ابن محرز - دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد 4

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی - جلد 4

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ابن محرز

جلد: 4

نويسنده: ابوالحسن ديانت

شماره مقاله:1737

اِبْن ِ مَحْرِز، ابوالعباس احمد بن محرز بن شريف محمد (مق ذيقعدة 1096/ اكتبر 1685). از خاندان علوي مغرب . بعد از مرگ شريف رشيدبن محمد، عموي ابن محرز در مراكش (1082ق /1672م )، بزرگان مغرب در ذيحجة همان سال با مولا اسماعيل ، برادر رشيد و عموي ديگر ابن محرز كه در آن موقع فرمانرواي مكناسة الزيتون فاس بود، بيعت كردند (ابن حاج ، 304؛ نك: ناصري ، 7/47، 48). در آغاز سلطنت وي ابن محرز در مراكش سر به شورش برداشت و مدعى امارت شد. عده اي از طوايف عرب ِ سوس و ديگران بر او گرد آمدند، وي بر آن نواحى دست يافت . چون اين خبر به اسماعيل رسيد، به سوي مراكش تاخت . ابن محرز تاب مقاومت نياورد و به تازا، يكى از شهرهاي مغرب گريخت . اسماعيل در تعقيب او تازا را محاصره كرد. ابن محرز كه كار را برخود دشوار ديد، به صحرا گريخت (همو، 7/46، 47). اسماعيل در اواسط جمادي الثانى 1084/ نيمة دوم سپتامبر 1673 به مكناسه بازگشت و در صدد تجهيز قوا براي حمله به صحرا بود كه خبر رسيد مردم فاس پيمان شكنى كرده و فرمانده آنجا را كشته و با ابن محرز بيعت كرده اند. اسماعيل ناگزير روي بدانجا نهاد، فاس را محاصره كرد و مردم آن شهر ناچار از در تسليم درآمدند، اسماعيل از جانب خود فرماندهى بر آنان گماشت و خود به مكناسه بازگشت (همانجا؛ قس : مراكشى ، 1/120).

در همين سال خبر رسيد كه ابن محرز وارد مراكش شده و آنجا را به تصرف خود درآورده است . اسماعيل بار ديگر روي بدانجا نهاد. دو لشكر در خارج از مراكش به هم رسيدند، جنگ درگرفت ، كشتار بزرگى روي داد. سرانجام در 2 ربيع الثانى 1088ق /25 مة 1677م ابن محرز كه عرصه را برخود تنگ ديد، از مراكش گريخت و به سوس رفت . سلطان وارد مراكش شد، ابتدا دست لشكريان را در قتل و غارت بازگذاشت ، سپس مردم شهر را امان داد 70 تن از سران آنجا را كشت و گروهى را كور كرد (ناصري ، 7/49-50؛ مراكشى ، همانجا). بدين ترتيب شورش در مراكش به پايان رسيد. در 1094ق اسماعيل خبردار شد كه ابن محرز در ناحية سوس برچند شهر غلبه كرده و قدرتى به هم رسانيده است ، پس رهسپار سوس شد و با ابن محرز به نبرد پرداخت . اين جنگ 25 روز ادامه يافت . ابن محرز تاب ايستادگى در خود نديد و به تارودانت گريخت . اسماعيل به تعقيب وي پرداخت و بار ديگر در آنجا نبرد درگرفت . در اين جنگ اسماعيل و ابن محرز هر دو زخم برداشتند (اواسط جمادي الا¸خر 1094/ اواخر مة 1683). اسماعيل به مكناسه بازگشت (ناصري ، 7/63 - 65؛ مراكشى ، 1/121) و ابن محرز در تارودانت ماند.

ابن محرز در يكى از روزها كه به زيارت يكى از اولياي جماعت عُبيده مى رفت ، با عده اي از ياران اسماعيل روبه رو شد. آنها ابن محرز را به گمان اينكه يكى از فرماندهان اوست ، گرفتند و كشتند. چون اسماعيل از اين موضوع آگاه شد، خود به آنجا آمد، بعد از اينكه جنازه را ديد و شناخت دستور دفن آن را داد. بعد از مدتى در يكى از شبها مردم تارودانت كه بر مرگ او ترديد داشتند، قبر او را شكافته ، بعد از شناسايى و اطمينان از مرگ او، جسدش را در تابوتى نهادند و با خود بردند و در جايى ديگر به خاك سپردند (ناصري ، 7/68 -69؛ مراكشى ، 1/121-122).

مآخذ

ابن حاج ، محمد الصغير، نزهة الحادي باخبار ملوك القرن الحادي ، به كوشش هوداس ، رباط، مكتبة الطالب ؛ مراكشى ، عباس ، الاعلام بمن حل مراكش و اغمات من الاعلام ، فاس ، 1355ق /1936م ؛ ناصري ، احمد، الاستقصا، به كوشش جعفر و محمد ناصري ، دارالبيضا، 1956م . ابوالحسن ديانت

/ 479