جلد: 4نويسنده: عنايت الله فاتحي نژاد شماره مقاله:1577اِبْن ِ غَنّام ، حسين بن ابى بكر بن غنام (د ذيحجة 1225/ ژانوية 1811م )، مورخ ، فقيه ، اديب و از مشايخ وهابى . ابن غنام در مبرّر از نواحى احساء متولد شد، دوران كودكى و نوجوانى را در آنجا سپري كرد (زركلى ، 2/251) و مقدمات علوم را نزد علماي آنجا فراگرفت (ابن بشر، 1/184)، سپس براي ادامة تحصيل راهى دِرعيّه ، نخستين پايتخت آل سعود شد و در زمرة شاگردان و مريدان محمد بن عبدالوهاب مؤسس وهابيت درآمد (كحاله ، 3/317). پس از آن به تدريس زبان عربى و كلام پرداخت ( 2 EI) و كسانى چون سليمان و عبدالرحمان نوادگان محمد ابن عبدالوهاب و همچنين احمد بن ناصر بن معمر نزد او درس خواندند. وي در درعيه درگذشت (همانجا؛ ابن بشر، همانجا). ابن غنام در دانشهاي گوناگون و نيز در نظم و نثر دستى توانا داشت (همانجا). او نخستين وقايع نگار وهابى و از مروجان و مدافعان عمدة اين فرقه در دوران نوپايى آن به شمار مى رود. آثار متعدد او در ترويج و توسعة افكار و تعليمات محمد بن عبدالوهاب نقش بسزايى داشت . او در نوشته هايش خود را يك وهابى مؤمن نشان داد و مخالفينش را كافر و دشمن خدا خواند (ابوحاكمه ، 3 .(2, از او در اثر برجاي مانده است : 1. تاريخ نجد: نام اصلى آن «روضة الافكار و الافهام لمُرتاد حال الامام و تعداد غزوات ذوي الاسلام » است . اين كتاب كه به درخواست محمد بن عبدالوهاب نگارش يافته ، داراي 4 بخش است : نويسنده در بخش اول به تشريح احوال مسلمانان و سرنوشت اسلام در عربستان و ديگر كشورهاي اسلامى نظير مصر، يمن ، شام و عراق پرداخته و از بعضى عقايد و آداب و رسوم مسلمانان چون زيارت قبور و اعتقاد به نذور و طلب شفاعت از اولياءالله ، كه به ظن ّ او بدعت در اسلام است ، به شدت انتقاد كرده ، با استناد به احاديث و رواياتى از پيامبر اسلام (ص ) درزمينة رد اين اعتقادات ، آنان را به شرك و كفر متهم مى سازد (نك: ص 13-77). او در اين بخش زمينه را براي توجيه افكار وهابيت آماده ساخته تا در فصول بعدي بدان بپردازد. بخش دوم شامل شرح جزئيات زندگى شيخ محمد بن عبدالوهاب و چگونگى به شهرت رسيدن او و تأثير افكار و عقايدش بر مردم و شيوخ معاصرش مى باشد. بخش سوم با عنوان غزوات شامل قديم ترين وقايع جنبش وهابيت است . او شرح وقايع را با حوادث 1159ق /1746م آغاز مى كند، يعنى يك سال بعد از آنكه محمد بن عبدالوهاب مجبور به ترك عُيينه در نجد شد و درپى يافتن پناهگاهى وارد درعيه گرديد. ابن غنام با آنكه تا 1225ق در قيد حيات بوده ، اما فقط تا 1212ق به شرح وقايع پرداخته است . بخش چهارم كه مفصل ترين بخش كتاب است به آراء و نظرات شيخ محمد بن عبدالوهاب و نامه ها و پيامهاي او اختصاص دارد و به شرح جزئيات كيش وهابيت و نظرات و فتاوي محمد بن عبدالوهاب پرداخته است . تاريخ ابن غنام به علت ثبت دقيق مراحل پيشرفت و توسعة وهابيت و نقل وقايعى كه خود او شاهد آنها بوده بسيار حائز اهميّت است و بدين لحاظ اكثر نويسندگانى كه در مورد تاريخ معاصر جزيرةالعرب تحقيق كرده اند، آثار او را مورد استفاده و استناد قرار داده اند. تاريخ نجد چند بار به طبع رسيده و ظاهراً آخرين چاپ آن در 1405ق /1985م به كوشش ناصرالدين اسد در بيروت انجام يافته است . 2. العقد الثمين فى شرح احاديث اصول الدين . مؤلف اين كتاب را به امير عبدالعزيز بن محمد بن سعود اهداء نموده است . نسخه اي از آن در المكتبة السعودية رياض موجود است (زركلى ، همانجا). خود وي از كتاب ديگرش به نام رفع الملام عن الائمة الاعلام ياد كرده است ( 2 EI) كه اثري از آن برجاي نيست .
مآخذ
ابن بشر، عثمان ، عنوان المجد فى تاريخ نجد، رياض ، 1385ق ؛ ابن غنام ، حسين ، تاريخ نجد، بيروت ، 1405ق /1985م ؛ زركلى ، اعلام ؛ كحاله ، عمررضا، معجم المؤلفين ، بيروت ، 1957م ؛ نيز: Hakima, Ahmad Mustafa, History of Eastern Arabia, Beirut, 1965; EI 2 . عنايت الله فاتحى نژاد