ابن عقيل، ابوالوفاء - دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد 4

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی - جلد 4

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ابن عقيل، ابوالوفاء

جلد: 4

نويسنده: محمد هادي موذن جامي

شماره مقاله:1530

اِبْن ِ عَقيل ، ابوالوفاء على بن عقيل بن محمد ظفري بغدادي (431-12 جمادي الاول 513ق /1040-22 اوت 1119م )، فقيه ، متكلم و واعظ حنبلى . وي در باب الطاق بغداد زاده شد (ابن عقيل ، 37) و در خاندانى اهل علم و ادب پرورش يافت (ابن جوزي ، عبدالرحمان ، 9/213). گرچه از نحوة تحصيل و نيز استادان او پيش از سال 447ق /1055م كه غزها به بغداد حمله كردند، اطلاع چندانى در دست نيست ، اما ظاهراً تا اين سال نزد ابويعلى ابن فرّاء فقه مى آموخته است (نك: ابن رجب ، 1/172). پس از حملة غزها و ويران شدن باب الطاق ناگزير استاد خويش را ترك گفت و تحت حمايت و پرورش ابومنصور ابن يوسف كه از يك خانوادة بزرگ و يك تيرة قديمى حنبلى بغداد و دوست نزديك خليفه قائم بود، قرار گرفت (ماسينيون ، ؛ II/491 قس : ابن جوزي ، عبدالرحمان ، 9/212). وي همچنين پنهانى از درسهاي محمد ابن احمد معتزلى معروف به ابن وليد، كه مورد حمايت خاص ابومنصور بود، بهره مى گرفت (ماسينيون ، .(II/491-492

بدين ترتيب ابن عقيل كه در خاندانى حنفى زاده شده بود، از سويى تحت تأثير ابومنصور و از سوي ديگر به دليل عضو شدن در گروه كوچكى كه تمايلات حنبلى داشت ، به اين مذهب گرايش يافت . اين گروه به دليل علايق و دوستيهاي معنوي تشكيل شده بود و در آن ابن مسلمه ، وزير خليفه قائم و ابواسحاق شيرازي و چند تن ديگر شركت مى جستند و خليفه قطب واقعى آن به شمار مى رفت و اين گروه گرچه تمايلات حنبلى داشت ، اما متعصب نبود و بيشتر به اصلاح اخلاقى عوام و متصّوفه و بهره گيري از تعاليم معتزله توجه نشان مى داد و ابن عقيل تا آخر عمر ارتباط خود را با اين گروه حفظ كرد (همو، .(II/491 اينكه استادان او در اين گرايش وي نقش مؤثري داشته باشند، مورد ترديد است ، زيرا از مشايخ او تنها ابويعلى ابن فراء و ابومحمد تميمى حنبلى بوده اند، در حالى كه او نزد ابوالطيب طبري و ابونصر ابن صبّاغ شافعى و ابوعلى دامغانى حنفى نيز درس خوانده است (ابن جوزي ، عبدالرحمان ، 9/213). وي در فاصلة 444-450ق در دورة وزارت ابن مسلمه كه از هواداران حلاج بود، كتابى در ستايش حلاج نوشت (ماسينيون ، .(II/492

