جلد: 4نويسنده: آذرتاش آذرنوش شماره مقاله:1632اِبْن ِ قُتَيْبه ، ابوجعفر احمد بن عبدالله (د 322ق /934م )، تنها پسر ابن قتيبة معروف كه آثار پدر را روايت و تدريس كرده است . با توجه به اينكه پدرش سالها قاضى دينور بوده است ، مى توان احتمال داد كه وي در اين شهر تولد يافته باشد. وي نزد پدر ادب آموخت و سپس چنان تحت تأثير آثار پدر قرار گرفت كه خود پس از آن ، از هر گونه ابداع عاجز ماند و هيچ كس هيچ اثري به او نسبت نداده است . تا اندكى پيش از مرگ تنها اطلاعى كه از او داريم ، آن است كه يك بار به اصفهان سفر كرده است (ابونعيم ، 1/133). احتمالاً او پيوسته در بغداد مى زيسته است و در همانجا كسانى چون ابن مراغى (ه م ) نزد او درس مى آموخته اند. در 321ق /933م ، محمد بن حسن ابن ابى الشوارب ، قاضى القضاة بغداد او را كه به مذهب مالكى درآمده بود، بر قضاي مصر گماشت . وي چون به قاهره درآمد، ابوالذكر تمار و نيز فرزند خود، عبدالواحد را به دستياري برگزيد (كندي ، 485؛ صقر، 35-36، به نقل از قاضى عياض در المدارك )، اما كار او مورد اقبال مصريان قرار نگرفت و عاقبت با وي ناسازگاري آغاز كردند و حتى به قول ذهبى «عزل شد و مردم بر وي شوريدند» (14/566). ابن حجر اين موضوع را چنين شرح مى دهد كه چون وي با لباس سياه برنشست و به جامع قاهره درآمد، مردم بر وي شوريده ، سنگبارانش كردند و جامة سياهش را دريدند (ص 546). در هر حال كار او كه در اواسط جمادي الا¸خر شروع شده بود، در 7 رمضان همان سال ، پايان يافت ، اما ترديد نيست كه عزل او، نه مستقيماً با حوادث شهر، كه با عزل ابن ابى الشوارب مربوط بوده است (قس : لوكنت ، .(286 خود او نيز سال بعد در همان شهر درگذشت . با اينهمه ابن قتيبه توانست به بركت اطلاعات وسيعى كه از آثار پدرش كسب كرده بود، نظر اديبان مصر را به خود جلب كند و مجالسى تشكيل دهد. در مجالس او انبوهى از دانشمندان و اعيان و اشراف گرد مى آمدند (صقر، همانجا؛ ابن حجر، 547؛ ابن فرحون ، 162). اما دانش وي از محدودة آثار پدر در نمى گذشت ، به همين جهت هنگامى كه اهل حديث خواستند كه برايشان حديث روايت كند، پاسخ داد كه مرا چيزي جز كتابهاي پدر نيست و همه را نيز در حافظه دارم ، اگر بخواهيد، نقل مى كنم (ابن حجر، همانجا). وي يكى از جامع ترين فهرستها را از آثار پدر به دست داده است (نك: ه د، ابن قتيبه ، ابومحمد). ابن حجر مى گويد كه وي 21 كتاب از آثار پدر را همان طور كه در مورد سور قرآن مرسوم است ، حفظ كرده بود (همانجا؛ نيز نك: صقر، 35). آنچه بر اعتبار ابن قتيبه مى افزايد، آن است كه گروهى از مشاهير زمان ، آثار پدرش را از او فراگرفتند، از آن جمله اند: ابن مراغى ، زجاجى ، ابوالحسين مهلبى ، احمد ابن ولاّد، ابوجعفر نحاس ، ابوالقاسم آمدي و قالى (زبيدي ، 187؛ خطيب بغدادي ، 4/229؛ ابن حجر، همانجا؛ صقر، 35-36). ظاهراً از طريق هموست كه مردم سرزمينهاي غربى اسلام با بسياري از آثار ابن قتيبه آشنا شده اند (نك: لوكنت ، .(286-287
مآخذ
ابن حجر عسقلانى ، احمد، «تراجم كتاب رفع الاصر»، همراه كتاب الولادة و كتاب القضاة (نك: كندي در همين مآخذ)؛ ابن فرحون ، ابراهيم ، الديباج المذهب ، به كوشش محمد احمدي ابوالنور، قاهره ، 1974م ؛ ابونعيم اصفهانى ، احمد، ذكر اخبار اصبهان ، ليدن ، 1931م ؛ خطيب بغدادي ، احمد، تاريخ بغداد، بيروت ، دارالكتاب العربى ؛ ذهبى ، محمد، سيراعلام النبلاء، به كوشش شعيب ارنؤوط و اكرم البوشى ، بيروت ، 1404ق ؛ زبيدي ، محمد، طبقات النحويين و اللغويين ، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم ، قاهره ، 1973م ؛ صقر، سيداحمد، مقدمه بر تأويل مشكل القرآن ، قاهره ، 1393ق /1973م ؛ كندي ، محمد، كتاب الولاة و كتاب القضاة، به كوشش روون گست ، بيروت ، 1908م ؛ ياقوت ، ادبا؛ نيز: , G., X Les disciples directs d'Ibn Qutayba n , Arabica, 1963, vol. X. آذرتاش آذرنوش