ابن مجاور، أبوالفتح نجم الدين يوسف بن يعقوب - دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد 4

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی - جلد 4

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ابن مجاور، أبوالفتح نجم الدين يوسف بن يعقوب

جلد: 4

نويسنده: ابوالحسن ديانت

شماره مقاله:1730

اِبْن ِ مُجاوِر، ابوالفتح نجم الدين يوسف بن يعقوب بن محمد بن على شيبانى دمشقى (601 - 690ق / 1205 - 1291م )، مورخ و جغرافى نگار. اطلاعات زيادي دربارة زندگى وي در دست نيست . در دمشق به دنيا آمد، دوران كودكى و نوجوانى را در بغداد سپري كرد و آنگاه به هند رفت ، مدتى در ملتان اقامت گزيد و در 618ق /1221م از راه دريا به عدن رفت و در فاصلة سالهاي 619 -627ق به سير و سفر پرداخت و از شهرهاي زبيد، مكه و جده ديدن كرد و مدتى نيز در بندر غُلافِقة يمن و ساير نواحى عربستان مقيم شد (كراچكوفسكى ، 1/349؛ 2 EI). وي از ابواليمن كندي ، عبدالجليل بن مندويه و ديگران علم آموخت (ذهبى ، 3/375؛ ابن تغري بردي ، 8/33).

تنها اثر مهم منسوب به ابن مجاور تاريخ المستبصر، در تاريخ و جغرافيا و آداب و رسوم عربستان جنوبى و غربى است . آخرين تاريخى كه در اين كتاب به آن اشاره شده ، ذيحجة 626 است . در بعضى از مآخذ و نوشته ها اختلافى در نام اين اثر مشاهده مى شود. اشپرنگر1 آن را تاريخ المستنصر ذكر مى كند، درنبورگ 2 نيز ضمن تأييد اين نظر، آن را اثري مى داند كه مؤلف به المستنصر بالله خليفة عباسى اهدا كرده است . مايلز3 نام صحيح كتاب را تاريخ المستبصر مى نويسد (فران ، .(469

دربارة مؤلف كتاب نيز بين محققان اختلاف نظر موجود است . برخى با ذكر دلايلى از قبيل اينكه مؤلف در جايى از پدرش با نام محمد ابن مسعود بن على بن احمد بن مجاور بغدادي نيشابوري و از برادرش با نام احمد بن محمد بن مسعود ياد كرده و يا شناخت او در اشعار فارسى و به كار بردن اصطلاحات فارسى و... انتساب اين اثر را به ابن مجاورِ شيبانى دمشقى قاطعانه رد كرده ، احتمال مى دهند كه كتاب به محمد بن مسعود... بن مجاور بغدادي نيشابوري منسوب باشد و از عدم توجه پژوهندگان پيشين و محققان و دانشمندان معروفى مانند فران و بروكلمان به اين مسألة روشن تعجب مى كنند ( حسنى ، 32(2)/384- 385)؛ م . جواد نيز در انتساب آن به ابوالفتح يوسف بن يعقوب ترديد كرده است و با اشاره به اينكه مطالب و حوادث كتاب از سال 626ق تجاوز نمى كند، مى گويد مشكل مى توان باور كرد كه مؤلف تا 25 سالگى اين همه مسافرتها را انجام داده و اثر خود را كه شامل اطلاعات فراوانى است و فراهم آوردن آنها مستلزم پشت سر نهادن يك عمر طولانى پر از تجربه است ، نوشته باشد .(I/286)

ابومَخْزَمه در نوشته هاي خود دربارة عربستان جنوبى كه برگزيده اي است از تاريخهاي ابن مجاور و جَنَدي و اَهْدَل مطالب مهمى از تاريخ المستبصر نقل مى كند و تقريباً در همه جا فقط به ذكر نام كتاب بسنده كرده و يا ندرتاً از مؤلف آن ، بدون اشاره به اسم و كنيه و مشخصاتش ، با عنوان «ابن مجاور» سخن مى راند (نك: 1/8 -12، 2/30، 118، 237، جم). درهر حال آنچه مورد قبول است ، انتساب اين اثر به يوسف بن يعقوب ... شيبانى دمشقى است . اولين محققى كه به ارزش و اهميت اين اثر پى برد و وسيلة معرفى ابن مجاور گرديد، اشپرنگر بود. اتكاي وي در تهية اثر خود با عنوان «راههاي تجارتى در شرق 4» كه دربارة راههاي عربستان نوشته شده ، غالباً به كتاب ابن مجاور است ( 2 EI). هانتر5 در اثر خود دربارة عدن اشاره مى كند كه قسمت اعظم آن را از تاريخ المستبصر ابن مجاور كه توسط مايلز، مأمور سياسى و كنسولى بريتانيا در مسقط ترجمه شده ، گرفته است . فران نيز ضمن تأييد اين نظر، بجز مقدسى ، نويسندة ديگري از عرب را سزاوار مقايسه با ابن مجاور نمى شناسد و ابن مجاور را از لحاظ وصف جزئيات برتر از مقدسى مى شمارد .(470-472)

