جلد: 4نويسنده: علي رفيعي شماره مقاله:1519اِبْن ِ عَسْكَر، ابوعبدالله محمد بن على بن عمر بن حسين بن مصباح حسنى سريفى معروف به ابن عسكر (ح 936- مق 30 جمادي - الاول 986ق /1530-4 اوت 1578م )، قاضى ، مورخ و صوفى مراكشى . وي در شفشاون (شهري در جنوب تطوان در شمال مراكش ) تولد يافت II/677) ؛ GAL,S, نك: 246 و در زادگاه خويش به فراگيري دانش پرداخت . در 964ق به فاس رفت و در آنجا نزد محمد بن عمر مختاري فقه آموخت (تازي ، 2/512). وي در 967ق از سوي مولاي عبدالله حسنى پادشاه بنى سعد مغربى به سمت قضا و افتاء قصبة كتامه منصوب گرديد و سپس به مسافرت در شهرهاي مراكش پرداخت . در 969ق به جنوب مراكش سفر كرد و مدتى طولانى در آنجا اقامت نمود و اوقات خود را وقف مطالعه در تصوف ساخت GAL,S,II/678) ; 2 EI). او در اين مسافرتها دانشمندان بسياري را ملاقات نمود و نزد آنان به كسب دانش پرداخت . و از سيدي يوسف فجيجى اجازة نامة شيوخ سلسلة نورانيه را دريافت كرد و از سيدي عبدالوارث يالصوتى رسالة ابن ابى زيد، ارجوزة طبى ابن سينا و رائية شريشى را فراگرفت و بيش از 7 سال نزد او به دانش اندوزي پرداخت و آنگاه علم كلام و فنون تصوف را از سيدي عبدالله هبطى و تاريخ را از ابوالعباس احمد شاعر يجمى فراگرفت و از سيدي عبدالعزيز سجلماسى و كسانى ديگر اجازة روايت يافت (مراكشى ، 4/174- 175). ابن عسكر در 975ق بار ديگر به عنوان قاضى شهر شفشاون و ترغه و بلاد غماره انتخاب گرديد و پس از مرگ مولاي عبدالله ابن عسكر به فرزند او محمد بن عبدالله كه در 981ق به جانشينى پدر رسيده بود، پيوست و ديري نپاييد كه محمد از عبدالمك شكست خورد و همراه با ابن عسكر به طنحه رفت . محمد براي جنگ برضد عموي خود از دُن سباستيان 1 پرتقالى پادشاه مسيحى استمداد كرد و او با اين شرط كه سواحل مغرب به مسيحيان واگذار شود به ياري او شتافت . سباستيان با سپاهى كه شمار آن را بين 60 تا 125 هزار نفر نوشته اند، همراه محمد و يارانش كه حدود 300 نفر بودند به سواحل مغرب حمله بردند و به قتل و غارت پرداختند. عبدالملك به مقابله پرداخت و در جنگى كه ميان آنان در وادي المخازن به وقوع پيوست ، سباستيان و محمد و ابن عسكر كشته شدند و عبدالملك نيز در حين جنگ جان سپرد و برادرش احمد به پادشاهى رسيد. چون مسلمانان جسد ابن عسكر را بين كشته هاي مسيحيان يافتند، دربارة موضع وي در اين جنگ و عقيدة او به شك افتادند و او را گنهكار شمردند، ولى محمد بن عبدالله هبطى فرزند استاد وي ، در منظومه اي كه دربارة اين جنگ سروده با اينكه او را مقصّر شمرده ، از اعتقاد ابن عسكر دفاع كرده است (همو، 4/175؛ وفرانى ، 73-76؛ قس : ، GAL,S همانجا؛ 2 EI). از ابن عسكر رسالة كوتاهى به نام دوحة الناشر لمحاسن من كان بالمغرب من مشايخ القرن العاشر باقى مانده است كه فهرست گونه اي دربارة مشايخ او و نيز گزارشى از احوال برخى از بزرگان مغرب در قرن 10ق است (مراكشى ، 4/174). اين كتاب شامل اطلاعات فراوانى دربارة زادگاه خود اوست ، گرچه از حوادث سياسى آنجا بحثى نكرده است ، اما اين كتاب در مراكش از قدر و منزلت بسياري برخوردار بوده است ( 2 EI). گويا اين اثر نخستين تاريخ مريدان اولية جَزولى شيخ بزرگ آن دوران است (نك: 2 EI). كتاب دوحة الناشر بعدها مورد استفادة مورخان مغربى قرار گرفته ، افرادي چون احمد بن خالد ناصري سلاوي در الاستقصاء (4/194) و ابوالقاسم سعدالله در كتاب تاريخ الجزائر الثقافى (2/47، 85، 99، 100، 142، 307، 338، 372) از آن نقل و به آن استناد كرده اند. در اين كتاب چنانكه ابوالقاسم سعدالله (2/142) تصريح كرده ، ابن عسكر نام بسياري از شيوخ متصوفه را آورده است . اين كتاب نخستين بار در فاس (1309ق /1891م ) ضمن مجموعه اي به چاپ رسيد و پس از آن چند بار تجديد چاپ گرديد (ابن سوده ، 300). كتاب دوحةالناشر نخست به وسيلة وير2 باعنوان «شيوخ مراكش در قرن شانزدهم 3» به انگليسى ترجمه و در 1904م در ادينبورگ منتشر شد ، GAL,S) همانجا). سپس مستشرق فرانسوي گرول 4 آن را به فرانسه ترجمه كرد و تعليقات و حواشى بسياري بر آن نوشت و در 1913م به چاپ رسانيد (همانجا). چاپ انتقادي آن به كوشش ، محمد حجى در رباط در 1976م و تجديد چاپ آن در 1977م در دارالبيضاء انجام گرفته است (حجى ، 419). بعدها مورخان مراكشى تكمله هايى بر آن نوشته اند كه مى توان از كتاب صفوة ما انتشر من اخبار علماء القرن الحادي عشر محمد وفرانى و كتاب نشر المثانى ابن طيب قادري نام برد ( 2 EI). كتاب ديگري را به نام ديوان الشّرفاء نيز به او نسبت داده اند (ابن سوده ، 115).
مآخذ
ابن سوده ، عبدالسلام ، دليل مورخ المغرب الاقصى ، تطوان ، 1369ق / 1950م ؛ تازي ، عبدالهادي ، جامع القرويين ، بيروت ، 1973م ؛ حجى ، محمد، فهرس الخزانة العلمية الصبيحية، كويت ، 1406ق /1985م ؛ سعدالله ، ابوالقاسم ، تاريخ الجزائر الثقافى ، الجزائر، 1401ق /1981م ؛ سلاوي ، احمد، الاستقصاء، به كوشش جعفر بن احمد ناصري و محمد بن احمد، دارالبيضاء، 1955م ؛ مراكشى ، عباس ، الاعلام بمن حل ّ مراكش ، فاس ، 1356ق /1937م ؛ وفرانى ، محمد الصغير، نزهةالحادي باخبار ملوك القرن الحادي ، به كوشش هوداس ، رباط، 1888م ؛ نيز: 2 ; GAL,S; WNGD. على رفيعى