتوان مى نمود. احتمالاً به همين سبب بود كه ولاده ، به رغم رفتار تمسخرآميزي كه با وي داشت (ابن نباته ، 23)، در نهايت او را بر ابن زيدون ترجيح داد، چه مردي مطيع و توانگر با نيازهاي او سازگارتر بود تا شاعري مغرور و خيره سر (عبدالعظيم ، 173-174، 178-179؛ نيكل ، .(111-112 ابن عبدوس از آن پس ولاده را در كنف حمايت خود قرار داد و حتى بعدها كه ولاده ثروت و مكنت خود را از دست داد، ابن عبدوس او را از لطف و ياري خويش بهره مند ساخت (ابن بسام ، همانجا؛ عبدالعظيم ، 173-174). از ابن عبدوس جز چند بيت پراكنده در دست نيست (ابن ظافر، 379؛ ابن سعيد، رايات ، 126؛ مقري ، 3/268-269؛ عبدالعظيم ، 155- 158). مرگ وي احتمالاً در 472ق /1079م روي داده است (ابن ابار، همانجا؛ عبدالعظيم ، 148).

مآخذ

ابن ابار، محمد، التكملة لكتاب الصلة، به كوشش كودرا، مادريد، 1915م ؛ ابن بسام ، على ، الذخيرة، به كوشش احسان عباس ، ليبى /تونس ، 1981م ؛ ابن زيدون ، احمد، ديوان ، به كوشش على عبدالعظيم ، قاهره ، 1957م ؛ ابن سعيد، على ، رايات المبرزين ، به كوشش محمد رضوان دايه ، دمشق ، 1987م ؛ همو، عنوان المرقصات ، قاهره ، 1286ق ؛ ابن ظافر ازدي ، على ، بدائع البدائه ، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم ، قاهره ، 1970م ؛ ابن نباته ، محمد، سرح العيون ، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم ، قاهره ، 1964م ؛ پالنثيا، آنخل گونثالث ، تاريخ الفكر الاندلسى ، ترجمة حسين مؤنس ، قاهره ، 1955م ؛ دايه ، محمد رضوان ، حاشيه بر رايات المبرزين (نك: ابن سعيد در همين مآخذ)؛ عبدالعظيم ، على ، ابن زيدون ، عصره وحياته و ادبه ، قاهره ، 1955م ؛ مقري تلمسانى ، احمد، نفح الطيب ، به كوشش احسان عباس ، بيروت ، 1968م ؛ نيز:

Nykl, A. R., Hispano - Arabic Poetry, Baltimore,

1946.

بخش ادبيات عرب

/ 479