ابن محرز - دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد 4

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی - جلد 4

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ابن محرز

جلد: 4

نويسنده: تقي بينش

شماره مقاله:1736

اِبْن ِ مُحْرِز، ابوالخطاب مُسلم و به قولى سَلْم يا عبدالله ، موسيقى دان ايرانى تبار و خوانندة هنرمند مكى . او در مكة معظّمه پرورش يافت و حدود 140ق /757م (زركلى ، 7/223؛ بستان ) يا به روايتى قابل ترديد 96ق /715م (فارمر، «تاريخ موسيقى 1»، درگذشت .

وي از موالى عبدالدار بن قُصَى يا بنى مخزوم بود و چهره اي زرد، قدي بلند و پشتى خميده داشت . پدرش از پرده داران كعبه و در اصل ايرانى بود (ابوالفرج ، 1/378). بنابراين با آنكه او را در موسيقى شاگرد عَزّه الميلاء (همانجا) و ابن ِ مِسْجَح (نويري 4/288) دانسته اند، اما به سبب داشتن تبار ايرانى مى توان شكوفايى استعداد هنري او را جلوه اي از فرهنگ ايرانى تلقى كرد، به ويژه كه در شرح حالش نوشته اند: براي فراگرفتن آهنگهاي ايرانى سفري به ايران كرده است (همو، 4/287).

اين هنرمند تا حدي مردم گريز (ابوالفرج ، 1/379) و كم معاشرت بود و بيشتر ايام سال را در سفر مى گذرانيد (فارمر، همان ، .(78-79 بدين جهت به رغم معاصر بودن او با وليد و علاقه اي كه وليد به آوردن موسيقى دانان از شهرهاي مختلف به دربار خود داشت (مسعودي ، 3/213)، به نظر نمى رسد كه وي را رابطه اي با دربار وليد بن يزيد و به طور كلى خلفا و صاحب قدرتان بوده باشد. از اين رو بيشتر آهنگهاي ساختة او را كنيزي جوان از مردم مكه كه مورد اعتمادش بود، از او مى آموخت و اشاعه مى داد (ابوالفرج ، همانجا).

به احتمال بسيار زياد امتناع يا اجتناب ابن محرز از حضور در مجالس به سبب ابتلا به جذام بوده است و ظاهراً به همين بيماري درگذشته است (همانجا).

ابن محرز در آغاز كار به مدينه و سپس به شام سفر كرد و در آنجا به سبب مجاورت آن ديار با روم با موسيقى رومى آشنا شد (نويري ، 4/287) و در نتيجه با به كارگيري ويژگيهاي موسيقى ايرانى و رومى تحولى در موسيقى عربى ايجاد كرد كه پس از او ديگران بدان ادامه دادند. وي با گزينش آهنگهاي شايسته و دلپذير توانست اشعار عربى را به شيوه اي بخواند كه تا آن وقت شنيده نشده بود (همانجا؛ ضيف ، الفن ّ، 53). كار ابن محرز در اين نوآوري يا تحول تا حدي به ابن مسجح شباهت داشت . زيرا او نيز چنانكه ابوالفرج اصفهانى (3/276) گفته است ، با سفر به شام و استفاده از موسيقى ايرانى و آهنگهاي رومى و كنار گذاشتن نَبَرات (فواصل 2) و نغمه هايى كه با موسيقى عربى ناسازگار بود، شيوة نوينى ابداع كرد (ضيف ، همانجا).

از اين رو به ابن محرز لقب يا عنوان «صنّاج العرب » داده اند كه شايد اضافه بر ارزش ابتكارهاي هنرمندانة او ناظر به خوش صدايى و آوازخوانى استادانه اش نيز بوده است (همو، الشعر، 197). ظاهراً صناج را بايد به معنى نوازندة سنج (فارمر، همان ، - سازي ايرانى كه عبارت از دو صفحة مدّور و بزرگ فلزي است - دانست ، نه نوازندة چنگ چنانكه در دانشنامه آمده است .