ابن عقيل ، چنانكه اشاره شد، مورد توجه ابومنصور بن يوسف بود، چنانكه در فتاوي او را مقدّم مى داشت و معاش او را تأمين مى كرد و اين امر انگيزيه اي گرديد براي دشمنى مخالفان او به رهبري شريف ابوجعفر عبدالخالق بن عيسى كه مسن تر از او بود و پس از مرگ ابومنصور در اوايل 460ق دشمنى شدّت يافت (مقدسى ، 121 و سرانجام كار آنچنان بر ابن عقيل سخت شد كه وي در 15 ربيع الاول 461ق /14 ژانوية 1069م با جامة مبدل به خانة ابوالقاسم بن رضوان ، داماد ابومنصور، در باب المراتب رفت (همو، ؛ III/101 قس : ابن جوزي ، عبدالرحمان ، 8/254). مقدسى به استناد سخنى از خود ابن عقيل (نك: ابن جوزي ، عبدالرحمان ، 9/213) قائل به دو دوره تعقيب براي او شده است : يكى پيش از وزارت نظام الملك در 456ق كه مورد آزار حنبليان قرار گرفت و از معاشرت با شيوخ معتزله ممنوع گرديد و ديگر پس از وزارت نظام الملك ، براساس تحليل وقايع ؛ دورة دوم پس از درگذشت ابومنصور در 14 محرم 460ق /25 نوامبر 1067م آغاز و در 10 محرم 465ق /27 سپتامبر 1072م كه ابن عقيل در ملا´ عام توبة خويش را از عقابد پيشين اعلام كرد، پايان مى يابد (مقدسى ، .(III/124

در اين تاريخ ابن عقيل متنى نوشت كه در آن از عقايد خاص خود برائت جست . متن اين توبه نامه را ابوجعفر ديده است . در اين سند او از مذهب اعتزال و پيروان آن برائت جست و عقيدة خود را در مورد حلاج رد نمود و قتل او را درست خواند و شريف ابوجعفر و همراهان ِ او را در انكار خويش مصيب دانست و اذعان كرد كه اين سخنان را بدون اجبار نوشته است (نك: ابن جوزي ، عبدالرحمان ، 8/254، 275-276؛ ابن رجب ، 1/175؛ مقدسى ، ؛ III/95 قس : گلدسيهر، .(19 به هر حال چنانكه ابن قدامه ، ابن رجب (1/174) و ابن كثير (12/512) معتقد بوده اند، ابن عقيل از تمايلات معتزلى خويش هرگز كاملاً دست بر نداشته است . وي پس از توبه مجدداً به فتوا و تدريس و مناظره مشغول شد و در زمان قائم به افتاء در ديوان پرداخت (ابن جوزي ، عبدالرحمان ، 9/213). او مدتى بر منبر وعظ نشست تا آنكه در 475ق به دنبال برخورد بين حنبليان و اشاعره وعظ را ترك گفت و به تدريس بسنده كرد (همو، 9/214؛ قس : لائوست ، .(104

پس از ورود غزالى به بغداد در 480ق /1087م ، ابن عقيل در نظاميه به درس او حاضر شد (ابن رجب ، 1/177). در 484ق كه ملكشاه سلجوقى و نظام الملك وارد بغداد شدند، او به عنوان بيانگر آراء حنبليان نزد ايشان حاضر شد (لائوست ، همانجا؛ نيز نك: ابن رجب ، 1/182). در دوران مستظهر، مجدالدين ابوطاهر يوسف براي 15 سال آخر عمر او مواجب تعيين كرد و مسكنى بدو داد (ماسينيون ، .(II/491 پس از درگذشت او به هنگام دفن فتنه اي رخ داد (ابن رجب ، 1/195؛ ذهبى ، سير، 19/447) كه خود بيانگر وجود گروههاي مخالف با اوست . از ديگر مشايخ وي ابن شيطا در قرائت ، ابوالقاسم ابن برهان در ادب ، تَوَّزي و ابوبكر ابن بشران در حديث و نيز خطيب بغدادي شايان ذكرند (ابن جوزي ، عبدالرحمان ، 9/212-213). ابوعمر ابن ظفر مغازلى ، ابوالمعمر انصاري ، ابوالرضى فارسى و ابوطاهر سلفى و ديگران از او روايت كرده اند (ابن رجب ، 1/187؛ ذهبى ، همان ، 19/446). او به ابوسعيد سمعانى و عبدالحق يوسفى و يحيى ابن بوش اجازة روايت داده و ابن برهان اصولى نزد وي درس خوانده است (ابن رجب ، 1/187، 196). عبدالخالق بن يوسف شيرازي و ابوالفتح محمد بن يحيى بن مواهب و ابوالفضل محمد بن ناصر سلامى تصانيف ابن عقيل را روايت كرده اند (رودانى ، 185، 248، 322).

