ابن عطيه، عبدالملک - دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد 4

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی - جلد 4

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ابن عطيه، عبدالملک

جلد: 4

نويسنده: مهدي سلماسي

شماره مقاله:1526

اِبْن ِ عَطيّه ، عبدالملك بن محمد سعدي (مق 130ق /748م )، فرمانده سپاه اموي ، والى مكه و مدينه در دوران مروان دوم ، آخرين خليفة اموي . نسب وي به سعد بن بكر هوازن مى رسد (مسعودي ، التنبيه ، 327). در 130ق مروان دوم ابن عطيه را به فرماندهى يك سپاه 4 هزار نفري براي سركوب عبدالله بن يحيى كندي ملقب به طالب الحق رهبر اباضيان و عامل او ابوحمزه مختار بن عوف به حجاز و يمن گسيل كرد (يعقوبى ، 2/339؛ مسعودي ، التنبيه ، 326-327؛ طبري ، 7/398).

در اينجا دو روايت هست : براساس روايت اول ، ابوحمزه كه از جانب عبدالله بن يحيى مكه و مدينه را در تصرف داشت ، سپاهى متشكل از 600 نفر به فرماندهى بلج بن عقبه ازدي راهى شام كرد. اين سپاه در وادي القري از سپاه ابن عطيه شكست خورد و ابوحمزه به مكه گريخت . ابن عطيه به مدينه رفت (مسعودي ، مروج الذهب ، 6/66، 67؛ ابوالفرج ، 20/108-109) و پس از يك ماه وليد بن عروة بن محمد بن عطيه ، برادرزادة خود را والى مدينه كرد و خود به سوي مكه عزيمت نمود (خليفة بن خياط، 2/618؛ طبري ، 7/399). در نبردي كه بر سر مكه درگرفت ابوحمزه به قتل رسيد، خوارج پراكنده شدند و 400 تن از آنان به اسارت درآمدند. اما ابن عطيه آنها را نيز كشت . سپس سر ابوحمزه را به وسيلة عروة بن يزيد بن عطيه براي مروان دوم فرستاد و خود به يمن رفت (ابوالفرج ، 20/109، 110؛ مسعودي ، همان ، 6/67).

براساس روايت دوم سپاه ابوحمزه به فرماندهى خود او به سوي شام رهسپار شد و در نبردي در وادي القري از سپاه ابن عطيه شكست خورد و ابوحمزه كشته شد. به هر روي ، ابن عطيه پس از تسخير مكه ، رومى بن ماغر كلابى مرّي از مردم شام را به عنوان والى مكه منصوب كرد (طبري ، 7/399)، اما سپس محمد بن عبدالملك ، پسر خود را برجاي او نشاند و خود راهى طائف شد (خليفة بن خياط، 2/619). ابن يحيى كندي ، پس از آگاهى از شكست و مرگ ابوحمزه با لشكري 30 هزار نفري براي مقابله با ابن عطيه از صنعا بيرون آمد. دو سپاه در منطقه اي بيرون شهر صنعا موسوم به صَعْده درگير شدند. در اين نبرد ابن يحيى كشته شد (همانجا؛ طبري ، 7/400؛ يعقوبى ، 2/340) و يارانش قتل عام شدند و افراد باقى مانده به صنعا گريختند. عبدالملك سر ابن يحيى را توسط پسرش يزيد بن عبدالملك نزد مروان اموي فرستاد و خود به صنعا در آمد و چند ماهى در آنجا اقامت گزيد. پس از آن ياران ابن يحيى چند بار شوريدند. نخست يحيى بن عبدالله بن عمر كلاعى قيام كرد. ابن عطيه عبدالرحمان بن يزيد، برادرزادة خود را به سركوب او فرستاد. شورش ديگر را گروهى از اباضيها به سر كردگى يحيى بن كرب حميري به راه انداختند. اين بار ابن عطيه لشكري به فرماندهى ابواميه كندي گسيل كرد، سرانجام اباضيها شكست خوردند و به حضرموت گريختند و در آنجا به عبدالله بن معبد جرمى پيوستند. ابن معبد براي جنگ با ابن عطيه سپاهى بزرگ بسيج كرد. ابن بار ابن عطيه خود به نبرد با جرمى شتافت . در پى نبردهايى در منطقة فلات و شهر سنام حضرموت ابن عطيه توانست اين شورش را نيز سركوب كند (ابوالفرج ، 20/111- 113).

پس از سركوب جنبشهاي اباضى در يمن و حضرموت ، مروان دوم طى فرمانى ابن عطيه را به عنوان امير الحاج به مكه فرستاد (يعقوبى ، همانجا). وي با گروهى كوچك از يارانش به سوي مكه رهسپار شد و سلاح و ساز و برگ خود را در صنعا رها كرد؛ اما در ميان راه ، در منطقه اي موسوم به جُرْف (طبري ، همانجا؛ ابن اثير، 5/392)، متعلق به بنى مراد گروهى از اباضيان پس از درگيري كوتاهى به انتقام خون طالب الحق هلاكش ساختند. چون خبر كشته شدن ابن عطيه به صنعا رسيد، برادرزادة وي عبدالرحمان بن يزيد حاكم آن شهر سپاهى به جرف فرستاد. نيروهاي وي همة اباضيان آن منطقه را با زنان و فرزندانشان كشتند و دارايى آنها را غارت و خانه هايشان را ويران ساختند (ابوالفرج ، 20/114).

براساس روايت ديگر ابن وليد بن عروة سعدي ، والى مدينه بود كه از قاتلان عم خود انتقام گرفت .

مآخذ

ابن اثير، الكامل ؛ ابوالفرج اصفهانى ، الاغانى ، بولاق ، 1285ق ؛ خليفة بن خياط، تاريخ ، به كوشش سهيل زكار، دمشق ، 1968م ؛ طبري ، تاريخ ، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم ، قاهره ، 1960- 1968م ؛ مسعودي ، التنبيه و الاشراف ، به كوشش دخويه ، ليدن ، 1893م ؛ همو، مروج الذهب ، به كوشش باربيه دومنار، پاريس ، 1871م ؛ يعقوبى ، احمد، تاريخ ، بيروت ، 1379ق /1960م . مهدي سلماسى

/ 479