از ديگر ويژگيهاي هنري ابن محرز خوانندگى به «زوج شعر» بوده است كه پس از او ديگر خوانندگان از آن پيروي كرده اند و او را عقيده براين بوده است كه «اِفراد» نمى تواند الحان را تمام كند (ابوالفرج ، 1/379). بنابر تفسير كوسن دو پرسوال 3 قبل از ابن محرز اشعار عربى به صورت منفرد خوانده مى شد، به اين معنى كه هر آهنگ محدود به يك شعر مى شد و همان را چندين بار تكرار مى كردند. اين روش ابتدايى آوازه خوانى آن دوران بود كه تا روزگار ابن محرز ادامه داشت ، زيرا هر شعر عربى را بيانگر مفهوم مستقلى مى دانستند، ولى ابن محرز نخستين كسى بود كه اشعار عربى را در آوازها به صورت دوگانه خواند (ص 424 ؛ فارمر، «تحقيق در موسيقى شرق 4»، و شايد بتوان از نوشتة ابوالفرج به اين نتيجه رسيد كه ابن محرز چون معتقد بود هيچ آهنگى را نمى توان با يك بيت تمام كرد (فروخ ، 182)، نخستين بار خوانندگى به «زوج شعر» را رواج داد.

ابن محرز به ضربهاي 5 خفيف علاقة خاص داشت و گويا اول بار دور6 رَمَل را كه يكى از انواع ضرب خفيف است و به قول عبدالقادر مراغى هر دور آن از 10 نَقْره يا تَن ْ تَتَن ْ تَن ْ تَنَن تشكيل مى شود (ص 221)، در آوازهاي عربى مورد استفاده قرار داد (ابوالفرج ، 1/379) و بعدها پس از او يكى از موسيقى دانان معاصر هارون الرشيد به نام سَلْمَك آن را در آوازهاي ايرانى به كار برد (همانجا؛ ضيف ، الشعر، 192).

ابن محرز در روزگار خود شهرتى بسزا داشته است . چنانكه ابوالفرج به نقل از اسحاق موصلى ، به نقل از فضل بن يحيى بن خالد مى گويد: از صاحب نظري مى پرسيدند، در بين خوانندگان چه كسى را بهتر از ديگران ديده اي ؟ پرسيد از مرادن يا زنان ؟ گفتند از مردان و زنان . جواب داد: از مردان ابن محرز و از زنان ابن سريج ! (1/380).

در اينجا ذكر ابن سريج (ه م ) از جملة زنان معقول به نظر نمى رسد و حتى به فرض مخنث بودن او - گو اينكه در شرح حالش اشاره اي بدين مطلب نشده است - باز شگفت انگيز است . لذا مى توان چنين احتمال داد كه منظور گوينده از مرد و زن نوعى تعبير موسيقايى و به اصطلاح محسوس ، براي دانگ (تُن ) صداي آنها بوده است كه در حال حاضر به راست كوك و چپ كوك گفته مى شود، به اين معنى كه مردان معمولاً داراي دانگ صداي پايين هستند، يعنى صدايشان با راست كوك ِ ساز تطبيق مى كند، در صورتى كه بانوان به سبب داشتن دانگ صداي بالاتر با چپ كوك سازگاري دارد.

مآخذ

ابوالفرج ، اصفهانى ، الاغانى ، قاهره ، 1383ق /1963م ؛ بستانى ؛ زركلى ، اعلام ؛ دانشنامه ؛ ضيف ، شوقى ، الشعر و الغناء فى المدينة و مكة لعصر بنى اميّة، قاهره ، دارالمعارف ؛ همو، الفن و مذاهبه فى الشعر العربى ، قاهره ، دارالمعارف ؛ فروخ ، عمر، تاريخ العلوم عندالعرب ، بيروت ، 1984م ؛ مراغى ، عبدالقادر، جامع الالحان ، به كوشش تقى بينش ، تهران ، 1366ش ؛ مسعودي ، مروج الذهب ، بيروت ، 1385ق / 1965م ؛ نويري ، احمد، نهاية الارب ، قاهره ، دارالكتب ؛ نيز:

Perceval, Caussin, X Notices anecdotiques sur lesprincipaux musiciens arabes n , JA, Paris, 1873, vol. II; Farmer, Henry George, A History of Arabian Music, London, 1967; id, Studies in Oriental Music, Frankfurt,

1986.

تقى بينش

/ 479