ابن عزوز - دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد 4

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی - جلد 4

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ابن عزوز

جلد: 4

نويسنده: مهدي سلماسي

شماره مقاله:1514

اِبْن ِ عَزّوز، محمد المكى بن مصطفى ابن محمد حسنى ادريسى (1270-1334ق /1854-1916م )، عالم جامع الاطراف مالكى . نسب ابن عزوز به حسن مثنّى فرزند امام حسن مجتبى (ع ) مى رسد و به همين جهت حسنى خوانده شده است (تونسى ، 13). او در شهر نفطه (تونس ) چشم به جهان گشود (كتانى ، 2/229). در آن عصر نفطه و تَوزَر از مراكز مهم علم و ادب در شمال افريقا به شمار مى رفتند، و به همين دليل از باب تشبيه به آنها كوفه و بصره گفته مى شد (تونسى ، 11). ابن عزوز در چنين محيطى ، زير نظر پدر خود كه از مشاهير علم در آن ديار بود، پرورش يافت (همو، 10، 11، 13، 29؛ مخلوف ، 423). او در زادگاه خود به فراگيري علوم مختلف از استادانى چون محمد بن عبدالرحمان تازري ، پسر عم خود، روي آورد (تونسى ، 14)، سپس عازم شهر تونس شد و در جامع زيتونه ضمن تدريس ، زير نظر استادان نامدار آن روزگار مانند محمد شاذلى بن صالح ، احمد بن بن الخوجه ، محمد النجار و ديگران به تحصيلات خود ادامه داد (همو، 11، 14؛ مخلوف ، همانجا). وي پس از مدتى عازم الجزاير شد و در آنجا با عالمانى چون محمد بن ابى القاسم - كه از مشايخ معروف صوفيه به شمار مى رفت - و ديگر علماي آن ديار آشنا گرديد و از محضرشان استفاده نمود. پس از بازگشت به تونس مجدداً به تحصيل و تدريس در جامع زيتونه پرداخت (تونسى ، 11) و در 1295ق (نك: همو، 22) بى تمايل خود به عنوان مفتى نفطه (كتانى ، 2/229-230؛ تونسى ، 11) و پس از آن به سمت قضاي آن شهر منصوب شد (همو، 23) و تا 1298ق در آن مقام باقى ماند (نك: همو، 11). آنگاه به تونس بازگشت و مجدداً به تدريس در جامع زيتونه پرداخت (همو، 11-12).

ابن عزوز در 1316ق عازم مشرق شد (همو، 15) و مدتى را در بنعاري ، مصر، حجاز و شام گذراند (مخلوف ، همانجا). سرانجام در 1331ق (نك: تونسى ، 12) به استانبول ، مركز دولت عثمانى رفت و در آنجا اقامت گزيد. در اين سفر ابن عزوز همة كتابهاي خود را با تحمل مشقت بسيار بدانجا برد (مخلوف ، همانجا؛ كتانى ، 2/230؛ تونسى ، 12، 15). در استانبول ابن عزوز مورد احترام مقامات عالى رتبه قرار گرفت و از منزلت خاصى نزد سلطان عبدالحميد برخوردار گرديد. او در اين شهر به فراگيري زبان تركى پرداخت و بر آن تسلط كامل يافت و تا پايان عمر در دارالفنون (دارالخير سابق ) و مدرسة وعاظ به زبانهاي عربى و تركى ، به تدريس حديث و تفسير قرآن مشغول بود (تونسى ، 15).

كتانى مشايخ وي را نزديك به 80 تن ذكر كرده و نام برخى از آنان را آورده است (2/231). ابن عزوز رساله هايى در زمينه هاي مختلف چون فقه ، تصوف ، هندسه ، هيأت و جز آن تأليف كرده است كه در آنها مى توان به تسلط او بر ادبيات عرب پى برد. آثار او علاوه بر محتواي علمى ، از زيباييهاي ادبى نيز برخوردار است ، تا آنجا كه توجه خواننده قبل از مطلب به ساختار جملات جلب مى شود. به عنوان نمونه مى توان خطبة او در ابتداي رسالة عقيدةالاسلام را كه در حمد و ستايش خداوند است ، ذكر كرد (ص 78-79).

ابن عزوز از ذوق شعري نيز برخوردار بود و گذشته از مديحه ها و مرثيه هايى كه سروده ، بعضى از آثار فقهى و تفسيري خويش را نيز به نظم در آورده است . از نكاتى كه در مقالات و اشعار ابن عزوز جلب توجه مى كند، شكايت وي از مظلوميت دين و دوري مردم عصر از احكام اسلام و قرآن است (ص 105-106؛ تونسى ، 16).

وي صوفيه را محترم مى داشت و به ويژه پيروان طريقة خلوتيه را ارج مى نهاد، ولى برخلاف آنچه ديگران دربارة او گفته اند، خود را از صوفيان نمى دانست (نك: ص 116-117). ابن عزوز سرانجام در استانبول بدرود حيات گفت (كتانى ، 2/230) و در مقبرة يحيى افندي به خاك سپرده شد (تونسى ، 18).

آثار

تونسى 94 اثر وي را نام مى برد (ص 425-429؛ قس : كتانى ، بغدادي ، جم). برخى از اين آثار در يك مجلد با عنوان رسائل ابن عزوز، به كوشش على رضا تونسى در 1405ق /1984م در دمشق منتشر شده است كه شماري از آنها پيش تر به طور مستقل نيز به چاپ رسيده است . همچنين رسالة عمدة الاثبات فى رجال الحديث وي نيز در 1330ق در استانبول چاپ شده است .

مآخذ

ابن عزوز، محمد المكى ، رسائل ابن عزوز، به كوشش على رضا تونسى ، دمشق ، 1404ق /1984م ؛ بغدادي ، ايضاح ؛ تونسى ، على رضا، مقدمه بر رسائل ابن عزوز (نك: ابن عزوز در همين مآخذ)؛ كتانى ، عبدالحى ، فهرس الفهارس و الاثبات ، فاس ، 1347ق ؛ مخلوف ، محمد، شجرة النور الزكية، بيروت ، 1350ق .

مهدي سلماسى

/ 479