آثار

الف - چاپى

1. كتاب الجدل ، كه در مجلة معهد الدراسات الشرقية (2/119-206)، دمشق ، 1967م و مجلة المكتبة (شم 63، ص 91 به بعد) به چاپ رسيده است ؛

2. كتاب الفنون ، كه اثري است بسيار بزرگ مشتمل بر وعظ، تفسير، فقه ، اصول ، نحو، لغت ، شعر، تاريخ و حكايات (نك: ابن جوزي ، يوسف ، 8(1)/84؛ ابن رجب ، 1/188) كه تنها يك مجلد آن در كتابخانة ملى پاريس شناسايى شده و توسط جورج مقدسى به چاپ رسيده است (نك: مآخذ همين مقاله )؛

3. جزء فى نصرة الحلاج ، كه به اعتقاد ماسينيون 493) )، II/168, ابن عقيل پس از توبه آن را نابود نكرده و رابطة آن با اخبار الحلاج كه توسط خود ماسينيون در سالهاي 1914، 1936، 1957م به چاپ رسيده ، قابل بررسى است .

ب - خطى

1. الرد على الاشاعرة و اثبات الحرف و الصوت فى كلام الكبير المتعال (نك: زركلى ، 4/313)؛

2. الفرق ، نسخه اي از آن در رامپور موجود است )؛ GAL,S,I/687)

3. الفصول يا كفاية المفتى على مذهب احمد، اثري بزرگ بوده (ابن جوزي ، يوسف ، همانجا؛ ابن رجب ، همانجا) كه تنها جلد سوم آن شامل برخى از فصول ضمان در كتابخانة چستربيتى و دارالكتب مصر موجود است ( آربري ، شم 5369 ؛ خديويه ، 3/295-296)؛

4. الواضح فى الاصول (نك: GAL,I/502 GAL,S, .(I/687;

براي اطلاع از آثار غير موجود وي به اين مآخذ مراجعه شود: ابن رجب ، همانجا؛ حاجى خليفه ، 1/71، جم؛ بغدادي ، 1/85، جم.

مآخذ

ابن جوزي ، عبدالرحمان ، المنتظم ، حيدرآباد دكن ، 1359ق /1940م ؛ ابن جوزي ، يوسف ، مرآة الزمان ، حيدرآباد دكن ، 1951م ؛ ابن رجب ، عبدالرحمان ، الذيل على طبقات الحنابلة، به كوشش هنري لائوست و سامى دهان ، دمشق ، 1370ق / 1951م ؛ ابن عقيل ، على ، كتاب الفنون ، به كوشش جورج مقدسى ، بيروت ، 1970م ؛ ابن كثير؛ البداية؛ بغدادي ، ايضاح ؛ حاجى خليفه ، كشف ؛ خديويه ، فهرست ؛ ذهبى ، محمد، سير اعلام النبلاء، به كوشش شعيب ارنؤوط و ديگران ، بيروت ، 1984م ؛ همو، معرفة القراءِ الكبار، به كوشش محمد سيد جاء الحق ، قاهره ، 1967م ؛ رودانى ، محمد، صلة الخلف ، به كوشش محمد حجى ، بيروت ، 1988م ؛ زركلى ، اعلام ؛ نيز:

Arberry; GAL; GAL, S; Goldziher, I., X Zur Geschichte der h anbalitischen Bewegungen n , ZDMG, 1908, vol. LXII; Laoust, H., X Le hanbalisme sous lecalifat de Bagdad n , REIm 1989; Makdisi, G., X Nouveaux d E tails sur I'affaire d'Ibn q Aq ] l n , M E langes Louis Massignon, 1955; Massignon, L., La passion de Husayn ibn Mans C r Hall @ j, Paris,

1975.

محمدهادي مؤذن جامى

/ 479