تاريخ المستبصر كه دربارة بلاد حجاز و مكه و يمن و اخبار مربوط به آنها نوشته شده ، شامل دو قسمت است كه در يك جلد تدوين يافته است . مطالب اين اثر از مكه آغاز شده و با وصف مختصري از بحرين پايان يافته است ( مجلة معهد، 17(2)/211). قسمت زيادي از اين كتاب يعنى بيش از يك پنجم آن منحصر به وصف شهر عدن است (كراچكوفسكى ، همانجا). مؤلف اغلب به وصف مناطقى مى پردازد كه خود بدانجاها سفر كرده است . وي به تعريف راهها، تعيين مسافات و فواصل منازل ، بقعه ها، كوهها، دره ها، صحراها و مغاره ها پرداخته ( مجلة معهد، همانجا)، اخلاق و عادات مردم ، آيين و مراسم ازدواج و عروسى ، اوزان و مقياسات ، نقوذ، پوشاك ، حقوق گمركى (سيد، 124) و نيز روايات و فولكلور و اساطير رايج محلى را كه غالباً جنبة غرابت آنها بيشتر است ، به تفصيل شرح مى دهد و نقشه هاي سادة شهرهاي جده ، زبيد و عدن و همچنين شكل بقعه ها را ترسيم مى كند (فران ، همانجا؛ كراچكوفسكى ، 1/350). ابن مجاور در گردآوري اين اطلاعات از نوشته هاي نويسندگان قبل از خود مانند فاكهى مؤلف تاريخ مكه و عُماره نويسندة تاريخ زبيد و ابن حوقل ( 2 EI) و نيز از آگاهيهاي اشخاص بصير اهل محل و صحرانشينان ، گاه بدون ذكر مأخذ و گاه با ذكر نام و منابع مربوط استفاده كرده است (فران ، .(469 وي شناخت دقيقى از راههاي دريايى و مسائل مربوط به آن داشته و در اين باره مدارك قابل توجهى از خود باقى گذاشته است ، به طوري كه فران (ص دربارة نيروي پرقدرت ناوگان ماداگاسكار در سدة 7ق به اين مدارك استناد مى كند.

اثر ابن مجاور يكى از مآخذ مهم دربارة شهرهاي مذكور در اوايل سدة 7ق /13م به شمار مى رود كه در آن زمينة قسمتى از تاريخ اواخر دوران تسلط ايوبيان در عربستان و اولين شاهان رسوليان در يمن و اشراف بنى قتاده در مكه اطلاعات فراوانى آمده است . مطالب اين كتاب را بعدها سيّاحان تأييد كرده اند (كراچكوفسكى ، همانجا).

لاندبرگ قسمتى از متن عربى اين اثر را با ترجمة فرانسوي آن چاپ كرده ، ولى متن كامل آن با عنوان صفة بلاد اليمن و مكة و بعض الحجاز المسماة تاريخ المستبصر در 2 جلد به كوشش اسكار لوفگرن در ليدن (1951-1954م ) به چاپ رسيده است . قبل از طبع اين كتاب گزيده اي از اخبار مربوط به عدن ضميمة بخش اول تاريخ ثغر عدن (241 و بعد)، تأليف ابومخرمه در 1936م در ليدن به چاپ رسيده بود.

مآخذ

ابن تغري بردي ، النجوم ؛ ابومخرمه ، طيب ، تاريخ ثغر عدن ، ليدن ، 1936م ؛ ذهبى ، محمد، العبر، بيروت 1405ق /1985م ؛ سيد، فؤاد، مصادر تاريخ اليمن ، قاهره ، 1974م ؛ حسنى ، جعفر، «تاريخ المستبصر...»، مجلة المجمع العلمى العربى ، دمشق ، 1376ق /1957م ؛ كراچكوفسكى ، ا. ي .، تاريخ الادب الجغرافى العربى ، ترجمة صلاح الدين عثمان هاشم ، قاهره ، 1965م ؛ مجلة المجمع العلمى العربى ، جعفر حسنى ، دمشق ، 1376ق /1957م ؛ مجلة معهد المخطوطات العربية، قاهره ، 1391ق / 1971م ؛ نيز:

2 ; Ferrand, Gabriel, X Le K'ouen - Louen n , JA. Paris, 1919, vol. XIII; Jawad, M., X Petites d E couvertes dasns les manuscrits arabes... n , Revue des E tudes islamiques, Paris,

1938.

ابوالحسن ديانت

/ 479